علی‌اکبری:«استرداد» در شأن سینمای ایران است/ غفاری:تحریف تاریخ در فیلم، دروغی بزرگ

علی‌اکبری:«استرداد» در شأن سینمای ایران است/ غفاری:تحریف تاریخ در فیلم، دروغی بزرگ

خبرگزاری تسنیم: تهیه‌کننده و کارگردان «استرداد» معتقدند «استرداد» سینمای ایران را یک گام به جلو خواهد برد. شاید هم این حرفهایشان زیاد بیراه نباشد. دفاع از یک پروژه «فاخر» تا پیش از استرداد کار سختی بود.

خبرگزاری تسنیم :رونمایی از یکی از پرحاشیه ترین فیلم های تولیدی امسال سینمای ایران در آخرین روزهای جشنواره فجر نتیجه خوبی برای بنیاد فارابی حامی اصلی پروژه های موسوم به «فاخر» در سینمای ایران داشت.موضوع جنجالی سال گذشته و جاری سینمای ایران، ساخت پروژه های میلیاردی گرانقیمت ظاهرا در حال رسیدن به نتایج روشنی است. با نمایش مهمترین پروژه موسوم به فاخر در روز هشتم جشنواره و کیفیت قابل قبول فیلم حالا دیگر استدلال علیه ساخت فیلم های گرانقیمت با تکیه بر بی کارکرد بودن و سفارشی ماندن آنها کار سختی است. فیلم «استرداد» به کارگردانی علی غفاری با طرح یک موضوع تاریخی معاصر، ماجرای دریافت غرامت ایران از روسیه در جریان جنگ جهانی دوم را نمایش می داد.ماجرایی که به سرعت جنجال ساز شد و عده‌ای از تاریخ‌دانان در مقابلش ایستادند.

غفاری و علی‌اکبری به شدت از فیلمشان دفاع‌ می‌‌کنند و بر روی حاشیه تاریخی این روزهای استرداد هم حسابی حرف دارند.اما فکر‌می‌:کنم حاشیه علی‌اکبری بر بحث فیلم‌های فاخر جالب‌ترین بخش گفتگو باشد. استرداد بزرگترین برنده امسال جشنواره فجر بود.

* تسنیم: پرحاشیه‌ترین اتفاق این روزهای «استرداد» جنجال تاریخی آن است. بلافاصله بعد از نمایش فیلم در جشنواره بحث‌های مفصلی درمورد روایت تاریخی فیلم مطرح شد.  مهمترین محور نقد روایت تاریخی فیلم به غرامت بودنِ طلاهای فیلم برمی‌گشت. به فاصله اندکی چند تاریخ‌دان برجسته در گفتگو با رسانه‌ها روایت تاریخی فیلم را زیر سوال بردند و گفتند که روسیه غرامتی بابت حضور در ایران در جنگ جهانی دوم پرداخت نکرده است و این شمش‌های طلا ماجرای دیگری داشته‌اند. عده‌ای از تاریخ‌دانان این طلاها را مربوط به تبدیل ارز روسیه با ریال ایران در جنگ جهانی دوم دانستند و عده‌ای دیگر هم مدعی شدند که روسیه این شمش‌های طلا را در ازای قرض به ایران پرداخت کرده است.

غفاری: من اول باید روی این نکته تاکید کنم که تمام افرادی که مدعی هستند استرداد تحریف تاریخ است؛ همه شان در این نکته متفق‌القول هستند که  ثروتی از ایران به مبلغ 11 تن و 196 کیلو و 730 گرم طلا قرار بوده است که در خردادماه 1334 از روسیه به ایران بازگردد. حرف اصلی ما در استرداد هم همین است. من متوجه این ادعای تحریف تاریخ در «استرداد» نمی‌شوم. ما در فیلم چیزی جز این نگفتیم که نشستی در تهران برگزار شد و طی آن نشست قرار شد که این ثروت به کشور ایران بازگردد و هنوز که بیش از 60 سال از این نشست گذشته است این پول به ایران وارد نشده است و این نقطه‌ای است که همه تاریخ‌دانان بر روی آن اجماع دارند و همین محور تاریخی فیلم استرداد است.

علاوه بر آن، ابهامات و اظهارنظرهای متفاوتی در خصوص  غرامت بودن این طلاها و اینکه این 11 تن طلا بابت چه بوده است وجود دارد. روایت‌های مختلفی در مورد این مساله مطرح است و فکر نمی‌کنم که اجماعی بر روی هیچ کدام از این روایت‌ها وجود داشته باشد. ما هم طبق یکی از این روایت‌های معتبر فیلم را ساختیم و فکر می‌:کنم اتهام تحریف تاریخ به استرداد حرف بزرگی است که نیاز به اثبات دارد. 

من فقط یک نمونه را مثال می‌زنم. همین آقای معتضد که مطلبی را به خبرگزاری‌ها داده است و اعلام کرده است که  این فیلم تحریف تاریخ است. ایشان اصلا فیلم را ندیده است. زمانی  که به صورت رودررو با هم صحبت کردیم بسیاری از موضوعات برای اقای معتضد روشن شد و یادشان آمد که اصلا برای تحقیق و نگارش استرداد از  اولین افرادی بود که به سراغش رفتیم. من برای تحقیق بارها و بارها تلفنی از ایشان کمک گرفتم و حتی به منزل ایشان هم رفته بودم. 

* تسنیم: معتقدید که اجماعی روی هیچ کدام از این روایت‌های تاریخی مرتبط با موضوع فیلم وجود ندارد. فکر می‌:کنید چرا این قدر به روایت تاریخی استرداد ایراد وارد شد و این فیلم تاریخی جنجال ساز شد؟ البته ما معمولا در سینمای تاریخی به این مشکلات برمی‌خوریم.

غفاری:‌رسالت یک فیلم سینمایی در ژانر تاریخی این است که علاوه بر اینکه ساختار درست و استانداردهای درستی را رعایت کند تاریخ را به درستی روایت کند. اما جزئیاتی در ساخت یک فیلم تاریخی وجود دارد که آن دیگر حوزه پرواز اندیشه و تفکر و خیال فیلمساز است. آن قسمت از فیلم که نشان می‌دهد که نشستی با سران 3کشور متفق در ایران برگزار شده است قطعی است و در اینکه این محموله با این سایز و قالب و اندازه شمش طلا متعلق به کشور ایران وجود داشته است و قراربوده  است از کشور شوروی تحویل گرفته شود هم شکی نیست. اما همان‌طور که در ابتدای فیلم نوشتیم  این فیلم برداشتی آزاد از یک واقعیت تاریخی است و حتی اسامی اشخاص و مکانها نیز براساس نیاز داستان تغییر یافته است. تمام دوستانی که این مباحث را مطرح کردند به صورت کلی نظراتی مبهم ارائه کرده‌اند، اما ما به سراغ منابع مختلفی رفتیم که روح آنها هم خبر نداشته‌ است.در این 50، 60 سال گذشته ابهامی دراصل  قضیه تاریخی استرداد وجود داشته است که منجر به روایت‌های مختلفی شده است و فکر می‌کنم از این جهت است که فیلم قابل بحث شده است.

این را هم باید بگویم که  اظهار نظر منتقدان نسبت به این فیلم،  گاهی اوقات منجر به بی‌انصافی هم شده است. زمانی که تاریخدان و فرد سرشناسی یک مطلب تاریخی را بیان می‌کند، مردم گمان می‌کنند که حتما همین، درست و قطعی است. اما در بسیاری از مواقع متوجه می‌شویم سوءتفاهمی بیش نبوده است و یا حتی  با قصد و غرض پیامی را منتقل کرده‌اند تا به نتیجه دلخواه خود برسند.

 

* تسنیم: مشاوران تاریخی این کار چه کسانی بودند؟

 غفاری: مشاورت تاریخی فیلم سینمایی استرداد برعهده یک نفر نبوده است. و به دلیل اینکه برداشت‌های بسیار متنوعی از این قضیه  بوده است از کمک بسیاری از دوستان استفاده کردیم .آقایان معتضد، ولایتی، احمد رفیع‌زاده، شاهد سلطانی، علی شاه‌حاتمی، سعید آلگو عبادی، محمود غلامی و همین‌طور اساتید دانشگاه و  نویسندگان تاریخی‌نویسی  مانند شادمهر راستین که مطالعات گسترده‌ای در تاریخ دارد هم به ما در این کمک کردند و در کنار اینها نیز شورای فیلم‌نامه‌نویسی خود فارابی بود که در راس آنها پژمان لشکری‌پور و مجید رضا‌بالا و دامیار و افراد صاحبنظر دیگری بودند.

* تسنیم: درباره خروج طلا از راه ترکیه کمی صحبت کنید؟ بر روی آن اتفاق نظر تاریخی وجود دارد؟من چیزی از اعتراضات تاریخدان‌ها به این قسمت قضیه سردرنیاوردم.

غفاری: همه بر روی این مساله متفق القولند. حتی آدم‌های آن موقع نیز موجود هستند. نامه 9 صفحه‌ای سند آن اتفاق نیز موجود است و من بسیار دوست داشتم که ادامه آن را یک فیلم سینمایی دیگر کنم. اما هیچ شکی در وجود این اتفاق وجود ندارد و من تعجب می‌:کنم از برخی حرف‌ها که گفته می‌شود این شمش‌های طلا هم اکنون در خزانه بانم مرکزی است. آنوقت همین دوستان که چنین حرف‌هایی می‌زنند به فیلم ما اعتراض می‌کنند. 

* تسنیم: با وجود همه این حرفهای این احساس نسبت به فیلم هست که روایت تاریخی فیلم خیلی ناقص باقی می‌ماند و خیلی از حرف‌های مرتبط و روشن کننده اصل ماجرا داخل آن گفته نمی‌شود. مثلا اینکه روس‌ها، این طلاها را در شرایط خاصی به ایران می‌دهند که نیاز حیاتی ایران به آنها از بین رفته است. یا اینکه چه بستر تاریخی موجب پرداخت این پول می‌شود. فیلم از علت تاخیر و اصلا علت تصمیم روسیه در بازپس دادن آنها به راحتی می‌"گذرد.

غفاری: رسالت سینما نمایش جزء به جزء واقعیت نیست، چون تماشاگر آن را برنمی‌تابد و فیلم به یک بیانیه سیاسی تبدیل می شود و آن ابزارهای لازم برای کشش و نشاندن مخاطب دیگر وجود نخواهد داشت. همین الان هم خیلی‌ها به ما می‌گویند که فیلم گل درشت است و داخلش شعار داده می‌شود و این حرفها. به نظرم نیازی نبود که زیاد این مسائل گفته شود چون فیلم بدون اینها هم کامل است و حرفش را می‌زند، ما نمی‌خواهیم همه وقایع آن دوره را نمایش دهیم، یک اتفاق را انتخاب کرده‌ایم و همان را هم نمایش داده‌ایم.

بله، واقعیت این است که ایران می‌خواست به پیمان بغداد یا سنتو بپیوندد و اگر این اتفاق می‌افتاد شوروی احساس خطر بیشتری می‌کرد. به همین دلیل شوروی بعد از 14 سال گفت که طلا‌ها را پس می‌دهد. اگر می‌خواستیم این قضیه را نمایش دهیم باید یک سکانسی می‌گذاشتیم مانند سکانس تهران و همه آنها عنوان می‌کردیم.

همین یک جمله‌ای را هم که من در انتهای فیلم گذاشتم، خیلی از دوستانی که نظر می‌دانند می‌گفتند آن را حذف کن. شعاری شده است اما بالاخره ما مجبوریم که یک سری موارد را به مخاطب توضیح بدهیم و چاره‌ای نداریم.

اما من فکر می‌کنم که احساس ضد روسی  نسبت به دوران دیکتاتوری استالین در فیلم هست به همین دلیل  که آنها حداقل 14 سال  درباره این پرونده به ایران بدقولی کردند.

 

* تسنیم: البته اتهام کمونیستی بودن هم خورد به فیلم.

غفاری: من تعجب می‌کنم، ما دائما در فیلم می‌گوییم که روسیه بر ضد منافع ایران فعالیت می‌کند. شما نگاه کنیداز همان اول و همان نگاه های آن افسر روس، رفتارهایی که با آن تیم ایرانی می‌شود، بدقولی های مکرری که می شود. کجای این فیلم علاقه و دلبستگی این گروه را به کمونیست هانشان می دهد؟

* تسنیم: این برچسب گل درشت بودن به خیلی از فیلم‌ها می‌خورد و دیگر تبدیل به یک مد مبتذل نقد شده است. ما هم با شما هم‌عقیده‌ایم اما صحنه هایی که شما از اشرف نشان دادید به نظرم یک وصله نچسب به فیلم بود و واقعا درنیامده بود.

غفاری: در نسخه نهایی کار کوتاه می شود و این قسمت از فیلم خارج می‌شود. چون تایم آن قسمت از فیلم زیاد است تبدیل شده به یک گزارش جداگانه که شما را اذیت می‌کند. اما واقعیت این است که در سال 1925 اشرف دیداری با استالین داشته است که خود آن یک داستان جالبی دارد. چون اشرف قرار نبود استالین را ببینید و برای دیدار از بیمارستان‌ها و صلیب سرخ در مسکو به عنوان نماینده حقوق بشری رفته  بود. اما در اواسط اقامت قرار می‌شود که یک دیدار ده دقیقه‌ای با استالین داشته باشد و این ده دقیقه فرصت تبدیل به چند روز می شود و دیدار به ویلای خارج از مسکوی استالین می کشد.

 در این سند تاریخی شکی نیست که اشرف با استالین دیدار داشته است اما ما اینجا منابعمان ضعیف است.ما با آقای علی اکبری به مسکو رفتیم و منابع تصویری نابی را دیدیم که در ایران خوابش را هم نمی‌بینیم. من به ارمنستان رفتم و دیدم در آنجا تمام فیلم های دیدار استالین و اشرف وجود دارد.اما اینجا ما به ارشاد ، صدا و سیما و هرجای دیگر که مراجعه کردیم و هیچ چیزی دستمان را نگرفت . ما در آرشیو‌های تاریخی تصویری واقعا فقیر هستیم.

* تسنیم: بعد از مساله انحرافات تاریخی دومین حاشیه پررنگ همیشگی استرداد، از زمان تولید تا بعد از جشنواره مساله بودجه فیلم و اصطلاح پرجنجال این سالهای سینمای ایران، فیلم‌های فاخر است. آقای علی‌اکبری حالا دیگر نوبت شماست. 

محسن علی‌اکبری: من ابتدا باید بگویم که سعی ما از همان ابتدا بر این بود که فیلمی در خور شأن سینمای ایران تولید کنیم و بخشی از تاریخ ایران را بتوانیم تاریخی نمایش دهیم. برای این پروژه از روز اول مجوزی از  آقای احمدی‌نژاد گرفتیم و  3 وزارتخانه امورخارجه به دلیل ارتباط با مسکو، وزارت راه و ترابری به دلیل استفاده از راه‌آهن و کشتیرانی و وزارت اقتصاد و دارایی به دلیل دسترسی به  منابع بانک و اسناد بانک ملی به طور کامل در اختیار ما قرار گرفت. امکاناتی که در اختیار گروه تولید قرار گرفت بالاترین امکاناتی بود که در سینمای ایران وجود داشت. قطاری که در فیلم مشاهده می‌شود تکه‌تکه‌ آن را از جاهای مختلف تهیه کردیم . کشتی موجود در فیلم تنها کشتی روسی موجود در ایران است که استالین آن را به محمدرضا شاه هدیه می کند وهم اکنون به نام حمزه در اختیار نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی است.در هر صورت ساختن فیلمی در شان سینمای ایران هزینه بر است و هزینه‌های زیاد کار هم به نظرم دلیل اصلی این خروجی آبرومند است .

 

* تسنیم:  مخالفان ساخت فیلم فارخ استدلال می‌کنند که سینمای ایران آن قدر از نظر  اقتصادی ضعیف است که این مقدار حجم بودجه برای یک فیلم در واقع کاهش تعداد فیلم و همین‌طور کاهش بودجه فیلم‌های دیگر است. مگر سینمای ایران چه قدر بودجه دارد که به خاطر یک فیلم بخش عظیمی از آن را مصرف کنیم. با همین بودجه ده فیلم معمولی نمی شود ساخت؟

علی اکبری: من این را چندین بار توضیح دادم. هم به عنوان عضوی از شورای عالی سینمایی و هم به عنوان کسی که در این زمینه کار کرده است. مجلس شورای اسلامی دو سه سال است که بودجه ‌ای مختص فیلم‌های فاخر تصویب می‌:کند. این اتفاق معمولی هم هست. در همه دنیا سرمایه ساخت و رسانه‌ای کردن بخشی از مضامین حیاتی جامعه را دولت صددرصد تامین می‌کند و به عنوان آرشیو و یا سند تاریخی این لحظات، ثبت می‌شود. در ایران هم در متن قانون مجلس آمده است که برای ساخت آثار سینمایی با مضامینی مثل جنگ تحمیلی ،انقلاب اسلامی، تاریخ معاصر مثل حکومت پهلوی، تاریخ گذشته مانند صفویه  و مضامین دینی یک بودجه جداگانه‌ای، جدای از ردیف بودجه جاری وزارت ارشاد در نظر گرفته می‌شود و الان هم همین گونه است. سال گذشته این بودجه 28 میلیارد بود و به فارابی اختصاصاداده می‌شد و الان مستقیما به سازمان سینمایی داده می‌شود.

بنابراین این بودجه اصلا ربطی به بودجه سینما ندارد.یعنی اگر شما این بودجه را صرف فیلم فاخر نکنید باید به دولت و به خزانه برگشت بدهید، این گونه نیست که شما اگر این پول را خرج نکنی می توانی با آن 10 فیلم سینمایی دیگر بسازی اگر دوستان فکر می‌کنند که این بودجه را می توانند بردارند و با ان فیلم شهری و دختر و پسری بسازند اشتباه است و این خلاف قانون است. 

* تسنیم:  چرا سینمای ایران خاطره خوبی از این فیلم های فاخر ندارد؟

علی‌اکبری: شماندارید. اتفاقا من خاطره‌های خیلی خوبی دارم. من مریم مقدس را ساختم و اکران کردم و بهترین فروش را هم داشت.

* تسنیم: نمونه ‌های معدود پرفروش و قابل قبول هم بوده است اما همین جشنواره امسال را نگاه کنید، فرزند چهارم،عقاب صحرا... 

علی‌اکبری: هر کس در توان خودش، مطمئن باشید استرداد یکی از پر فروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران می شود و  به راحتی قابل عرضه به دیگر کشورهای دیگر هم هست. چون استاندارها را رعایت کردیم. همان سال که من مریم مقدس را اکران کردم. 750 در تهران فروش کرد. بلیتی 1000 تومان و یکی از پر فروش  ترین فیلم ها بود و هیچ کس این را باور نمی کرد. سینمادارها از اینکه سر در فیلم ما را بالا ببرند کراهت داشتند. ما که نباید جواب گوی دیگران باشیم من باید جواب گوی کار خودم باشم. 

 

* تسنیم: می‌خواهم بدانیم این باز بودن دست در بودجه و این از بین رفتن خساست و حساسیت درهزینه‌کرد تولید است که روی کیفیت کار اثر می‌"گذارد؟ بالاخره بودجه فراوانی هست و آدم‌ها می‌توانند حتی آزمون و خطا کنند و آخرش هم که بازگشت سرمایه زیاد مهم نیست و به همین ترتیب بروید تا آخر قصه. تیتری که ما بعد از نمایش استرداد در تسنیم  زدیم این بود:"  ماجرای فیلم های فاخر پیچیده شد" و گفتیم که استرداد ثابت کرد که فیلم فاخر آبرومند هم می‌شود ساخت. ولی چرا فیلم‌های فاخر معمولا اتفاقات خوبی در سینما نیستند.

علی اکبری: یکی از مسائلی که در جریان فیلم‌های فاخر وجود دارد و ربطی به بودجه هم  ندارد این است که ما اگر سینما را درست یاد گرفته باشیم و آنچه را تجربه کردیم در فیلم کامل استفاده کنیم، چه فیلم معمولی باشد و چه فیلم فاخر باشد تاثیر خودش را خواهد گذاشت. شما نمی توانید بگویید کتاب قانون فیلم بدی بود . فاخر هم نبود و یک فیلم معمولی بود.

می‌خواهم بگویم که همه چیز به مدیریت برنمی‌گردد. آن‌موقع که ما در مسکو به دنبال بازیگر می گشتیم آقای شمقدری انجا نبود، اقای میر علایی هم آنجا نبود. به اعتقاد من این تفکیک مدیریت و تولید سینما خیلی مهم است، نوع استفاده از بودجه مهم است. آن ادمی که دارداز این بودجه استفاده می کند بستگی به نوع کار خودش  دارد. اگر تجربه نداشته باشد و سینما بلد نباشد اتفاق خوبی برای فیلم نمی افتد. فیلم رامدیریت نمی سازد، پول هم نمی‌سازد، فیلم را هنرمند می‌سازد. یک فیلم بیگ پروداکشن فقط هزینه اش بالاست و به همین خاطر دولت باید ورود کند و فیلمی هم که کوچک است بخش خصوصی می تواند ورود کند و بخشی از هزینه را تقبل کند. منتها مدیران ما در حد اتاق فکر های قبل از فیلم‌برداری هستند، در صحنه نیستند. قرار هم نیست باشند و اصلا خلاف است.

* تسنیم: همین بحث را ادامه بدهیم می‌رسیم به بحث پردامنه سینمای دولتی و خصوص. شما هم در بخش دولتی سینما و هم بخش خصوصی کارکردید. الان هم  این بحث در سینمای حسابی داغ شده است.بعضی معتقدند که تا دولت کمک‌هایش را به سینما قطع نکند سینما نمی‌تواند مستقل شود و روی پای خودش بایستد و برخی هم  معتقدند که اگر دولت سینما را رها کند سینمابا سر به زمین خواهد خورد و دیگر یارای بلند شدن هم ندارد.

علی‌اکبری: ببینید ما محدودیت‌های زیادی در سینمای ایران داریم. بنابراین سینمای ما مختص داخل جمهوری اسلامی ایران است و از مرزهای ما به آن طرف فیلم‌های ما را اکران نمی کنند. یک مثال می‌زنم در سینمای همین کشور‌های عربی افراطی هم که برویم و نگاه کنیم، می بینیم خانم ها در داخل خانه بی حجاب هستند اما ما شرایط عرف وشرعمان اجازه‌نمی‌دهد که این چیزی که برای آنها خیلی طبیعی است را نمایش دهیم، به همین ترتیب فیلم‌ها ما آن ور مرز اصلا مخاطب پیدا نمی‌:ند، چون فیلم‌های ما برای آنها فیلم عجیب و غیرقابل باوری است. از طرف دیکر  ما با محدودیت سالن سینما در داخل کشور مواجه هستیم . یک  تعدادی از سینماهای داخل کشور که اصلا ویران است و بخشی از ان نیز دست حوزه هنری است و نگاه و مدیریتی خاص آنها و سرانجام شاید مجموعا ما 70 الی 80 سینما داشته باشیم .

با این شرایط سرمایه گذار بخش خصوصی چه‌قدر برایش جذابیت ایجاد می شود که بخواهد فیلمی بسازد و روی آن سرمایه گذاری کند. منطق بازرگانی و تجارت،به هیچ وجه حکم نمیکند که سرمایه گذاری به سینما ورود پیدا کند مگر در مواردی که فیلم های ما  100 درصد طنز و با یک سری شرایط و بازیگرهای خاص  باشد که آن هم در فرهنگ ما نیست  و اتفاقا ما می‌خواهیم از این سینمای لوده و مبتذل دور باشیم. با جمع بندی این موارد می فهمیم که بخش خصوصی در سینما برگشت سرمایه نخواهد داشت. بنابراین فاصله می گیرد.من  خودم پاداش سکوت را دوست داشتم. به من گفتند این فیلم را نساز. من ساختم وتاوانش هم شد خانه خودم. به هر حال 4 تا سینما بیشتر اکران نداد و ما مجموعا از پاداش سکوت 315 هزار تومان از مجموع 420 میلیون هزینه بازگشت پول داشتیم.

من آن زمان خانه‌ام را گذاشتم در گروی بانک و خانه هم شد به نام بانک . اما مگر من چند بار می توانیم این کار را نجام دهیم؟ یا چند نفر می توانند این کار را انجام بدهند؟ ساده‌اش می‌:کنم: بخش خصوصی توانایی مدیریت سینما را ندارد. در حال حاضر سینمای بخش خصوصی ما هم 85 درصدش به دولت وابسته است . چه از طریق امکانات و سوبسیدهایی که می‌گیرد و چه از طریق وام های بانکی. 

 

*تسنیم: راه حل تقسیم این بودجه دولتی چیست؟ همیشه بحث‌هایی در مورد عدالت و بی‌عدالتی در این مسیر شنیده‌ می‌شود.علاوه بر آنکه بالاخره بخش خصوصی هم باید سهمی در سینما داشته باشد تا اقتصاد سینما رونق بگیرد.

علی‌اکبری: من در کشور ترکیه تحقیق کردم و دیدم که 30 درصد بودجه فیلم را تلویزیون می دهد 30 درصد بودجه را شهرداری می دهد و 40 درصد را هم بخش خصوصی می دهد.داستان این است که دولت باید وارد شود اما به اندازه. الان تلویزیون ایران سالهاست که حق رایت فیلم‌های ایرانی را نمی‌خرد و این به شدت به سینما ضربه زده است.فکر نمی کنم «کتاب قانون»  فیلم بدی باشد اما نمی خرد. الان شما چه کمکی از شهرداری تهران در سینما می بینید؟

این تقسیم عدالتی که بحثش هست باید رعایت شود.در ترکیه عمل می شود. تلویزیون ما باید 30 درصد از بوجه را تامین کند و 30 درصد هم موسسه های ویدیویی و شهرداری و آن وقت 40 درصد دیگر معنا پیدا می کند که بخش خصوصی بیاید.آن وقت است که سینما فعال می شود، پویا می شود. فیلم های خوب پیدا می شود و ولی وقتی هیچ ضریب اطمینانی نداریم وضعیت این می شود که فیلم هایی که زیر مدیوم تلویزیون است به اسم سینما می‌اید و مخاطب نمی تواند با ان ارتباط بر قرار کند و شکست می خورد.

*تسنیم: فکر می‌کنید استرداد با این همه هزینه آن چیزی شد که می‌خواستید؟ به خود شما هم انتقادات زیادی وارد شد برای ساخت این فیلم. در مورد انتقادات تاریخی آقای غفاری پاسخ دادند، اما شما فکر می‌:کنید که چرا فیلم جنجال ساز شد؟

علی‌اکبری: زمانیکه سریال حضرت مریم(س) را می ساختیم هم ما با همین مشکل مواجه شدیم. داستان زندگی ایشان هم یک خطی بود، ایشان می آیند وارد معبد می شوند و بزرگ می شوند و می روند و با حضرت مسیح باز می گردند. این وسط اگر   تخیل فیلمساز نبود فیلم اصلا جذابیت بصری پیدا نمی کرد. واقعیت این است که  ما اگر بخواهیم مسائل صرف تاریخی را بیان کنیم جذابیتی برای مخاطب نخواهد داشت. در استرداد هم تا آن جایی که ممکن بوده است هنرمند از تخیل خودش در راستای واقعیت داستان و قصه استفاده کرده است.

کارگردان فیلم در مرحله تحقیق و نگارش فیلم بازدید‌ها و دیدارهای بسیاری از خزانه و مقامات بازنشسته آن کرد و هیچ ردی از این طلاها در خزانه مشاهده نشد به این معنا که این طلاها نه ورود و نه خروجی نداشته است .آخرین سند موجود این است که این طلاها به سوئیس می‌رود و در مقطعی از حساب دولت از سوئیس خارج می‌شود و پس از دوران زاهدی به حساب شخصی خاندان پهلوی واریز می‌شود، ما بر حسب همین منابع تاریخی کار کردیم و اکنون مورد اعتراض قرار گرفتیم.

نقدی که در بسیاری از مطالب وجود دارد این است که به ما می‌گویند چرا یکی از افسران دوران شاهنشاهی را تبرئه کرده‌اید و من سوالم این است که سرلشکر رحیم صفوی و یا صیاد شیرازی مگر در زمان شاه ارتشی نبودند؟ ما در دل ارتش، نیروهای مردمی داشتیم  که به دلیل ریشه مذهبی خود در کنار مردم قرار گرفتند و به کمک آنها آمدند. این فرضیه که افسری را میهن پرست نشان دادیم به طور کلی رد است و آنها یا فیلم را متوجه نشدند و یا هدف خاصی داشته‌اند.

اگر منصفانه نگاه کنیم متوجه می شویم که ما سعی کردیم در فیلم استرداد گامی به سوی استانداردسازی سینمای ایران و نمایش توانایی‌های نیروی خلاق هنرمندان ایرانی برداریم. این فیلم به استانداردهای بین‌المللی کمی نزدیک شده است.

* تسنیم: در لابه‌لای حوادث تاریخی پرتعداد فیلم حرف اصلی فیلم گم می‌شود و فکر می‌:کنم یکی از دلایل اصلی این جنجال‌ها و تعارضات در مورد فیلم همین است. استرداد شما قرار است چه حرفی بزند.

غفاری: تمام حرف ما در این فیلم فساد شاه، فساد اشرف و فساد زاهدی بوده است. ما با اشخاص کار نداشته‌ایم. در هر جامعه ای هم نظامی سالم وجود دارد و هم در مقابلش.نکته مهمی این فیلم که کمتر در مورد آن صحبت شده «فساد اقتصادی خاندان پهلوی» بوده است که ساختار اصلی فیلم نیز براین اساس شکل گرفت .

علی‌اکبری: علاوه بر نمایش فساد اقتصادی دولت شاهنشاهی که براساس اسناد تاریخی نمایش داده شده است ما در این فیلم گفتیم که وطن‌پرست‌ترین و وفادارترین و وظیفه‌شناس‌ترین افراد این مملکت تحت سلطه این نظام فاسد در حال قربانی شدن بودند.

 

* تسنیم:  من احساس می‌کنم این تو در تو بودن فیلم و پیچیده شدنش از لحاظ معمایی  فیلم را بیشتر از یک فیلم تاریخی به یک به فیلم پلیسی معمایی نزدیک کرده است . سنگینی فیلم را به سمت حل معمایی برده است که در هر زمان و شرایط تاریخی قابل طرح است.

غفاری: هزار جور می شود که این فیلم را دید. ما همان زمان پیشنهاد کردیم که به جای فلاش بک در برخی از سکانس‌ها به سراغ نمایش همان سکانس در لحظه برویم اما سلیقه من به این نوع تدوین بیشتر بود.این فیلم ساختارش این گونه طراحی شده که هر جا که احساس کنیم که ریتم دارد یکنواخت می شود شما اتفاق جدیدی می‌بینید. من  فکر میکنم بالای ده نمایش از فیلم را بامردم دیدم و بعضی وقت ها به جای دیدن پرده مردم رانگاه می کردم و عکس و العمل ها را می دیدم . در آنجا متوجه شدم که جاهایی که این اتفاق می‌افتاد و بیننده غافلگیر می شد، مردم همان بخش‌ها را دوست‌ دارند و اگر این غافلگیری ها نبود این بحث تاریخی جذابیتی نداشت. این معمایی بودن به  کمک جذاب کردن روایت تاریخی فیلم آمده است و اینجور نیست که مجزا باشد. و اتفاقا فکر می‌کنم کمک زیادی به ریتم فیلم کرده است 

*تسنیم: حاتمی‌کیا وسط یک فیلم تاریخی چه کار می‌کرد؟

غفاری:‌ من خیلی دوست داشتم که حاتمی‌:کیا در طول فیلم حضور داشته باشند ولی در همان زمان زمزمه شروع چمران هم بود. قرار شد تا زمانی که آن فیلم ساخته شود اقای حاتمی کیا هم برای کار بیاید. ایشان در بخش مسکو هم با ما امدند و بعد کار چمران خیلی جدی شد و بعداز مسکو ایشان دیگر رفتند.اما من در بخش فیلمنامه از نظرات اقای حاتمی‌کیا خیلی استفاده کردم.

انتهای پیام/ 

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران