داستان شنیدنی فروش خانه همسایه امام صادق (ع)

داستان شنیدنی فروش خانه همسایه امام صادق (ع)

چهل هزار درهم خانه ام است و شصت هزار درهم هم حق همسایگی با امام ششم است.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، امام صادق(ع) به کارگرِ خانه فرمودند: این همسایهٔ ما که دیوار به دیوار ماست، می خواهد خانه خود را بفروشد، صدایش کن تا بیاید. کاگر به همسایه گفت: امام صادق(ع) منتظرت هست، می آیی؟ گفت: با سر می آیم، امام صادق منتظر من است، مگر من چه کسی هستم! آمد و با ادب در کنار حضرت صادق(ع) نشست. امام فرمودند: شنیدم می خواهی خانه ات را بفروشی! عرض کرد: بله یابن رسول الله. گفت: چند؟ گفت: کارشناس ها خانهٔ من را چهل هزار درهم، یعنی چهارهزار دینار قیمت کرده اند.

امام فرمودند: چند گفته ای؟ گفت: صدهزار درهم! فرمودند: بی انصافی نیست؟ گفت: نه یابن رسول الله، عین انصاف است؛ برای اینکه من این خانه را دارم قیمت می گیرم، می گویند چهل هزار درهم و من به مشتری می گویم به خدا دلم نمی خواهد از این خانه بروم و نمی خواهم بفروشم. خانهٔ من دیوار به دیوار امام صادق است و شصت هزار درهم هم قیمت همسایگی امام صادق را به من بدهید؛ وگرنه خانهٔ من صدهزار درهم نمی ارزد، چهل هزار درهم می ارزد. امام فرمودند: خب خانه ات را به من بفروش. گفت: پول نمی خواهم و کلیدش را الآن می آورم.
 
فرمودند: نه، ما با مردم حساب معامله بی پولی نداریم، پول می دهم، چند؟ گفت: یابن رسول الله، طبق برآوردی که ارزیاب ها کرده اند، چهل هزار درهم. فرمودند: همان قیمتی که با همسایه ات گذاشتی، صدهزار درهم به من بفروش؛ من چهل هزار درهم نمی خرم و همان قیمتی که گذاشتی و گفتی؛ چهل هزار درهم خانه ام است و شصت هزار درهم هم حق همسایگی با امام ششم است. گفت: یابن رسول الله، اقلاً پس قیمت خود خانه را بخر، اقلاً قیمت خود خانه را چهل هزار درهم بخر! فرمودند: نمی شود! غلام، کاغذ بیاور! نوشتند: خریدار، امام صادق و فروشنده، فلان کس؛ قیمت هم صدهزار درهم. فرمودند: امضا کن! با شرمندگی و با خجالت گفت: خودتان می گویید، چه کار کنم! من که می خواهم به شما مفتی بدهم.

علت این هم که می خواهم بفروشم، بدهکار هستم و اگر بدهکار نبودم، نمی فروختم؛ کسبم نچرخید. فرمودند: مشکلی نیست، امضا کن. ورقه را از امام صادق گرفت و امضا کرد، امام صادق هم امضا کردند و فرمودند: این ملک شرعاً با امضای تو و من، برای من شد؟ گفت: بله یابن رسول الله! قلم را برداشتند و زیرش نوشتند: جعفر صادق ملکی را خرید که شرعاً به صدهزار درهم به ملکیتش درآمد و پولش را نقد به خریدار داد؛ یعنی به اهل خانه فرمودند صدهزار درهم بیاورید و به این صاحب خانه بدهید.

کیسهٔ پول ها را آوردند، فرمودند: پول خانه هم نقد به تو رسید. گفت: دیگر رسیده و دارم با چشمم می بینم. زیرش نوشتند: خانه ای را جعفر صادق به صدهزار درهم خرید و پولش را هم تحویل داد، بعد نوشتند: جعفر صادق این خانه و ملکش را به این شخص واگذار کرد و نامه را به او دادند خواند، گفت: آقا، اقلاً بگذار پولش را بردارم و بروم، برای چه خانه را دوباره به نام من کردی؟ فرمودند: ما بی تفاوت نسبت به شما شیعیانمان باشیم؟ شما به خاطر همسایگی من، شصت هزار درهم خانه را بالاتر گفتی و من جواب این محبت تو را ندهم؟ هم پول ها برای تو و هم خانه برای تو؛ بودن با قرآن و اهل بیت(ع) صد درصد منفعت است. 

گزیده ای از بیانات حجت الاسلام انصاریان

منبع:جهان نیوز

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon