" عبودیت " از دیدگاه استاد پرورش

" عبودیت " از دیدگاه استاد پرورش

خبرگزاری تسنیم: بالاترین مرتبه یک انسان آن است که به مرحله "عبودیت" برسد، کما اینکه در خصوص پیامبران الهی اولین و مهمترین ویژگی که مطرح می‌گردد "عبد" بودن آنان است.

متن بخش بیست و سوم از خاطرات اختصاصی تسنیم  از استاد پرورش با عنوان «"عبودیت" از دیدگاه استاد پرورش» به‌قلم مرتضی نجفی قدسی به‌شرح ذیل است:

«وَمِنَ الَّیلِ فَتَهَجَّد بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسی اَن یَبعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحمُوداً» (سوره اسرا، آیه 79 )
"و بخشی از شب را برای خواندن نماز و یاد خدا بیدار باش، امید است که پروردگارت تو را به مقام شایسته‌ای برساند"
در یادداشت گذشته در بحث "تهجد و شب زنده‌داری استاد پرورش" مطالبی عرضه گردید، ولیکن چون این بخش از زندگانی استاد پرورش، نقش زیربنایی و اصلی را دارد، ایجاب می‌کند که از این مبحث به‌سرعت نگذشته تأمل بیشتری داشته باشیم.
استاد پرورش می‌فرمودند: بالاترین مرتبه یک انسان آن است که به مرحله "عبودیت" برسد، کما اینکه در خصوص پیامبران الهی اولین و مهمترین ویژگی‌ای که مطرح می‌گردد "عبد" بودن آنان است. ما در نماز پیوسته بر عبد بودن پیامبر اکرم(ص) شهادت می‌دهیم و می‌گوییم: "اشهد انّ محمّداً عبده و رسوله" یعنی ابتدا عبودیت را مطرح می‌کنیم و سپس رسالت را.
امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در فراز زیبایی می‌فرمایند: "الهی کفی بی عزاً ان اکون لک عبداً و کفی بی فخراً ان تکون لی رباً، الهی انت کما احب فاجعلنی کما تحب " یعنی خدایا همین عزت مرا بس که بنده تو باشم و همین افتخار مرا بس که خدای من باشی، خدایا تو همانی هستی که من دوست دارم پس مرا هم همانی که دوست داری قرار بده.
در قرآن کریم هم می‌بینیم هنگامی که از سخن گفتن حضرت مسیح(ع) در گهواره می‌گوید، اولین کلام آن است: "قالَ اِنّی عَبدُ اللّهِ آتانِیَ الکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیّاً (سوره مریم آیه 30) یعنی من قطعاً بنده خدا هستم که خدای متعال به من کتاب داده است و مرا پیغمبر و نبی قرار داد. یعنی اولین ویژگی که حضرت مسیح(ع) در گهواره برای خود معجزه‌آسا بیان می‌کند، تأکید بر عبودیت و بندگی حضرت پروردگار است و سپس پیامبری و رسالت مطرح می‌شود.
همین معنا در سوره انبیا و دیگر آیات قرآن کریم نیز تکرار می‌شود و ویژگی کلی انبیا آن است که می‌فرماید: "نِعمَ العَبدُ، اِنَّهُ اَوّابٌ" یعنی هرگاه خداوند می‌خواهد از پیامبری تعریف کند، می‌گوید او بنده بسیار خوبی بود، چرا که پیوسته در حال توجه و تضرع به پروردگار است، "اوّاب" به کسی گفته می‌شود که علی الدوام حالت توجه، ابتهال و تضرع به ذات اقدس الهی را داشته باشد و ما می‌بینیم که این صفت را قرآن کریم برای همه انبیا ذکر می‌کند.
تاکید بر بندگی، آغاز و سرانجام موفقیت یک انسان است که امیدواریم خدای متعال ما را هم به این صفت، موصوف بگرداند.
بهر حال استاد پرورش معتقد بودند که این بندگی و عبودیت، عمدتا در دل شب و در مقام تهجد و شب زنده داری به دست می آید و انسانی که با شب، انس نداشته باشد از درک بسیاری از حقایق عاجز است.
در سیره بزرگان هم می بینیم که غالب توفیقات آنان در طی مراحل کمالی انسانیت، مرهون توجه به شب زنده داری و بیداری در دل شب، مخصوصا سحرها و زبان دل گشودن با حضرت پروردگار و تفکر در آیات الهی است و در این آیه شریفه ای که هم در ابتدای بحث عنوان شد، خدای متعال پیامبر اکرم(ص) را به " تهجد و شب زنده داری " توصیه می فرماید و اینکه اگر انسان می خواهد به مقام " محمود " برسد راهش شب زنده داری است.
عرض کردم که سخن در این مبحث فراوان است ولیکن خواستیم استاد پرورش را به عنوان یکی از مصادیق عملی این ارزش ها در عصر و زمان خودمان به عنوان الگو معرفی نماییم.
استاد پرورش از جمله کسانی نبود که سفارش به کارهای خوب بکند و خود عمل نکند، به تعبیر حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) که در توصیف استاد پرورش فرمودند: " او ابتدا خود، راه را می رفت و سپس می گفت من رفتم، شما هم بیایید " آری حقیقتا همینطور بود، او اگر از عرفان، سخن می گفت، در حقیقت شرح مسیری را که طی کرده بود، می گفت و اگر بر شب زنده داری تاکید فراوان داشت، خود از آن بهره ها برده بود و می خواست تا دیگران را نیز بر سر این سفره پرنعمت و پربرکت الهی بنشاند.
بنده حقیر در تمام این سال هایی که با ایشان از نزدیک بوده ام، یاد ندارم که ایشان شبی را تا صبح تماما خوابیده باشد و لذت بخش ترین بخش شب را هم، سحر و نزدیک  به اذان صبح می دانستند و می فرمودند در ابتدای شب، خبری نیست،ولی کم کم از نیمه شب رفت و آمد ملائکه به زمین شروع می شود و ارتباط با بندگان خدا را برقرار می کنند و همه را می بینند، عده ای خوابند و عده کمی هم بیدار هستند و منتظر درک فیوضات الهی هستند که این رفت و آمد ملائکه، نقطه اوجش در سحراست و هرچه به اذان صبح نزدیک تر می شویم  بیشتر می شود،ایشان طوری این مطالب را بیان می فرمودند که انسان تصور می کرد اینها را از نزدیک دیده اند و شرح ماجرا می کنند.
ایشان داستان جالبی را درباره مرحوم مقدس اردبیلی (رض) نقل می کردند که این عالم بزرگ که به زهد و تقوا مشهور است، شبی برای تهجد برمی خیزد و طبق معمول ، دلوی را در چاه می اندازد تا آبی را بالا بیاورد و با آن بتواند وضو بگیرد، همین که دلو را بالا می کشد، می بیند این سطل پر از جواهرات است! تعجب می کند و آن را به چاه بر می گرداند و مجددا دلو را بالا می کشد و باز پر از طلا و جواهر می بیند و آنگاه با گریه و تضرع به درگاه الهی عرض می کند: خدایا، احمد آب می خواهد وضو بگیرد و نمازی بخواند، طلا و جواهر نمی خواهد! و هنگامی که با این حالت انکسار از درگاه الهی طلب آب می کند، دلو پر از طلا و جواهرات را به چاه برگردانده و مجددا بالا می کشد و آنگاه پر از آب بوده است و مشغول تهجد می شود.
این طلب آب برای تهجد، مرا به یاد خاطره ای از استاد پرورش انداخت، هنگامی که در سفر حج در سال 1370 بعد از آنکه تا غروب در عرفات بودیم، نماز مغرب و عشا را خواندیم و سوار اتوبوس شدیم تا به سمت مشعرالحرام حرکت کنیم. حاجیان دیده اند در چنین شبی که همه زائران با اتوبوس و به صورت میلیونی راهی مشعر الحرام می شوند از ازدحام جمعیت و اتوبوس ها ترافیک عجیبی ایجاد می شود که حتی ساعت ها می گذرد و اینها یک کیلومتر هم پیش نمی روند، در اینجاست که بسیاری از مردم از اتوبوس ها پیاده شده و با پای پیاده به بیابان می زنند و این مسیر تقریبا 15 کیلومتری را در این بیابان پیاده روی می کنند تا قبل از اذان صبح وقوف در مشعر را درک کنند.
ما هم در آن شب پس از آنکه دو ساعتی در اتوبوس نشستیم و مسافت اندکی را طی کرده بودیم، استاد پرورش فرمودند چاره ای نیست پیاده شویم تا قدم زنان به مشعر برویم، توفیقی بود تا در معیت ایشان پیاده به مشعرالحرام رفتیم. خوشبختانه هنوز دو ساعتی به اذان صبح باقی بود که به سرزمین مشعر رسیدیم، ما دیگر خسته شده بودیم و می خواستیم استراحت کنیم که دیدیم استاد پرورش در آن بیایان که در آن وقت ها هنوز امکاناتی نداشت، دنبال پیدا کردن آب هستند تا اینکه پس از جستجوی بسیار به سختی یک بطری آب توانستند از کسی خریداری کنند و آن را تقسیم کردیم و با آن وضو گرفتند و این آیه شریفه را نیز تلاوت فرمودند که:  " فاذا افضتم من عرفات فاذکروالله عند المشعر الحرام "(سوره بقره آیه 198) یعنی هنگامی که از سرزمین عرفات کوچ کردید، خدا را در سرزمین مشعر الحرام یاد کنید و چقدر زیبا بود در آن شب و در آن سرزمین یاد خدا کردن....
بالاخره آن شب تاریخی تمام شد و صبح از مشعر به سمت " منا " حرکت کرده و محل استقرار کاروان را پیدا کردیم و در آنجا مستقر شدیم تا برای بقیه اعمال آماده شویم." اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام "
انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران