جنگ همزمان با «روسیه و چین» سختترین کابوس ارتش آمریکا
در حال حاضر ایالات متحده طی یک دستور بین المللی باعث سود رساندن به بیشتر کشورهای موفق و قدرتمند جهان شده است که در آینده بتواند روی کمک آنها حساب کند، اما برای مدتی محدود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پایگاه اینترنتی نشنال اینترست در یادداشتی به بررسی نتایج جنگ احتمالی آمریکا با روسیه و چین پرداخت.
در این یادداشت آمده است: ایالات متحده در دهه اخیر دکترین خود با محوریت دو جنگ به صورت همزمان (تهیه مقدمات و ملزومات برای انجام جنگ در دو جبهه به صورت همزمان) را کنار گذاشته است. این برنامه به منظور جلوگیری آمریکا از اعلان جنگ کره شمالی، و در عین حال جنگ با ایران یا عراق طراحی شده است. این ایده به وزارت دفاع در زمانی که دیگر آمریکا نیازی به رویارویی با اتحاد جماهیر شوروی نداشت، در شکل دادن لوجستیک و پشتیبانی پایهای دوران پس از جنگ سرد کمک بسیاری رسانده است. ایالات متحده از دکترین دو جنگ همزمان به دلیل تغییرات در سیستم بینالمللی دست کشیده است، تغییراتی از قبیل افزایش قدرت چین و تکثیر شبکههای اثرگذار تروریستی.
اما اگر ایالات متحده ناچار به انجام دوجنگ همزمان - آن هم نه در مقابل کشورهایی مانند کره شمالی و ایران - شود چه اتفاقی میافتد؟ چه شرایطی به وجود میآید اگر چین و روسیه به صورت کاملاً هماهنگ جنگ همزمان علیه اروپا و در اقیانوس آرام را آغاز کنند؟
هماهنگی سیاسی
آیا مسکو و پکن میتوانند شرایطی را فراهم کنند که باعث برانگیختن ارتش آمریکا آن هم در دو جبهه مختلف شود؟ ممکن است، ولی به احتمال زیاد خیر. هرکشوری اهداف به خصوص خودش را دارد و در راستای آن اهداف قدم برمیدارد. امکان محتمل تر این است که یکی از آن دو کشور از فرصت و بهانه بحران منطقهای استفاده کرده و تسلط خود را بر منطقه بیشتر کند. برای مثال، مسکو تصمیم میگیرد که در صورت افزایش دخالت آمریکا در دریای جنوب چین، منطقه بالتیک را تصرف کند.
در هر صورت، جنگ با ابتکار عمل هرکدام از دو طرف مسکو یا پکن آغاز خواهد شد. ایالات متحده از دریافت سود موجود در هردو منطقه بهره میبرد و به صورت کلی، حداقل وقتی که پای قدرت های بزرگ در میان باشد، ترجیح می دهد که با استفاده روش های دیپلماتیک و اقتصادی به اهداف سیاسی خود برسد. در حالی که آمریکا شرایط را برای جنگ فراهم میکند، روسیه یا چین اولین گلوله را شلیک خواهند کرد.
انعطاف پذیری
در طرف روشن قضیه، تنها برخی از نیاز های جنگ در اروپا و اقیانوس آرام مشترک هستند. مانند جنگ جهانی دوم که ارتش آمریکا بار دفاع از اروپا را به دوش میکشید و در عین حال نیروی دریایی بر روی اقیانوس آرام متمرکز بود، و نیروی هوایی ارتش نیز در هر دو جبهه نقش پشتیبانی را ایفا میکرد.
روسیه توانایی جنگ با ناتو در شمال آتلانتیک را ندارد و البته از نظر سیاسی تمایلی به این امر نیز ندارد. این بدین معنی است که هنگامی که ایالات متحده و متحدانش در ناتو منابعی را برای تهدید روسیه از طریق دریا اختصاص میدهند (و در مقابل یورش نیروی دریایی روسیه ضمانت میدهند)، نیروی دریایی آمریکا میتواند نیروهای خود را در اقیانوس آرام متمرکز کند. بسته به مدت نبرد و زمان به وجود آمدن علائم هشدار دهنده آن، ایالات متحده می تواند کمک های نظامی قابل توجهی را برای مقابله با هرگونه درگیری جدی به اروپا ارسال کند.
توده ناوها، زیردریاییها و کشتیهای آمریکایی در اقیانوس آرام و دریای هند متمرکز خواهند شد و به صورت مستقیم با سیستم 2A/AD چین مبارزه خواهند کرد و راههای بازرگانی دریایی چین را مسدود خواهند کرد. ادوات هوایی دور برد شامل بمب افکنهای رادار گریز و ابزار مشابه نیز در هر جبههای که نیاز باشد فعالیت خواهند کرد.
ارتش آمریکا زیر فشار بسیار زیادی برای پیروزی زود هنگام در حداقل یکی از جبههها قرار خواهد گرفت. حتی ممکن است ایالات متحده مجبور شود به یکی از زمینههای هوایی، فضایی و یا فضای مجازی تکیه کند به امید کسب پیروزی سیاسی و استراتژیکی که به این کشور اجازه دهد تا بقیه نیروی خود را در جبهه دیگر صرف کند. با توجه به نیروی متحدین آمریکا در اروپا، به احتمال زیاد این کشور تمرکز خود را بر روی درگیری در اقیانوس آرام متمرکز خواهد کرد.
ساختار اتحاد
ساختار اتحاد ایالات متحده در اقیانوس آرام با اروپا کاملا متفاوت است. علیرغم تعهد در مقابل متحدین به خصوص در اروپا، ایالات متحده هیچ برای مقابله با روسیه به غیر از حفظ یکپارچگی ناتو ندارد. اگر آمریکا نبرد را شروع کند سپس آلمان، فرانسه، لهستان و انگلستان از آن پیروی خواهند کرد. در بیشتر حالتهای ممکن، حتی اروپا به تنهایی و به پشتوانه اتحاد ناتو میتواند در مدت نه چندان کوتاهی در مقابل روسیه برتری داشته باشند. روسیه ممکن است منطقه بالتیک را تصرف کند ولی درمقابل با قدرت هوایی ناتو روبرو میشود که در نتیجه نمیتواند این منطقه را برای مدت طولانی حفظ کند. در این میان نیروهای هوایی و دریایی آمریکا پشتیبانی عظیمی از نیروهای ناتو انجام میدهند که برتری لازم جهت پیروزی بر روسیه را به آنها میدهد. نیروی هستهای آمریکا برعدم استفاده روسیه از سلاح هستهای ضمانت خواهد کرد.
ایالات متحده با مشکلات سخت تری در اقیانوس آرام روبرو خواهد شد. ژاپن و هند ممکن است علاقمند به درگیری در دریای جنوب چین باشند، ولی این امر شرکت آنها در جنگ را تضمین نمیکند چرا که این جنگ میتواند از بیطرفی آنها بکاهد. ساختار اتحاد در هر نوع کشمکشی بستگی به خصوصیات آن کشمکش دارد. هرکدام از کشورهای فیلیپین، ویتنام، کره جنوبی، ژاپن یا تایوان میتوانند هدف اولیه چین باشند. بقیه، صرف نظر از فشارهای آمریکا ترجیح میدهند که در جنگ شرکت نکنند. این باعث به وجود آمدن فشار بیشتر بر روی آمریکا برای تسلط بر غرب اقیانوس آرام میشود.
سخن آخر
ایالات متحده هنوز میتواند در دو جنگ به صورت همزمان به پیروزی برسد، یا حداقل به پیروزی نزدیک شود، در حالی که نه چین و نه روسیه شانس زیادی برای برد نخواهند داشت. این قابلیت در آمریکا وجود دارد زیرا هنوز شکیلترین و سازمانیافتهترین ارتش جهان را داراست و همچنین در رأس متحدین قدرتمندی قرار دارد. از طرف دیگر چین و روسیه تضادهایی در زمینه نظامی با یکدیگر دارند که باعث میشود ارتش آمریکا بتواند بخشی از نیروی خود را به یکی و بخشی دیگر را به دیگری اختصاص دهد.
اگرچه این شرایط به طور واضح برای همیشه باقی نمیمانند. ایالات متحده نمیتواند برای همیشه این میزان از تسلط را حفظ کند و باید از این پس بیشتر مراقب تعهدات خود باشد. در حال حاضر ایالات متحده طی یک دستور بین المللی باعث سود رساندن به بیشتر کشورهای موفق و قدرتمند جهان شده است که در آینده بتواند روی کمک آنها حساب کند، اما برای مدتی محدود.
انتهای پیام/.