نقدی بر اظهارات دکتر نقیب زاده در احساسی خواندن مردم

آقای نقیب زاده ملتی در طول تاریخ با بصیرت تر هوشیارتر وآگاه به مسائل سیاسی روز وجود ندارد واگر این ملت همانگونه که شما تحلیل می کنید می بودند، فتنه ۸۸ به نفع آمریکا، انگلستان، رژیم صهیونیستی واحیانا بعضی از دوستان شما پایان می یافت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، حمیدرضا مهدیزاده در یادداشتی که برای درج در اختیار تسنیم قرار گرفته، نوشته است:

یکی از روزنامه های اصلاح طلب در روز چهارشنبه مورخه 94/6/4 در مصاحبه با دکتر احمد نقیب زاده با عنوان «روحانی اصلاحات را آغاز خواهد نمود» مطالبی بهت برانگیز ودر عین حال قابل تامل را در حق ملت پر افتخار والبته مظلوم ایران اسلامی منتشر نموده است که به بخشی از آن جهت تنویر افکار عمومی می پردازیم .

در اواسط مصاحبه خبر نگار از آقای نقیب زاده میپرسد در چه سازو کار اجتماعی (در عرصه عمومی) در سال 84 بسیج عمومی برای رسیدن به حق انرژی هسته ای شکل گرفت ودر سال 94 ویک دهه بعد یک بسیج عمومی برای توافق هسته ای؟ نقیب زاده می گوید کنت دوگبینو سیاست مداری بود که در قرن نوزدهم در دربار ناصرالدین شاه بود ودر آنجا مشاهدات خود را ثبت کرده او معتقد است مردم ایران وشبه قاره هند در آن زمان از جمله کسانی هستند که میشود آنها را با یک سخنرانی ودعوای ساختگی در جمع هزاران، هزار به میدان کشید. بر این اساس ، احساس وهیجان در کنش سیاسی مردم ایران تاثیر گذار است . در ایران به میزان بسیار زیادی اخباری که از رسانه های عمومی پخش میشود تاثیر گذار است . مردمی که موضع سیاسی خاص ندارند. بر این اساس بسیج میشوند وایده پیدا میکنند وبا همین ایده که پیدا کردند وارد مرحله کنش ساسی هم میشوند. واگر شما برای مدت زمانی این ایده را تبلیغ کنیدکه غربی ها نمی گذارند ما به دانش هسته ای دست پیدا کنیم ، مردم شروع می کنند به موضع گرفتن واگر پس از مدتی شروع کنید به تبلیغ این ایده که از نظر اقتصادی انرژی هسته ای مقرون به صرفه نیست وما را با مخاطرات سیاسی روبرو کرده وحتی خطر جنگ را در پی خواهد داشت ، افکار عمومی تغییر جهت میدهد. ودر انتهای این بخش نقیب زاده به یک نمونه عینی برای اثبات مطالب خود اشاره مینماید . آنجا که میگوید با این وصف عموم موضع گیری های جمعی ما هیجانی وشتابزده است مثلا وقتی مرتضی پاشایی فوت کرد مردم در قالب میلیونی به خیابانها آمدند در حالی که در همان زمان یکی از بزرگان فرهنگ وهنر فوت شده بود وبه زحمت هیئتی برای مراسم خاکسپاری رفته بودند در همان تجمعات میلیونی هم یک پیام بود . اعتراض به برخی از وجوه سلسله مراتب موجود، ایده هایی در مورد سبک زندگی جوانان واعتراضاتی در مورد جلوگیری از اجرای موسیقی پاپ . 

اگر این مطالب تاسف بار وتحقیر آمیز را از فردی که هیچ گونه تحصیلات ابتدایی ونه آکادمیک داشت ، ویا از کوچکترین موقعیت وجایگاه اجتماعی برخوردار بود، می شنیدیم شاید می شد از کنارش عبور کنیم وبه آن بی توجه باشیم. اما وقتی از فردی همچون دکتر احمد نقیب زاده چنین مطالبی را می شنویم ، واقعا زبان قاصر از هرگونه اظهار نظر می باشد.

مشکل همیشگی جامعه روشنفکری ما در تمام سالهای پس از انقلاب این بوده که روشنفکران همه آنانی که خود را تافته جدا بافته ازملت به حساب می آورند وهمواره قائل به استفاده از واژه خواص وعوام بوده اند، این است که آنها هیچ گاه سعی نکرده ونمی کنند تا واقعیات زندگی روزمره ایرانیان را به درستی به نظاره بنشینند وپس از رسیدن به درک مناسب از این واقعیات  به نتیجه گیری عاقلانه ومنصفانه ونه فقط بر مبنای چهارچوب فکری وذهنی خود بپردازند.

آقای نقیب زاده با بیان چنین نظریه ای خود را در تنگنای پاسخ به سوالات دشوار پیرامون عقایدش روبرو می سازد . به فرض که کنت دوگبینو ،در دربار ناصر الدین شاه هم حاضر بوده است. چرا آقای نقیب زاده به جای محکوم کردن وی به خاطر توهین به ملت ایران، برداشت سخیف واحمقانه او از رفتار اجتماعی مردم رشید ایران را حتی در آن زمان به امروز ربط می دهد ودر نتیجه گیری نهایی خود، به جای استفاده از واژه دعوای ساختگی ، از احساس وهیجان در کنش سیاسی ورفتار اجتماعی امروز جامعه ایرانی یاد می کند. در همان زمان ناصرالدین شاه در یکی از فتنه هایی که دشمنان اجنبی برای ملت ایران همواره بوجود می آوردند فردی به نام سید علی محمد باب با حمایت همه جانبه سفارت انگلستان در تهران ابتدا ادعای بابیت میان مردم با امام عصر (عج) را مطرح نموده وبعد صحبت از دین جدید وپیامبری خود می نماید. علما در اعتراض به آنچه که توسط دولت انگلستان صورت گرفته بود کلاسهای درس خود را تعطیل کرده وبه خیابانها آمدند ومردم نیز بر علیه اقدامات وصحبتهای باب شورش نمودند، میرزا تقی خان فراهانی ، امیر کبیر تاریخ پرافتخار این سرزمین، باب را دستگیر کرده ودستور تیربارانش را صادر نمود. حال سوال اینجاست آیا همه این اتفاقات دعوای ساختگی بود، میان مثلا باب وامیرکبیر؟ پس اگر این طور است چرا دولت انگلستان که طاقت خوردن سیلی جانانه از امیر مارا نداشت با تحریک ملکه مادر از طریق عمال بی شرفش در دربار ناصرالدین شاه حکم قتل امیر را از او در مستی گرفت وامی مظلومانه در حمام فین کاشان به شهادت رسید.

آری بهائیت امروز ساختگی است اما از طرف چه کسانی واگر رجال متعهد وباغیرت فتنه را دیدند روحانیت  حقیقی حمایت کردند ومردم برای سرکوب عوامل فتنه به میدان آمدند باید آنها را مشتی بیسواد به حساب آورد که هزار ،هزار وبی هدف به خیابانها سرازیر می شوند؟ در سال 1342 امام خمینی (رض) بر علیه حکومت ظالم محمد رضا افشاگری کرد حکومت ایشان را دستگیر کرده وپس از اعزام به تهران ایشان را به خارج از کشور تبعید کرد. مردم اعتراض کردند وحتی غائله با کشتارفاجعه بار پانزده خرداد هم پایان نگرفت . اعتراض به کاپیتولاسیون آمریکایی ، سالها شکنجه در ساواک وسالها خفقان رکن 2 ارتش قدرتمند پهلوی ودر نهایت پیروزی انقلاب اسلامی در ایران پس از راه پیمایی های میلیونی وعظیم سالهای 56 و 57 دعوای میان امام عظیم الشان مان با محمدرضا دعوای ساختگی بود که میلیونها نفر از هموطنانمان را در همه سالهای مبارزه به خیابانها می کشاند و ده ها وصد ها هزار شهید وجانباز در راه پیروزی انقلاب به خاطر احساس وهیجان در کنش سیاسی تحت تاثیر فضا سازی رسانه ای روی دست انقلاب باقی ماندند؟ وده ها سوال دیگر از جمله رای نودو هشت درصدی به جمهوری اسلامی ازسوی مردم بنا به خواست حضرت امام نه یک کلمه کم ونه یک کلمه زیاد، حضور میلیونی در همه سالهای دفاع مقدس مبارزه با گروه های تروریستی همچون مجاهدین خلق(منافقین) چریک های فدایی وحتی متحجران اسلام نمایی مانند فرقان، وحمایت ملت از امام راحل تاجایی پیش رفت که معظم له فرمودند یارانی را که من دارم پیامبر(ص) نداشت امیرالمومنین(ع) نداشت وامام مجتبی(ع) نداشت .

آقای نقیب زاده ملتی در طول تاریخ با بصیرت تر هوشیارتر وآگاه به مسائل سیاسی روز همچون ملت ایران وجود ندارد واگر این ملت همانگونه که شما تحلیل می کنید می بودند، فتنه 88 به نفع آمریکا، انگلستان، رژیم صهیونیستی واحیانا بعضی از دوستان شما پایان می یافت واگر چنین نشد دیگر انگ زدن به ملت رشید ایران با چنین عناوینی چه معنایی می تواند داشته باشد جز جر زنی سیاسی ملت ونظام اسلامی از ابتدا خواهان ساخت بمب هسته ای نبودند که وقتی دیدند هزینه زیاد شد به جای فریاد تقابل داد تفاهم سردهند ما که قبلا هشت سال با استکبار جهانی جنگیده بودیم از چه روی باید از جنگ دوباره با آمریکای شیطان صفت و ایادی بی مقدارش رویگردان باشیم که نبرد با مستکبران علم دستور قرآن کریم و سیره رسول گرامی اسلام(ص) وصاحب ذوالفقار امیرالمومنین(ع) امام مجتبی(ع) وخصوصا ابا عبدالله الحسین(ع) وسایر اهل بیت عصمت وطهارت(علیهم السلام) می باشد. ولی وقتی غربی ها دیدند که ایرانیان حتی با تحریم های به قول خودشان فلج کننده هم کم نمی آورند وتسلیم نمی شوند، و درنهایت حق ما را مطابق ان پی تی به رسمیت شمردند دیگر لزومی نداشت که لجبازی کنیم ودم از تقابل بزنیم ودر حقیقت آنها التماس تفاهم کردند ونه ما اگر باور ندارید از آقای دکتر ظریف وریاست محترم جمهور ودبیر محترم شورای عالی امنیت ملی وسایر مقاماتی که در جریان ریز مذاکرات هسته ای بوده اند، سوال بفرمائید انشاءالله توجیه می شوید.

اما در پایان حضور جوانان در مراسم ختم مرحوم پاشایی بسیار باشکوه وتحسین برانگیز بود البته میلیونی نبود ولی برای احترام به هنرمندی که عاشق هموطنان خویش بود ودر چهارچوب موازین موجود ، آثاری را ارائه می داد قابل ستایش بود. ولی چیز دیگری نبود، شعار نبود وحتی اعتراض هم نبود. بله در لابلای این جمعیت انبوه ، برخی هم ممکن است خواسته باشند، هنجار شکنی کرده و تحرکاتی انجام دهند که خود جوانان هم مانع شدند. باور کنید که آنها در حدی نبودند که بخواهند شمارش شوند چه رسد که میلیونی خوانده شوند وکذا. در مورد سایر هنرمندان بزرگوار دیگری که سالهای سال به عرصه فرهنگ، ادب وهنر این سرزمین عزیزمان خدمت می نمایند وظیفه نهادهای اجرایی به ویژه در وادی فرهنگ رسانه ها وامثال حقیر است که آن بزرگواران را برای نسل جوان معرفی کنیم اززحماتشان تقدیر نماییم، وضعیت معیشتیشان را سرو سامان دهیم وقبول دارم که یا اقدامی نمی کنیم ویا آنچنان ناچیز است که به چشم نمی آید که راست و نیکو فرموده اند از ماست که بر ماست . 

انتهای پیام/