در مواجهه با «خانه پدری»: جدال با سایه سنگین اتهام «فمینیسم»

در مواجهه با «خانه پدری»: جدال با سایه سنگین اتهام «فمینیسم»

خبرگزاری تسنیم: یکی از بحث‌برانگیز‌ترین فیلم‌های این سالهای سینمای ایران بالاخره در جشنواره فجر به نمایش درآمد.«خانه پدری» و کیانوش عیاری سرانجام رنگ یک اکران عمومی را به خود دیدند. اکرانی که به شدت هم شلوغ بود.

خبرگزاری تسنیم:حمیدرضا بوالی

1. «خانه پدری» فیلم مهمی در تاریخ سینمای ایران است و مواجهه با «خانه پدری» در معرض مستقیم گیر افتادن در سوءتفاهم های خطرناکی است. فیلم عیاری؛ نمایش عریان و صریح و رکی از مواجهه‌ای است که بخشی از یک جامعه بسته و سنتی ایرانی در بخشی از تاریخ نه چندان دور ایران با زنان این جامعه داشته اند. این تعبیر واضح و رکی از حرف «خانه پدری» است و به شدت در معرض گیر افتادن در سوءتفاهم تعمیم ناروای جامعه «سنتی متحجر» به جامعه «مذهبی» ایرانی.و  یا به تعبیر دقیق تر تمایز نگذاشتن میان رفتارهای سنتی، تحجرآمیز و غیرمذهبی یک جامعه مشهور شده به جامعه مذهبی. و این دقیقا همان سوءتفاهمی است که در همه سال های توقیف و در همه روزهای جنجالی جشنواره، در حال بلا آوردن به سر فیلم است.

جدای از واقعی بودن و بسامد داشتن این رفتار در آن دوره تاریخی که البته سندهای قابل توجهی  مبنی بر وجود آن در دوره تاریخی فیلم وجود دارد، عیاری در حال نقد بی رحمانه نگاه غیرانسانی و در عین حال غیردینی موجود در دوره هایی از تاریخ ایران به زنان است. تفکیک قائل نشدن بین این رفتارهای سنتی متحجرانه خاص با رفتارهای مذهبی و هجوم بردن به سمت فیلم با استدلال نمایش چهره بد از مذهبی ها، دقیقا به کارکردی عکس نیت استدلال کنندگان می انجامد. رفتارهای پدر و پسر پرماجرای داستان، اصولا ربطی به اندیشه های مذهبی آنها ندارد - اگر فرض کنیم که اینها آدم هایی مذهبی باشند و کاملا واضح است که رفتارهایشان دقیقا برخلاف آموزه های دینی است - متهم کردن عیاری به نمایش چهره ای وحشیانه  ضدانسانی از آدم های مذهبی، دقیقا گام برداشتن به سمت اثبات این گزاره عامیانه است:" پس مذهبی‌ها این شکلی اند".

به این ترتیب  تصور می‌کنم، متهم کردن فیلم با این استدلال، به طرز واضح و ناشیانه ای افتادن از لبه دیگر و البته خطرناک تر بام است. فیلم البته صحنه های وحشتناک و در عین حال تاثربرانگیزی دارد که اثبات فلسفه وجودی آنها، مهمترین چالش عیاری خواهد بود.

2.  بدنام شدن برچسب «طرفداری از حقوق زنان» در همه این سال ها، معتقدان و طرفداران مذهبی و انقلابی را از رفتن به این سمت به شدت منفعل و هراسناک کرده است. واقعیت بلافصل ماجرا این است که رسانه ها، فیلم ها و نوشته های مذهبی ها و انقلابی ها از ترس متهم شدن به واژه مبتذل شده و مجعول «فمینیسم» از طرح  جانبداری از مهمترین آموزه های دینی اسلام در مورد زنان خالی شده است. آن طرف ماجرا هم هست؛ مدعیان طرفداری از حقوق زنان، در جامعه معاصر ایران، آدم ها و جریانات خاصی بوده اند که بدون قضاوت ارزشی در مورد گزاره های ذهنی بعضا عجیب و غریب آنها، کارکردی جز بدتر شدن وضعیت زنان نداشته اند. در میانه این ماجرای پرهیاهو و پرجنجال، مطالبه حقوق زنان و شرح تاریخی ستم های اعمال شده بر آنها؛ اگر کمی از اتمسفر و جار و جنجال های ژورنالیستی ماجرا فاصله بگیریم، خیلی واضح است که  طبق پیش فرض های متفاوت نگاه دینی و نگاه سکولار به دنیا و آدم ها، اتفاقا مدعی اصلی حقوق زنان در ایران باید جامعه مذهبی و انقلابی ایرانی باشند. همه آنهایی که به نظامی با آموزه های جمهوری اسلامی اعتقاد دارند اتفاقا باید معتقد باشند که اگر در نقطه ای از این سرزمین به زنی ظلم می شود، هم آنها بزرگترین مدعیان پیگیری و طرح آن هستند. ستمی که به گونه های مختلف اتفاق افتاده است، با تلقی مدرن سازی زن ایرانی یا نگاه متحجر سنتی دست آویخته به گزاره های تحریف شده یا مجعول.

این دومین سوءتفاهمی است که «خانه پدری» را تهدید می کند و احتمالا آن را تبدیل به یک پاشنه آشیل برای معتقدان به سینمای انقلابی و مذهبی خواهد کرد. اینکه آنها در همان ابتدای ماجرای «خانه پدری»، با برچسب زدن اتهامات «فمینیستی» و این جور حرفها به آن، فیلم را به راحتی نادیده بگیرند و طرد کنند.

مدعی اصلی حقوق زنان در جامعه ایرانی، آدم های انقلابی و مذهبی جامعه ایران هستند و اتهام و برچسب «فمینیست» در همه این سالها آنقدر بزرگ و ترسناک شده است که ما را از ایستادن پشت حرف «خانه پدری» با همه ملاحظات خاص و سوال برانگیز آن باز می دارد و این اتفاق خوبی نیست.

3. دقت نکردن به گذر تاریخ در «خانه پدری» و ربط تغییرات زن های فیلم با تغییر شرایط اجتماعی و حتی حاکمیتی، یک بی عقلی با پیش زمینه بی اعتمادی شخصی معمول به عیاری است. زیرزمین، مهمترین نماد فیلم در ابتدای دوره تاریخی فیلم، گورستان زن هاست، و در آخرین دوره تاریخی فیلم؛ یعنی دوران بعد از انقلاب، محل تشکیل کلاس های هنری دختر آن دوره تاریخی می شود. همه تلاش های احتمالی مخالفان فیلم برای بی زمان و بی مکان جلوه دادن «خانه پدری» صراحتا تعصب است و ندیدن تاثیر فصل بزرگ تاریخ ایران یعنی انقلاب سال 57 در تغییر وضعیت زنان و حداقل سرعت بخشی به این تغییر بیهوده است. همسر احتمالا آینده شهاب حسینی، خانم دکتر روزگار بعد از انقلاب در پایان فیلم به او اعلام می کند که حاضر نیست در خانه ای زندگی کند که زیرش یک جنازه خوابیده است و حسینی را ترک می کند. جنازه ای که سالیان سال پیش به دلیل یک تعصب بی منطق، کشته شد و چه قدر فاصله است میان زنی که بی سوال و جواب کشته می شود و کسی مرگش را هم نمی فهمد و زنی که این چنین مستقل، مقابل همسر آینده اش می ایستد و  حتی او را ترک می کند؛ چه قدر ناشیانه است ندیدن فصل این فاصله...

***

فیلم «خانه پدری» البته مشکلات خاص خودش را هم دارد، اما به نظر می رسد حمله به فیلم عیاری بر مبنای استدلال های گفته شده در متن، چیزی غیر از سوءتفاهم است. بنشینیم و در مورد دیگر مشکلاتش صحبت کنیم.

برای دوستان برآشفته از خوانش این متن مراجعه به اینجا، اینجا و مهمتر از همه اینجا توصیه می شود. اگر حوصله کنند...

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران