پیامبران الهی، فیلسوفان زمانه خود بودهاند/ چرا «فلسفه اسلامی» اسلامی است؟
خبرگزاری تسنیم: عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) گفت: پیامبران الهی به نوعی از فیلسوفان زمان خود بودهاند، چون با پرداختن به مباحثی عقلی و بحث کردن در مورد جوهر و عرض و... مبانی فلسفی نوینی را در اذهان جامعه خود وارد کردهاند.
بسیاری از محققان و پژوهشگران معتقدند که پیش از ورود فلسفه یونان به حوزه اسلامی، این حوزه دارای توجهات و تأملات عقلی و سرچشمههای عقلانی منبعث از آیات کریمه قرآن و روایات بوده و تأملات و پرسش و پاسخهای عقلی درباره مباحث بنیادین فلسفه با رنگ و بوی کاملاً اسلامی در آن وجود داشته و از همین روی میتوان از تعبیر دقیق «فلسفه اسلامی» استفاده کرد.
خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در آستانه اول شهریورماه، سالروز بزرگداشت ابوعلیسینا، فیلسوف پرآوازه مشرقزمین، موضوع امکان یا امتناع «فلسفه اسلامی» و پاسخ به برخی از تردیدهای ایجاد شده درباره این موضوع را با حجتالاسلام والمسلمین محسن غرویان، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) و استاد حوزه علمیه قم به گفتوگو نشسته است.
حجتالاسلام غرویان گفت: کسانی که مخالف تعبیر «فلسفه اسلامی» هستند، یا برآنند که اسلام فلسفه ندارد و یا باید بگویند که اسلام دارای فلسفه خاص خود است، اما فلسفه ملاصدرا و شیخ اشراق و ابنسینا و فارابی و خواجه دال بر فلسفه اسلامی نیست. در این حالت باید به دسته نخست گفت که اگر اسلام فلسفه ندارد، چگونه مباحثی چون تفکر عقلانی در باره نفس انسانی، مبدأ و معاد، هستی و سایر معقولات در آن مطرح شده و به دسته دوم نیز باید گفت که اگر فلسفه این صاحبان مکاتب فلسفی ناب اسلامی، را فلسفه ندانیم، چه کسی را به عنوان فیلسوف میخواهیم جایگزین این بزرگان تاریخ فلسفه کنیم. لذا اساسا این دست مباحث فایده علمی و عملی چندانی ندارد.
وی ادامه داد: بزرگانی چون ابنسینا و ملاصدرا در چارچوب مباحث فلسفه فعالیت گستردهای داشتند و ما از دستاوردهای عقلی آنها به عنوان فلسفه اسلامی یاد میکنیم، حال و ممکن است کس دیگری نام آن را فلسفه مسلمانان و یا هر اسم دیگری بگذارد. بعلاوه مسلمانان وظیفه دارند مباحث فکری و علمی را صرفنظر از خاستگاه آنها دریافت کنند و به نقد و بررسی آنها بپردازند. بنابراین به فرض آن که کسانی چون ارسطو و سقراط نیز قبل از اسلام مباحثی در رابطه با کیفیت مبدأ و معاد و دیگر مباحث فلسفی عنوان کرده باشند، در هر صورت مطرح کردن نام این بزرگان دال بر یونانی بودن این علم نیست. ما مسلمانان بنابر استشهاداتی چون «خذ الحکمه و لو من اهل الضلال» و «اطلبوا العلم ولو بالصین» توصیه شدهایم تا علم و حکمت را از هر گروه و هر مکانی کسب کنیم. اگر کسی نقدی بر مسائل عقلانی بزرگان فلسفی اسلام و جهان داشته باشد، بحثی جدا و کاملا علمی است، اما صرف تامل در این باب که خاستگاه این علوم در کجاست؟ بحثی بیهوده است.
عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی(ص) تصریح کرد: امروز برخی مباحثی مطرح میشود فلسفه را منسوب به یونان دانسته و تعالیم اسلام را با این گونه مسائل بیگانه میدانند، در حالی که ما عقیده داریم این فلسفه از جانب خدا آمده است، چراکه خداوند به بشر توانایی تفکر عطا کرده و طبیعتا مشاهیر فلسفه ما نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند و با استفاده از قدرت خدادادی با تعقل در محیط پیرامون و مسائل مرتبط با آن، چارچوب عقلی معینی را تعریف کردهاند. اگر اساسا بنا را بر حرف کسانی بگذاریم که مطرح میکنند فلسفه اسلامی ما محصولی وارداتی از یونان است، مجددا این پرسش مطرح میشود که فلسفه یونان از کجا آمده است؟ و در پایان به این نکته خواهیم رسید که فلسفه زائیده عقل جامعه بشری است و عقل انسانی نیز مخلوقی ازمخلوقات خداوند و این دور باید در یک مکان بنا به قواعد منطقی پایان پذیرد.
وی ادامه داد: حتی پیامبران الهی نیز به نوعی از فیلسوفان زمان خود بودهاند، چون با پرداختن به مباحثی عقلی و فکری و بحث کردن در مورد جوهر و عرض، مبانی فلسفی نوینی را در اذهان جامعه خود وارد کردهاند. اساسا باید دانست که مباحثی همانند معاد جسمانی و روحانی، مبدأ و معاد و... همگی از جنس مباحث فلسفی هستند و از همین روی تمام پیامبران با به چالش کشیدن مبانی عقلانی و اعتقادی زمانه خود، سعی در ایجاد جامعه توحیدی با استعانت از این قسم مباحث فلسفی کردهاند و آنها نیز به نوعی جزء فیلسوفان جامعه و زمانه خویش بودهاند.
انتهای پیام/