حزب حاکم ترکیه در تنگنای ناکارآمدی و افول- بخش پایانی

حزب حاکم ترکیه در تنگنای ناکارآمدی و افول- بخش پایانی

گرفتن قدرت و مسئولیت در حزب عدالت و توسعه تبدیل به یک رانت و امتیاز شده و بسیاری از مقامات بالا، به محض این که پست از آن‌ها پس گرفته شود، وفاداری را فراموش کرده و از حزب فاصله می‌گیرند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، در بخش نخست این مطلب، اشاره کردیم که پس از شکست سنگین حزب حاکم ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان در انتخابات اخیر، بسیاری از تحلیلگران به دنبال فهم دلایل افول این حزب هستند. چرا که حزب عدالت و توسعه یا آکپارتی، به مدت 22 سال به شکل بلامنازع و یک کاسه، قدرت را در دست داشته و همواره حزب رده اول بوده است. اما امسال، این رده را به حزب 101 ساله و قدیمی ج. ه. پ یا حزب جمهوری خلق واگذار کرد و حالا حزب اردوغان، دومین حزب ترکیه است.

کشور ترکیه ,
پروفسور یاسین آکتای از مشاورین سابق اردوغان که به عنوان یک جامعه‌شناس و سیاستمدار اخوانی شناخته می‌شود، عرب تبار است و نقش مهمی در تقویت روابط اخوانی‌های خاورمیانه با تیم اردوغان ایفا کرده است.

او که هنوز هم در روزنامه ینی شفق قلم می‌زند، در بخش نخست این گزارش، از این موضوع پرده برداشت که کاهش آرای حزب عدالت و توسعه، بسیار فراتر از شکست عادی است و خود اردوغان نیز آن را از دست رفتن خون و جان، قلمداد کرده است.

او همچنین اعلام کرد که حزب عدالت و توسعه، در آغاز مسیر خود، به منظور مبارزه با گفتمان کمالیست و سکولار به میدان آمد اما حالا که طعم شکست را چشیده، با آنان از درِ سازش وارد شده و از آرمان‌های خود کوتاه آمده است.

از نظر آکتای، حزب عدالت و توسعه نیازمند خانه تکانی و تجدیدنظر فکری و سیاسی است، اما هنوز هیچ نشانه‌ای نمی‌بیند که بیانگر عزم سران آکپارتی برای قدم نهادن در مسیر تغییر باشد.

اینک بخش پایانی یادداشت آکتای را با هم مرور می‌کنیم.

دیوار در شهر، دیوار در حزب
همچنان که خود اردوغان در مقام رهبر و مؤسس حزب عدالت و توسعه اعلام کرد: «برای حزبی که از دل مردم بیرون آمده، هیچ دشمنی خطرناکتر از این نیست که بین خود و مردم، حصار و دیوار بکشد.»

حرف اردوغان درست است و در همه شهر‌ها، مقامات حزب عدالت و توسعه، به جای آن که در کنار مردم باشند، عملاً به یک طبقه فرادست تبدیل شده‌اند و دیوارکشی کرده‌اند. اما مشکل فقط همینجاست؟ خیر. آنان در داخل حزب نیز دیوار‌ها و حصار‌های دیگری ایجاد کرده‌اند و بین بدنه، مدیران میانی، مدیران ارشد و سران حزب، باز هم حصار در حصار، همه از هم فاصله گرفته و فاقد وفاق و انسجام هستند.

در واقع، این دیوار‌ها نه تنها بین شهروندان بلکه بین خود کادر‌های حزب عدالت و توسعه نیز برساخته شده است. این نکته‌ای است که تقریباً همه با آن موافق هستند، اینکه در روز‌های اول، حرفه‌ای‌گری مدیریتی و تکنوکراسی تخصصی به نفع مردم، غالب بود.

کشور ترکیه ,
شرایط کنونی حزب عدالت و توسعه، این است که هیچگونه سنت و رویه مبتنی بر صداقت و اشتیاق برای بازتعریف رسالت حزب عدالت و توسعه در هر دوره، بازتولید اهداف حزب و انتقال آن به نسل‌های جدید، باقی نمانده است.

چنین نیست که یک پیشکسوت، مقام خود را به یک کادر جوان تحویل دهد و به آسانی، دانش و تجارب و مشورت خود را به او عرضه کند. حالا اولین کاری که هر شخصی در حزب عدالت و توسعه انجام می‌دهد این است که به جای اینکه با درک تحویل پرچم افتخار به نفر بعدی عمل کند، در جایگاهی که به ارث می‌برد، با اسلاف خود تسویه حساب می‌کند!

کسی که پرچم را به دست می‌گیرد طوری رفتار می‌کند که گویی در جنگ علیه حزب رقیب پیروز شده است! این وضعیت می‌تواند باعث شود افرادی که مدتی در حزب خدمت کرده‌اند، پس از انجام وظیفه و تحویل پست، از حزب دور شوند و یا حتی با حزب مخالفت کنند. این یکی از بارزترین مصادیق و پیامد‌های دور شدن از روحیه حزبی است.

باید برای احیای روابط سالم روحیه همکاری و همراهی در حزب عدالت و توسعه، تدابیر نهادی اتخاذ شود تا روح اولیه این حزب مهم ترکیه، دوباره احیا شود. فرد باید احساس کند که عضویت در حزب، فراتر از یک شغل حرفه‌ای عادی است.

باید کادرسازی بر اساس روحیه حزبی و آرمانی باشد. اگر نه، یک تکنوکرات ساده یا یک متخصص که هیچ‌ایده‌آل، اعتقاد و روحیه خاصی ندارد، نمی‌تواند این ماموریت را انجام دهد. 

منظور من این نیست که یافتن کادرهای مناسب برای حزب عدالت و توسعه، همچون جستجوی دراویش و مریدان خوب و باتقوی برای یک خانقاه یا تکیه است. خیر. اما بالاخره، حزب عدالت و توسعه، باورها و عقایدی دارد. فردی که دلش برای فلسطین نمی سوزد، مشتاق وحدت اسلامی نیست، برای رهایی ترکیه از اشغال فکری و فرهنگی قدمی برنمی دارد، می تواند در هر حزب دیگری عضو شود اما نمی تواند برای حزب عدالت و توسعه، کادر خوب و مناسبی باشد.

کشور ترکیه ,

یکی دیگر از مصادیق تلفات و از دست رفتن خون و جان در حزب عدالت و توسعه، این است: مثلاً کادر‌هایی که به دستور رهبر حزب، کنار ‌می‌روند و وظایف خود را به فرد بعدی منتقل می‌کنند، پس از تحویل پست، هیچ ارتباطی با حزب ندارند!

وقتی وظایف رسمی آن‌ها در حزبی که برای مدت طولانی خدمت کرده‌اند به پایان می‌رسد، پیوند‌هایشان گسسته می‌شود و این باعث می‌شود که هر تغییر پست، به معنی از دست دادن یک کادر قدیمی تلقی شود!

برای اینکه واگذاری پست و مسئولیت، به معنای خداحافظی با رسالت و آرمان‌های حزبی نباشد، باید راه‌هایی را در نظر گرفت تا آن‌ها را به عنوان منبع انباشت تجربه ارزیابی کرد و در میدان فعال نگه داشت. 

اولین راهی که به ذهن می‌رسد ممکن است «هیئت‌های مشورتی عالی» باشد که از رؤسا و مدیران سابق استانی تشکیل می‌شود که عملکرد مشورتی آن‌ها تضمین شده و در فرآیند‌های تصمیم‌گیری مورد توجه قرار خواهند گرفت. البته اصل ماجرا از این شروع می‌شود که حزب را نه به عنوان مرکز تقسیم فرصت‌ها و نعمت‌های محدود، بلکه به عنوان کانون دوستی و آرمان مشترک تعریف کنیم.

مقامات حزبی و کمیته‌های مشورتی هم اکنون این سؤال را از همدیگر می‌پرسند: چگونه می‌توان از دست رفتن خون و روح در حزب عدالت و توسعه را جبران کرد؟ تا زمانی که حزب عدالت و توسعه این پرسشگری را به طور سالم انجام ندهد، تشخیص‌های درست را انجام ندهد و شجاعانه درمان‌های مناسب را مطرح نکند، سرنوشت این است که حزب عدالت و توسعه مانند یخ در مقابل خورشید آب شود.

البته همیشه در علنی کردن این انتقاد، یک نقص و ترس آشکار وجود دارد. ممکن است انتقاد‌های صادقانه بهانه دست دشمنان و مخالفان مزمن حزب عدالت و توسعه بدهد و بگویند: بالاخره با هم درگیر شدند! یا حتی ممکن است چنین چیزی را به عنوان قیام و کودتای درون حزبی تفسیر کنند.

واقعیت این است که آکپارتی در 22 سال گذشته در ترکیه، یک انقلاب سفید را رقم‌زده و با تمام پیروزی‌ها و خطا‌هایش، کار‌های بزرگی در این کشور انجام داده است. در نتیجه مهم است که آیا این حزب، باید دوباره برخیزد و خود را بازسازی کند، یا همچنان که دشمنان چهارچشمی منتظر هستند، آنقدر خونریزی کند تا جان دهد و بمیرد. 

به باور من، حزب عدالت و توسعه بیش از هر زمان دیگری به بازاندیشی، تامل و بازسازی نیاز دارد و شاید بهتر باشد که علاوه بر عقل و خرد داخلی، از مشاورین آگاه خارج از حزب نیز استفاده شود.

کشور ترکیه ,
البته من در این یادداشت، تمام دلایل افول حزب عدالت و توسعه را بررسی نکرده‌ام. اما به باور خودم، این نکته بسیار مهم است که در کار مسئولین و سران حزب، تداوم و استمرار وجود داشته باشد و رابطه حزبی آن‌ها، صرفاً منوط به دادن پست و مقام نباشد.

نباید طوری رفتار کنند که گویی صرفاً یک مقام و ثروت دنیوی دارند و فقط به دنبال منافع مادی هستند. درست به همین دلیل است که هیچ خاطره، انباشت تجربه و تداوم مأموریت در طول حیات 23 ساله حزب وجود ندارد.

همین رفتار نه تنها در وظایف مربوط به حزب، بلکه در دولت و بوروکراسی نیز به یک سنت تبدیل شده است.

بزرگترین رقیب و هدف فردی که وزارتخانه‌ای را به دست می‌گیرد، به چالش کشیدن عملکرد وزیر قبلی است. این در حالی است که وزیر قبلی هم از حزب خود او یعنی از حزب عدالت و توسعه بود نه از هیچ حزب دیگری!

در مورد نمایندگان نیز چنین است و همین که پایشان به پارلمان می‌رسد، با مسئولین شاخه استانی خود درگیر می‌شوند. البته خیلی مسائل دیگر هم هست. خداوند نیت و حرف ما را خالص کند، ادامه می‌دهیم.

در پایان باید بگویم، کسانی می‌توانند رسالت و ماموریت حزب عدالت و توسعه را بر عهده بگیرند و ادامه دهند که بیش از هر چیز، مشتاق آگاهی هستند و می‌دانند که پست گرفتن در این حزب، پوشیدن پیراهن آتش است و نه استقبال از پرنده‌ای که بر‌شانه می‌نشیند و قدرت و ثروت می‌آورد.
انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان