اسرار جنگ ۳۳ روزه-۱۸| گزارش کمیته وینوگراد و شکست در جنگ سران اسرائیلی را به جان هم انداخت
بعد از جنگ لبنان کشمکشهایی در سرزمینهای اشغالی به راه افتاد که سختتر از جنگ ۳۳ روزه بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرور خاطرات جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی ضد حزبالله لبنان تنها به معنی تکرار خاطرات زیبای تاریخی نیست، بلکه زنده نگه داشتن یکی از نقاط عطف عملکرد و تاثیرگذاری مقاومت در لبنان است که همچنان پیامدهای خود را در منطقه دارد و بخشی جداییناپذیر از موازنه قدرت بازدارنده در برابر دشمن صهیونیستی است. این جنگ باعث شد اسرائیل محدودیت قدرت و توان خود برای استفاده از ابزار نظامی را بشناسد.
آنچه در این مجموعه مطالب مورد بررسی قرار میگیرد، یادداشتهای علی شهاب تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه است که در پایگاه خبری شبکه ماهوارهای المیادین به مناسبت سالروز جنگ 33 روزه منتشر شده است.
فرماندهان نظامی و ژنرالهای ارتش رژیم صهیونیستی در برابر کمیته وینوگراد که برای بررسی عوامل شکست رژیم صهیونیستی در جنگ جولای تشکیل شده بود، یکدیگر را متهم میکردند. آنها همواره تلاش کردند از اتهامات وارده فرار کنند و مسئولیت را به دوش طرفهای دیگر بیندازند. گزارش کمیته وینوگراد در بسیاری از فصلهای خود به توصیف فضای موجود میان فرماندهان جنگی اسرائیل پرداخته است.
بلافاصله بعد از اینکه در صبح روز 14 آگوست سال 2006 آتشبس میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی برقرار شد، جنگ دیگری در داخل سرزمینهای اشغالی آغاز شد و مقامات سیاسی و نظامی این رژیم اتهامات متعددی را متوجه یکدیگر میکردند.
به عنوان مثال در گزارش کمیته وینوگراد آمده است که شکافها و عیوب خطرناکی در عملیات تصمیمگیری و فعالیتهای ستادی در سطوح سیاسی و نظامی یا ارتباط میان این دو بخش وجود داشت. علاوه بر این که عیبهای جدی به ویژه در نیروهای زمینی و نحوه آماده سازی آنها و رفتار نظامیان و اجرای تصمیمات و دستورات واصله دیده میشد.
هر یک از اضلاع مثلث ایهود اولمرت نخست وزیر و عمیر پرتص وزیر جنگ و دان حالوتص رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در برابر کمیته وینوگراد تلاش میکردند مسئولیت شکست را به دوش طرفهای مقابل بیندازند. اولمرت کاملاً تسلیم تصمیمهای حالوتص بود، او در توجیه اشتباهات خود میگفت که رئیس ستاد ارتش فرمانده نیروهای نظامی است و صاحب اختیار است و در نهایت مسئولیت شکست را باید بر دوش بکشد.
حالوتص نیز مسئولیت آغاز جنگ را بر دوش سطوح سیاسی سرزمینهای اشغالی میانداخت و میگفت: مشخص بود که صحبت از حمله نظامی در بیشترین حد تا 96 ساعت مطرح بود، اما سطوح سیاسی به بهانه دادن درسی به حزب الله که فراموش نشود، امکانات بسیار افراطیتر از این بخش را در دست گرفت. وی صراحتاً به زمان اتخاذ تصمیم جنگ اشاره کرده و میگفت که این رویکرد در ستاد فرماندهی ارتش وجود داشت که گروه سیاسی ماهیت واقعی تصمیمی که اتخاذ کردهاند را درک نمیکنند.
عمیر پرتص وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در سخنان خود در کمیته وینوگراد گفت که در روز 12 جولای چیزی از عدم آمادگی نیروهای ارتش نمیدانست و از اوضاع یگانهای ذخیره ارتش نیز اطلاعی نداشت. وی در پاسخ به سؤالی در خصوص کمتجربگی اش گفت که عملکردش بسیار بزرگ بوده است. وی اظهارات خود مبنی بر این که نصرالله هرگز نام او را فراموش نخواهد کرد، منکر شد و گفت که ارزیابیهای وی این بود که جنگ مذکور نهایتاً دو هفته طول خواهد کشید.
وی مدعی شد که فرصت کافی برای بررسی کاهش بودجه نظامی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی نداشته است.
در سطح فرماندهان مناطق و تیپهای مختلف نیز حملات مشابهی برای توجیه شکستها وجود داشت. شاید اظهارات حالوتص را در این رابطه بتوان بلیغترین عبارت دانست که حدود سه ماه بعد از جنگ در روزنامه هاآرتص عنوان کرد که مبارزه با دشمنان بسیار سادهتر از جنگ با همکاران است، کسانی که با زبان تو صحبت میکنند، اما از پشت به تو خنجر میزنند.
ادامه دارد....