به گزارش خبرگزاری تسنیم از اراک، ادبیات فارسی تنها مجموعهای از شعر و نثر نیست؛ آیینهای است که تاریخ، اندیشه، عرفان و روح یک تمدن کهن را در خود جای داده است. از حکمت فردوسی در شاهنامه تا غزلهای سوزان حافظ و مولانا، از باغِ سبز سعدی تا پیچیدگیهای فلسفیِ خیام، هر واژهای روایتگر بخشی از هویت فرهنگی ماست.
این ادبیات، زبانِ گفتمانِ عشق و اندیشه در گسترهای وسیع از جغرافیای جهان بوده و پیوندی ناگسستنی میان نسلها ایجاد کرده است. پاسداشت آن، تنها حفظ میراث گذشته نیست، بلکه زنده نگه داشتن زبانی است که میتواند در جهان پیچیده امروز، صلح، زیبایی و معنویت را به انسان بیاموزد.
بیگمان، ادبیات فارسی گنجینهای بیبدیل است که با خوانش و درک آن، میتوان به عمق وجود خویش و جهان پیرامون نزدیکتر شد که در این بین حافظ با اشعار نغز و دلنشین خود نقشی بی بدیل در شعر و ادبیات فارسی ایفا کرده است.
در همین راستا خبرگزاری تسنیم استان مرکزی اقدام به سلسله نشست های تخصصی با اساتید حوزه ادبیات با رویکرد بررسی ابعاد شناخت و حفظ ادبیات و زبان فارسی و معرفی شعرا و ادبای بزرگ ایران کرده است که در نخستین مصاحبهای تفصیلی با «معصومه صفائی» کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی و از دبیران باسابقه ادبیات فارسی استان مرکزی ابعاد مختلف حوزه ادبیات و زبان فارسی و جایگاه شعر حافظ را به بحث و گفتوگو گذاشته است که مشروح آن در زیر میآید:
تسنیم: از وقتی که در اختیار این خبرگزاری قراردادید کمال تشکر را داریم برای شروع به بحث بفرماییداهمیت و ضرورت توجه به ادبیات فارسی در چیست و این مهم را چگونه تبیین می کنید؟
صفائی: ادبیات فارسی، آیینه هویت تاریخی و فرهنگی ایرانیان و گنجینهای ارزشمند از اندیشه، اخلاق و زیباییشناسی است که قرنها دوام آورده و نسلهای مختلف را به یکدیگر پیوند داده است. از شاهنامه فردوسی تا غزلهای حافظ، از مثنوی مولوی تا نثر سعدی، ادبیات فارسی نهتنها میراثی ادبی، بلکه سرمایهای تمدنی است که نقش مهمی در حفظ زبان، فرهنگ و هویت ملی ایفا کرده است. توجه به ادبیات فارسی، توجه به ریشههای فکری و فرهنگی جامعه است.
ادبیات، زبان احساس، اندیشه و تجربههای انسانی است و از این رهگذر میتواند مفاهیمی چون عدالت، صلح، اخلاق، عشق و مسئولیت اجتماعی را به شکلی عمیق و ماندگار منتقل کند. جامعهای که با ادبیات خود بیگانه شود، بهتدریج پیوند خود را با گذشته و ارزشهای فرهنگیاش از دست میدهد.
در دنیای امروز که سرعت زندگی و سلطه فضای مجازی، مجال تأمل و تعمق را کاهش داده است، ادبیات فارسی میتواند بستری برای بازگشت به اندیشهورزی و گفتوگوی فرهنگی فراهم آورد. خواندن و فهم متون ادبی، قدرت تحلیل، تخیل و بیان را تقویت میکند و به رشد فردی و اجتماعی، بهویژه در میان نسل جوان، کمک شایانی مینماید.
تسنیم: به عنوان یکی از فعالان عرصه زبان و ادبیات فارسی به نظر شما حفظ و گسترش ادبیات فارسی در زمره وظایف چه شخ یا مجموعه ای است؟
صفائی: حفظ و گسترش ادبیات فارسی، تنها وظیفه نهادهای آموزشی و فرهنگی نیست؛ بلکه مسئولیتی همگانی است. آموزش درست زبان و ادبیات در مدارس، حمایت از نویسندگان و شاعران، ترویج کتابخوانی و بهرهگیری خلاقانه از ظرفیتهای رسانهای و هنری، از جمله راهکارهایی است که میتواند ادبیات فارسی را در زندگی روزمره جامعه زنده نگه دارد.
توجه به ادبیات فارسی، توجه به روح جمعی یک ملت است. پاسداشت این میراث گرانبها، نه نگاه به گذشته، بلکه سرمایهگذاری برای آیندهای فرهنگی، آگاه و هویتمند است؛ آیندهای که در آن زبان فارسی همچنان زنده، پویا و الهامبخش باقی بماند.
تسنیم: امروز شاهد یک ادبیات جدید نوظهور در بین نسل جدید هستیم که اهمیت درست گویی و درست نویسی را چندبرابر کرده بفرمایید نقش درستگویی و درستنویسی در پاسداشت زبان فارسی چیست؟
صفائی: دنیای امروز با شتابی بیسابقه در حال تغییر است و نسل جدید در فضایی رشد میکند که ارتباطات دیجیتال، شبکههای اجتماعی و زبان کوتاه و سریع، بخش جداییناپذیر زندگی روزمره آن شدهاند. طبیعی است که این شرایط، ادبیاتی متفاوت را شکل دهد؛ ادبیاتی که سادهتر، کوتاهتر و گاه آمیخته با واژگان بیگانه یا ساختارهای نادرست زبانی است. این تفاوت نه نشانه ضعف نسل جدید، بلکه بازتاب شرایط و زیستجهان تازهای است که در آن زندگی میکند.
با این حال، تفاوت ادبیات نسلها نباید به گسست زبانی و فرهنگی بینجامد. زبان فارسی، بهعنوان ستون هویت فرهنگی ما، نیازمند توجه، مراقبت و انتقال درست به نسلهای آینده است. ادبیات فارسی، چه در قالب کلاسیک و چه در شکلهای نو و معاصر، ظرفیتی غنی برای بیان اندیشه، احساس و تجربههای انسانی دارد و میتواند پاسخگوی نیازهای بیانی نسل جدید نیز باشد، به شرط آنکه بهروز، پویا و قابل فهم ارائه شود.
در این میان، درستگویی و درستنویسی فارسی اهمیتی دوچندان مییابد. رعایت اصول زبان فارسی نه به معنای محدود کردن خلاقیت زبانی، بلکه به معنای حفظ انسجام، دقت و زیبایی بیان است. زبانی که درست به کار گرفته شود، اندیشه را شفافتر منتقل میکند و از سوءتفاهم و سطحینگری میکاهد. بیتوجهی به قواعد زبان، در بلندمدت میتواند به تضعیف قدرت بیان و فقر واژگانی منجر شود.

نقش آموزش، رسانهها و فضای مجازی در این زمینه بسیار تعیینکننده است. اگر ادبیات فارسی با زبانی جذاب، متناسب با نیازهای نسل جدید و در قالبهای نوین ارائه شود، میتواند همچنان الهامبخش و اثرگذار باقی بماند. پیوند میان ادبیات کلاسیک، ادبیات معاصر و زبان روزمره نسل جوان، راهی برای حفظ اصالت زبان در عین پذیرش تحول است.
تفاوت ادبیات نسل جدید نه تهدید، بلکه فرصتی برای بازاندیشی در شیوههای آموزش و ترویج زبان فارسی است. با احترام به تغییرات زبانی و در عین حال پایبندی به درستگویی و درستنویسی، میتوان زبان فارسی را زنده، پویا و متناسب با نیازهای امروز نگاه داشت؛ زبانی که هم ریشه در گذشته دارد و هم توان گفتوگو با آینده را.
تسنیم: به عنوان کسی که سال های سال در حوزه آموزش و پرورش استان مرکزی فعالیت داشته اید فکر می کنید نقش مدرسه و مراکز آموزشی در توسعه و ترویج ادبیات فارسی چیست؟
صفائی: مدرسه و مراکز آموزشی، مهمترین و اثرگذارترین نهادها در انتقال زبان و فرهنگ به نسلهای آینده هستند. ادبیات فارسی بهعنوان ستون هویت فرهنگی و زبانی جامعه، بیش از هر جای دیگر در محیطهای آموزشی معنا مییابد و تثبیت میشود. اگر مدرسه در این مسیر نقش خود را بهدرستی ایفا کند، ادبیات فارسی نهتنها حفظ میشود، بلکه به شکلی پویا و زنده به نسل جدید منتقل خواهد شد.
نخستین نقش مدرسه، آموزش اصولی زبان فارسی و تقویت درستگویی و درستنویسی است. دانشآموزان در مدرسه با ساختار زبان، واژگان، دستور و شیوه صحیح بیان آشنا میشوند. این آموزش پایهای، زیربنای تفکر، ارتباط مؤثر و توانایی تحلیل متون را شکل میدهد و از تضعیف زبان در برابر کاربردهای نادرست و سطحی جلوگیری میکند.
مدارس و مراکز آموزشی همچنین نقش مهمی در آشنایی دانشآموزان با میراث ادبی فارسی دارند. معرفی آثار بزرگان ادب فارسی مانند فردوسی، سعدی، حافظ، مولوی و نویسندگان معاصر، تنها انتقال دانش ادبی نیست؛ بلکه انتقال ارزشهای اخلاقی، انسانی و فرهنگی نهفته در این آثار است. زمانی که ادبیات بهدرستی و با روشهای جذاب تدریس شود، میتواند برای نسل جدید الهامبخش و هویتساز باشد.
ایجاد فضاهای فرهنگی در مدارس، از جمله کتابخانههای فعال، انجمنهای ادبی، مسابقات شعر و داستاننویسی و نشستهای کتابخوانی، از دیگر کارکردهای مهم مراکز آموزشی در ترویج ادبیات فارسی است. این فعالیتها، زبان را از چارچوب درس رسمی خارج کرده و آن را به تجربهای زنده و ملموس تبدیل میکند.
نقش معلمان در این میان تعیینکننده است. معلمانی که خود با زبان و ادبیات فارسی مأنوساند و آن را با ذوق، خلاقیت و درک نسل جدید آموزش میدهند، میتوانند علاقه و انگیزهای پایدار در دانشآموزان ایجاد کنند. شیوه بیان، انتخاب متون و توجه به ادبیات معاصر در کنار متون کلاسیک، از عوامل موفقیت در این مسیر است.
در نهایت، مدرسه و مراکز آموزشی پلی میان گذشته، حال و آینده زبان فارسی هستند. با بهروزرسانی شیوههای آموزشی، استفاده هوشمندانه از فناوری و احترام به زبان روزمره نسل جدید، میتوان ادبیات فارسی را نه بهعنوان دانشی صرف، بلکه بهعنوان بخشی زنده از زندگی فرهنگی جامعه ترویج کرد. توسعه ادبیات فارسی از کلاس درس آغاز میشود و به آینده فرهنگی کشور گره میخورد.
تسنیم: به عنوان یک متخصص در حوزه زبان و ادبیات فارسی فکر می کنید چگونه نسل امروز را با حافظ، سعدی و شاهنامه آشتی دهیم؟
صفائی: واقعیت این است که نسلهای جدید، آنگونه که نسلهای پیشین بودند، با کتاب مأنوس نیستند. زندگی دیجیتال، شبکههای اجتماعی، تصویرمحوری و سرعت بالای دریافت اطلاعات، مجال انس با متنهای طولانی و تأملبرانگیز را کاهش داده است. انکار این واقعیت یا سرزنش نسل امروز، راهحل نیست؛ بلکه نقطه آغاز، درک درست شرایط و زبان این نسل است.
نخست باید بپذیریم که فاصله گرفتن جوانان از متون کلاسیک، بیش از آنکه ناشی از بیعلاقگی باشد، حاصل شیوههای نادرست معرفی این آثار است. حافظ، سعدی و فردوسی با دغدغههای انسانی، اخلاقی و اجتماعی سخن گفتهاند؛ دغدغههایی که همچنان برای انسان امروز معنا دارد. مشکل آنجاست که این متون اغلب با زبانی خشک، امتحانمحور و بدون پیوند با زندگی روزمره آموزش داده میشوند و در نتیجه، به جای جذابیت، احساس فاصله ایجاد میکنند.

برای نزدیک کردن نسل امروز به ادبیات کلاسیک، باید زبان معرفی این آثار را تغییر داد، نه اصل آنها را. ارائه گزیدههای کوتاه، روایتمحور و قابل فهم از شاهنامه، توضیح مفاهیم غزلهای حافظ با مثالهای امروزی و برجسته کردن جنبههای کاربردی و اخلاقی آثار سعدی، میتواند نخستین گام در این مسیر باشد. وقتی نوجوان امروز بفهمد که شاهنامه تنها داستان جنگ نیست، بلکه روایت هویت، شجاعت و انتخاب است، ارتباط تازهای شکل میگیرد.
تسنیم: از نظر شما نقش رسانه ها و فضای مجازی در این میان چگونه تعریف می شود؟
صفائی: رسانهها و فضای مجازی نیز میتوانند به جای تهدید، به فرصتی برای ترویج ادبیات کلاسیک تبدیل شوند. تولید محتوای خلاقانه، پادکستها، کلیپهای کوتاه، روایت داستانی از زندگی شاعران و پیوند اشعار با مسائل روز، راههایی است که ادبیات را به زبان نسل امروز ترجمه میکند. ادبیات اگر شنیدنی و دیدنی شود، دوباره خواندنی خواهد شد.
تسنیم: به نظر شما نقش و مدرسه و معلم در این حوزه چیست و تا چه میزان می توانند در حوزه ادبیات و زبان فارسی موثر باشند؟
صفائی: نقش مدرسه و معلم نیز تعیینکننده است. معلمی که با شوق از حافظ و سعدی سخن میگوید و اجازه گفتوگو، تفسیر شخصی و حتی پرسشگری را به دانشآموز میدهد، میتواند جرقه علاقه را روشن کند. اجبار، حفظ کردن طوطیوار و نگاه صرفاً امتحانی، بزرگترین مانع انس با ادبیات است.
برای آنکه نسل امروز به سراغ حافظ، سعدی و شاهنامه برود، باید ادبیات را از جایگاه «وظیفه درسی» به «تجربه انسانی» تبدیل کنیم. وقتی این آثار نه بهعنوان متونی کهن، بلکه بهعنوان صداهایی زنده و همسخن با انسان امروز معرفی شوند، کتاب دوباره جای خود را در زندگی نسل جدید باز خواهد کرد.
تسنیم: یکی از شعرای ماندگار و قابل احترام شعر فارسی حافظ است که حتی در مناسبت های مختلف هم نام و یادش زبانزد است، بفرمایید نقشآفرینی حافظ در ادبیات فارسی چگونه است؟
صفائی: حافظ شیرازی یکی از قلههای بیبدیل ادبیات فارسی است؛ شاعری که نام او نهتنها با غزل فارسی، بلکه با جان و زبان فرهنگ ایرانی گره خورده است. حافظ، شعر را از سطح بیان احساسات فردی فراتر برد و آن را به عرصهای برای اندیشه، نقد اجتماعی، عرفان و تأمل در سرنوشت انسان تبدیل کرد. نقشآفرینی او در ادبیات فارسی، نقشی ماندگار و فراتر از زمان و مکان است.
حافظ، غزل فارسی را به اوج پختگی و کمال رساند. او با زبانی فشرده، موسیقایی و سرشار از ایهام، توانست چندلایگی معنا را به غزل ببخشد؛ بهگونهای که شعرش هم برای عارف معنا دارد، هم برای عاشق و هم برای انسانِ درگیر با مسائل اجتماعی. این ویژگی، شعر حافظ را زنده و همواره قابل تفسیر نگه داشته است و آن را به آیینهای برای تجربههای متنوع انسانی بدل کرده است.
یکی از مهمترین وجوه نقشآفرینی حافظ، پیوند میان عرفان و زندگی اجتماعی است. او در کنار مفاهیم بلند عرفانی، نگاهی انتقادی به ریا، تظاهر و قدرتطلبی دارد و با زبانی ظریف اما نافذ، از آزادی اندیشه و صداقت انسانی دفاع میکند. حافظ، شاعری منزوی نیست؛ بلکه ناظر دقیق جامعه خویش است و همین نگاه، شعر او را برای انسان امروز نیز معنادار میسازد.
تسنیم: از نظر شما تاثیر حافظ شیرازی بر ادبیات و زبان فارسی و شعر غنی ایرانی چگونه بوده است؟
صفائی: تأثیر حافظ بر زبان فارسی نیز انکارناپذیر است. بسیاری از تعبیرها، ترکیبات و ابیات او وارد زبان روزمره مردم شده و در گفتار و اندیشه ایرانیان جاری است. دیوان حافظ نهتنها یک اثر ادبی، بلکه کتابی برای تفأل، گفتوگو با خویشتن و جستوجوی معناست؛ نشانهای از پیوند عمیق شعر او با زندگی مردم.
نقش حافظ در ادبیات فارسی، نقش پاسدار زبان، اندیشه و زیبایی است. او نشان داد که شعر میتواند هم زیبا باشد، هم اندیشمندانه و هم نقادانه. حافظ، صدایی است که قرنهاست در گوش تاریخ طنینانداز شده و همچنان با انسان معاصر سخن میگوید؛ صدایی که ادبیات فارسی را غنیتر، ژرفتر و ماندگارتر کرده است.
تسنیم: فکر می کنید ویژگیهای شعر حافظ و تمایز ادبیات این شاعر فارسی از دیگر شاعران چیست؟
صفائی: حافظ شیرازی از جمله شاعرانی است که شعر او تنها خوانده نمیشود، بلکه تأویل میشود. ادبیات حافظ، ساحتی فراتر از بیان احساس یا روایت عاشقانه دارد و همین چندلایگی معنا، او را از بسیاری از شاعران همدوره و حتی بزرگان پیش و پس از خود متمایز میکند. شعر حافظ، تجربهای زبانی و فکری است که هر بار خواندن آن، افقی تازه پیش روی مخاطب میگشاید.
یکی از برجستهترین ویژگیهای شعر حافظ، ایهام و چندمعنایی است. حافظ با مهارتی کمنظیر، واژگان و ترکیباتی به کار میبرد که همزمان چند معنا را در خود جای میدهند. این ویژگی باعث میشود شعر او هم عرفانی باشد، هم عاشقانه و هم اجتماعی. در حالی که بسیاری از شاعران، معنا را بهصورت مستقیم بیان میکنند، حافظ مخاطب را به مشارکت در کشف معنا دعوت میکند.
موسیقی درونی و بیرونی شعر از دیگر شاخصههای برجسته ادبیات حافظ است. غزلهای او از نظر وزن، قافیه و هماهنگی آوایی، بهگونهای سروده شدهاند که حتی پیش از درک معنا، گوش مخاطب را جذب میکنند. این موسیقی لطیف و سنجیده، شعر حافظ را ماندگار و خوشخوان ساخته و آن را به حافظه جمعی ایرانیان سپرده است.
حافظ همچنین در پیوند میان عرفان و زندگی زمینی جایگاهی خاص دارد. برخلاف برخی شاعران که عرفان را در گریز از جهان میبینند، حافظ میان ساحت معنوی و تجربه انسانی تعادل برقرار میکند. عشق، شراب، رندی و شادی در شعر او، نمادهایی هستند برای رهایی از تظاهر و رسیدن به حقیقت.
در مقایسه با سعدی که آموزگار اخلاق و حکمت عملی است، فردوسی که حماسهسرای هویت ملی است، و مولوی که عارفِ شوریده و حقیقتجوست، حافظ شاعری است که در مرزهای معنا حرکت میکند. او نه خطابه میکند، نه روایت میگوید و نه نسخه میپیچد؛ بلکه پرسش میسازد و ذهن مخاطب را به اندیشه وامیدارد.
ادبیات حافظ به دلیل ایجاز، ژرفاندیشی، زیبایی زبانی و نگاه نقادانهاش، جایگاهی یگانه در ادبیات فارسی دارد. حافظ، شاعری است که شعرش با هر نسل دوباره متولد میشود و همین تولدهای مکرر، راز ماندگاری و تمایز او از دیگر شاعران بزرگ فارسی است.
فال به غزلیات حافظ؛ راز اعتماد عامه و خاصه به لسانالغیب
تسنیم: دیوان حافظ به عنوان لسان الغیب به عنوان مرجع تفال مردم به اشعار وی است فکر می کنید دلیل این اعتماد و اقبال عمومی چیست؟
صفائی: فال گرفتن به دیوان حافظ، رسمی دیرپا و ریشهدار در فرهنگ ایرانی است؛ رسمی که از شب یلدا و نوروز فراتر رفته و در لحظههای تردید، امید، اندوه و تصمیم، به پناهی معنوی برای مردم تبدیل شده است. اینکه چرا در میان شاعران بزرگ، حافظ چنین جایگاهی یافته که هم عامه مردم و هم خواص و اهل اندیشه به شعر او تفأل میزنند، پرسشی است که پاسخ آن در ویژگیهای منحصربهفرد شعر و شخصیت ادبی او نهفته است.
نخستین دلیل این اعتماد گسترده، چندلایگی و ایهاممندی شعر حافظ است. غزلهای حافظ به گونهای سروده شدهاند که قابلیت تطبیق با موقعیتهای گوناگون زندگی را دارند. شعر او نه حکم قطعی صادر میکند و نه راهی بسته نشان میدهد؛ بلکه افقهایی از معنا میگشاید و مخاطب را به تأمل وامیدارد. همین ویژگی سبب میشود هر کس پاسخ خود را در آینه غزلها بیابد، بیآنکه احساس تحمیل یا قضاوت کند.
دلیل دیگر، صداقت و آزاداندیشی حافظ است. حافظ در شعر خود، با ریا، تظاهر و دروغ چه در ساحت فردی و چه اجتماعی بهشدت مخالف است. این روحیه حقیقتجویی و نقد قدرت، او را در نگاه مردم به شاعری امین و صادق بدل کرده است؛ شاعری که «حرف دل» را میزند، نه مصلحت زمانه را. اعتماد به فال حافظ، در حقیقت اعتماد به این صداقت تاریخی است.

حافظ همچنین توانسته میان معنویت و زندگی روزمره پیوندی عمیق برقرار کند. در شعر او، مفاهیم عرفانی در کنار تجربههای زمینی انسان قرار میگیرند؛ امید، صبر، تردید، عشق، شکست و رهایی. همین نزدیکی به زیست انسانی باعث شده دیوان حافظ نه کتابی دور از دسترس، بلکه همصحبتی آشنا برای لحظههای خاص زندگی باشد.
تسنیم: چرا حافظ را به عنوان لسان الغیب می شناسند؟ و ویژگی اصلی و مهم و عمیق اشعار و سخن وی را چه می دانید؟
صفائی: لقب «لسانالغیب» که به حافظ دادهاند، بیش از آنکه به پیشگویی اشاره داشته باشد، بیانگر قدرت شگفتانگیز او در بیان ناگفتههای درون انسان است. وقتی فالگیرنده احساس میکند غزل حافظ دقیقاً با حال و روز او سخن میگوید، این حس از شناخت عمیق شاعر از روان انسان، نه از غیبدانی به معنای متعارف آن ناشی می شود.
فال به حافظ بیش از آنکه ابزاری برای پیشبینی آینده باشد، راهی برای گفتوگو با خویشتن است. مردم در آیینه شعر حافظ، امید میگیرند، هشدار مییابند، دلگرم میشوند یا به صبر دعوت میگردند. اعتماد عامه و خاصه به حافظ، اعتماد به خرد شاعرانهای است که قرنهاست زبان دل انسان ایرانی بوده و همچنان در لحظههای سرنوشتساز، راهی به سوی معنا میگشاید.
گفتوگو از: مبین جلیلی
انتهای پیام/711/