فخرزاده:«عزم ملی» در حوزه فرهنگ و اقتصاد باید به رفتار اجتماعی ما تبدیل شود
خبرگزاری تسنیم: مدیر دفتر تاریخ شفاهی حوزه هنری گفت: انقلاب اسلامی بدون پشتوانه مردمی معنی ندارد، اگر عزم ملی شکل نگیرد دولتها نمیتوانند کاری از پیش ببرند، بنابراین، «عزم ملی» باید کلید اساسی دولت باشد.
حجت الاسلام سعید فخرزاده، در رشته کارشناسی علوم اقتصادی فارغالتحصیل شد و پس از آن تحصیلات حوزوی را دنبال کرد. او هماکنون مدیر دفتر تاریخ شفاهی حوزه هنری است. این فعال فرهنگی یکی از پیشروان ثبت خاطرات رزمندگان دوران دفاع مقدس است. در ادامه مصاحبه تفصیلی تسنیم با این حجتالاسلام فخرزاده درباره شعار سال 93؛ «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» آمده است:
*تسنیم: با توجه به اینکه مقام معظم رهبری امسال را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری فرمودند، به نظر شما مهمترین نیازهای فرهنگی برای مسئولان و مردم چیست؟
به نظر من شعاری که امسال به عنوان اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی از سوی مقام معظم رهبری عنوان شد دو بخش آخر آن «عزم ملی و مدیریت جهادی» بیشتر مد نظر ایشان است. اگر بخواهیم به سمت اندیشههای رهبری در خصوص فرهنگ و اقتصاد، به عنوان ایدهآلهای دینی شناخته شده حرکت کنیم، باید یک حرکت ملی اتفاق بیفتد. باید برای عزم ملی بستری را فراهم کرد.
اگر موقعیت و ساختاری برای مردم تعریف نشود، آنها نمیتوانند به تنهایی نتیجه مطلوب را کسب کنند. شما تصور کنید زمانی که نیروهای بیگانه به خاک ایران هجوم آوردند اگر ساختاری مانند سپاه و بسیج وجود نداشت تا مردم را ساماندهی کنند، آنها سردرگم بودند.
*تسنیم: پس ما پیشتر، یعنی در سالهای آغازین انقلاب اسلامی این نهادهای مردمی را داشتیم و نقش موثر آنها را هم در برهههایی دیدهایم، اما به نظر میرسد امروز در حوزه فرهنگ کمبود چنین نهادهایی احساس میشود؟
بله. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نهادهایی متناسب با اندیشهها و تفکرات انقلابی با روحیه جهادی شکل گرفت تا خواستههای انقلاب را تحقق بخشد. نقش این نهادها مانند «جهاد سازندگی» در رشد و توسعه کشاورزی بسیار موثر بود. یا با وجود تهدیدات داخلی و خارجی اگر سپاه پاسداران تشکیل نشده بود، تهدیدها موثر واقع میشد و انقلاب دچار شکست میشد. همچنین با تشکیل شدن نهادهای فرهنگی مانند «حوزه هنری» بسیاری از تولیدات فرهنگی انقلاب اسلامی شکل گرفت و در اختیار مخاطبان قرار گرفت.
اما وقتی جنگ را پشت سر گذاشتیم، به دنبال تغییر ساختار بودیم، تا به اصلاح بعضی از ساختارها بپردازیم. این عمل باعث شد چند نهاد با یکدیگر ادغام شوند و به ساختار نوینی دست پیدا کنند و دیگر نهادهای مردمی تقریبا در حاشیه قرار گرفتند. اما برای اینکه بتوانیم باز زمینه و بستری برای حضور افراد جامعه و عزم ملی فراهم شود تا در عرصههای گوناگون موفق عمل کنند باید «مدیریت جهادی» را سرلوحه کار خویش قرار دهیم.
*تسنیم: پس «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» در هم تنیدهاند و مستلزم یکدیگرند. اما به نظر میرسد که برای ایجاد عزم ملی توسط مدیریت جهادی مشکلاتی وجود دارد. به نظر شما این مشکلات چیست؟
به نظر من مشکلات چندانی وجود ندارد؛ بخش عمده مشکلات ما از جانب دشمنانی است که میخواهند با ابزارهای قدرتمندی که در حوزه تبلیغات و رسانه دارند اختلاف نظر یا غباری ایجاد کنند که این اختلاف نظرها در میان مردم باعث شده تا کمی به مشکل بربخورند. بعضی از جوانان مشکلات و معضلات جامعه را میدانند اما به دنبال این که چگونه باید مشکلات را برطرف کرد، نمیروند و در بسیاری از موارد نمیدانند برای رفع مشکل باید چکار کنند.
در اینجا نقش سازمانهای فرهنگی و رسانههای اجتماعی بسیار مهم است. آنها میتوانند ایجاد آرامش کند و اطلاعرسانی مناسبی صورت دهند تا جوان ما بتواند رابطه خود با جامعه را کشف کند و اگر با مشکلات و معضلات رو به رو شد درصدد حل آنها برآید.
*تسنیم: یعنی از نظر شما رسانهها میتوانند فاصله میان حاکمیت و مردم را کم کنند و فضایی شفاف ایجاد کنند تا عزم ملی و مدیریت جهادی با هم پیوند بخورند؟
بله. شما ببینید وقتی صحبت از «فتنه» میشود، این واژه یعنی «فضایی که غباری به آسمان میرود و دید را کم میکند». این اتفاقی بود که در سال 88 در ایران رخ داد و خیلی از مردم ایران احساس میکردند که موضوع حساس و خطرناک است، اما درباره اینکه چگونه باید در جهت رفع این معضل کمک کنند، سردرگم بودند. به محض اینکه زمینه حضور مردم فراهم میشود و راهپیمایی صورت میگیرد، یعنی یک سازمان به نام شورای هماهنگی تبلیغات امکانی را فراهم میکند تا مردم ایران بتوانند دیدگاه خود را بگویند، به این معنی است که ما بستر را برایشان فراهم کردهایم و آنان اگر علاقهمند هستند میتوانند در راهپیمایی شرکت کنند و دیدگاههای خود را به دیگران انتقال دهند.
مثال دیگر این امر حضور گسترده مردم در انتخابات است؛ این حضور باعث شد تا معادلات دشمنان به هم بخورد و علیرغم تبلیغات منفیشان متوجه شوند که حضور مردم در همه عرصههای کشور تاثیرگذار است.
تسنیم: بحث به جای مناسبی رسیده و اینکه به نقش رسانهها برخوردیم به نظر من میتواند روشنگر باشد. شما به نقش آنها در آگاهی بخشی و فراهم نمودن بستری که میتواند عزم ملی و مدیریت جهادی را به هم پیوند زند، اشاره کردید. حالا نقش ایجابی رسانهها در ادامه این روند چیست. یعنی اگر عزم ملی و مدیریت جهادی صورت بگیرد در چنین شرایطی وظیفه رسانهها چه خواهد بود؟
ببینید اگر بسیج تشکیل شود - چه در حوزه فرهنگ و چه در حوزه اقتصاد - این نهاد بسیجی قدمهایی برمیدارد که مردم باید از آن آگاه باشند؛ اطلاعرسانی و شفافیت این حوزهها و ایجاد ارتباط نزدیک آنها با مردم از طریق رسانهها میتواند نقش بهسزایی در شکلگیری، استحکام و ماندگاری عزم ملی ایفا کند.
این آگاهیبخشی و ارتباط با تبلیغات محقق میشود. به نظر من مردم ایران مشکلی برای حمایت از نظام ندارند، اما باید تصمیمشان در این زمینه تبدیل به یک تصمیم جدی شود. برای ایجاد این تصمیم در مردم باید وارد عمل شویم، زیرا تا وقتی تمام این تفکرات و اندیشهها در فکرها و ذهنها باشد و وارد حیطه عمل نشود، به جایی نمیرسیم زیرا مردم نمیدانند چگونه باید ورود پیدا کرده و عزم ملی را ایجاد کنند.
لذا من همچنان تاکید دارم که نقش مهم رسانهها شناسایی تکالیف مردم است تا به آنان نشان دهند که چگونه میتوانند به کشور خود خدمت کنند و البته مسئولان هستند که باید موقعیت و امکانات را برای مردم فراهم کنند و این کار جز با تفکر و مدیریت جهادی امکان پذیر نیست.
*تسنیم: با توجه به عنوان اقتصاد و فرهنگ و ضرورت آن، تحلیل شما از همجواری این دو در کنار هم چیست؟
نقطه اساسی در جامعه ما «مقاومت» است که رمز پیروزی ما بود. شما ببینید در طی 8 سال دفاع مقدس با وجود تمام امکانات و حمایتهای بین المللی از دشمنان ما، توانستیم مقاومت کنیم و اهداف خودمان را عملیاتی کنیم و با دفاع از کشورمان به استقلال برسیم. همچنین دشمنان اوایل انقلاب، با توطئههای داخلی و ایجاد گروهکهای مصنوعی و کودتاها سعی کردند از درون، انقلاب را با شکست مواجه کنند، اما مردم با راهپیماییها، مقاومتها و رشادتهایی که داشتند، توانستند استقلال قطعی خود را کسب کنند.
حالا دشمن در مرحلهای دیگر آمده است و از لحاظ اقتصادی جامعه ما را تحریم کرده و روز به روز این حلقه تحریم را تنگتر میکند. نکته اینجاست که آیا ما میتوانیم در این مرحله با تدابیر خاص خودمان موفق شویم یا خیر؟ لازمه آن فقط تدبیر اقتصادی نیست بلکه باید در جامعه به این باور برسیم که «میتوانیم» و باید همگام با این ایده و همراهی هم این موفقیت را شکل بدهیم. در اینجا اقتصاد با یک موضوع کاملا فرهنگی پیوند میخورد. اگر این باور بوجود بیاید، در پی آن عملی را هم به دنبال دارد، وقتی به این نتیجه برسیم که «رمز موفقیت ما مقاومت کردن» است، خودمان را متناسب با حمله دشمن مقاوم میکنیم. این یعنی یک پیوست فرهنگی برای اقتصاد.
شما تصور کنید، وقتی دشمن حمله میکند و جنگ میشود، آموزش نظامی به جوانان داده میشود تا به جبهه بروند، آنان از تعلقات خود رها میشوند و مبارزه میکنند پس این یک امر صرفا ذهنی نیست، بلکه این تفکر به باور رسیده و عملی شده است. همچنین وقتی قرار است که باور «مقاومت اقتصادی» در ما شکل بگیرد، باید عمل را به دنبال داشته باشد و این باور وقتی به عمل تبدیل میشود که تغییر رفتار اجتماعی را در بر داشته باشد. مقاومت اجتماعی نوع رفتار و سبک زندگیمان است که باید به ضروریات توجه کنیم و کالاهای ضروری را خریداری کنیم تا در برابر تحریمها، مقاومت اقتصادی کشور را بالا ببریم.
برای مثال اگر فردی در حوزه واردات کار میکرد و کالای خارجی را به ایران صادر میکرد، حالا بیاید سرمایه خود را در تولید کالای ایرانی اختصاص دهد که این موضوعات به نوع سبک زندگی و فرهنگ اجتماعی ما برمیگردد.
*تسنیم: مردم ما در برهههای مختلف توانستند با کمک نهادهای دولتی، استقلال کشور را حفظ کنند. به نظر میرسد امروز باید به این فکر کنیم که چگونه میتوان با عزم ملی، اقتصاد مستقل یا مقاومتی را در کشور ایجاد کرد؟ نظر شما چیست.
موافقم. زیرا اساسا انقلاب اسلامی بدون پشتوانه مردمی معنی ندارد و در تمام عمر این مردم هستند که از انقلاب حمایت میکنند. بنابراین اگر عزم ملی شکل نگیرد اصلا اتفاقی نمیافتد، یعنی دولت بدون کمک مردم نمیتواند اهدافاش را پیش ببرد. بنابراین، عزم ملی کلید اساسی دولت است. باید شرایط و راهکارهای مقاومت برای مردم توضیح داده شود تا با همبستگی، همفکری و عزم مستمر با هم متحد شوند و به حل مشکلات بپردازند. این همبستگی و عزم ملی باید به کردار و رفتار اجتماعی تبدیل شود تا بتوانیم متناسب با شرایط از این مرحله عبور کنیم.
استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی جزء اهداف اولیه نظام است. پس ما باید استقلال خود را در زمینه اقتصاد به دست آوریم. خوشبختانه در زمینه سیاسی و فکری استقلال خود را حفظ کردهایم، شاید به جرات بتوان گفت ما تنها کشور مستقلی هستیم که دیدگاههای خود را بدون وابستگی و ملاحظه خاص نسبت به قدرتهای جهانی مطرح کرده است. اما وقتی میگوییم انقلاب اسلامی با عزم مردم ایران پابرجا میماند یعنی اینکه اگر همین استقلال فکری و سیاسی، استقلال اقتصادی را همراه خود نداشته باشد این موضوع میتواند از سوی دشمنان تهدید شود و مردم باید پای کار بیایند. همانطور که اگر آمادگی نظامی در جامعه وجود نداشته باشد، میتواند تهدید تلقی شود.
چرا ما آمادگی نظامی را به مرحله پیشرفت میرسانیم و مهیا میکنیم؟ چون احساس میکنیم تهدیدات نظامی توسط دشمن وجود دارد و ما باید خودمان را آماده کنیم، اگر ما نتوانیم برای حمله نظامی خودمان را آماده کنیم دشمن آماده میشود و میتواند رخنه کند. حوزه اقتصادی هم همینطور است.
مخصوصا با شرایط کنونی اقتصاد در کشور ما بسیار مهم است؛ مارکسیستها معتقدند هیچ چیزی در جامعه مهم نیست مگر اینکه محور اساسی آن اقتصاد باشد، البته من نظرات آنها را قبول ندارم ولی منکر اهمیت مسئله اقتصاد هم نیستم که در جامعه ما نقش اساسی و مهمی دارد. بنابراین اگر ما نتوانیم استقلال اقتصادیمان را شکل دهیم آسیبپذیرخواهیم ماند. اگر بخواهیم کشورمان را در برابر هجوم دشمن مصون نگه داریم باید در حوزههای فرهنگی، اقتصادی و نظامی خود را مقاوم کنیم و لازمه این هم آن است که بتوانیم خودمان را به لحاظ فکری و فرهنگی مهیا کنیم.
انتهای پیام/
گفتوگو از مریم علیبابایی