اهمیت طرح راهبری ارتش لبنان؛ همه یا هیچ

اهمیت طرح راهبری ارتش لبنان؛ همه یا هیچ

خبرگزاری تسنیم: حطیط معتقد است ارتش لبنان با وجود دستاورد راهبردی که در طرابلس محقق کرده، اگر به دنبال ریشه کن کردن کامل تروریست‌ها با طرح راهبردی ارتش نباشد، خون شهدا را هدر داده است.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، امین حطیط تحلیلگر مسایل راهبردی منطقه در مقاله‌ای در روزنامه البناء لبنان نوشت که با آرام شدن صدای تیراندازی مستقیم میان ارتش و نیروهای تروریستی و از بین رفتن مراکز تماس تروریست ها و مقرهای امنیتی در طرابلس و اطراف آن سوال های زیادی در مورد تفسیر اتفاقات اخیر و افق پیش روی آینده سیاسی لبنان مطرح شده است. مردم می خواهند بدانند آیا این شهر که پیشتر و قبل از ورود آفت فرقه گرایی و مال پرستی الگوی امنیت در لبنان بود، بار دیگر روی آرامش را به خود خواهد دید یا نه؟

این حق عموم مردم لبنان بویژه طرابلسی هاست که این سوالات را در مورد امنیت و نقش زندگی خود در این شهر مطرح کنند، برای درک اتفاقاتی که در این شهر افتاده است، باید سعی کنیم تا با مسایل به صورت ریشه ای و با پیگیری عوامل و پس زمینه های آن تعامل کنیم و در مرحله بعد اهداف و انگیزه های خرابکاری ها را که می تواند ناشی از ارتباط با آتش فتنه در کشورهای اطراف است، پیگیری نماییم. آتشی که طرف های بین المللی به رهبری آمریکا آن را مدیریت می کنند و دولت های منطقه ای عربی و غیرعربی نیز از آن به نفع خود بهره برداری می کنند.

اهداف پشت پرده درگیری‌های طرابلس

برای شناخت ماهیت آتش فتنه در طرابلس از زبانه های آغازین آن که در پیکر سوریه افتاد، باید آغاز کرد. از این منظر می بینیم که طرابلس وظیفه ای اساسی را در تجاوز به سوریه بر دوش می کشد و باید به عنوان بندر و پل عبور ارائه کمک به گروه های غیر قانونی و شورشی در سوریه باشد و آنها را به سلاح و مهمات مختلف تجهیز کرده و تجهیزات نظامی مورد نیاز گروهک های تروریستی را برای از بین بردن امنیت و ثبات و براندازی دولت از جایگاه استراتژیک خود برای آن ها مهیا کند. این در حالی است که سوریه قلب محور مقاومت است و ایجاد این خندق با هدف فاصله انداختن در بین مهره های محور مقاوم است و می خواهد خنجری را در قلب این محور وارد کند تا آن را از هر ایفای نقش فعال در مبارزه با پروژه های صهیو-آمریکایی باز دارد.

در راستای تعریف این نقش برای طرابلس جریان المستقبل به همراه دیگر گروه های لبنانی روند تجهیز تروریست ها از طرابلس را آغاز کردند و از اموال عمومی و موسسات امنیتی  رسمی که بر آن ها تسلط داشتند، در این راه بهره بردند. آن ها این موسسات را به جای موسسات ملی به موسسات حزبی تبدیل کردند و بعد از اینکه حد نصاب تروریست ها در سوریه کامل شد، جنگ بر ضد علوی ها در خود این شهر را هم رقم زدند تا بتوانند ماهیت فرقه ای به این درگیریها بدهند. آنها در این راستا چندین هدف را دنبال می کردند. اولین این اهداف سرپوش گذاشتن بر عملیات تخلیه محموله ها و کشتی های حامل سلاح و مهمات و ارسال آن ها به سوریه است. آن ها همچنین می خواستند حزب الها لبنان و دولت سوریه را مسئول آغاز این درگیریها معرفی کنند و زمینه را برای غیر قانونی جلوه دادن سلاح مقاومت ایجاد کرده و خواستار خلع سلاح مقاومت شوند. سعد حریری همچنین به این ترتیب می خواست از دولت این کشور نیز که مجبور به کناره گیری از آن شد، انتقام بگیرد. به این ترتیب است که تنها در طول سه سال اخیر 20 دور درگیری بین منطقه سنی نشین باب التبانه با علوی نشین های جبل محسن ایجاد شد.

وقتی که جریان المستقبل به دولت بازگشت و مسئولیت وزارتخانه های امنیتی را در اختیار گرفت، برخی تصور می کردند که موضوع طرابلس به پایان رسیده است، بویژه اینکه دولت سوریه بر تمامی بخش های مجاور مرزهای لبنان مسلط شده بود و تروریست ها را از آنجا دور کرده بود. این موضوع طرابلس را از موقعیت خود به عنوان بندری برای تروریست‌ها و پایگاه لوجستیک آن ها جدا می کرد. این خوش بینی زمانی بیشتر شد که جریان المستقبل در دولت اجرای طرح امنیتی از سوی ارتش برای تضمین ثبات در لبنان به صورت عام و بویژه امنیت طرابلس را تایید کرد. این در حالی بود که اشرف ریفی مدیر سابق امنیت داخلی لبنان و وزیر کنونی دادگستری این کشور محورهای شورشی در طرابلس را حامیان طرابلس و مدافعان از شرف و کرامت آن می دانست. وی در سخنرانی خود آن ها را فرزندان خود می خواند.
با آغاز این طرح شاخص ها جابجا شد و بخشی از رهبران محورهای شورشی در طرابلس نیز به زندان رفتند و همه به این نتیجه رسیدند که طرابلس دیگر آرام شده است، بویژه اینکه مسئولان درگیری ها از جبل حسن نیز به خارج از لبنان رفته بودند و به این ترتیب با دخالت ارتش در مناطق مختلف این شهر برگه فرقه گرایی کاملا از دست شورشیان خارج شده است.

البته این خوش بینی به جا نبود، علت هم این بود که گروه های تروریستی و حامیان سیاسی آن ها بر اساس تحولات میدانی سوریه و عراق برای طرابلس وظیفه ای جدید انتخاب کرده بودند که شامل تصمیم تروریست ها برای ورود در لبنان به صورت عمومی و شمال این کشور به صورت ویژه بود. آن ها قصد داشتند به این ترتیب بندر و پلی ارتباطی بین قلمون سوریه با دریا به دست آوردند و به همین علت بود که تروریست ها بار دیگر شروع به بازسازی گروه های خود در طرابلس و شمال لبنان کردند. این گروه ها مسئولیت استقبال از تروریست های سوری را بر عهده داشتند.

به این ترتیب بود که طرابلس بار دیگر خود را در درون یک درگیری منطقه ای و داخلی و حزبی دید، درگیریهایی که رقابت قدرت بین عربستان سعودی و قطر است و زد و خوردی سیاسی بین گروه های واگرای طرابلس به شمار می رود، این درگیری همچنین ماهیت رقابت در داخل جریان المستقبل را نشان می دهد که اعتقاد دارند باید از فرصت تروریسم به بهترین نحو استفاده کرد تا بار دیگر موضوع سلاح حزب الله را برای سازش با سلاح تروریست ها روی میز قرار دهد و خواستارخلع سلاح این حزب همزمان با خلع سلاح تروریست‌ها شد. این درگیری همچنین نمود رقابت داخلی بین عناصر المستقبل است و دو وزیر عضو المستقبل هر کدام می خواهند نشان دهند که تا چه اندازه در افکار عمومی و نزد گروه های تروریستی تاثیر گذار هستند. هر کدام از آن ها به مواضع خود در طعنه به طرح امنیتی ارتش و تحریک مردم بر ضد ارتش و دادگاه نظامی بر اساس منافع تروریست ها افتخار می کنند.

رفتار مقامات جریان المستقبل در این مرحله به اندازه زیادی بر ضد ارتش و نیروهای امنیتی بود، اما ارتش در این تحریکات متوقف نشد، بلکه واکنشی هوشمندانه و عملیاتی از خود نشان داد و از اطلاعات خود که از تروریست ها به دست آورده بود، برای اقدام امنیتی پیش دستانه بر ضد آن ها استفاده کرد تا دروغ بودن ادعاهای عناصر المستقبل و شکست طرح تروریستی بزرگی که تروریست ها با حمایت عناصر المستقبل تهیه کرده بودند را اثبات کند، طرحی که اگر در انجام آن موفق می شدند شکافی گسترده در محیط امنیتی لبنان در شمال این کشور ایجاد می شد که می توانست دامنه های تروریسم را از طرابلس و اطراف آن به جاهای دیگر سرایت دهد و تروریست‌ها می توانستند به آب های آزاد و بندر طرابلس دسترسی پیدا کنند.

ارتش لبنان با استفاده از اطلاعاتی که در جریان بازجویی ها از عناصر تروریسم به دست آورده و با استفاده از واکنش های مأیوسانه گروه های تروریستی هم پیمان با داعش و النصره در سوریه ضربه نظامی مناسب را به آنها وارد کرد تا طرابلس را نجات داده و این طرح شوم را ناکام بگذارد. ارتش در ابعاد امنیتی و نظامی در این عملیات پیروز بود تا بار دیگر بر حرفه ای گری خود و دست بالای خود در میدان و شجاعت عناصرش تاکید کند. با وجود هزینه های بالایی که ارتش در این عملیات پرداخت کرد؛ اما بار دیگر برای لبنان دستاوردی مافوق تصورات محقق کرد و تروریسم را در توطئه های خود شکست داد. به طوری که گفته شد آنها به صورت کامل در این عرصه شکست خوردند و به این ترتیب جریان المستقبل نیز در باج خواهی خود از دیگر گروه ها در شرایط سخت لبنان شکست خورد.

ارتش با این پیروزی منفعت طلبان سیاسی در طرابلس را از تمامی گروه‌ها غافلگیر کرد. غافلگیری بزرگتر زمانی بود که فرماندهی ارتش، مقامات سیاسی را در برابر دو گزینه قرار داد، ارتش از دولت خواست یا دست ارتش را در اقدامات نظامی در طرابلس باز بگذارند یا اینکه ارتش کاملا از طرابلس عقب نشینی خواهد کرد. این موضوع جریان المستقبل و دیگر جریان هایی که به دنبال بهره برداری های سیاسی از تروریسم بودند را مجبور کرد تا به سمت مواضع ملی گرایانه بروند. آن ها مجبور شدند لحن خود بر ضد ارتش را کم کنند و دست کم موقتا از تحریک آن دست بردارند. چرا که هیچ کدام نمی توانستند نتایج مصیبت بار ناشی از خروج کامل ارتش از طرابلس و قرار گرفتن این شهر در دست تروریست ها را متحمل شوند. این سیاستمداران با این وجود باز هم از مانورهای داخلی خود و سوء استفاده از خون مردم طرابلس و اموال آن ها دست برنداشتند، آن ها سعی کردند ابزارهای تروریستی خود را با نزدیک شدن به عرسال حفظ کنند، به همین علت سعی کردند بین اجرای طرح امنیتی و ورود آرام به باب التبانه و باز کردن گذرگاه های امنیتی برای تروریست ها در منطقه محاصره شده بلندی های عرسال ارتباط ایجاد کنند.

با وجود اینکه فرماندهی ارتش وارد مذاکره در مورد طرح نجات تروریست ها نشد، اما نتیجه اوضاع تحقق دو موضوع را به دنبال داشت. اولین موضوع به نفع تروریسم بود و باعث شد کسانی که بازداشت نشده و یا در میدان جنگ زخمی شده بودند، مخفی شوند. دومین موضوع به نفع ارتش و نیروهای امنیتی بود و باعث شد ارتش به ورود به طرابلس از جمله باب التبانه ادامه دهد و عملیات تعقیب و جستجوی خانه به خانه را نیز دنبال کند.

حطیط در پایان این مقاله تاکید کرد که اتفاقات طرابلس یک دستاورد امنیتی و نظامی مهم بود که ارتش با خون قهرمانان و افسران خود آن را رقم زد. این دستاورد البته اگر در نهایت منجر به تقویت و تحکیم دستاوردها نشود، به هدر می رود، چرا که سران تروریست ها از دست ارتش فرار کرده اند و با حمایت برخی جریان های سیاسی در طرابلس و اطراف آن مخفی شده اند. آن ها ممکن است بعد از بازسازی قوای گرهک های تروریستی بار دیگر وارد معرکه شوند.این در حالی است که برخی گروه های سیاسی همچنان در حمایت از آن ها بر همدیگر سبقت می گیرند و می خواهند بین سلاح آن ها با سلاح حزب الله ارتباط ایجاد کنند. به همین علت ما اعتقاد داریم برای اینکه خون شهدای ارتش هدر نرود، باید این دستاورد نظامی تثبیت شود. این اقدام از چند طریق امکان پذیر است.

ارتش باید به عملیات امنیتی و نظامی خود در طرابلس و بخش های دیگر شمال لبنان ادامه دهد و بر اساس مقتضیات امنیتی – نه بر اساس منافع سیاسی – این طرح را در شهر دنبال کند تا تروریست ها نتوانند بار دیگر بعد از بازسازی قوای خود به درگیریهای نظامی در شهر بازگردند.

اهالی طرابلس و شمال نیز باید در رهگیری تروریست ها به ارتش کمک کنند، از سویی آن ها نباید هرگز محیطی را فراهم کنند که تروریست ها بتوانند در جریان آن رشد و نمو داشته باشند. به این ترتیب است که ارتش می تواند مأموریت خود را در ایجاد ثبات و آرامش در طرابلس تکمیل کند.

تعقیب تحریک کنندگان  عناصر تروریستی نیز برای دفع ضررها و شرارت آنها و حفظ روحیه بالای ارتش و محافظت از خون عناصر آن است. 

تسریع در فراهم نمودن امکانات لازم برای ارتش از اسلحه گرفته تا مهمات باید همزمان با تسریع در برنامه های عضو گیری برای ارتش در دستور کار قرار گیرد.

انتهای پیام/ع

اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان