اجبار دانش‌آموز به انتخاب رشته‌ای خاص/دیواری از یأس و سرخوردگی

اجبار دانش‌آموز به انتخاب رشته‌ای خاص/دیواری از یأس و سرخوردگی

نمی‌توان دانش‌آموز را به اجبار به رشته‌ای خاص هدایت کرد و این موضوع زمانی تشدید می‌شود که دانش آموز ذهنیت مثبتی نسبت به آنچه قرار است برایش انتخاب شود، نداشته باشد.

انسان و البته سایر موجودات به خاطر ساختار مغزی که دارند هر گونه فشار به جهت انجام کاری را با مقاومت خواهند پذیرفت حتی اگر این کار مطلوب فرد باشد. حال اگر این فشار برای انجام امری باشد که در او نارضایتی وجود دارد طبیعی است مقاومت و تنش بیشتر نمایان خواهد شد.

مثلاً اگر به فردی بخواهند به زور غذا بدهند در حالی که فرد گرسنه نیست باز فرد تمایلی ندارد با فشار غذا را دریافت کند حالا تصور کنید که فرد نیازی به غذا نداشته باشد یا آن غذا را مطلوب خود نداند، فکر می‌کنید در این صورت واکنش او چگونه خواهد بود؟

با نگاه موشکافانه به اتفاقات اخیر آموزش و پرورش در مورد هدایت تحصیلی پی خواهیم برد چرا این موضوع یعنی هدایت تحصیلی با موجی از اعتراض همراه بوده است و پی خواهیم برد که چرا فشار برای هدایت تحصیلی می‌تواند چنین مقاومتی را برای اولیا و دانش آموزان به همراه داشته باشد.

در یک نگاه کلی فشارهای اقتصادی بر روی خانواده‌ها به گونه‌ای بوده که مهم ترین چالش زیستی آنها مشکلات مالی و اقتصادی‌شان شده، لذا این موضوع بخش زیادی از زندگی آنها را در بر گرفته است، حتی در هدایت تحصیلی دانش آموزان رد پای مشکلات مالی و اقتصادی را می‌توان به وضوح مشاهده کرد.

مثلاً اولیای دانش آموزان بر حسب تصویری که از شغل پزشکی،‌ مهندسی یا وکالت در جامعه دارند می‌خواهند فرزندانشان به رشته‌های مورد نظر هدایت شوند. چون فرضشان بر این است که با رفتن به این رشته‌ها می‌توانند درآمد کافی کسب کنند و حتی خود دانش‌آموزان نیز پیش از آنکه به علائق و استعدادهای خود متمرکز شود بر روی آینده شغلی و مالی رشته انتخابی خود متمرکز می‌شوند و البته آموزش و پرورش نیز در ایجاد این نگرش نقش تعیین کننده‌ای داشته است.

اما واقعیت چیست؟ آیا واقعاً همه دانش‌آموزانی که به رشته تجربی می‌روند می‌توانند پزشک شوند یا همه افرادی که به رشته ریاضی می‌روند می‌توانند مهندس عالی رتبه شوند؟ آمار پاسخ مثبتی به ما نمی‌دهد چرا که در خوشبینانه ترین حالت از میان 497 هزار نفری که به رشته تجربی می‌روند 1000 نفرشان می‌توانند به رشته پزشکی در سطوح بالا ( تخصصی و یا فوق تخصصی )دست یابند.

الباقی آن 496 هزار نفر چه سرنوشتی را انتظار خواهند کشید؟ جز این است که به خیل بیکاران و سرخوردگان جامعه اضافه می‌شوند؟
این را اغلب همکاران مشاور من تصدیق می‌کنند که بخش قابل توجه‌ای از مراجعه‌کنندگان آنها برای هدایت تحصیلی چه دانش آموز و چه والدین اولین دغدغه تحصیلی فرزندشان درآمد کافی در رشته‌ای است که قرار است در آن ادامه تحصیل کند حال باید پرسید آموزش و پرورش برای این دغدغه چه اقدام عملی انجام داده است؟

طبیعی است فردی که با این نگرش وارد یک رشته آموزشی می‌شود با فرض بر اینکه به بالاترین قله تحصیلی در آن رشته نیز دست یابد چون نگاه صرفاً مادی داشته نمی‌تواند از ظرفیت‌های حداکثری آن رشته استفاده کند. چون شما تمام این سختی‌ها را به جان می‌خرید که بتوانید به پول برسید وگرنه رشته تحصیلی اولویت دوم شماست و این مسائل را کم نمی‌‌شنویم که پزشکی یا مهندس و وکیلی به دلیل مسائل مالی حاضر نشده به فرد نیازمند کمک کند.

لذا گاهی مشاهده می‌شود فردی که به تحصیلات بالایی می‌رسد نسبت به شغل خود تعهد کافی ندارد چون جایگاه اجتماعی یا موضوعات مالی برای انتخاب رشته وادامه تحصیل در اولویت اول او بوده است یعنی ما از همان ابتدا در هدایت تحصیلی تعریف متفاوتی از انسانیت تعهدکاری,مسئولیت پذیری و ... به دانش آموز می‌آموزیم به عبارت ساده‌تر ما دانش آموز را به رشته‌ای هدایت نمی‌کنیم که به درد جامعه و مردم بخورد بلکه به این دلیل به آن رشته می‌فرستیم که پول کافی به دست بیاورد یا بازار کافی در آن رشته باشد، شما به اغلب مصاحبه‌هایی که مسئولین آموزش و پرورش انجام می‌دهند دقت کنید اولویت نخست آن‌ها بازار کار است و البته طبیعی است وقتی چنین نگرشی تا این اندازه نهادینه شود موجب می‌شود که پزشک بخاطر مسائل مالی یا سایر مسائل جان بیمار را به خطر بیندازد.

در برگ‌های هدایت تحصیلی اولین اولویت اولیا و دانش آموزان پول است بعد جایگاه اجتماعی و بعد از آن رشته مورد نظر لذا مادامی که چنین نگرشی در جامعه ما تغییر نیابد هر روشی که در هدایت تحصیلی اعمال شود به بیراهه رفته است.

مسئولین آموزش و پرورش باید یک نگاه ساختاری به هدایت تحصیلی داشته باشند این روش و روشهای مشابهی که در حال اجراست فقط پاک کردن صورت مسئله است یا حتی گاهی در مقام پاک کردن مسئله هم بر نمی‌آید شاید در حد جابجای مسئله باشد و دردی از وضعیت بیمارگونه تحصیل در مقاطع بالا را حل نخواهد کرد.

نکته دومی که در این میان غالباً مغفول واقع شده و به نظرمن با آمدن هدایت تحصیلی به پایه نهم می‌تواند نکته مثبت طرح باشد آن است که دانش‌آموز وقتی در پایه نهم هدایت می‌شود باید به دبیرستان دیگری منتقل شود و در مقطع دیگری ادامه تحصیل دهد. تنها نکته مثبت و به عبارتی مهم‌ترین نکته همین است در سنوات گذشته مدیران دبیرستان‌ها وقتی در سال اول دبیرستان هدایت تحصیلی را انجام می‌دادند غالباً با اعمال نفوذ سعی می‌کردند دانش‌آموزانی که ازمیانگین نمره بالای برخوردارند یا شرایط انضباطی بهتری دارا هستند در دبیرستان خود نگهدارند و الباقی را به هنرستان‌ها هدایت کنند.

این موضوع به چند دلیل اتفاق می‌افتاد اول آنکه بتوانند آمار قبولی کنکور را به رخ سایر رقبای خود بکشند.دوم آن‌که این دسته از دانش‌آموزان به دلیل اینکه عمدتاً دانش‌آموزان بدون حاشیه‌ای بودند برای کادر اجرایی و معلمان مشکل ایجاد نمی‌کردند‌. الباقی دانش‌آموزان که اغلب از نظر درسی دانش‌آموزان متوسط یا ضعیف بودند به هنرستان ارجاع داده می‌شدند‌‌‌ اما این آخر داستان نبود چرا که این دانش‌آموزان وقتی به هنرستان‌ها می‌رفتند با کلاس‌هایی روبه رو می‌شدند که بر خلاف آنچه که پیشتر به آنها گفته شده بود استانداردهای کافی را به همراه نداشت.کلاس‌هایی عمدتاً فاقد ابزار و لوازم مورد نیاز برای رشته‌های مورد نظر لذا این دانش‌آموزان خود را رها شده می‌دیدند دانش آموزان هنرستان اغلب خود را درجه دو می‌پندارند، لذا هنرستان فنی و حرفه‌ای و کاردانش عموماً با مشکلات بسیار زیادتری نسبت به دبیرستان‌ها مواجه هستند.

اتفاقی که می‌افتد این است که در هر دو سو هم در رشته‌های نظری و هم رشته‌های فنی و حرفه‌ای دانش‌آموزان با دیواری از یأس و سرخوردگی مواجه می‌شدند.

اما ادعای این طرح این است که با جابجایی هدایت تحصیلی به پایه نهم قصد دارد اعمال نفوذ مدیران بر روی دانش آموزان را از بین ببرد اما مشکل دوم همچنان به قوت خود باقی است از این جهت که ما همچنان در هنرستان‌های فنی و حرفه با کمبود امکانات شدید مواجهیم نه ظرفیت‌های کافی برای پذیرش هنرآموز داریم نه امکانات کافی برای آموزش.

از این‌ها که بگذریم دوباره باز گردیم به سخن اولمان و آن اینکه به اجبار نمی‌توان دانش آموزی را به رشته‌ای هدایت کرد و این موضوع زمانی تشدید می‌شود که دانش آموز ذهنیت مثبتی نسبت به آنچه که قرار است برایش انتخاب شود نداشته باشد.

واقعیت آن است که اولیای دانش آموزان ذهنیت مثبتی نسبت به هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای ندارند و این موضوع ریشه 20 ساله دارد و به این زودی هم رفع نخواهد شد مگر آنکه آموزش و پرورش اقدامی عملی در این خصوص داشته باشد وگرنه با کمی تبلیغات در این خصوص نمی‌توان یک شبه دانش آموزان را وا داشت به هنرستان های فنی و حرفه ای بروند هنرستان‌هایی که برچسب‌های مختلفی بر پیشانی‌شان زده شده است.

به نظر آموزش و پرورش طرحی که می توانست موفقیت آمیز باشد با دستپاچگی زیادی به نابودی کشانید و اگر مصمم است که این وضعیت را سر و سامانی دهد باید تمام تلاش خود را داشته باشد تا دانش آموزانی که امسال در هنرستان‌ها جذب شده‌اند راضی نگاه دارد وگرنه این مقاومت در سال بعد تشدید خواهد شد و البته با امکاناتی که در آموزش و پرورش سراغ داریم بعید می‌دانم بتواند رضایت حداکثری را در مراکز فنی و حرفه ای بوجود بیاورد.

عباس فرجی کارشناس مشاوره در آموزش‌وپرورش

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار اجتماعی
اخبار روز اجتماعی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon