مهربانوی شلمچه و فکه و خرمشهر


مهربانوی شلمچه و فکه و خرمشهر

خبرگزاری تسنیم: " حلیمه خاتون خانیان " ۸۵ساله ، همسر شهید و مادر ۴ شهید بوده و در سن ۱۵سالگی در روستای "جورد" از توابع لواسانات که اکثر اهالی آن از سادات و ذرّیه رسول الله(ص) هستند ، ازدواج کرد.

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، " حلیمه خاتون خانیان " 85ساله ، همسر شهید سید حمزه سجادیان و مادر شهیدان سید قاسم ، سید داود ، سید کاظم و سید کریم بوده و در سن 15سالگی در روستای "جورد" از توابع لواسانات که اکثر اهالی آن از سادات و ذرّیه رسول الله(ص) هستند ، ازدواج نمود که حاصل این ازدواج 9 فرزند می باشد که 4 فرزندش را نثار انقلاب اسلامی نموده است .

"حلیمه خاتون " ، مادر شهیدان سجادیان درکنار از دست دادن فرزندان ، طعم سال‌‌ها انتظار را نیز کنار دیگر مادران مفقود الاثر چشیده است .

فرزندان وی 18 ، 19 ، 27 و 35 سال سن داشتند که سید داود و سیدکاظم همزمان در روز دهم اردیبهشت سال 61 در عملیات آزادسازی خرمشهر شهید شدند و سیدکریم و سید ابوالقاسم هم در منطقه فکه به شهادت رسیدند و 10 و 11سال مفقودالاثر بودند .

مهربانوی ایثار! چقدر اولین بار که شما را خواندم " حی علی خیرالعمل " را به یادم انداختید... آن روز که گفتید همسرم و پاره های تنم را به معشوق جاودانه سپردم و با چشم هایتان لبخند زدید .

با جملات تان ، چقدر آن روز دیوارهای دنیای کوچکم را خراب کردید و آسمان آبی بی انتهایی را پشت خشت های فروریخته اش ، نشانم دادید . چقدر حجم به گیتی نگاهم دادید .

از آن روز ، بانو " حلیمه خاتون " عزیز ! پل های نامرئی دل نبستن به هستی برایم مرئی شدند و به سرزمین سعادتمندی غبطه خوردم که مادرانی چون شما را در خود جای داده است .

دوست دارم بگویم وقتی گفتید راضی ام به رضای خدا ، چیزی در من سنگین شکست وسخت تپید و با تمام وجود احساس کردم چقدر مادرانگی هایتان را به پیشگاه حضرت زینب پیشکش کرده اید و دلباخته شده اید . احساس کردم چقدر مرید خاندان مظلوم فاطمه اید .

آخر می دانم آسان نیست یازده سال چشم به راهی... و نوشتن از هر تقّه ای که بر در ، کوفته می شود و آنطرف مادری ، روز و شب به کوچکترین ضربه ای گوش چسبانیده است و نوشتن از آدم های روسفیدی چون شما که میراث داران کربلایید . آسان نیست زیر لب صبر خواستن و روبرو شکر خواندن...

مادر شهیدان وطن ! منقلب شدم آن روز که شما را سراپا شور مکتب زینبی خواندم . دیدم که چگونه لاله های سرخ تان را به مهربان ترین معبود سپرده اید و تنها شکیبایی آرزو کرده اید .

دوست دارم بگویم می دانم طعم شلمچه و فکه و خرمشهر و چشم انتظاری و شهادت را چشیده ای و هربار ساعت ها سر بر سجده خلوت گریسته ای ، که "سیدابوالقاسم" و "سیدکاظم" و "سیدکریم" و "سید داوود" داده ای و " یاحسین " گفته ای...

می دانم که هرروز مویه هایت را فرو می خوری و هرروز ندیدن هایت را به ما ایثار می کنی و مادرانگی هایت را در ظرفی گلاب و خرما بر مزار شهدایت فاتحه می خوانی و قرار نمی گیری .

دوست دارم بگویم می دانم چرا هیچ وقت خانه ات را ترک نمی کنی و همیشه ذکر می گویی...

مهربانو ، حلیمه خاتون نازنین ! از آن روز که شما را خواندم ، به قرآن که پناه می برم ، صورت مهربان تان در ذهنم نقش می بندد و لحظه ای شکوه بردباری و صبرتان از نظرم ناپدید نمی شود .

چهره آرام مادری که روزی دل به عشق بست و بر پای جوانمردی و تقوی ، غل و زنجیر نیانداخت و به جهان فداکاری رفت . بانویی که ایثار کرد و پشت گام های اعتقاد همسر و پسرانش کاسه ای مهر و ارادت و اشک پاشید و زینب (س) شد .

هنوز هربار که شما را می خوانم دلنشین تر از قبل " حی علی خیرالعمل " را به یادم می اندازید و دستم را می گیرید و در شیدایی تان غرق می کنید...

چقدر بعد سالها ، هنوز گوارا از عشق و آتش می گویید و از کربلا و حسینی که به آنها مدیونید و از سینه تان که از غم عاشورا و شام غریبان کاروان زینب (س) زخمی و خونین است .

منبع: قدس آنلاین

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon