چگونه عدمصداقت جمهوریخواهان به خیزش ترامپ و کروز منتهی شد؟
روزنامهنگار و تحلیلگر برجسته آمریکایی با بررسی سابقه عملکرد حزب جمهوریخواه در پیشبرد اصلیترین اولویتهای اعلامی خود، عدم صداقت این حزب در زمینه تحقق وعدههایش را اصلیترین عامل برآمدن ترامپ و کروز میداند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، فرید زکریا، تحلیلگر و روزنامهنگار آمریکایی در یادداشتی در نشریه واشنگتنپست در توضیح خیزش ترامپ و کروز در بین جمهوریخواهان آمریکایی نوشت: برای درک اینکه چرا محافظهکاران کنونی به ایجاد نوعی سراسیمگی و به همریختگی در جریان جمهوریخواه آمریکا منجر شدهاند باید به این نکته توجه کرد که این حزب با دو شورش همزمان مواجه شده است: یکی از سوی تِد کروز رهبری میشود و دیگری توسط دونالد ترامپ.
درباره علل این وضعیت باید به تاریخ حزب جمهوریخواه توجه کرد. برای شش دهه، جمهوریخواهان به رأیدهندگان وعده دادهاند که دولت بزرگ را کوچک خواهند کرد. در دهه 1950 و اوایل دهه 1960، آنها علیه برنامه موسوم به «نیودیل» (تأمین اجتماعی) اقدام کردند. سپس آنها با برنامه موسوم به «جامعه بزرگ» (ارائه مراقبتهای پزشکی) مخالفت کردند. امروز نیز علیه برنامه بهداشت و درمان اوباما موسوم به «اوباما کِر).
اما آنها هرگز هیچ اقدام واقعی انجام ندادند. علیرغم نامزد کردن گولدواتر و انتخاب نیکسون، ریگان و دو بوش پدر و پسر، و علیرغم انقلاب رهبری شده از سوی نِوِت گینگریچ، این برنامهها ادامه یافتند و موارد (برنامههای) جدیدی دیگری نیز ایجاد شد.
یک دلیل ساده این وضعیت در این است که آمریکاییها ممکن است با دولت رفاه در مقام نظر مخالفت کنند، اما در عمل آن را دوست میدارند. و بخش زیادی از مخارج دولت برای طبقه متوسط و فقرا هزینه میشود. برنامه تأمین اجتماعی و ارائه مراقبتهای پزشکی بیش از دو برابر تمامی هزینههای غیرنظامی بودجه دولت فدرال خرج برداشتهاند. فقط در یک مورد، استثنای در نظر گرفته شده در زمینه اخذ مالیات از طبقه متوسط - برای مراقبتهای بهداشتی مستخدمان و کارکنان - بیش از سه برابر برنامه ارائه (یارانه) کمکهای غذایی دولت هزینه در بر داشت.
واقعیت هرچه باشد، جمهوریخواهان همچنان به دادن وعدههایی به حامیان خود و عدم تحقق آن ادامه دادهاند بهگونهای که به وضعیتی موسوم به «خیانتکاری بزرگ» منتهی شده است. شرایطی که در آن فعالان حزبی خشمگین شده، احساس اغفالشدگی کرده و آنهایی را که در واشنگتن به سر میبرند به صورت یک مشت افراد فاسد سازشگر میبینند. آنها خواهان کسانی هستند که نهایتا وعده لغو کردن و بازگردادن این برنامهها را عملی کنند.
در این شرایط، تد کروز در شرایطی که برای اولین بار به سنا وارد شد، هم در واشنگتن و هم در تگزاس از سوی همحزبیهایش تحقیر شد. وی با وعده جلوگیری کردن از رشد بیشتر دولت توانست برای وارد سنا شود. کروز گفته بود که طرح بهداشت و درمان اوباما را لغو خواهد کرد، سازمان مالیات را منحل کرده و یک اصلاحیه قانون اساسی را پیشنهاد خواهد داد تا بودجه را متعادل کند - که به معنای کاهش صدها میلیارد دلار در مخارج عمومی است.
حامیان ترامپ از سوی دیگر هواداران سنتی و قدیمی اقتصاد لیبرال (اقتصادی که بیشتر مورد نظر دموکراتها است) هستند. بررسی نتایج آخرین دادههای حاصل از نظرسنجیها نشان میدهد که رأیدهندگان به ترامپ از هوادارن تد کروز متفاوت هستند. مایکل تسلر، پزوهشگر ارشد اندیشکده رَند در این باره نوشت: «کروز در بین جمهوریخواهانی که از نظر اقتصادی رویکردهای شدید محافظهکارانه دارند، 15 درصد نسبت به ترامپ پیشی گرفته است. اما در بین یک چهارم جمهوریخواهان که دیدگاههایی مترقی در مورد مراقبتهای بهداشتی، مالیات، حداقل دستمزد و اتحادیهها دارند، کروز حدود 30 درصد از ترامپ عقب افتاده است». ترامپ به خوبی از این واقعیت مطلع است، و به همین علت ترامپ به طور مکرر اعلام کرده است به نظام تأمین اجتماعی یا تأمین خدمات بهداشتی دست نخواهد زد، حقوق بالای مقامات ارشد اجرایی را محکوم کرده و وعده ایجاد زیرساختها را داده و با توافقات تجارت آزاد مخالفت خواهد کرد.
هواداران و رأیدهندگان به ترامپ تماما بیانگر یک شورش متفاوت هستند. از دهه 1960، برخی افراد از قشر طبقهمتوسط و طبقه کارگر سفیدپوست آمریکایی از تغییرات جاری در کشور احساس ناخرسندی کردند. آنها از انقلاب اجتماعی دهه 1960 ناخرسند بوده، از اعتراضات سیاهپوستان و خشونتهای شهری هراسان شده، و با موج فزاینده مهاجران که بسیاری از آنها اسپانیاییتبار بودند، ناراحت بودند. طی سالیان اخیر، نیز نسبت به مسلمانان خصومت خود را ابراز کردهاند. این گروه از آمریکاییها هستند که - بسیاری از آنها به عنوان دموکرات و مستقل ثبت شدهاند - هسته اصلی حامیان ترامپ را شکل میدهند. مشخصا بین حامیان دو این نامزد همپپوشانیهایی وجود دارد اما اختلافات همچنان در حال افزایش است.
تسلر در تحلیل خود به شیوهای آماری نشان میدهد که «ترامپ بهترین عملکرد را در بین آن آمریکاییهایی داشته است که بیشترین خصومت را نسبت به آمریکاییهای آفریقاییتبار یا مهاجران ابراز کرده و کسانی که سفیدپوستان را برتر از اقلیتها میدانند». نات کوهن، ستوننویس و تحلیلگر نشریه نیویورک تایمز به این نکته اشاره میکند که توزیع جغرافیایی حامیان ترامپ کاملا مخالف حامیان روس پروت، آخرین تاجر عوامگرایی است که نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شده است. پروت در غرب و منطقه نیوانگلند عملکرد خوبی داشت، اما در جنوب و بخشِ صنعتی شمال عملکرد ضعیفی داشت. حمایت از ترامپ از الگوی متفاوت اما آشنایی پیروی میکند. کوهن مینویسد: «این الگو شبیه به نقشه مناطق براساس گرایش به نژادپرستی است». اگر بخواهیم واضحتر بگوییم، بسیاری از افراد به دلایلی کاملا غیر مرتبط با مسأله نژاد، مذهب یا قومیت از ترامپ حمایت میکنند، اما همبستگیهای آماری ارائه شده از سوی پژوهشگران بسیار واضح و آشکار هستند.
حال این پرسش به میان میآید که آیا این شورشیان را میتوان متوقف کرد؟ شاید؛ البته اگر حزب جمهوریخواه با رأیدهندگان به خود صادق بوده و به آنها توضیح دهد که دولت رفاه باقی خواهد ماند، اینکه بازار آزاد نیازمند مقرراتگذاری دولتی است و اینکه تقوویت اقلیتها و زنان امری غیرقابلاجتناب و مفید است. نقش این حزب مدیریت این تغییرات به گونهای است که توسعه و تحولی طبیعی داشته، بیش از حد شدید نبوده و ارزشهای پایدار آمریکایی را حفظ کند. اما این نقش مدنظر برای حزبی است در اصل محافظهکار و نه رادیکال است.
انتهای پیام/