انتخابات عراق؛ فرصت‌ها و تهدید‌ها

انتخابات عراق؛ فرصت‌ها و تهدید‌ها

خبرگزاری تسنیم: کارشناس مسائل خاورمیانه در اندیشکده بروکینگز در مقاله‌ای انتخابات آینده عراق، تأثیر آن بر ثبات و امنیت کشور و سناریو‌های احتمالی برای نخست وزیر آینده را مورد بررسی قرار می‌دهد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده بروکینگز، کنث پولاک، کارشناس مسائل خاورمیانه و امور نظامی در این اندیشکده، در مقاله‌ای ضمن اشاره به اهمیت فراوان انتخابات پیش روی عراق و تأثیر آن بر ثبات و امنیت کشور و احتمال زیاد موفقیت دوباره نوری مالکی در این انتخابات، دو سناریوی احتمالی را برای پیروزی مالکی در نظر می‌گیرد که هر دو این سناریوها‌ منافع و مضراتی برای ایران به دنبال خواهند داشت. وی در ادامه اذعان می‌دارد که منافع آمریکا و ایران در عراق، بازی حاصل جمع صفر نیست و این دو کشور دارای منافع مشترکی در عراق هستند.

تنها یک ماه تا رویدادی بسیار مهم برای ایران زمان باقی است، هرچند به نظر می‌رسد تعداد کمی در واشنگتن به آن توجه دارند. در روز سی‌اُم آوریل، عراق انتخابات ملی خود را برگزار خواهد کرد. مسائل فراوانی، از جمله ثبات آینده عراق، به این انتخابات بستگی دارند. این ثبات از اهمیت فراوانی برای تهران برخوردار است، که ظاهراً تصمیم دارد هم نفوذ خود را در عراق حفظ کرده و گسترش دهد، و هم از جنگ داخلی دیگری میان سنی‌ها و شیعیان در منطقه جلوگیری کند؛ به خصوص جنگی در عراق، زیرا عراق از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با ایران پیوند محکمی دارد.

آمریکایی‌ها اغلب نفوذ ایران در عراق را یا دست کم می‌گیرند یا در مورد آن اغراق می‌کنند. ایران نفوذ قابل توجهی در عراق دارد؛ بدون شک بیشتر از هر کشور خارجی و بسیار بیشتر از آمریکا. این ایران بود که نهایتاً در سال 2010 با پشتیبانی قوی از جنبش صدر به منظور حمایت از نوری المالکی، انتخاب دوباره او را به عنوان نخست وزیر طرح ریزی کرد. این ایرانی‌ها بودند که با متقاعد کردن جلال طالبانی در سال 2012 برای رد درخواست رأی اعتماد به مالکی، که احتمالاً در آن شکست می‌خورد، حکومت او را حفظ کردند. راه‌های بی شماری وجود دارد که ایران از طریق آن، نفوذ خود را در عراق به کار می‌گیرد و این سلطه و نفوذ را در این کشور به نمایش گذاشته است.

به هر حال، سرانجام نفوذ ایران در عراق محدود شده است. نمی‌توان گفت که مالکی کاملاً دست نشانده ایران است. او از ایرانی‌ها راضی نیست و به آنها اعتماد هم ندارد و خودش را به عنوان فرد ملی گرایی می‌بیند که دوست دارد عراق را از چنگال ایران نجات دهد. مهم‌ترین کاری که نوری المالکی تاکنون به عنوان نخست وزیر انجام داده است، صدور دستور عملیات نبرد بصره در بهار 2008 و برخلاف میل آمریکا بود، که طی آن نیروهای عراقی تحت حمایت آمریکا جیش المهدی صدر را، که تحت حمایت ایران قرار داشت، شکست داده و آن را از عراق بیرون راندند. در آن زمان، این یک ضربه سنگین به منافع ایران در عراق بود.

از طرفی، ایرانی‌ها هم چندان شیفته نوری المالکی نیستند. یکی از معترضان عراقی به من گفت که سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به او گفته بود که وقتی اوایل سال در نجف بوده است، آیت الله سیستانی از او خواسته تا تضمین کند که عراق نخست وزیر دیگری داشته باشد؛ سردار سلیمانی نیز در پاسخ به این خواسته گفته است: «حرف شما دستور من است». در واقع، منابع گسترده‌ای گزارش داده‌اند که هم در سال 2010 و هم در سال 2012، ایرانی‌ها به شدت به دنبال کاندید جایگزینی بوده‌اند تا به جای مالکی از او حمایت کنند، اما نهایتاً و در کمال بی میلی احساس کردند که باید از مالکی حمایت کنند، چرا که نتوانستند هیچ جایگزین مناسبی برای وی پیدا کنند.

بنابراین، ایران می‌خواهد نفوذ خود و تسلط شیعیان بر کشور را حفظ نموده و از جنگ داخلی جلوگیری کرده و جایگزینی را برای مالکی پیدا کند. مشکل اینجاست که انتخابات عراق می‌تواند به سادگی خلاف این ماجرا را موجب شود.

نخست اینکه احتمالاً مالکی در پارلمان بعدی اکثریت کرسی‌ها را به خود اختصاص دهد؛ شاید اکثریتی بسیار بزرگ. به دنبال عزیمت آخرین نیروهای آمریکایی در سال 2011، حرکات مالکی بر خلاف رهبران مختلف سنی، موجب ترس اجتماع محتاط عرب‌های سنی شده است. آنها نیز به نوبت به گروه‌های مختلف تروریستی و شورشی، مانند القاعده، دولت اسلامی عراق و شام، تیپ انقلابی 1920، جیش الاسلام، انصار السنه و غیره، روی آورده‌اند. حملات تروریستی که این گروه‌ها مرتکب شده‌اند، تنها احساسات شیعی را علیه سنی‌ها شعله‌ور کرده و دولت را وادار نموده است تا سخت گیری شدید‌تری را بر سنی‌ها اعمال کند.

مالکی، با ماندن بر سر قدرت، به سادگی از این موقعیت نفع می‌برد، زیرا رقبای شیعه او با حزب‌های سیاسی مهم سنی متحد شده‌اند و به دلیل ترس از اینکه طرفداران‌شان به آنها پشت کنند، نمی‌توانند اقدامات خشونت آمیز را محکوم کنند. در نتیجه، وقتی بدترین اقدامات خشونت آمیز در غرب عراق در ژانویه و فوریه آغاز شد، دو رقیب شیعه اصلی نوری المالکی، یعنی شورای عالی اسلامی عراق و صدری‌ها، به دلیل اتحادشان با رهبران بزرگ سنی، دچار تردید و دودلی شدند. این مسئله هر دو این گروه‌ها را در چشم بسیاری از شیعیان بی اعتبار کرد، که از حملات تروریستی سنی‌ها به محله‌هایشان به خشم آمده بودند و از دولت می‌خواستند که به شدت با آنها برخورد کند. اگرچه مالکی تاکنون از حرکت به سمت فلوجه و رمادی خودداری کرده است، اما از خشم شیعیان به اندازه کافی بهره برده است، چرا که او حداقل در مورد از بین بردن تروریست‌های سنی با شدت سخن می‌گوید.

علاوه براین، تصمیم عجیب و ناگهانی مقتدی صدر مبنی بر انحلال حزب سیاسی خود و کنار کشیدن از سیاست بسیار بیشتر به نفع مالکی تمام شده است. انتظار می‌رود بسیاری از صدری‌های سابق نیز به ائتلاف دولت قانون مالکی ملحق شوند.

در نتیجه، ائتلاف دولت قانون مالکی احتمالاً به عنوان بزرگ‌ترین کاندید در انتخابات ظاهر می‌شود و می‌تواند از 60 تا 110 کرسی را به خود اختصاص دهد. هنوز خیلی زود است که پیش بینی کنیم، اما عوامل مختلفی که در بالا به آنها اشاره شد، نشان می‌دهد که مالکی موفق خواهد شد و احتمال پیروز شدن او در 100 کرسی یا بیشتر به هیچ وجه دور از ذهن نیست؛ او 167 کرسی را در اختیار می‌گیرد تا اکثریت را به دست آورده و دولت را تشکیل دهد.

سناریویی که بیشتر از همه در بغداد مورد بحث قرار گرفته، این است که مالکی 60 تا 90 کرسی را کسب می‌کند و سپس از این تعداد زیاد و توانایی‌های مسئولیتی، یعنی تسلط او بر قوه قضاییه، کمیسیون انتخاباتی عراق، ارتش و در آمدهای نفتی، استفاده می‌کند تا مانع تشکیل و معرفی دولتی جدید توسط هر ائتلاف دیگری شود. او همانند سال 2010، به سادگی روند تشکیل دولت را طولانی می‌کند تا زمانی که بالاخره تمام طرف‌ها متوجه شوند که تنها او می‌تواند نخست وزیر عراق باشد. در طول این مدت، او همچنان به اداره کشور به عنوان نخست وزیر سرپرست ادامه می‌دهد. در نتیجه، بیشتر رهبران سیاسی عراق انتظار دارند که تشکیل دولت حتی بیش از سال 2010 زمان ببرد؛ برآورد معمول آنها 18 تا 24 ماه بوده است.

به هر حال، اگر مالکی قادر باشد اکثریت حاکم، یعنی 90 کرسی یا بیشتر، را کسب کند، این امکان نیز وجود دارد که تشکیل دولت بسیار سریع‌تر صورت گیرد. در این شرایط، احتمال دارد که تمام رهبران سیاسی عراق واقعاً تشخیص دهند که مالکی به طور اجتناب ناپذیر نخست وزیر باقی می‌ماند و در نتیجه، آنها انگیزه زیادی برای پیوستن به ائتلاف او دارند تا قبل از اینکه افراد دیگر وزارتخانه‌های کلیدی را به دست گیرند، بتوانند به این وزارتخانه‌ها دست پیدا کنند. حتی کرد‌ها شاید به این نتیجه برسند که با این اوضاع نمی‌توانند مانع نخست وزیر باقی ماندن مالکی شوند و در عوض، بر روی این مسئله تمرکز کنند که برای حمایت از خود چه استفاده‌ای می‌توانند از مالکی کنند.

هر دو این سناریو‌ها می‌تواند برای تهران مسئله ساز باشد، اما سناریوی دوم احتمالاً بسیار خطرناک‌تر از سناریوی نخست باشد. در سناریوی اول، وقفه سیاسی ممکن است باعث ایجاد ناکامی و ناامیدی در بخش اعظمی از بازیگران عراقی شود و آنهایی که اسلحه به دست دارند بدون شک تحریک خواهند شد که برای قوت بخشیدن و هدایت روند سیاسی به زور متوسل شوند. این دستور العملی است برای تنزل آهسته‌تر به سمت خشونت بیشتر و اگر، در پایان، مالکی به عنوان نخست وزیر به قدرت بازگردد، نهایتاً رهبران سیاسی میانه‌رو سنی را از اعتبار ساقط می‌کند؛ رهبرانی که طرفداران خود را به صبر و شکیبایی دعوت می‌کردند به این امید که بتوانند به طور صلح آمیز و از طریق سیاسی به خواسته‌های سنی‌ها دست پیدا کنند. جنبه مثبت در این سناریو برای تهران این است که مالکی شاید مجبور باشد یکبار دیگر به کمک ایرانی‌ها تکیه کند تا او را در جمع آوری یک ائتلاف حاکم حمایت کنند.

به هر حال، در سناریوی دوم، که مالکی به پیروزی می‌رسد، ایرانی‌ها با دو نگرانی بزرگتر مواجه می‌شوند. یکی اینکه مقامات ارشد دولت ممکن است این پیروزی بزرگ را به عنوان حکمی برای اعمال فشار بر تروریست‌ها و افراطی‌های سنی و رهبران سیاسی میانه‌رو آنها در نظر گرفته و آنها را به عنوان منبع خشونت و موانعی برای دستور کار سیاسی خود از صحنه خارج کنند. این مسئله بدون شک رهبران میانه‌رو سنی را از اعتبار ساقط کرده و جامعه سنی عراق را به سمت مسلح کردن تروریست‌ها و افراط گرایان سوق می‌دهد و احتمالاً موجب افزایش شدید خطرات شده و آغاز یک جنگ داخلی جدید را نزدیک‌تر می‌کند. علاوه براین، رأس قدرت دولت ممکن است چنین پیروزی‌ای را به عنوان رهایی خود از نفوذ ایران تلقی کند، چرا که شاید آنها دیگر به حمایت تهران برای گرد هم آوردن یک ائتلاف حاکم نیاز نداشته باشند.

در نهایت، مسئله ناراحت کننده برای تهران و واشنگتن و بزرگترین منبع محدودیت در عراق امروز، خود انتخابات است، که شخصیت‌های سیاسی از هر حزب بر هوشیاری و احتیاط قبل از رأی گیری تأکید می‌کنند، با این امید که انتخابات موفقیت آمیز آنها را قادر خواهد ساخت برنامه‌های خود را بدون خشونت یا با حکم مردمی دنبال کرده و به نتیجه برسانند. وقتی انتخابات به پایان برسد، دیگر به عنوان عامل بازدارنده از خشونت شدید یا سایر راه‌های افراطی برای فعالیت، که می‌تواند موجب تحریک خشونت شود، عمل نخواهد کرد.

عراق یکی از آن مکان‌هایی است که با این مفهوم عمومی در تضاد است که منافع آمریکا و ایران یک بازی حاصل جمع صفر را تشکیل می‌دهد. در اینجا، آنچه برای ایران بد است، غالباً برای آمریکا نیز مضر است و هر آنچه آنها می‌خواهند ببینند، اغلب همان چیزی است که ما نیز می‌خواهیم شاهد آن باشیم. حالا بهتر است امید داشته باشیم که پس از انتخابات عراق، تمام حزب‌ها می‌توانند برای کمک به اجرای مقدمات توزیع قدرت جدید و مصالحه سیاسی فعالیت کنند، که تنها راه ممکن برای جلوگیری از حرکت آهسته یا سریع به سمت بی ثباتی و خشونت در عراق است.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان