ضعف شورای همکاری خلیج فارس، مانع تحقق اهداف عربستان است
خبرگزاری تسنیم: کارشناس اندیشکده شورای روابط خارجی طی گزارشی معتقد است که اختلاف عربستان با برخی از کشورهای کوچک عربی روبه افزایش است که این مسئله در اتحاد و انسجام شورای همکاری خلیج فارس نیز تأثیر گذاشته است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده شورای روابط خارجی، کارشناس این اندیشکده در مسائل خاورمیانه در گزارشی نگرانیها و مشکلات عربستان سعودی، رقابت منطقهای آن با ایران، سرکوب اسلام گرایان و مخالفت با اخوان المسلمین و اختلاف با قطر بر سر این موضوع و کاهش روابط آن با آمریکا را مورد بررسی قرار داده و معتقد است که این مسائل اتحاد و انسجام شورای همکاری خلیج فارس را تحلیل برده و مانع دستیابی عربستان به اهدافی شود که قصد داشته است آنها را از طریق این شورا محقق سازد.
واکنش به این موضوع تقریباً فوری و بلافاصله رخ داد. در همان روزی که دولت سعودی اخوان المسلمین را تحریم کرد، علامت چهار انگشت برای همدردی با اخوانیهای معترض مخالف کودتا از روی نمایش عکسها در تویتر حذف شد.
هیچکس در پادشاهی سعودی تمایل ندارد خطر متهم شدن به حمایت از گروه اسلامگرا را به جان بخرد، حتی اگر این علامت زرد گاهی اوقات تنها برای ابراز همدردی با قربانیان سرکوب اسلام گرایان در مسجد رابعه العدویه در قاهره توسط رژیم به کار رود.
واضح بود که تحریم ماه جاری بر اساس قوانین سختگیرانه ضد تروریسم، که تنها چند هفته قبل مطرح شدهاند، به اجرا در میآید. این قوانین جدید به حدی فراگیر هستند که هرگونه حمایت جزئی از گروههای غیر قانونی را میتوان به منزله اقدام کیفری در نظر گرفت.
این اقداماتی که توسط پادشاهی سعودی اتخاذ شده است حاکی از یک موضع گیری افراطی فزاینده در ریاض است که فعالان سیاسی را به لرزه درآورده و موجب تحیر مقامات خاورمیانهای و غربی شده است.
اخوان المسلمین مطمئناً پیروانی در عربستان سعودی دارد و موفقیت برادران آنها در مصر و تونس پس از انقلابهای سال 2011 آنها را تقویت کرده است. اما در یک قلمرو سلطنتی مطلق، که هیچ حقی برای تجمع در آن شناخته نشده است، امکان پیدایش گروهی که میتواند تهدیدی را برای خاندان سعودی به وجود آورد، وجود ندارد.
تشکیل شبکهای علیه طرفداران یک گروه، روش معمول سعودیها برای معامله نیست. روش مطلوب دولت، ترکیب انتخاب دقیق و مجازات نه چندان دقیق در مورد تعداد کمی از رهبران و آشوبگران است.
یکی از وکلای مستقر در ریاض میگوید: «عجیب است. هیچ چیزی در عربستان سعودی تغییر نکرده است تا این مسئله را توجیه کند».
تقریباً همزمان با این سختگیری قانونی، عربستان سعودی مشاجره بلند مدتی را با قطر تشدید کرد و همسایه کوچک خود را به ایجاد بی ثباتی در خلیج فارس متهم نمود. ریاض همراه با امارات متحده عربی و بحرین، سفیر خود را از دوحه خارج کرد. عربستان همچنین به اقدامات خشنتری، از جمله بستن مرزها و حریم هوایی خود، اشاره کرده است، که این میتواند تشدید یکی از بدترین بحرانها در شورای همکاری خلیج فارس باشد؛ گروه منطقهای که هم عربستان سعودی و هم قطر عضو آن هستند.
نزدیکان دولت ریاض میگویند که عربستان سعودی میخواهد مسئولیت منطقهای را بر عهده گیرد و دیگر با کسانی که موجب گسترش هرج و مرج در منطقه میشوند، تساهل و تسامح نخواهد کرد. یکی از این نزدیکان میگوید: «ما در حال تبدیل شدن به یک مبتکر سیاسی هستیم و خودمان منافعمان را تعیین میکنیم».
به هر حال، برخی دیگر عقیده دارند که این اقدامات نشانهای است از ناامنی روبه رشد در زمانی که پادشاهی سالخورده سعودی در بازگرداندن جهان عرب به وضعیتی مناسبتر از قبل از بیداری عربی درمانده است، هرچند احتمالاً این مسئله را نپذیرد.
این ناآرامی ظاهری با بدگمانی مقامات سعودی نسبت به آمریکا تشدید شده است که احتمالاً مایل به روی گردانی از پادشاهی سعودی است، در حالیکه درصدد ایجاد روابطی بهتر با ایران، رقیب منطقهای ریاض، است. رئیس جمهور باراک اوباما در دیدار خود با مقامات سعودی سعی دارد این نگرانیها را کاهش دهد.
یکی از تحلیل گران سیاسی سعودی، که خواسته است اسم او فاش نشود، میگوید: «عربستان سعودی تغییر کرده است. قبلاً این کشور هوشیارتر و دیپلماتیکتر بود. اما حالا قاطعتر و بدبینتر شده است».
تهدید اسلامگرایان
موارد فراوانی برای به دردسر انداختن یک رهبر محافظه کار منطقهای در خاورمیانه وجود دارد، که در حالت اضطراب دائمی به سر میبرد. سه سال پس از ظهور انقلابهای عربی، که موج وحشت را در سرتاسر کشورهای سلطنتی حوزه خلیج فارس به راه انداخت، عربستان سعودی در حال عملیات در فضایی بسیار وحشتناکتر است.
بزرگترین موج در سال 2011، سرنگونی حسنی مبارک، متحد مصری قابل اعتماد ریاض، بود. بدتر اینکه، سرنگونی او منجر به کابوسی برای عربستان سعودی شده است؛ یعنی نهضت اخوان المسلمین.
ممکن است برای یک حکومت دینی وهابی طعنه آمیز باشد که با این شدت با حزبی مخالفت میکند که مذهب را با سیاست در آمیخته است. اما دقیقاً به این خاطر که پادشاهی سعودی مشروعیت خود را بر اسلام بنا کرده است، از رقابت با اخوان المسلمین هراس دارد. اگر بنا باشد اسلام سیاسی در بزرگترین کشور عربی ریشه در قدرت داشته باشد، ممکن است به کالایی قابل صدور به سراسر خلیج فارس تبدیل شود.
خوشبختانه برای پادشاهی عربستان سعودی، حکمرانی اخوان المسلمین در قاهره، در اواخر تابستان گذشته و طی یک کودتای نظامی مورد حمایت مردم، در سراشیبی سقوط قرار گرفت. عربستان سعودی بلافاصله از حکومت نظامی جدید استقبال کرد و با میلیاردها دلار کمک اقتصادی از آن پشتیبانی نمود. بازگرداندن مؤثر نظم دوران مبارک، موقعیتی بود که حالا سعودیها تصمیم دارند آن را حفظ کنند.
این تحلیلگر سیاسی ناشناس سعودی میگوید: «اعتقاد راسخی در عربستان سعودی وجود دارد مبنی بر اینکه اخوان المسلمین تنها قدرتی است که توانسته است از بهار عربی بهره کافی را ببرد؛ بنابراین، آنها گمان میکنند که بدون اخوان المسلمین، دیگر انقلابی هم وجود نخواهد داشت».
به هر حال، سخت گیری دولت سعودی به اسلامگرایان در قلمرو پادشاهی عربستان، با سقوط محمد مرسی، رئیس جمهور اسلام گرای مصر، پایان نیافته است. همچنانکه سخت گیری قاهره به اخوان المسلمین شدت مییابد، بسیاری از مقامات سعودی بر سر سیاست گذاری رسمی با یکدیگر اختلاف دارند، چرا که طرفداران اخوان المسلمین بیشتر به سمت اسلام گرایان گرایش دارند تا به سمت مصر.
نگرانی از اسلام گرایان در امارات متحده عربی نیز به نگرانیهای سعودیها اضافه شده است. سال گذشته، دولت امارات متحده عربی چندین اسلام گرا را به طرح ریزی یک کودتا به پشتیبانی اخوان المسلمین متهم کرد. در ماه جولای، دادگاه عالی برای این طرح ریزان احتمالی حکم زندان بلند مدت تعیین کرد؛ محاکمه در این دادگاه به گونهای بود که از طرف گروههای طرفدار حقوق بشر در غرب به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.
به هر حال، همچنانکه فشار بر اخوان المسلمین گسترش مییابد، روابط سعودیها با قطر روبه سردی میرود. قطر، به عنوان تنها دولت خلیج فارسی که به طور سنتی با اسلام گرایان هم فکر بوده و دولت مرسی را مورد حمایت قرار داده است، از ملحق شدن به سختگیری منطقهای در مورد اخوان المسلمین امتناع کرده است. به هر حال، فشار سعودیها برای تغییر سیاست گذاری در دوحه، همچنان شدید میشود و این فشار در اخراج سه سفیر خلیج فارسی در ماه جاری به اوج خود رسیده است.
بر اساس اخبار موثق از منابع خلیج فارس، مهمترین تقاضای سعودیها توقف یا محدودیت شدید بر پوشش دهی شبکه الجزیره است؛ شبکه مستقر در قطر و تنها کانال باقیمانده پر طرفدار که برنامههای گستردهای را به اعضای اخوان المسلمین اختصاص میدهد. به هرحال، قطر تأکید کرده است که به این خواسته تن نخواهد داد. قطر ادعا کرده است که نه التزامی به اخوان المسلمین دارد و نه قادر است به شبکه الجزیره دیکته کند که چطور باید ماجرای مصر را پوشش دهد.
رقابت منطقهای
عربستان سعودی احتمالاً در مورد مصر از قدرت نرم استفاده کرده است تا این کشور در همسایگی خود احساس امنیت بیشتری نماید. البته، حالت آماده باش فعال میان پادشاهی سنی عربستان و حکومت شیعه ایران طی سه سال گذشته شدت بیشتری گرفته است؛ چنانکه هر یک از این قدرتهای بزرگ منطقهای از طرف مخالف دیگری در جنگ سوریه پشتیبانی کرده است.
علاوه براین، تصویر ایران در جهان با انتخاب حسن روحانی بهبود یافته و این مسئله موجب ناراحتی عربستان سعودی شده است. رئیس جمهور میانهرو ایران تمایل دارد با غرب تعامل داشته باشد و مذاکرات با قدرتهای دنیا را آغاز کرده است؛ مذاکراتی که برای تحدید برنامه هستهای ایران و حصول اطمینان از صلح آمیز بودن آن طراحی شده است.
چشم انداز حل و فصل مشاجرات هستهای، که با امضای توافق هستهای موقت توسط دولت روحانی تقویت شده است، شکافی عمیق را در روابط سعودیها با آمریکا به وجود آورده است.
تولید روبه رشد گاز از پوسته زمین در آمریکا، همراه با کاهش وابستگی آن به نفت منطقه خلیج فارس، این نگرانی سعودیها را عمیقتر کرده است که دوره روابط ویژه با آمریکا، که بر پایه تبادل نفت با امنیت بنا شده بود، به پایان خود نزدیک است.
مقامات سعودی بر خلاف عادت آمریکا را به طور علنی مورد انتقاد قرار دادهاند، که آنها نیز در ناکامیها در سوریه مقصر بودهاند. آنها همچنین مخالفت خود را راجع به معامله هستهای با ایران اعلان کردهاند، که مطمئن نیستند به رضایت غربیها از هژمونی منطقهای ایران منجر شود.
این وکیل مستقر در ریاض میگوید: «با گرم شدن روابط آمریکا با ایران و کاهش اهمیت استراتژیک نفت عربستان سعودی، سعودیها نگران شکست خود هستند».
به هر حال، آنچه مقامات سعودی آن را بیان نمیکنند، این است که احساس آسیب پذیری و اضطراب در مورد آینده ممکن است با اتفاقی نزدیکتر به کشور تشدید شود؛ یعنی موقعیت حکومت سلطنتی.
ملک عبدالله تقریباً 90 سال دارد و گفته میشود که حجم کاری خود را طی یک سال گذشته به طور قابل توجهی کاهش داده است. ولیعهد سلمان، برادر او نیز از سلامتی کاملی برخوردار نیست. تحلیلگران و دیپلماتها میگویند که برخی از شاهزادهها و مشاوران، از جمله خلید التوایجری دربان پادشاه، اختیارات بیشتری کسب کردهاند و بر سیاست مصالحه ناپذیرتری تأکید دارند.
به نظر میرسد بی نظمی داخلی بر تصمیم گیری سعودیها، مخصوصاً در سیاست گذاری در قبال سوریه، تأثیر گذاشته است. حمایت سعودیها از جنبش تمرّد نامشخص به سیلی از گروههای افراط گرای سعودی منجر شده است، که به طور بالقوه موج جدیدی از جهادیها را تشکیل میدهد که احتمالاً به طرف خود پادشاهی سعودی باز گشته و جهاد را در داخل کشور به راه بیاندازند؛ هرچند، جهادیها پس از مبارزه علیه شوروی در افغانستان در دهه 1980 نیز همین کار را انجام دادند.
ماه گذشته، ریاض درصدد قطع جریان مبارزان سعودی بر آمد، که طبق آمار وزارت کشور، تعداد آنها دست کم هزار نفر و طبق آمار منابع غربی بسیار بیشتر از این رقم است. ریاض این کار را با تعیین 20 سال زندان برای کسانی که برای مبارزه به خارج از کشور سفر میکنند، انجام داد.
تا همین چند وقت اخیر، سیاست گذاری در قبال سوریه تحت نظارت بندر بن سلطان قرار داشت، که رئیس جنگ طلب امنیت ملی و سفیر سابق عربستان سعودی در واشنگتن است. ناظران سعودی میگویند که هرچند این احتمال وجود دارد که شاهزاده بندر بن سلطان هنوز درگیر این مسئله باشد، اما پرونده سوریه حالا به محمد بن نایف واگذار شده است، که وزیر کشور میانهروتر عربستان بوده و بر مبارزه با تروریسم در داخل کشور تمرکز کرده است.
بازی پر خطر امنیتی
به هر حال، تنها در سوریه نیست که عربستان سعودی بازی پر خطری را آغاز کرده است. همچنانکه پادشاهی سعودی تحرکات خود را افزایش میدهد، خطر آشفتگی گستردهتر را در منطقه افزایش میدهد، در حالیکه موجبات خشم را نیز در داخل کشور فراهم میکند. با وضع قوانین ضد تروریستی جدید، حتی فضای سیاسی کوچکی که توسط ملک عبدالله در اختیار مردم گذاشته شده بود در خطر نابودی است؛ چرا که آزادی بیان محدود شده است.
دیپلماتهای غربی میگویند که کمک مالی ریاض و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس به اقتصاد مصر باید اهرم فشاری باشد برای مصالحه و اصلاحات و نه تکرار اقدامات خشونت آمیز مصر علیه اخوان المسلمین.
نگرانیهای مشابهی نیز در خلیج فارس وجود دارد. همانطور که یکی از مقامات کشورهای حوزه خلیج فارس میگوید: «پیامی که حالا به اسلام سیاسی داده میشود این است که خود را مخفی کند و این در حالی است که 25 سال به آنها گفته شده است که دموکراسی را بیاموزند».
نگرانی مصر و فراتر از آن، این است که سرکوب گروه اسلام گرا، که مدتی پیش خشونت را رد کرده است، احتمالاً برخی از رهبران آن را میانهرو سازد، اما گروههای کوچک رادیکالیزه شده را از بند رها میکند. این میتواند بیش از پیش بر تعداد جهادیها در زمان از سرگیری فعالیت نمایندگان القاعده در آفریقای شمالی و سوریه بیفزاید.
تلاش عربستان سعودی برای وادار کردن جبهه متحد خلیج فارس در مورد مصر میتواند نتیجهای معکوس داشته باشد و اتحاد شورای همکاری خلیج فارس را تحلیل ببرد، که عربستان به طور فزایندهای در مقابله با نفوذ ایران به آن تکیه کرده است. شکافهای جدید تاکنون در منطقه ایجاد شده است.
همانطور که تارک عثمان، مؤلف کتاب مصر در حاشیه، میگوید، دو پایگاه در حال ظهور است؛ یکی تحت رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی قرار دارد، که بر این باور است که اسلام سیاسی نیروی خطرناکی است که باید با آن مقابله کرد؛ پایگاه دیگر توسط قطر و حزب حاکم در ترکیه اداره میشود، که به توانایی اسلام سیاسی در ایجاد تحول در منطقه معتقد است. او معتقد است که این رویارویی هنوز به نقطه اوج خود نرسیده است. سیاستهای عربستان سعودی ممکن است با هدف ایجاد ثبات پیگیری شوند؛ اما آنها می توانند کاملاً به هدف مخالف آن دست پیدا کنند.
شورای همکاری خلیج فارس؛
به دنبال انقلابهای عربی سال 2011، عربستان سعودی درصدد محافظت از خود از طریق شورای همکاری خلیج فارس است؛ این شورا اتحاد سیاسی و اقتصادی ضعیفی از شش حکومت سلطنتی سنی دارای منابع غنی نفتی است که عربستان قدرتمندترین عضو آن است.
ریاض، با استفاده از شورای همکاری خلیج فارس موفق شده است سیاستهای دلخواه خود را پیش ببرد؛ از جمله گذار بدون خشونت قدرت در یمن و حمایت از مداخله نظامی ناتو در لیبی.
همچنین، گروهی صوری از شورای همکاری خلیج فارس بود که برای حمایت از رژیم سلطنتی سنی، که از طرف قیام اکثریت شیعه مورد تهدید قرار گرفته بود، به بحرین اعزام شد؛ هرچند این گروه عمدتاً از سعودیها تشکیل شده بود.
با این حال، تلاش عربستان سعودی برای تقویت نفوذ شورای همکاری خلیج فارس، در جبهههای دیگر عقیم مانده است. کشورهای کوچکتر حوزه خلیج فارس، وقتی منافع آنها با منافع سعودیها تقارن داشته است، مایل به همکاری بودهاند و به منفعت رفع اختلافات در مقابله با آشوب منطقهای میاندیشیدهاند. اما آنها همچنان با دقت از استقلال خود دفاع کردهاند.
بنابراین، وقتی پادشاهی عربستان پیشنهاد پیوستن اردن و مراکش، دو رژیم سلطنتی عربی دیگر، به شورای همکاری خلیج فارس را مطرح کرد، اعضای کوچکتر این اتحاد از قبول آن امتناع ورزیدند.
برنامه دیگر سعودیها برای ارتقای این اتحاد به یک اتحادیه کامل نیز با مانع مواجه شد و تنها از طرف بحرین مورد حمایت مشتاقانه قرار گرفت. عمان با علنی کردن مخالفت خود در بیانیهای توسط وزیر امور خارجه کشورش گامی غیر معمولی در این زمینه برداشت.
رؤیای عربستان سعودی مبنی بر یک شورای همکاری خلیج فارس منسجمتر و متحدتر در ماههای اخیر نقش بر آب شد؛ چون ریاض با دوحه و عمان، بر سر این موضوع که میزبان گفتگوهای محرمانه ایران و آمریکا شدهاند، دچار اختلاف شد.
تنها دو کشور دیگر در فراخواندن سفیر خود از دوحه به عربستان سعودی پیوستند و کویت و عمان با اتهامات علیه قطر اقناع نشدند.
مقامات خلیج فارسی تأکید دارند که این اختلافات موجب بی ثباتی شورای همکاری خلیج فارس نخواهد شد. اما، وقتی رهبران عربی در نشست سالانه اخیر خود در کویت با یکدیگر ملاقات کردند، تنشهای میان آنها به قدری محسوس بود که مشاجرات سعودیها با قطریها اصلاً در دستور کار قرار نگرفت.
انتهای پیام/