شب شعری با طعم کتاب؛ از غزل کاظمی برای سلمان فارسی تا بداهه‌ای برای «یار مهربان»

شب شعری با طعم کتاب؛ از غزل کاظمی برای سلمان فارسی تا بداهه‌ای برای «یار مهربان»

شب شعری با حضور کتابداران و شاعران، آخرین بخش از برنامه نخستین مدرسه تابستانی خواندن بود؛ در این مراسم که با استقبال خوبی از سوی کتابداران همراه شده بود، سروده‌هایی گاه در وصف «یار مهربان» خوانده شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اختتامیه دور نخست اولین مدرسه تابستانی خواندن با حضور 50 کتابدار عصر روز گذشته، 18 شهریور ماه، در مشهد برگزار شد. در این دوره که به منظور ارتقای مهارت خواندن و آموزش شیوه‌های نو برای کتابداران برگزار می‌شد، برنامه‌های متعددی برای رسیدن به این منظور برگزار شد.

برگزاری مراسم شب شعر با حضور شاعران جوان و پیشکسوت از استان‌های مختلف پایان‌بخش این دوره بود. در این مراسم که با حضور کتابداران برگزار می‌شد، شاعرانی چون محمدکاظم کاظمی، جواد شیخ الاسلامی، فاطمه نانی‌زاد، کبری موسوی و قاسم رفیعا حضور داشتند.

کبری موسوی چراغ اول این محفل را روشن کرد و شب شعر را با غزلی آغاز کرد:

ماهی قرمز بمان حتی اگر بد بگذرد                      

می‌رسد روزی که این دریاچه از سد بگذرد

در پی این مرگ تدریجی تولد نیز هست                  

ماه گاهی لازم است از هر چه دارد بگذرد

بی تو ای اوج و فرود دیدنی! جذاب نیست                  

داستانم حول اول شخص مفرد بگذرد ...

جواد شیخ الاسلامی از شاعران جوان مشهد است که مجموعه «بی تو نبودن» را که شامل سروده‌های آیینی و عاشقانه اوست، در سال جاری منتشر و روانه بازار کتاب شد، دیگر شاعری بود که برای شعرخوانی دعوت شد. او غزلی را با این ابیات خواند:

هر دو دریاییم و هر دو غرق در یکدیگریم
آسمانیم و پرستووار در هم می‌پریم

هرچه ما را دورتر کردند عاشق‌تر شدیم
ما به تدبیر جهان هر روز را عاشق‌تریم

لیلی و‌ مجنون، نه و فرهاد و شیرین نیز نه
ما از عاشق‌های عالم یک سر و گردن سریم ...

شاعر دیگری که برای شعرخوانی دعوت شد، محمدکاظم کاظمی، از شاعران افغانستانی، بود. او با یک غزل و یک مثنوی حضار را به ضیافت کلمات دعوت کرد:

بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را
به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «می‌شود»ها را

ببین، کورُش هم اینجا خواب بیداری نمی‌بیند
به سوی زندگی بشتاب و بگذار این جسدها را

تو را بانگ بلال از دور سوی خویش می‌خواند
برای خسروان بگذار لحن باربدها را

صدای روشنی می‌آید از ژرفای نخلستان‌
سبد بردار پر کن از مناجاتش سبدها را

غریبی در دیار خویشتن‌؟ مهمان شهری شو
که «اهل بیت‌» می‌خوانند آنجا نابلدها را

کرامت را ببین‌، پیغمبران شهر دانایی‌
به تدبیر تو می‌بندند راه عبدودها را

کاظمی در ادامه به درخواست حاضران در مراسم مثنوی دیگری با عنوان «شهر من» را خواند؛ سروده‌ای که به گفته او، ناظر است بر افغانستان و حوادث رخ داده اخیر در این کشور:

شام است و آبگینه رؤیاست شهر من‌
دلخواه و دلفروز و دل‌آراست شهر من‌

دلخواه و دلفروز و دل‌آراست شهر من‌
یعنی عروس جمله دنیاست شهر من‌

از اشک‌های یخ‌زده آیینه ساخته‌
از خون دیده و دل خود خینه ساخته‌

اندوهگین نشسته که آیند در برش‌
دامادهای کور و کل و چاق و لاغرش‌

دنیا برای خام‌خیالان عوض شده‌است‌
آری، در این معامله پالان عوض شده است‌

دیروزمان خیال قتال و حماسه‌ای
امروزمان دهانی و دستی و کاسه‌ای...

سروده‌ای طنز با لهجه محلی کلیدری، سروده دیگری بود که توسط فرامرز اکبری خوانده شد:

چادر شب دور کمرش تو مِتَه گلنار
برخسته گلای شَرَ او مَتَه گلنار...

منیژه رضوانی از دیگر شاعران جوان استان خراسان رضوی شاعر دیگری بود که در این مراسم به قرائت سروده خود پرداخت. او در این بخش از برنامه شعری که فی‌البداهه در وصف کتاب در همین مراسم گفته و البته آن را با چاشنی طنز همراه کرده بود، برای کتابداران حاضر خواند:

چیزی که خوبه تو دنیا کتابه
تو دنیا بهترین چیزا کتابه

همیشه نوبت هر کس یه روزه
طلا امروزه و فردا کتابه

تو کلم زد هند بوکو
کتک‌کاری بابا با کتابه...

شاعران دیگری چون حسین مؤدب و قاسم رفیعا نیز به شعرخوانی پرداختند. قرار است دور دیگر نخستین مدرسه تابستانی کتابخوان هفته آینده با حضور 60 کتابدار مرد در مشهد برگزار شود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران