نقدی غیرمسلحانه از مداخلات مسلحانه رژیم های حاشیه خلیج فارس

نقدی غیرمسلحانه از مداخلات مسلحانه رژیم های حاشیه خلیج فارس

خبرگزاری تسنیم:رژیم های خلیج فارس بجای دخالت مسلحانه در دیگر کشورها، به آغوش عربها بازگردند و توان خود را در ابعاد اقتصادی و نظامی بسازند و با پیروی از آرمان های اسلامی از جمله فلسطین، توان خود را برای ساختن پروژه خیزش عربی به دست ملت ها معطوف کنند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، عبدالباری عطوان در مقاله جدید خود در نشریه رأی الیوم به نشست دیروز سران شورای همکاری خلیج فارس در کویت اشاره کرده و نوشت: نشست های سالیانه کشورهای حاشیه خلیج فارس به نشست های عادی و روتین تبدیل شده است که موضوع جدید در میان آنها خیلی کم است، این دیدارها تنها برای نشست سران و برپایی مراسم ضیافت از سوی رهبر دولت میزبان است و بعد از آن کنفرانسی مطبوعاتی تشکیل می شود که این مراسم نیز ظهر امروز انجام شد و بیانیه پایانی این نشست که نسخه برابر با اصل بیانیه های سابق با اندکی تغییرات و بدون هر خبر جدید برای خبرنگاران بود، منتشر شد. نشست کنونی سران کویت که از صبح سه شنبه آغاز شد، البته تفاوت هایی را با دیگر نشست ها داشت، این تفاوت نه به خاطر مسایلی بود که در دستور کار این نشست قرار داشت، بلکه به خاطر حوادث زلزله مانندی بود که پیش از برگزاری این نشست روی داده است، بستر طبیعی و اولیه این اتفاقات توافق ناگهانی ایران و آمریکا در مورد برنامه هسته ای تهران بود.

اتفاق اول: تصمیم سلطنت عمان در مخالفت با پروژه اتحادیه خلیج فارس که شاه سعودی آن را از دو سال پیش مطرح کرده و برای تحمیل آن به 5 کشور دیگر فشارهای زیادی را بر آنها وارد کرده است، فشارهایی که البته هنوز کارساز نبوده وآنها ملاحظاتی نسبت به اجرای این طرح دارند.

اتفاق دوم: اختلافات عربستان سعودی و قطر در مورد دو بحران در سوریه و مصر از دیگر مواردی است که قبل از نشست سران دنبال می شد. این اختلافات نزدیک بود شورای همکاری خلیج فارس را با مشکل جدی مواجه کند، البته وساطت کویت موفق شد به صورت موقت این بحران را مهار کند.

کسانی که وسایل ارتباط جمعی شامل اینترنت و فیس بوک و تویتر را دنبال می کنند، اعتقاد دارند که در بیش از سی سال گذشته تاکنون از برگزاری نشست های سران کشورهای حاشیه خلیج فارس و افتتاحیه و سرودهای ملی و برنامه های تلویزیونی تنها به صورت جزئی موفق شده نزدیکی نسبی بین ملت ها و  رهبران آنها ایجاد کند و نتوانسته هیئت متحد یا استراتژی سیاسی و نظامی فراگیری را شکل دهد. افتخار سران کشورهای خلیج فارس این است که شهروندانی که گذرنامه های خارجی در دست داشتند، از برخی کشورهای عربی می توانند بدون ویزا به بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس وارد شوند و این بزرگترین دستاورد متمدنانه این نشست ها بود.

اظهات بن علوی در رد پیشنهاد عربستان سعودی در مورد تشکیل اتحادیه خلیج فارس و ایجاد درگیری های مذهبی بین این دو در سطحی کمتر نشان می دهد که آن چیزی که در مورد هئیت فراگیر خلیج فارس و خواستگاه های مشترک در میان کشورهای حوزه خلیج فارس گفته می شود، نوعی مبالغه تبلیغاتی است و هیچ ریشه عمیق در واقعیت میدانی ندارد.
ما به اشتباه اعتقاد داشتیم که مشکل کشورهای خلیج فارس با کشورهای همسایه خود است که آنها را به طمع ورزی های جغرافیایی و سیاسی متهم می کنند، اما در روزهای اخیر برای ما مشخص شد که مشکلات ساختاری این کشور کم تر از دیگر مشکلات نیستند، چرا که تلاش برای هیمنه داخلی بیشتر از همتایان خارجی آن است و همین موضوع کشورهای کوچکتر را به عصیان و تمرد وادار کرده است.

تصمیم آمریکا در همزیستی مسالمت آمیز با ایران به عنوان یک قدرت هسته ای منطقه ای و کنار گذاشتن طرح های براندازی در سوریه به عنوان یکی از مهم ترین اولویت های غربی برای تمرکز بر روی خطر جهادی های اصولگرا که در منطقه روندی رو به رشد دارد، باید زلزله ای قوی در میان بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس ایجاد کرده باشد. آنها باید بازبینی کامل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و نظامی در این شورا صورت دهند، چیزی که برای صد سال قبل خوب بود، برای الان خوب نیست. ایده های دولت ها باید از دیدگاه های عشیره ای و قبیله ای فراتر رود.

ما اعتراف می کنیم که خطر انقلاب های بهار عربی در کشورهای حاشیه خلیج فارس شاید فروکش کرده باشد، چرا که دولت های جدید در ارائه الگو و جانشین خوب موفق نبودند، افزایش دخالت های خارجی و امتدادهای داخلی این دخالت ها باعث ربایش این انقلاب ها شده و آن را از مسیر اصلی خود منحرف کرده است، مسیری که برای رسیدن به آزادی و عدالت و تغییر دموکراتیک باید طی میشد. اما در این بین خطرات داخلی در سکوت فراگیر شد و مهم ترین سلاح های این خطرات در سایه سایت های ارتباط جمعی خود را نشان داد که دچار عطش آزادی و اصلاح دموکراتیک بودند، علاوه بر اینکه نمی توان اثر تحولات آینده را روی این روند نادیده گرفت.

شهروندان حاشیه خلیج فارس دیگر با رشوه مالی که  از سوی حاکمان با منت به آنها داده می شود، قانع نمی شوند، اثر این رشوه ها خیلی سریع از بین می رود و یک شهروند درک می کند که رژیم حاکم این رشوه ها را از منابع طبیعی کشور و نه از اموال خود می دهد، به همین علت به دنبال مشارکت و شفافیت بیشتر است. علاوه بر اینکه اختلافات طبقاتی همچنان در برخی از این کشورها بسیار زیاد است. عربستان سعودی یکی از این کشورها است که شاهد فقر مطلق و ثروت های افسانه ای است. مشکل نامتوازن مالی در برخی کشورهای شورای همکاری ( قطر، عربستان سعودی، امارات و کویت) از یک طرف و کسری بودجه های گسترده در کشورهای دیگر (بحرین و عمان).

همگی باعث افزایش میزان بیکاری در این کشورها و کمبود سرمایه گذاری ها و کاهش خدمات اساسی شده و در سایه این تناقضات مشکل بتوان به ثبات در دو بخش قاعده و قله این هرم دست یافت.

کشورهای ثروتمند خلیج فارس نمی تواند به دور از همسایگان بسیار فقیر خود زندگی کنند و به عنوان عرصه ای از ثروت مطلق در برابر محیطی از فقر و مصیبت زندگی کنند، مانند اردن در شمال و یمن در جنوب و پاکستان در شرق و مصر و سودان و اریتره و اتیوپی در غرب. حمایت مالی که بر اساس ضوابط مستحکم باشد و توافقهای قانونی برای حفظ سرمایه های سرمایه گذار می تواند قبل از اینکه یک احسان باشد، وثیقه ای برای امنیت خود کشورهای ثروتمند شود.

باید انقلاب هایی داخلی در درون سیاست و فرهنگ این کشورها ایجاد شود و ارزش های عدالت طلبانه و مساوات و همزیستی و همگرایی و احترام به دیگران چه در خلیج فارس یا در منطقه عربی یا عرصه بین المللی به وجود آید و فرهنگ و مذهب و اعتقادات کشورها به دور از خودکامگی و برتری طلبی نفرت انگیز به کار گرفته شود، اولین اقدام در این زمینه از بین بردن رژیم کفالت منفور و اعطای حق شهروندی به گروه های "بدون" [خارجی های بدون حق و حقوق] است.

هیچ مانعی در تبدیل شدن شورای همکاری خلیج فارس به اتحادیه نیست؛ بلکه این اقدام در سایه متغیرات منطقه ای و بین المللی اقدامی ضروری و ابزار قدرت به شمار می رود، اما اولا باید ارزشهای تسامح و همزیستی را در میان ملت های شورای همکاری زنده کرد و بعد این ارزش ها را در محیط عربی و اسلامی شکل داد. این اتحادیه چطور می تواند با اختلاط گروه های دیگر باشد، در حالی که هر شیعی، رافضی و مجوس خوانده می شود و هر عمانی خارجی به شمار می آید و در مقابل هر سعودی نیز وهابی و تروریست لقب داده می شود.

متاسفانه هر کس که از برخی کشورهای خیجی بویژه سعودی ها انتقاد کند، دشمن و کینه توز لقب داده می شود و هر کسی از این کشورها و برخی از دستاوردهای آن (که البته دستاوردهای علمی و اقتصادی غیر قابل انکار عظیمی نیز دارند) تمجید کند، مورد عنایت آنها واقع می شود. هیچ گزینه بینابینی وجود ندارد.

من هنگامی که برخی از هجمه ها و ناسزاها در مورد راغب علامه خواننده لبنانی را در اینترنت و تویتر و فیس بوک دیدم که در واکنش به تمجید وی از شیخ محمد بن راشد المکتوم حاکم دبی نوشته شده بود، تعجب کردم، برخی می گفتند که وی به خاطر پول این کار را کرده، برخی می گفتند وی می خواهد خودروی قدیمی خود را عوض کند و برخی دیگر دریافت تابعیت اماراتی را عامل این اقدام می دانستند، همه فراموش کرده بودند که این مرد ثروتمند است و از راه هنر خود ثروتش را جمع کرده است و برای حضور در هر برنامه تلویزیونی یا مراسم جشن پول های میلیونی می گیرد، اما در نظر این افراد هر انسان در حاشیه خلیج فارس یک گدای بی ارج و کرامت است و ثروت فقط در دست آنهاست.

من نمی خواهم در دام عمومیت بخشی گرفتار شوم، بلکه از مشکلی نام می برم که باید در برابر آن از همه ابزارها استفاده کرد، چرا که باعث می شود دولتها و ملت های خلیج فارس در اوضاع رقت باری گرفتار شوند، من تا بحال راغب علامه را ندیده ام و وی از هم وطنان یا قبیله من هم نیست، اما سخن حق باید گفته شود.

دولت های خلیج فارس از ما و دیگران نمی خواهند که در امور آنها دخالت کنیم، این حق آنهاست. اما خودشان با پول و تسلیحات در امور داخلی بسیاری از کشورهای عربی دخالت می کنند، آنها در سوریه، عراق، تونس،  مصر، سودان و الجزایر دخالت می کنند، دستگاه تبلیغاتی سلطه طلب آنها نقش اساسی در این میان دارد، مبارزان خلیج فارس در سوریه و یمن و عراق می جنگند و هواپیماها و نیروهای سعودی و قطری و اماراتی در لیبی وارد جنگ شده و در کنار هواپیماها و کشتی های ناتو موفق به براندازی دولت آن شدند. اموال خلیج فارس یک بار در مصر در کنار اخوان المسلمین به کار گرفته می شود ( قطر) و بار دیگر به هواداری از دولت بر می آید.( امارات، عربستان و کویت)

ما اگر دخالت کنیم، دخالت ما در راستای نقد غیر مسلحانه خواهد بود تا روی نقاط منفی تمرکز کنیم تا این نقاط اصلاح شود، این می تواند از طریق یک مقاله یا مصاحبه تلویزیونی باشد. البته این برای کسانی مجاز است که حاضرند درهای جهنم را به روی خود باز کنند. این در حالی است که آنها با توپخانه و موشک و پول و گردان های دو شبکه خبری الجزیره و العربیه و رایانه های کارشناسان نظامی و ایده پردازان سیاسی خود در کشورهای دیگر دخالت می کنند و بیشتر رسانه های عربی دیگر از روی ضعف و عقب ماندگی جرأت نمی کنند جز در موارد نادر از آنها انتقاد کنند.

ما از برادران عرب می خواهیم که به آغوش عرب ها باز گردند و همت خود را قوی کنند و توان ذاتی خود را در ابعاد اقتصادی و نظامی بسازند و از مسایل سرنوشت ساز امت از جمله فلسطین پیروی کنند و تمام امکانات مالی گسترده خود را در راستای ساختن پروژه خیزش عربی کامل به دست ملت های خلیج فارس و با استفاده از ملت های دیگر به کار گیرند. این بهترین گزینه برای بازگرداندن عربها به جایگاه خود در برابر پروژه های ترکی،  اسرائیلی و هندی و ... است.

من پیشاپیش واکنش ها به این مقاله را می دانم، همانطور که پیشاپیش نتایج نشست سران کویت را می دانستم، اما چیزی که پیش بینی آن مشکل است، این است که اگر اوضاع کنونی ادامه پیدا کند، در آینده چه بر سر این رژیم خلیج فارس خواهد آمد. ما همواره امید داریم که این سازمان عاقبتی متفاوت از سایر همتایان خود داشته باشد و به سرنوشتی غمبار دچار نشود و  نشانه های پیری و شکاف و اختلاف را در بنیان آن شاهد نباشیم.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی