تقابل استاد پرورش با جریان بنی صدر

تقابل استاد پرورش با جریان بنی صدر

خبرگزاری تسنیم: استاد پرورش از جمله کسانی بود که به ماهیت جریان بنی صدر پی بردوبرای حفظ انقلاب به تقابل با آن‌ها برخاست، شدید‌ترین برخورد‌ها درجلسات شورای عالی دفاع که با حضور بنی صدربه عنوان جانشین فرمانده کل قوا برگزار می‌شد، رخ می داد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم، متن بخش هیجدهم از خاطرات اختصاصی تسنیم  از استاد پرورش با عنوان «تقابل استاد پرورش با جریان بنی صدر» به قلم مرتضی نجفی قدسی به شرح ذیل است:

«فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» (سوره زمر، 16و17)
یعنی بشارت بده بندگان خدا را، کسانی که سخنانی را می‌شنوند و بهترین آن‌ها را برمی گزینند و متابعت می‌کنند.
این آیه شریفه یکی از آیاتی است که دلالت بر شیوه بحث و گفتگو دارد و اینکه انسان باید ابتدا اقوال مختلف را خوب گوش فرا دهد و سپس با عقل و منطق، بهترین آن‌ها را انتخاب نماید.
این آیه زیبا، کلیشه روزنامه‌ای بود به نام «انقلاب اسلامی» که در اوایل انقلاب با مدیریت ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور معزول، چاپ و منتشر می‌شد.

یکی از دلایلی که این مطالب را می‌نویسم، بازخوانی صحیح تاریخ انقلاب است و اینکه نسل جدید بدانند نقشه‌های دشمنان هر روز برای این کشور و انقلاب چگونه بوده است و چه مردان بزرگی به مصاف دشمن رفته و در برابر عوامل آن‌ها ایستادگی کردند تا این انقلاب از مسیر صحیح خود که «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» بود، خارج نشود.

ابوالحسن بنی صدر یک مهره غربی بود که به نحوی مزورانه در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و بخصوص از زمانی که امام خمینی (رض) به پاریس رفتند و نهضت انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده بود، سعی کرد به کانون رهبری انقلاب نزدیک شود تا در فرصت ممکن در لباس دوست، سکان اداره کشور و انقلاب را بدست گیرد و از مسیر ضداستکباری خود خارج کند و امیال دشمنان را برآورده نماید.

روزنامه «انقلاب اسلامی» بنی صدر بر خلاف آیه زیبایی که بر صفحه آن نقش بسته بود، پیوسته درصدد تخریب چهره‌های اصلی انقلاب و فضاسازی دروغین بر علیه آنها بود وسعی داشت بنی صدر را خدمتگذار مردم و خدمتگذاران واقعی و مخلص این انقلاب و مردم را «قدرت طلب» معرفی کند و تقریبا موفق هم شده بود و طیف وسیعی از مردم، فریب دروغ‌های آنها را خورده بودند و به شخصیت‌های بزرگی مانند شهید مظلوم آیت الله بهشتی، آیت الله خامنه‌ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی که از حلقه اول یاران واقعی حضرت امام (ره) بودند، بدبین شده و حتی در اجتماعاتی که بنی صدر به سخنرانی می‌پرداخت، شعارهای بسیار توهین آمیزی نسبت به شهید بهشتی و یاران ایشان می‌دادند که قضایای 14 اسفند سال 1359 در دانشگاه تهران، نمونه‌ای از آنهاست و خوشبختانه در این زمینه کتابهای خوبی هم نوشته شده که یکی از آن‌ها کتاب «غائله 14 اسفند» نوشته حضرت آیت الله موسوی اردبیلی است که در آن هنگام ریاست دیوان عالی کشور را برعهده داشتند و از نزدیک شاهد خباثت‌های جریان بنی صدر بودند و این سخن شهید آیت الله بهشتی هم که فرمودند «ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت» در حقیقت پاسخی به آن فضاسازی‌های دروغین بود.

ماهیت بنی صدر برای بسیاری از انقلابیون در مجلس خبرگان قانون اساسی روشن شد، بخصوص هنگامی که با تصویب اصل ولایت فقیه به شدت مخالفت می‌کرد و شهید آیت الله بهشتی با سعه صدر و با منطق و استدلال سعی می‌کرد به سخنان و شبهات او پاسخ گوید، گرچه او بر خلاف این آیه شریفه‌ای که تیتر سخنرانی‌ها و روزنامه‌اش کرده بود، هیچگاه به این آیه عمل نکرد و هنگامی که در مقابل استدلالهای علمی آیت الله بهشتی درمانده می‌شد، با کنایه و توهین و الفاظ زشت برخورد می‌کرد.

استاد پرورش از جمله کسانی بود که از‌‌‌ همان ابتدا به ماهیت جریان بنی صدر پی برد و برای حفظ انقلاب به تقابل با آن‌ها برخاست، شدید‌ترین  برخورد‌ها در جلسات شورای عالی دفاع که با حضور بنی صدر به عنوان جانشین فرمانده کل قوا برگزار می‌شد، رخ می‌داد.

استاد پرورش می‌گفتند: بنی صدر علیرغم اینکه کتاب «کیش شخصیت» نوشته است ،خود دچار این مرض و بیماری است و بسیار آدم متکبری است و همیشه در صدد تحقیر دیگر بزرگان و شخصیتهاست، ایشان از اهانت‌هایی که بنی صدر به شهید رجایی می‌کرد، حرف‌ها داشت، اما کار بنی صدر همیشه مظلوم نمایی بود و مرتب پیش حضرت امام (ره) از دست حضرات آقایان بهشتی، خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی و رجایی شکوه می‌کرد و می‌گفت من در جبهه هستم و این‌ها به دنبال کسب قدرت هستند و حال آنکه جبهه رفتن او چیزی جز اینکه به کاخ شاه در پایگاه هوایی دزفول برود، نبود!

آقای پرورش می‌گفتند: هرگاه که جلسه شورای عالی دفاع در جنوب، در پایگاه هوایی دزفول بود، بنی صدر با هواپیمای اختصاصی می‌رفت، ولی بنده و حضرات آقایان خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی و شهید رجایی باید با یک هواپیمای باری ‌C130 و در زمانی طولانی و با صدای گوش خراش آن ،به آنجا می رفتیم و پس از مدتی انتظار، بنی صدر به جلسه می‌آمد و از‌‌‌ همان بدو ورود شروع به اوقات تلخی و پرخشاگری می‌کرد و بالاخره پس از اینکه این جلسات خاتمه می‌یافت، نمی‌گذاشتند که ما شب را در پایگاه هوایی استراحت کنیم! و ما که اعضای شورای عالی دفاع بودیم را با رفتاری تحقیرآمیز که همه‌اش دستورات بنی صدر بود! از پایگاه هوایی خارج می‌کردند و ما در آن نیمه شب باید به دنبال جای خواب می‌بودیم که معمولا از این پتوهای سربازی می‌دادند و ما به مدارسی که غالبا جنگ زده‌ها در آنجا اسکان داشتند، می‌رفتیم و یک جایی در این مدارس پیدا می‌کردیم و تاصبح سرمی کردیم و حتی به یاد دارم شبی را که به مدرسه‌ای رفتیم و تمام کلاس‌ها مملو از جنگ زده‌ها بود و هیچ جای خالی نبود و آن شب، من و شهید رجایی به ناچار روی پله‌های مدرسه خوابیدیم!!

استاد پرورش از رفتارهای زشت بنی صدر با بزرگان انقلاب، حرف‌های زیادی داشت و حتی اظهار می‌داشتند من از آن دوران، چیزهایی می‌دانم که هیچکس نمی‌داند جز حضرات آقایان خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی! چون آیت الله بهشتی و رجایی که شهید شده‌اند و خود بنی صدر هم که نمی‌آید واقعیات را بگوید و این دو بزرگوار هم ملاحظاتی دارند که شاید هیچگاه آن رفتار‌ها و آن مسائل را بازگویی نکنند، اما می‌دانم که این دو بزرگوار از دست بنی صدر خیلی درد کشیدند، بطوری که در یک جلسه‌ای در حضور حضرت امام (ره) با اینکه هیچگاه دأب حضرت آیت الله خامنه‌ای این نبود که محضر امام (ره) از کسی شکوه کنند، مع ذالک از شدت درد، زبان حال خود را در محضر امام (ره) در قالب یک بیت شعر بیان نمودند و اشک ریختند و آن شعر این بود که فرمودند:

من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان                                   قال و مقال عالمی می‌کشم از برای تو
ایشان در پرتو این بیت شعر به حضرت امام (ره) اعلام داشتند که ما هرچه می‌کشیم و تحمل می‌کنیم ،فقط بخاطر وجود شریف حضرتعالی است که همواره امر به وحدت فرموده‌اید ولی حقایق مسائل و وضعیت به گونه دیگری است و خوشبختانه در اثر صبر و مقاومتی که این بزرگان کردند، کم کم قضایا بر همگان روشن شد و خباثت و خیانت جریان بنی صدر آشکار گردید و بالاخره شر آن‌ها و جریان منافقین از سر این کشور، انقلاب و مردم کوتاه شد ولی با هزینه‌ای سنگین و از دست دادن شهید بهشتی و هفتاد و دوتن از یاران او و همچنین به شهادت رسیدن عزیزان بزرگوار رجایی و باهنر که آن هم ضایعه ای بزرگ بود.

حال که به جلسات شورای عالی دفاع اشاره شد، این خاطره جالب را هم عرض کنم که استاد پرورش نقل می‌فرمودند که رویه بنی صدر این بود که همیشه در جلسات، آخر همه بیاید و دیر می‌کرد تا وقتی می‌آید همه در جلوی پای او بلند شوند و احترام کنند! یک روز که بنی صدر خیلی دیر کرد، من به آقایان عرض کردم حالا که آقای رئیس جمهور نیامدند، خوب است ما برویم و جلسه را در جای دیگری تشکیل دهیم که این پیشنهاد با اقبال اکثریت اعضا روبرو شد و حضرت آقای خامنه‌ای پیشنهاد کردند که به منزل شهید بهشتی برویم و باز همه پذیرفتند و البته شهید محمد منتظری که او هم عضو جلسات شورای عالی دفاع بود، با توجه به اختلافاتی که با شهید بهشتی داشت، سکوت کرد ولی وقتی همه راهی منزل آیت الله بهشتی شدیم، ایشان هم آمد و عجیب آن بود که آن روز تا وارد منزل شهید بهشتی شدیم، ایشان تا چشمشان به حجت الاسلام منتظری افتاد، استقبال بسیار گرمی از ایشان کردند و خیلی ابراز علاقه و محبت وافر نسبت به وی ابراز داشتند و پس از این مصافحه و معانقه وقتی شهید محمد منتظری، عقب عقب می‌آمدند به بنده که رسیدند، از شرمساری گفتند: عجب آدمی است!! کنایه از اینکه من اینقدر بر علیه او حرف زده‌ام و او اینطور با بزرگمنشی با من رفتار می‌کند،کاناَ هیچ چیزی نگفته‌ام! و خلاصه این رفتار شهید بهشتی با شهید محمد منتظری در آن روز ایشان را منقلب کرد و ایشان هم به جمع یاران شهید مظلوم آیت الله بهشتی پیوستند و بالاخره این سعادت را هم یافتند که همراه ایشان به شهادت هم برسند.

استاد پرورش در عین حال که خیلی اهل تواضع بودند، در مقابل افراد متکبری مثل بنی صدر، بسیار متکبرانه رفتار می‌کردند و با سخنان و بیان کوبنده و پرقدرتی که داشتند، او را سرجایش می‌نشاندند که البته این نوع رفتار را حضرات آقایان خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی بخاطر ملاحظات و محذوراتی که بیشتر از ناحیه حضرت امام (ره) داشتند، نمی‌توانستند، داشته باشند ،اما استاد پرورش همیشه در مقابل بنی صدر سینه سپر می‌کردند و در مقابل توهین‌ها و تحقیرهای او، از این بزرگواران دفاع می‌کردند.

در اینجا مناسبت دارد خاطره‌ای را به نقل از استاد جلال الدین فارسی عرض کنم که در مجلس خبرگان قانون اساسی، هنگامی که در جلسات متعدد و پس از بحث و گفتگوهای فراوان و مجادله‌ای که بین بنی صدر وآیت الله شهید بهشتی بر سر اصل ولایت فقیه در گرفت، و بنی صدر دیگر جوابی نداشت، بناچار حرف زشتی را زد و آیت الله بهشتی دیگر سکوت کردند و آن حرف زشت را بی‌پاسخ گذاشتند و لیکن در این هنگام که سکوت تمام جلسه را فرا گرفته بود و همه در حیرت از حرف زشت بنی صدر بودند، ناگهان آقای دکتر محمود روحانی نماینده مردم مشهد در مجلس خبرگان قانون اساسی و صاحب تألیف گرانقدر «المعجم الاحصایی لالفاظ القرآن الاکریم» با لهجه مشهدی پاسخ حرف زشت بنی صدر را داد که همه نمایندگان به خنده افتادند!

بنده در سفر مشهد، سال‌ها پیش توفیق دیدار جناب آقای دکتر روحانی را داشتم و عرض کردم استاد جلال الدین فارسی در کتابشان چنین مطلبی نقل کرده‌اند ولی نگفته‌اند بنی صدر چه حرف زشتی زد و شما چه گفتید که همه خندیدند!
ایشان اول استنکاف داشتند که بیان کنند ولی با اصرار بنده گفتند ولیکن بنده هم چون آن حرف‌ها را خیلی زشت می‌دانم و هیچگاه فکر نمی‌کردم بنی صدر اینقدر وقیح و یاوه گو باشد، و الا اصرار نمی‌کردم! لذا از بازگو کردن آن خودداری می‌کنم.
«والسلام علی من اتبع الهدی»

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران