داستان ناباروری در ۵ سکانس / دو راهی سرنوشت؛ فرزندخواندگی یا فرزندآوری مدرن
خبرگزاری تسنیم: حکایت زوجهای نابارور حکایت غریبی است؛حکایتی که یک سر آن به گوشه چشمان منتظر این زوجها دوخته شده و سر دیگر آن به مراکز درمان ناباروری وصل است. حکایتی که برخی اوقات به مراکز بهزیستی ختم می شود و گاه با حضور دلالان بیخ پیدا میکند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، داشتن فرزند از جمله آرزوهایی است که بشر هیچگاه نتوانسته است از آن چشم بپوشد. آرزویی که علاوه بر نیاز به تداوم نسل، برآورده کننده نیازی درونی است که با احساسات و عواطف وجودی انسان گره خورده و آدمی تکاملش را در رشد، پیشرفت و کمال فرزندان خود و حتی نسلهای بعد از آنها احساس میکند. شاید از این رو بود که زکریای نبی (ع) در سن پیری از خداوند فرزندی را درخواست کرد: «رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ» و قرآن در وصف حال وی چنین میفرماید: "هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء" و خداوند مژده یحیی (ع) را به او داد.
سکانس اول: سالهای دور از خانه
اینجا کل رنگهای دنیا تنها در دو رنگ آبی و صورتی خلاصه شدهاند؛ آبی برای پسرها و صورتی برای دخترها. اینجا پر است از تفنگ، ماشینهای پلیس، ماشینهای کوچک و مینیاتوری راهسازی، توپ و خلاصه هر آنچه که برای سرگرمی یک پسربچه لازم است. البته برای دخترها هم کم نگذاشتهاند؛ از عروسک های بلوند اروپایی و برنزه و سیاهپوست افریقایی تا دارا و سارای وطنی. از جغجغه های صورتی و گلبهی تا ست کامل جهیزیه برای عروسک ها.
خلاصه اینجا بهشت رویایی هر کودکی است. اینجا سرپناه، اسباببازی، خانواده و حتی آغوشی به گرمای محبت مادر مهیاست ولی دریغ از کودکی که برای داشتن آن لحظهای ذوق کند. این حکایت بسیاری از خانههای تهران، اصفهان، رشت، اردبیل، مشهد و یا هرجای دیگر از این کشور پهناور است که زوجی به انتظار فرشتهای کوچک چشم به آسمان دوختهاند. زوجهایی که در برخی موارد گرمی آغوششان اگر بیش از گرمای محبت مادران و پدران ژنتیکی نباشد قطعا کمتر از آن نیست. زنان و مردانی که حتی برای نگهداری کودکان بیمار و معلول بیسرپرست نیز سر و دست میشکنند و به قولی برای نگهداری نوبتی آن ها هم لحظه شماری میکنند. زنان و مردانی که از جان و دل حاضرند جور پدر و مادرانی را بکشند که با دیدن معلولیتهای فرزندشان در لحظه تولد ترجیح دادند عطای نام پدر و مادر را به لقای کودک معصومشان ببخشند!
سکانس دوم: چشمان منتظر
اینجا تنها مکانی است که طعم شیرین شادی و شیطنت کودکانه تا این حد به طعم تلخ و گس غربت و غم نزدیک است. جایی که طعم شیرینی و حلاوت آن را میتوان در صدای جیغ کودکان و در هیاهوی بازی کودکانه آن ها چشید و تلخی و گسی غربت را از نگاه غریبانه و معصومانه شان نوشید. اینجاست که هرچه مردتر باشی چشمت خیستر و دلت پر دردتر میشود. اینجا شیرخوارگاه آمنه ونک، هاجر ولی عصر(عج)، آسیه خیابان کمیل و حضرت رقیه خانیآباد و دهها مکان دیگری است که خانه کودکان بیسرپرست این شهر و کشور است. خانهای که در آن همه چیز هست جز پدر و مادر. "خانه ای که دیدن ساکنانش به این سادگیها میسر نیست" این جمله را خانمی که از پشت نردهها به حیاط سرسبز یکی از این شعبههای بهشت زلزده میگوید و ادامه میدهد: "مسئولان اینجا میگویند آدمهایی که به دیدن بچه ها میآیند آنها را هوایی میکنند و چون این بچهها خیلی زود به آدمها دل میبندند، فکر میکنند کسانی که به دیدنشان میآیند پدر و مادرشان هستند و میخواهند با گریه و زاری هم که شده همراهشان بروند ... " حرفش نیمه تمام رها میشود و ابر بهار جاری...
راست میگوید. درب اینجا برای کودکان ساکنش حکم دروازه بهشتی را دارد که روزی بر روی آنها گشوده میشود و پدر و مادری از قاب آهنی آن وارد میشوند و با ورودشان تنها آرزوی آنها نیز برآورده میشود. از این رو چشم به در دوختن کاری است که در کنار بازی، نقاشی و حتی غذا خوردن هیچگاه فراموش این کودکان نمیشود و خدا نکند که...
طبق آمار اعلام شده تعداد 21500 کودک بی سرپرست یا بدسرپرست تحت سرپرستی سازمان بهزیستی قرار دارند و هر لحظه چشم انتظار آغوش مهربان و گرم مادر و پدری هستند که بتوانند آنها را همچون دیگر کودکان جامعه به بخشی از یک خانواده تبدیل کنند.
سکانس سوم: ناباروری مشکل بسیاری از زوجهای ایرانی
نتیجه بررسیهایی که در سالهای گذشته صورت گرفت نشان داد نرخ ناباروری در ایران با اختلاف زیادی نسبت به نرخ جهانی قرار دارد و در حالی که نرخ معمول ناباروری در دنیا 10 تا 15 درصد است، این عدد در میان زوج های ایرانی بیش از 20 درصد است. یعنی از میان هر 5 زوج ایرانی یک زوج با مشکل ناباروری دست به گریبان است. این در حالی است که در اواخر سال 87 دکتر محمد آخوندی با اشاره به آمار بالای ناباروری در ایران از نیاز 150 تا 200 هزار زوج ایرانی برای درمان ناباروری خبر داده بود. زوجهایی که برای درمان مشکلات خود قدم در راهروهای مراکز ناباروری میگذارند و با توجه به درصد پایین موفقیت بسیاری از روشهای درمانی دست به دامان داروهای گیاهی و در برخی موارد روشهای غیرعقلی و حتی غیرشرعی نیز میشوند.
سکانس چهارم: دو راهی سرنوشت؛ فرزندخواندگی یا فرزندآوری مدرن؟
این روزها علیرغم پیشرفت علم و تکنولوژی، بشر موفق به درمان کامل ناباروری نشده و هنوز بسیاری از زوجها با ناامیدی از بچهدارشدن طبیعی، فرزندخواندگی را چاره کار میدانند. چارهای که در برخی موارد با چاشنی علم و تکنولوژی نیز همراه شده و منتج به روشهایی همچون بهرهگیری از اهداء جنین و تخمک و ... میشود. (فرزندخواندگی مدرن)
اما نکتهای که برای بسیاری از زوجهای نابارور قابل تامل است انتخاب میان فرزندخواندگی سنتی و فرزندآوری (فرزندخواندگی) مدرن است. انتخاب سرنوشتسازی که با در نظر گرفتن شرایط، موانع، تبعات و صد البته قوانین موجود میتواند به چشاندن حلاوت طعم شیرین خانواده در کام کودکی بیسرپرست بیانجامد یا ...
بنا به تعریف سازمان بهزیستی: "فرزندخواندگی عبارت است از اعطای سرپرستی کودکان بدون سرپرست شناخته شده تحت سرپرستی سازمان بهزیستی به خانوادههای متقاضی که واجدالشرایط قانون جاری حمایت از کودکان بیسرپرست باشند. کودکانی به فرزندی سپرده خواهند شد که والدین یا جد پدری آنها، شناخته شده نباشد. از طرف دیگر این کودکان باید تحت سرپرستی سازمان بهزیستی قرار گرفته باشند، به عبارتی قبل از سپردن کودکان به فرزندی این کودکان باید از طریق مراجع قضایی در اختیار سازمان بهزیستی قرار گیرند و مهمتر اینکه این کودکان باید به خانوادههایی سپرده شوند که قانون تعیین کرده است. "
اما این تعاریف و قوانین باعث شدهاند که دایره کودکان واجد شرایط سپرده شدن به خانوادههای متقاضی فرزندخواندگی به حدی کوچک شود که از مجموع کودکان تحت سرپرستی بهزیستی تنها 15 درصد از آنها در این حیطه بگنجند. این در حالی است که به گفته دکتر محمد نفریه، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی تعداد زوجهای متقاضی فرزندخواندگی 8 برابر کودکان دارای این شرایط است. شاید از این روست که بهزیستی شرایط سختی را پیش روی متقاضیان قرار داده است.
اما 85 درصد مابقی را کودکانی تشکیل میدهند که در حیطه کودکان بدسرپرست گنجانده میشوند. منطبق بر قوانین رایج این کودکان بدلیل آنکه سرپرستان آنها، اعم از پدر، مادر و یا جد پدری در قید حیاتند نمیتوانند به صورت دائم به خانواده دیگری سپرده شوند و باید 3 سال را در مراکز بهزیستی سرکنند. اما سوال اینجاست که چرا کودکانی که در حیطه کودکان بدسرپرست جای گرفتهاند نباید بتوانند طعم خوش زندگی را در آغوش گرم خانوادهای مسئول تجربه کنند؟! و چرا کودکانی که حتی زمانی قربانی کودکآزاری والدین خود بودهاند باید بازهم سایه سنگین آنها را بر زندگی نوپای خود حس کنند؟! آیا والدین بیمسئولیت تنها به واسطه نسب ژنتیکی این حق را دارند که آینده کودکشان را خراب کنند؟! یا ...
سکانس پایانی: پایانی برای دلالها
گرچه شرایط فعلی و موانع موجود در فرزندآوری (فرزندخواندگی مدرن) به مراتب سهلتر از شرایط سرپرستی فرزندخوانده است ولی زمان انتظار طولانی متقاضیان در لیست نوبت درخواست تخمک یا حتی جنین اهدایی و همچنین ساز و کار ناکارآمد اطلاعاتی مراکز درمان ناباروری و خصوصا وزارت بهداشت باعث شده تا زمینه مساعدی برای فعالیت دلالان مهیا شود.
در چرخه فرزندآوری (فرزندخواندگی مدرن) فعلی یکی از مواردی که فارغ از پروسه پزشکی و درمانی باعث طولانی شدن زمان نتیجهگیری میشود نسبت بالای متقاضیان تخمک یا جنین اهدایی به تعداد اندک اهداکنندگان است. از این رو دلالان در ازای دریافت مبالغی چندین میلیونی از یک سو زمان انتظار را برای متقاضیان فرزندآوری (فرزندخواندگی مدرن) کاهش میدهند و از سوی دیگر حق انتخاب را برای متقاضیان محفوظ میدارند. یعنی علاوه بر معرفی اهدا کننده تخمک، به تناسب سابقه هوشی و همچنین شرایط ظاهری و فیزیکی اهداکنندگان از جمله سن، رنگ چشم، پوست و فاکتورهای دیگر قیمتهای متفاوتی را پیشنهاد میدهند. این در حالی است که به گفته دکتر گورابی رئیس پژوهشگاه رویان این اطلاعات باید به صورت محرمانه تنها در اختیار مراکز درمانی قرار بگیرد.
دکتر گورابی راه حل خارج کردن دلالان را از این چرخه در دست وزارت بهداشت میداند و میگوید: ما بارها به وزارت بهداشت پیشنهاد دادهایم که بهترین راهکار حذف این دلالان طراحی نرمافزار و تهیه بانک اطلاعاتی جامعی از اهداکنندگان و متقاضیان است که تنها در دسترس مراکز درمانی قرار بگیرد. تهیه این بانک اطلاعاتی علاوه بر خارج کردن دلالان میتواند سوابق اهداکنندگان را نیز در اختیار مراکز درمانی قرار دهد که متاسفانه هیچگاه عملی نشد.
در پایان آنچه به نظر میرسد آن است که متاسفانه ضعف قوانین در تعریف کودکان دارای شرایط سرپرستی دائم، سختگیری بیش از اندازه در سپردن کودکان بیسرپرست و بد سرپرست و همچنین عدم وجودساز و کاری مناسب در وزارت بهداشت، پایان داستان ناباروری زوجهای ایرانی را به پایانی خوش برای دلالان بدل کرده و ناخواسته زمینهساز سودجویی بیشتر آنها را فراهم کرده است.
گزارش از محمد قربانی بخش اجتماعی خبرگزاری تسنیم
انتهای پیام/