رعب و وحشتی که شاگردان عماد مغنیه در دل صهیونیست‌ها ایجاد کردند+فیلم

رعب و وحشتی که شاگردان عماد مغنیه در دل صهیونیست‌ها ایجاد کردند+فیلم

شاگردان عماد مغنیه توی مرزهای اشغالی تصویر حاج رضوان نماد مقاومت و مجاهدت را نقش می‌کنند، آتش جنگ حق و باطل در فضای فرهنگ و رسانه دوباره مشتعل می‌شود. نتیجه چه می شود؟ سرنوشت جنگ۳۳ روزه در عرصه فرهنگ و هنر هم تکرار می‌شود؟

باشگاه خبرنگاران پویا-علی مرادخانی

تیر ماه امسال بود که رسانه‌های رژیم اشغالگر قدس خبر از پایان ساخت نخستین فیلم سینمایی توسط صهیونیست‌ها به زبان فارسی و برای مخاطب فارسی زبان به ویژه ایران دادند. خبری که علاوه بر جلب توجه به یک موضوع ضد فرهنگی کوتاه مدت و لزوم  برخورد متقابل با آن، نشان از آغاز جنگ فرهنگی رسانه‌ای ایران و جبهه کفر در سنگرهای جدیدی دارد.

اجازه دهید کمی به عقب برگردیم و از زمانی صحبت کنیم که سریال مختارنامه از تلویزیون ایران پخش می‌شد. سریالی که علاوه بر کیفیت بالای فنی، روایت جامع و نسبتاً کاملی از وقایع تاریخی مورد نظر خود داشت و با هوشمندی دست روی وقایعی گذارده بود که می‌توانست ما به‌ازاهای متعددی در فضای دینی مذهبی و سیاسی دنیای اسلام یابد. از قضا همزمان با استقبال گسترده مردم کشورمان و مردم کشور عراق و شیعیان سوریه از این سریال، برخی مقامات مذهبی تکفیری که جز‌ء تصمیم سازان حکومت سعودی هم هستند ضمن محکوم کردن ساخت سریال‌هایی نظیر مختارنامه، آن را ورود به «جنگ مذهبی» انگاشتند و با لحاظ کردن  سریالهایی نظیر یوسف پیامبر و ملک سلیمان و مختارنامه، ایران را به ورود فرهنگی رسانه‌ای به یک جنگ مذهبی با اهل تسنن متهم کردند.

 از همان جا بود که کلید ساخت سریال «عمر فاروق» توسط کمپانی‌های قطری زده شد و جمعه شب‌های ماه مبارک  رمضان این سریال روی آنتن بسیاری از شبکه های سعودی رفت. سریالی که هرچند هزینه‌های گزافی صرف آن شده بود ولی به لحاظ کیفی از مختارنامه عقب بود و  روایتش نیز به لحاظ صدق تاریخی دارای مشکلات جدی و عدیده بود. هرچند بخش عمده‌ای از آن عامدا به جهت مخدوش کردن مقام عالی حضرت امیر علیه السلام و یاران ایشان بود که هرچند این نگاه نابجا حتی اعراض شماری از بزرگان اهل سنت را هم برانگیخت ولی چنین نگاه پرکینه‌ای از بنگاه‌های خناس سعودی و وهابی بعید نبود.

به هرحال همه چیز گویای آن بود که جنگ مذهبی وارد فضای رسانه شده و ساحت هنر هم به جنگ‌های مذهبی آلوده شده است.

البته این ابتدای ماجرا نبود. ابتدای ماجرا را باید در سالها پیشِ هالیوود جستجو کرد. امروز تمام دنیا اذعان دارند که هالیوود صراحتاً سیاسی می‌سازد، نگاه‌های مذهبی خاص خود را روی پرده نقره‌ای می‌کشد و از جهان بینی پر اشکال خود در سینما دفاع و مخاطب را بدان ترغیب می‌کند. راهکاری که انصافاً موفق بوده و توانسته تاحدود زیادی به مقبولیت نظام سیاسی اقتصادی آمریکا در جهان کمک شایانی نماید. همان روزها البته در کنار ساخت اثاری که به وضوح یا نهانی از جهان بینی آمریکایی دفاع می‌کردند، آثاری نیز  بعد از انقلاب اسلامی ساخته شد که منحصراً اسلام را نشانه رفته بود و با قرائت‌هایی نابجا و ناصحیح  سعی در التقاط نگاه‌های مختلف اسلامی داشت. اتفاقی که به خصوص  بعد از خیمه شب بازی 11 سپتامبر رنگ و لعاب تازه‌ای گرفت و با گستره بسیاری وسیعتری ادامه یافت و طبیعی بود که تصور هرمخاطب معمولی-و نه حرفه ای- هالیوود از اسلام، آیینی باشد که فقط به فکر جنایت است و پاداش جنایت را  رضایت خداوند می‌داند و تصور از مسلمان مردان دشداشه پوش و عبوسی باشند که ریش‌های مشکی انبوهی دارند و سبیل هایشان هم کم پشت است. آدمهایی که حتی با همسرانشان به سختی عتاب می‌کنند و غالبا زیر دشداشه شان بمب دارند و به فکر انتحارند؛ درست آن چه که امروز مصداقی به نام داعش دارد.

و به اینها اضافه کنید دروغ های مضحک  و خبیثانه ای نظیر «300» و «گلاب» و «سنگسار ثریا م.» و... رذالت‌های تویه آمیز به ساحت اقدس رسول معظم اسلام و موارد کثیر دیگری که درباره برهه‌های مختلف ایران و اسلام دروغ پراکنی می‌کرد، آن هم نه با پوشش هنری بلکه با صورتی گل درشت و نخ نما و متظاهرانه.

با این نگاه بهتر می‌شود به درک درست‌تری از ماجرای  رقابت مختارنامه و عمرفاروق دست یافت. مسیری که سالهاست آغاز شده، بعد از انقلاب اسلامی ایران مسیر جدید و جدی‌تری را پیموده و در سالهای اخیر هم مهره‌های جدیدی را به خود دیده و هم رنگ و لعاب تازه‌ای گرفته.

***

ساخت نماهنگ «یا ذالکوفیه» توسط یک مرکز انقلابی ایران، در موقعیتی نزدیک به مرزهای شمالی سرزمین‌های اشغالی در جنوب لبنان. کاری که به یاد شهید عماد مغنیه و با المان سازی او و تقابلاتش با صهیونیست‌ها ساخته شده.  اثری که با سرودی حماسی به زبان عربی و لوکیشنی که مشابهت بسیاری با سرزمین‌های اشغالی دارد ساخته شده است. نماهنگی که برای اولین بار توسط یک ارگان ایرانی قصد نمایش سرزمین‌های اشغالی را دارد. و این آغاز ماجرا برای صهیونیست هاست...

آنها خوب می‌توانند نماهنگ «یا ذا الکوفیه» را در پازل جنگ سخت رسانه‌ای قرار دهند و حکماً از عمق نفوذ آن هم مطلعند. آنها خوب می‌دانند که بیش از آن که از خود این نماهنگ بترسند، باید از مسیری بترسند که حالا توسط چند جوان حزب اللهی در ایران و لبنان آغاز شده. نقطه عطفی در هنر ضد استکباری، آن هم با جلوه های بصری نسبتاً قابل قبول، روایتی متوسط و از همه مهمتر ادبیاتی فعالانه و پرخروش. صهونیست‌ها خوب می‌دانند «یا ذا الکوفیه» آغاز راهی است که ادامه آن برای اشغالگران می‌تواند خطرناک و بحران آفرین باشد. درست مثل خود نماهنگ، شاگردان عماد مغنیه توی مرزهای اشغالی تصویر حاج رضوان نماد مقاومت و مجاهدت را نقش می‌کنند، رعب و وحشت صهیونیست‌ها را فرا می‌گیرد و آتش جنگ  حق و باطل در فضای فرهنگ و رسانه دوباره مشتعل می‌شود. نتیجه چه می شود؟ سرنوشت جنگ33 روزه در عرصه فرهنگ و هنر هم تکرار می‌شود؟

 

 

انتهای پیام/

پیوست
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران