گذار روشنفکری از مدرن اسلامی به اسلام مدرن/ هویت؛ پایه تمدن‌سازی

گذار روشنفکری از مدرن اسلامی به اسلام مدرن/ هویت؛ پایه تمدن‌سازی

خبرگزاری تسنیم:رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران معتقد است: در صورت روشن نشدن هویت ملی حداکثر می‌توانیم آرزوی ژاپن یا کره شدن داشته باشیم البته این آرزو هم هر روز کم رنگ‌تر می‌شود. مسئله هویتی حل نشود فقط آروزی ترکیه شدن برای ما باقی خواهد ماند.

موسی حقانی رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تاریخ دانش‌آموخته تاریخ است و تاکنون گفتارها و مقالات بسیاری در حوزه‌های مختلف تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر ایران مانند دین و حاکمیت و مدنیت در هویت ایرانی، فراماسونری، روشنفکری، مشروطه و تاریخ‌نگاری معاصر ایران قبل و بعد از انقلاب داشته است. وی یکی از اندیشمندانی است که با دغدغه تمدن سازی اسلامی سراغ  بررسی تاریخ معاصر رفته است. از این رو در موضوع بایسته‌های تمدن نوین اسلامی با محوریت تاثیر تاریخ معاصر در مقوله تمدن سازی با او به گفت‌وگو پرداخته‌ایم. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفت‌وگوی خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم با این استاد دانشگاه است:

*تسنیم: آقای دکتر در تالیفاتی که تا کنون داشتید در موضوع هویت ملی ایرانی به دوره صفویه تاکید کرده‌اید و این دوره را در تکوین هویت ملی ایرانی محوری دانسته‌اید. با توجه به اینکه تمرکز به دوره صفویه درباره هویت ملی ایرانی دین و خصوصا تشیع را پررنگ تر جلوه می‌دهد آیا می‌توان بین تعریف هویت  ایرانی اسلامی با تمدن سازی اسلامی رابطه‌ای برقرار کرد؟ یا به عبارتی جایگاه هویت در مقوله تمدن سازی کجاست؟ 

البته منظور من این نبود که هویت ایرانی بعد از صفویه شکل گرفته است بلکه بعد از این دوره تاریخی هویت ایرانی بیش از پیش تحت تاثیر دین و تشیع قرار گرفته است. بنابراین هویت اسلامی بعد از دوره صفویه نمود بیشتری یافته است.اما در خصوص ارتباط هویت اسلامی با تمدن سازی یا جایگاه هویت در آن باید گفت که  پایه تمدن سازی همین بحث هویت است. با همین مباحث تاریخی است که ملتی می تواند تکلیف هویت خودش را مشخص کند. تاریخ یکی از مهم ترین عناصری است که می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در هویت یک ملت داشته باشد. چنان که صفویه هویت اسلامی ایرانیان را روشن می‌کند.

*تسنیم: با توجه به اینکه هویت یکی از عوامل درجه یک برای هر یک از شئون زندگی یک ملت بشمار می‌رود و شما هم هویت ملی ایرانی را بعد از صفویه اسلامی می‌دانید امروزه چرا در این خصوص نظریات مختلفی بروز کرده است؟ تا حدی هم جامعه دچار دوگانگی شده است. عواقب این مسئله چیست؟

در دوران معاصر حداقل با یک جریان مخرب هویتی  با عنوان مدرنیسم در کشور مواجه هستیم. البته این جریان از غرب سرچشمه می‌گیرد و جامعه ما هم در رویاوریی با آن به بحران برخورد. به همین جهت ما مشاهده می‌کنیم که این جامعه از هویت دینی خود دور شده و از طرفی هم غرب را درست و حساب شده درک نکرده است. لاجرم با این وضع پیش آمده جامعه ما دچار دوگانگی هویتی و از هم گسیختگی شده‌است.ولی اگر ما توانایی تعریف هویت ملی خود را نداشته باشیم نمی‌توانیم گام مهمی در مسیر تمدن سازی برداریم. درخوش‌بینانه ترین حالت هم در صورت روشن نشدن هویت ملی حداکثر می‌توانیم آرزوی ژاپن یا کره شدن داشته باشیم البته این آرزو هم هر روز کم رنگ‌تر می‌شود. تا مسئله هویتی ما حل نشود آروزی ترکیه شدن برای ما باقی خواهد ماند.

*تسنیم: تاریخ در این میان برای روشن سازی هویت ملی ایران چه نقشی بازی می‌کند و چرا ما برای تعریف هویت اسلامی مجبوریم دست به دامن تاریخ شویم؟

اگر ما توسط تاریخ نتوانیم این مسئله هویتی خودمان را حل کنیم و نوگرایی و تکیه بر سنت‌ها و حفظ آن‌ها را با هم مد نظر بگیریم به تمدن اسلامی نخواهیم رسید. جامعه‌ای که هویت مشخصی ندارد توانایی اداره خودش را هم ندارد تا چه رسد به اینکه به سمت تمدن سازی حرکت کند.

*تسنیم: به نظر شما ما بین سنت و تجدد باید یکی را انتخاب کنیم؟

نه! اتفاقا به نظر من باید سنت جاری در تاریخ ایران تعریف شود. سنتی که من از آن حرف می‌زنم نوگرا هم بوده و است. این جریان سنتی در تاریخ ایران هر روز به تناسب شرایط جدید نو می‌شد.اصلا جریان اصیل سنتی نمی‌توانست که نوگرا و تجدد طلب نشود. اما مشکل اینجاست که ما تجدد را طور دیگری تعریف می‌کنیم و طوری تجدد خواه می‌شویم که مرادف غربی شدن می شود و سر از مولفه های غربی درمی‌آوریم.

ما اگر تجدد را غربی شدن تعریف کنیم البته که باید بین سنت و تجدید یکی را انتخاب کنیم. اما می توانیم یک دید نو و متفاوتی داشته باشیم. به نظر من می‌توانیم تجدد و نوگرایی را در بطن سنت خودمان جست‌وجو کنیم. اما متاسفانه روشنفکران ایرانی اعم از دینی و غیر دینی بحث تجدد را از منظر مدرنیته و مولفه‌های غربی آن تعریف کرده‌اند. طبیعتا با این تعریف خیلی از سنت‌های ما در لابه لای این تعریف مچاله می‌شود و در خوش‌بینانه ترین حالت مدرنیته اسلامی خواهیم داشت. البته بعضی‌ از روشنفکران کشور از این تعریف هم گذر کرده‌اند و  اگر زمانی ادعای اسلامی کردن مدرنیته را سر می‌دادند هم اکنون شعار مدرن کردن اسلام را سر می‌دهند. البته در هر دو حالت هم، چیزی که مظلوم واقع می‌شود و ازبین می‌رود اسلام و مبانی فرهنگی و دینی و سنت‌های اصیل تاریخ ایران است.

*تسنیم: آقای دکتر چگونه می‌توان تجدد خواهی و نوگرایی را در قالب سنت تعریف کرد؟ با تعریفی که برخی از تجدد داده‌اند یا تلقی‌ای که بعضی از سنت‌گراهای افراطی از سنت دارند این دو را نقیض هم می‌کند. البته که برخی هم تعامل میان نوگرایی و سنت را به هضم شدن سنت در نوگرایی تعریف می‌کنند. راهکار شما برای نیل به نوگرایی در بستر سنت چیست؟

من معتقدم که ما باید عوامل تجدد‌زا (عوامل نو شدن و جدید شدن و روز‌آمد شدن) را در مبانی و سنت خودمان تقویت کنیم. ما در سنت‌های خودمان یا در منابع اسلامی با عالم زمان روبرو هستیم. یعنی منابع اسلامی ما تاکید دارند که عالم دینی باید عالم به زمان خود باشد. حوادث و اتفاقات و شرایط دوره خود را درک کند و در همان فضایی که زندگی می‌کند زمینه‌های نو شدن را هم ایجاد کند. زمنیه‌های نو شدن در سنت‌ ما وجود دارد. اما بایستی قبل از ورود به این قضیه ما بستر بروز و ظهور عوامل تجدد را در بطن سنت فراهم کنیم. این کار هم جز با تولید علم میسر نمی‌شود. جامعه‌ای که تولید علم ندارد عملا نخواهد توانست که تعریفی از نوگرایی داشته باشد و در نتیجه به سمت تجدد و نو شدنی که مطابق با هویت و فرهنگ بومی‌اش باشد، حرکت کند.

ما به جای اینکه همین عوامل نوشدن را در سنت خودمان جست‌وجو کنیم سراغ غرب رفته‌ایم. الگو را از جایی گرفتیم که از موقعیت زمانی و مکانی آنجا هم اطلاع دقیقی نداشتیم. از غرب به تکنولوژی بسنده کردیم و مصمم شدیم که تجربه غرب را عیناً در کشور ایران اجرا کنیم. ولی اگر دانش‌طلبی یا کوشش برای یافت علم که در سنت ما به قوت وجود دارد نهادینه می‌شد و ما براساس همین عامل حرکت می‌کردیم شک نکنید امروزه از قدرت‌های برتر تولید علم بودیم و می توانستیم تمدن سازی را پیش ببریم. ولی روشنفکری در ایران صورت مسئله را عوض کرد و عوامل نیرو بخش خودمان را فراموش کردیم و تصمیم گرفتیم از صفر تا 100 کشور را غربی کنیم.

*تسنیم: مسبب این وضعیت صرفا اشخاص و روشنفکران کشور بودند؟

هم اشخاص هم شرایط. اشخاص در مواجهه با اسلام تخصص کافی را نداشته‌اند و به سمت جست‌وجوی عوامل نو شدن در اسلام نرفته‌اند. شرایطی هم که وجود داشته در مواجهه با غرب منفعل بوده است. همه این عوامل دست به دست هم داد تا تجدد را در غرب و مولفه‌های غربی پیدا کنیم. به همین جهت تکنولوژی غرب و استعمار که بزرگ‌ترین عامل برای سیطره تکنولوژی بر کشور‌های اسلامی بوده باعث شده ما در برهه‌ای در مقابل آن دچار رخوت و انفعال شویم. به خاطر همین هم نتوانستیم که دنباله حکمت صدرایی را بگیریم و تدوام دهیم و حتی نتوانستیم از علوم غربی برداشت درستی داشته باشیم. بنابراین هم اشخاص و هم شرایط در وضعیت فعلی اثر گذار بودند. البته نه تنها ما بلکه جهان اسلام دچار این مشکل شده‌است. 

*تسنیم: وضعیت فعلی کشور را برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما در حال یک خیزش هستیم و تازه به یک خودآگاهی رسیده‌ایم. با اینکه قبل از انقلاب هم این مباحث تمدن اسلامی و تولید علم مطرح بود ولی ابزاری برای این کار وجود نداشت. بعد از انقلاب البته که ابزاری فراهم شد ولی کار واقعا کار سختی است. شرایط امروز هم شرایط خوبی است چرا که به خودآگاهی رسیده‌ایم. قبلا خود این مسئله که از تولید علم صحبت شود منکوب و بایکوت می‌شد.

الان هم مطالعات گسترده‌تری باید انجام گیرد که تا حدی این مهم مورد توجه قرار گرفته است. اما زمانی هم لازم است که از میان این مطالعات تخصصی نظریات محکمی تولید شده و عرضه شود. مهم خودآگاهی بود که هم حضرت امام و هم رهبری در پی آن بودند که به نتیجه رسیده است. گرچه برخی امروز هم با این نظر‌ها مخالف هستند و نمی‌خواهند تولید علوم انسانی بومی را پپذیرند ولی در کل با خودآگاهی عمومی مواجهیم که باید با تلاش عمومی هم همراه شود. تاشاهد شکوفایی علمی و فکری در کشور شویم.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران