آینده‌ای مبهم در انتظار اعضای شورای همکاری خلیج فارس است

آینده‌ای مبهم در انتظار اعضای شورای همکاری خلیج فارس است

خبرگزاری تسنیم: کارشناس مسائل خاورمیانه در اندیشکده واشنگتن به بررسی موقعیت استراتژیک و اوضاع داخلی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس پرداخته و معتقد است که این کشورها آینده حساس و مبهمی در پیش رو دارند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده مؤسسه واشنگتن، سیمون اندرسون، کارشناس مسائل خاورمیانه در این اندیشکده طی مقاله‌ای به بررسی اوضاع داخلی و موقعیت استراتژیک کشورهای عربی حوزه خلیج فارس می‌پردازد. وی در ادامه به اختلافات میان این کشورها و ضعف شورای همکاری خلیج فارس اشاره نموده و پیشنهاد می‌کند که اتحاد راه خروج از این بحران‌ها است و بهتر است کشورهای عربی به دنبال متحد امنیتی دیگری به غیر از آمریکا باشند.

مشهور است که پول نمی‌تواند هر چیزی را بخرد. اما در کشور‌های محافظه کار عربی حوزه خلیج فارس، پول حلال بسیاری از مشکلات است.

بلند‌ترین برج دنیا کدام است؟ برج خلیفه در شیخ نشین دوبی. یکی از بهترین خطوط هوایی دنیا کدام است؟ کسانی که از واشنگتن دی‌سی برای تعطیلات به آسیا می‌آیند، اخیراً از مسیر هوایی قطر از طریق دوحه به آنجا پرواز می‌کنند. تازگیِ هواپیما، کیفیت خدمات رسانی به هواپیما و پرواز ارتباطی در وقت مناسب، هرگونه شبهه سیاسی را، از جمله حمایت قطر از حماس در غزه و سلاح رسانی به خشن‌ترین جهادی‌ها در سوریه، تشدید می‌کند.

البته، این شکوفایی یکی از نتایج نفت است، اما در عرصه منطقه‌ای، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، یعنی عربستان، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان، در آخر بازی به نفت دست پیدا کردند. نفت برای اولین بار در سال 1908 در ایران کشف شد. میدان نفتی عظیم در کرکوک در شمال عراق، در سال 1927 کشف شد. نخستین میدان نفتی در قسمت جنوبی خلیج فارس در سال 1931 در بحرین کشف شد. عربستان سعودی، که حالا صاحب بزرگترین ذخایر نفت متعارف در جهان است، نخستین میدان نفتی خود را در سال 1938 کشف کرد. تولید نفت تا سال 1941 آغاز نشد. نفت در ابوظبی، امارت مهم امارات متحده عربی، تا سال 1958 کشف نشده بود. حالا تخمین زده می‌شود که 6 درصد از نفت جهان در آنجا قرار دارد. بد نیست بدانید که جمعیت آن کمتر از یک میلیون نفر است.

جدای از منابع غنی هیدروکربن، وجه مشخصه کشورهای عربی محافظه کار حوزه خلیج فارس جمعیت اندک آنها است. عربستان سعودی با جمعیت تقریباً 27 میلیون نفر، بزرگترین آنها است، که شاید این تعداد دست کم 7 میلیون کارگر مهاجر را نیز شامل شود. کوچکترین آنها، قطر با جمعیت تقریباً 2 میلیون نفر است، اما شاید تنها 10 درصد، یعنی 200 هزار نفر آنها، شهروندان قطری باشند.

بنابراین، چندان تعجب آور نیست که این کشورهای فوق العاده غنی از نفت و در مورد قطر، غنی از گاز طبیعی، حالا در عرصه جهانی ظاهر شده‌اند. دوبی، ابوظبی، دوحه و منامه حالا در شمایل دولت شهر‌هایی هستند، که به کشورهایی چون سنگاپور و هنگ کنگ چسبیده‌اند. البته، ورود آنها به عرصه جهانی با گرفتار شدن منطقه‌شان به آشوب مصادف شده است. آنها تنها به مدت چند دهه دولت ملت‌هایی بوده‌اند که آینده نزدیک آنها نامشخص است؛ آینده‌ای همراه با ایران تقریباً هسته‌ای و آشفتگی بهار عربی. بدتر از همه اینکه مسیر، به سمت اوضاع نامناسبی پیش می‌رود. پیش بینی می‌شود که 10 یا به احتمال بیشتر 20 سال آینده، فراوانی انرژی در آمریکای شمالی (کانادا، آمریکا و مکزیک)، رخ خواهد داد. این مسئله به قیمت نفت و گاز آسیب خواهد رساند. بنابراین، چه می‌شود اگر روی هم رفته شما بیش از 30 درصد نفت جهان و بیش از 20 درصد از گاز طبیعی جهان را در اختیار داشته باشید؟ قیمت‌های پایین‌تر مطمئناً به نفع جهان توسعه یافته است، اما احتمالاً فاجعه‌ای برای اقتصاد‌های غیر متنوع کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خواهد بود.

البته یک «اما‌«ی بزرگ در این تحلیل‌ها وجود دارد. کشورهای عربی خلیج فارس، که از سال 1981 ذیل شورای همکاری خلیج فارس اتحاد ضعیفی را ایجاد کردند، بحران‌هایی را دیده و پشت سر گذاشته‌اند، اما، به استثنای تجاوز صدام حسین به کویت در سال 1990، خودشان این بحران‌ها را مدیریت کرده‌اند. در واقع، می‌توان ادعا کرد و تنها عده کمی این کار را انجام می‌دهند، که رژیم‌های شبه سلطنتی آنها، اما، تابع رویکرد به کارگیری دولت و حکومت، به خوبی نتیجه داده است. این رویکرد به سختی با راهکار دموکراسی لیبرال‌ها در آمریکا و اروپا تطابق دارد، اما موفقیت کلی آنها نقص‌ها و کمبودهای انقلاب ملی گرایی عربی دهه 1950 و 1960 را، که در مصر، سوریه، عراق، یمن و لیبی رخ داد، آشکار می‌کند.

به نظر می‌رسد مشکل اصلی، تناقض‌های داخلی فزاینده میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس باشد. در اوایل ماه مارس 2014، عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی در اعتراض به دخالت‌های قطر در امور داخلی سایر کشورها، سفرای خود را از دوحه فرا خواندند. ظاهراً مشاجراتی در سال گذشته صورت گرفته است که به توافقی در اواخر نوامبر 2013 منجر گردید. اما قطر به سهم خود از این معامله پایبند نبوده است. دلیل اصلی این بحران، حمایت قطر از اخوان المسلمین است، هرچند این مسئله به وضوح مورد اشاره قرار نگرفته است. در واقع، پیمان نوامبر 2013 هرگز فاش نشده و اخبار خروج این سفرا تنها در اعلامیه‌ای که در پایان نشست وزرای امور خارجه اعضای شورای همکاری خلیج فارس در ریاض منتشر شد، مورد اشاره قرار گرفته است.

چنین تفرقه آشکاری بحث در مورد این ملاحظات را فراهم می‌کند که آیا شورای همکاری خلیج فارس تداوم خود را حفظ خواهد کرد؟ این نخستین تنش و مشاجره در مرزهای ملی نیست. وقتی انگلستان در اوایل دهه 1970 خلیج فارس را ترک کرد، آنها امارات متحده عربی را از امارت‌های ابوظبی، دوبی، شارجه، رأس الخیمه، فوجیره، عجمان و ام القیوین تشکیل دادند. قطر و بحرین از ابتدا تصمیم داشتند بخشی از این کنفدراسیون باشند، اما نتوانستند بر سر شرایط با سایرین به توافق برسند.

حالا هر یک از اعضای این شورا را به طور جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهیم.

عربستان سعودی

این پادشاهی با بحران وراثت و جانشینی مواجه است. ملک عبدالله 91 سال سن دارد و شاهزاده سلمان، برادر نا‌تنی و جانشین معرفی شده او 78 ساله است. هیچ یک از این دو از سلامت جسمی مناسبی برخوردار نیستند. حتی نگرانی‌های شدیدی نیز در مورد توانایی‌های ذهنی سلمان وجود دارد. رقابت بر سر جانشینی هر یک از این دو شخصیت احتمالاً در میان پسران و برادر زاده‌ها بسیار شدید است؛ بسیاری از اینها نسبت به پادشاه و ولیعهد، امتیازات بیشتری دارند. ثبات در قلمرو این پادشاهی از طریق نگرش‌های محافظه کارانه و توزیع سخاوتمندانه یارانه‌ها و مشاغل دولتی حفظ می‌شود. اگر قیمت نفت سقوط کند، توانایی دولت در حفظ این اعانه‌ها کاهش خواهد یافت.

ابهامات در مورد آینده، افت صادرات نفت با مصرف انرژی بیشتر در کشور را نیز شامل می‌شود. مردم به هزینه‌های بالای یارانه‌ای برای گازوئیل و برق عادت کرده‌اند. باز آموزی آنها فی نفسه یک چالش است. تهدید خارجی اصلی، ایران است، که از نظر ریاض سعی دارد به موقعیت هژمونی در منطقه خلیج فارس دست پیدا کند. در طرف دیگر پادشاهی عربستان، یمن نیز در موقعیت حساسی قرار دارد، چرا که جمعیت آن بیشتر از عربستان سعودی است، اما مردم آن فقیر‌تر هستند. در عربستان سعودی، اختلاف درآمد موضوعی است که بسیاری از شهروندان، که در فقر نسبی زندگی می‌کنند، با آن درگیر هستند. طوایفی که در امتداد مرز با یمن ساکن هستند، به عدم وفاداری متهم می‌شوند. در طرف دیگر کشور، یعنی در ساحل خلیج فارس، اکثریت مردم شیعه هستند؛ هم مذهب ایران و بحرین، جزیره کوچک همسایه. شیعیان عربستان هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ سیاسی در مضیقه هستند. علاوه براین، روحانیون تندرو سعودی، شیعیان را اصلاً مسلمان در نظر نمی‌گیرند. مقامات سعودی با دقت فراوان، اما اغلب به طور نامناسب، با این مسئله برخورد می‌کنند. هرگونه آشوب و ناآرامی داخلی می‌تواند تبعات گسترده‌تری به دنبال داشته باشد؛ به خصوص که این منطقه مرکز تولید و صادرات نفت است.

کویت

حاکم کویت، شیخ صباح الاحمد الصباح 84 ساله است، که مادام العمر در خدمت دولت می‌باشد، اما حالا از عدم سلامت جسمانی رنج می‌برد. نفوذ خاندان حاکم الصباح توسط موقعیت برتر خاندان‌های مشهور دیگر و یک سیستم سیاسی، که موجب دشوار شدن جابجایی میان پست‌های مختلف می‌شود، محدود شده است. مجلس ملی، که قدیمی‌ترین نوع نظام پارلمانی تأسیس شده در جنوب خلیج فارس است، با ملقمه‌ای از تکنوکرات‌ها، بین سنی‌های تندرو، عناصر قبیله‌ای و شیعیان تقسیم شده است. یک زمانی، کویت، که مدرن‌ترین امارت خلیج فارس است، تحت کنترل قطر و بحرین قرار گرفت، و این تقریباً به این خاطر بود که هنوز از شوک تجاوز صدام در سال 1990 رها نشده بود. حالا باید نگران این مسئله بود که دفعه بعد، نیروهای آمریکایی برای نجات نخواهند آمد. وقتی صباح بازنشسته شود یا فوت کند، خاندان حاکم جایگزین‌های احتمالی را معرفی خواهد کرد، اما انتخاب نهایی باید با تراضی با اعضای مجلس ملی صورت گیرد.

بحرین

ناآرامی سیاسی از فوریه 2011، یعنی زمانی که حامیان دموکراسی تحت تأثیر بهار عربی در سایر بخش‌های منطقه، دست به اعتراض زدند، این کشور را دچار ویرانی کرده است. این تظاهرات‌ها بلافاصله رنگ و بوی قبیله‌ای به خود گرفت. سنی‌هایی که ناپدید شده بودند، وقایع را به رویارویی شیعیان با نیروهای امنیتی مسلمان سنی بحرین تبدیل کردند. تحول عمده از آن زمان تاکنون، این بوده است که شیعیان به دو قسمت تقسیم شده‌اند؛ یک عده، کسانی که از اقدامات خشونت آمیز حمایت می‌کنند و اکثریت را تشکیل می‌دهند و یک عده دیگر کسانی هستند که فعالیت‌های خود را به اعتراضات صلح آمیز محدود کرده‌اند. تغییر دوم، که شاید هم مهمتر باشد، ظهور پشتیبانی ایران از گروه‌های خشونت طلب بوده است.

اعتراضات اولیه، دخالت شبه نظامیان سعودی و کمک‌های پلیسی امارات متحده عربی را موجب گردید. در واقع، هیچیک از این گروه‌ها در مقابله با تظاهرات‌ها به طور مستقیم وارد عمل نشد، اما در ماه مارس 2014، یک افسر پلیس اماراتی، در اثر انفجار یک دستگاه انفجاری ابداعی در نزدیکی قرارگاه پلیس بحرین، کشته شد. اختلافات در خاندان سلطنتی بحرین، در مورد اینکه چه توافقاتی باید منعقد شود، مصالحه سیاسی را بی نتیجه گذاشته است. ولیعهد سلمان، میانجی اصلی است، اما تندرو‌ها، از جمله وزیر دربار سلطنتی و فرمانده کل نیروهای دفاعی بحرین، که روی هم رفته به عنوان خوالید شناخته می‌شوند، با او مخالف هستند. شاه حمد بن عیسی الخلیفه بین این دو گروه در تردید است. ناکامی در اصلاحات سیاسی، به احتمال زیاد دخالت خشونت آمیز‌تر و تازه‌تر نیروهای امنیتی سعودی را به دنبال خواهد داشت. کاخ سعود نگران این مسئله است که خشونت در بحرین به قلمرو پادشاهی‌شان سرایت نکند و اصلاحات سیاسی، شیعیان سعودی را ترغیب نکند که تقاضای وضعی مشابه را مطرح کنند. یک احتمال از طرف خارج از کشور این است که عربستان سعودی درصدد اتحاد سیاسی با بحرین بر خواهد آمد.

قطر

«شخصیت منفی» شورای همکاری خلیج فارس، مقامی که قطر در دوران شیخ حمد که در ژوئن 2013 از قدرت استعفا داد، کسب کرد، برای شیخ تمیم بن حمد الثانی، پسر و جانشین 33 ساله او، بسیار مناسب‌تر است. به نظر می‌رسد قطر از اینکه با فراهم کردن تریبونی برای یوسف القرضاوی، روحانی افراطی مسلمان و حمایت از بدترین جهادی‌ها در سوریه، یا پشتیبانی از اخوان المسلمین در کشور همسایه خود، یعنی امارات متحده عربی، ایجاد دردسر می‌کند، بسیار احساس غرور و افتخار می‌نماید. شیخ تمیم که پذیرفته بود در ملاقات با ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، رفتار بهتری داشته باشد، نتوانست به وعده خود عمل کند و باعث خروج سفرای عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی در مارس 2014 گردید. قطر دارای بزرگترین ذخایر گاز طبیعی بعد از روسیه و ایران است، و نیز بزرگترین صادر کننده گاز مایع طبیعی می‌باشد و نیز در کارهای شرورانه‌ای سرمایه گذاری می‌کند و در حال ساخت یک استادیوم فوتبال برای جام جهانی 2022 است. سؤال جالب توجه این است که عربستان سعودی تا چه مدت چنین رفتارهای نامعقولی را تحمل خواهد کرد. الثانی، طایفه بزرگی هستند و بسیاری از اعضای آن از قدرت سیاسی محروم شده‌اند. قدرت و نفوذ حمد در موقعیت بحرانی قرار دارد، زیرا او قدرت را با سرنگونی پدرش به دست آورده بود. آیا ریاض می‌تواند طرح یک کودتا در دوحه را بچیند؟ ارتش قطر شاید یکی از معدود ارتش‌هایی است که عربستان سعودی می‌تواند واقعاً آن را شکست دهد.

امارات متحده عربی

شیخ خلیفه، حاکم امارات متحده عربی، پس از سکته اخیر از سلامت نسبی برخوردار شده است، اما به طور ضروری، رشته‌های قدرت را به دست ولیعهد و برادر ناتنی خود، شیخ محمد بن زاید، سپرده بود. زاید موافق آمریکا است، اما مانند بسیاری از رهبران خلیج فارسی به دولت اوباما بدبین است. محمد بن زاید نسل جدید رهبری در خلیج فارس را به نمایش می گذارد. اینکه او تا چه حد خود را به مسائل مورد نیاز برای حفظ اجماع و توافق در شورای همکاری خلیج فارس محدود خواهد کرد، آزمون پیش روی او خواهد بود. بیشتر این محدودیت به دلیل مشاجره دیرینه امارات متحده عربی با ایران بر سر جزایر سه گانه، ابو موسی، تنب کوچک و تنب بزرگ، است که در سال 1970 توسط ایران تصرف شده است. رویکرد محمد بن زاید به این جزایر ممکن است بیش از حد انتظار مبتنی بر مصالحه باشد، اما شیخ نشین‌های شارجه و رأس الخیمه عضو امارات متحده عربی، مدعی حاکمیت هستند و هرگونه مصالحه ممکن است کنفدراسیون را به خطر بیندازد. دو منبع اختلاف سرزمینی با عربستان وجود دارد که کمتر به آنها توجه شده است؛ تصرف زمین میان قطر و امارات متحده عربی توسط ریاض، حذف مرز مشترک و اصرار سعودی‌ها که یک میدان عظیم نفتی در امتداد مرز به طور کامل در خاک عربستان قرار می‌گیرد. بزرگ‌ترین تهدید، هرگونه رویارویی نظامی با ایران است، که کارایی تجاری ابوظبی و دوبی، دو منبع درآمد اصلی امارات، را به خطر می‌اندازد.

عمان

سلطان قابوس مردی عجیب در سرتاسر منطقه خلیج فارس است. او معمولاً از جلسات شورای همکاری خلیج فارس دوری می‌کند. مواضع او نفع چندانی برای آمریکا ندارد؛ البته تا قبل از زمانی که او توانست با تسهیل گفتگوهای محرمانه واشنگتن با ایران، قبل از اینکه دیپلماسی در مورد معامله هسته‌ای مطرح شود، به آمریکا کمک کند. در رابطه با مسائل اجتماعی و اقتصادی، عمان به اندازه کافی نفت و گاز به دست آورده است که جمعیت نسبتاً زیاد کشور (تقریباً 3.1 میلیون نفر) را شاد نگه دارد. عمان یکی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است که در سال 2011 وقایعی همچون بهار عربی را تجربه کرد که ناآرامی‌هایی توسط جوانان معترض ایجاد شده بود، اما با ترکیبی از استقامت و کمک‌های دولتی آن را خاموش کرد. قابوس معتقد است که مردمش او را دوست دارند. شاید بیشتر آنها او را دوست داشته باشند، شاید هم نه. وضعیت تجرد او و نداشتن هیچ وارثی باعث آشفتگی و گاهی تمسخر می‌شود. با رسیدن به سن هفتاد و چهار سالگی، این سؤال که چه کسی پس از او به قدرت خواهد رسید، موجه‌تر می‌شود. موضع استراتژیک عمان در قسمت جنوبی تنگه هرمز، برای جریان انرژی خلیج فارس مهم و حیاتی باقی خواهد ماند، حتی اگر آمریکا به طور مؤثری به لحاظ انرژی مستقل شود.

تمام کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به آمریکا وابسته بوده و هستند. شاید هیچ یک از آنها گمان نمی‌کند که بیش از این، و مطمئناً برای همیشه، نمی‌توان به واشنگتن تکیه کرد. راه معقول برای پیشرفت این است که وحدت خود را گسترش دهند، اما چنین اتفاقی هنوز رخ نداده است. آنها می‌توانند به طور جایگزین به دنبال متحد امنیتی دیگری باشند. چین، نامی است که به ذهن خطور می‌کند، اما شواهد بی واسطه اندکی وجود دارد که نشان دهد این اتفاق در حال رخ دادن است. در اینجا رویکرد قطع معامله‌ای ناخوشایند با ایران باقی می‌ماند. تا کنون، شاید به استثنای عمان و شاید هم قطر، این گزینه مردود اعلان شده است.

اننهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان