فریادهایی که مجلس شهاب مرادی را منقلب کرد: «گداى تو نیستم،گداى حسینم»

فریادهایی که مجلس شهاب مرادی را منقلب کرد: «گداى تو نیستم،گداى حسینم»

حجت الاسلام و المسلمین شهاب مرادی مشغول سخنرانی در تکیه بزرگ تجریش بود که صدای یک زن مسن نظم جلسه را به هم می‌ریزد، فریاد می‌زند: «گدای تو نیستم و گدای حسینم»، پاسخ شهاب مرادی به او پاسخ جالبی است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شب هجدهم محرم مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان در تکیه بزرگ تجریش در حال برگزاری بود. حجت الاسلام شهاب مرادی روی منبر بود و سخنرانی می‌کرد که یک اتفاق نادر، نظم جلسه را به هم می‌ریزد.

متن زیر روایت یکی از حاضران در این جلسه بوده است:

داخل تکیه نشسته بودیم و منبرى نکات نابى از آیات و روایات مى‌گفت که کارگران، دانشجویان و کسبه همگی روی حرف‌های او متمرکز شده بودند.

ناگهان صداى زنى مسن از پشت پرده در گذر بازار بلند شد: "گداى تو نیستم، گداى حسینم!" انگار که در مورد گرفتن غذاى نذرى با کسى حرفش شده باشد، بلند بلند تکرار مى‌کرد و در مسیر بازار دور مى‌شد. نگران شدم جلسه به هم بریزد یا کسى حرف نابجایى بزند. در این فکر بودم که سخنران چه مى‌کند؛ عکس العملى نشان نمى‌دهد و بى‌تفاوت به صحبتش ادامه مى‌دهد؟ صلوات مى‌گیرد؟ یا حتى عصبانى مى‌شود؟

او اما با آرامش خطاب به آن صدا گفت: "شما تاج سر ما هستید. ما نوکر عزاداران سیدالشهداء هستیم، با هر وضعیت و ظاهرى. غذا گرفتن شما از سخنرانى من ثواب بیشترى دارد. خانم‌ها، آقایان! ایستادن در صف نذرى امام حسین(ع) تعظیم شعائر است، مثل عزادارى ثواب دارد." حس کردم این حرف به جان جمعیت نشست، عده‌اى با سر تأیید مى‌کردند و بعضى چشم‌شان تر شد.

چقدر این منظره و این مهربانى را دوست داشتم. آبرو و کرامت آن خانم حفظ شد، جمعیت هم دوست داشت مثل او فریاد بزند: گداى حسینم!

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران