اربعین دفاع|فصل اسارت در دفاع مقدس چگونه رقم خورد؟+عکس و فیلم

قریب ۴۳ هزار نفر از آزادگان دفاع مقدس نشان دهنده آن است که آزادگی و اسارت یکی از مهمترین فصل‌ های هشت سال دفاع مقدس است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آزادگی و اسارت یکی از مهمترین فصل‌های هشت سال دفاع مقدس است که در چهلمین سالگرد خود عمیق‌تر می‌توان به آن نگاه موشکافانه‌ای داشت و فراز و نشیب‌هایش را بررسی کرد. حدود 43 هزار نفر از ایرانیان در این فصل مهم حضور داشته‌اند و سال‌های اثرگذار جوانی خود را صرف آن کرده‌اند.

طبق اعلام رسمی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، 63 درصد کل اسرای هشت سال جنگ ایران و عراق متعلق به نظامیان عراقی و تنها 37 درصد اسرا، ایرانی بودند. تعداد ازادگان دفاع مقدس تقریبا برابر یک پنجم شهدای جنگ تحمیلی است. از تعداد 42 هزار و 879 اسیر ایرانی در اردوگاه‌های رژیم بعث صدام، 36 هزار نفر رزمنده بودند که به اسارت رژیم بعث درآمدند و بقیه از مردم عادی بودند. 24 هزار اسیر ایرانی تا روزهای آخر اسارت از چشم صلیب سرخ جهانی مخفی نگه داشته شده بودند و 450 نفر از اسرای ایران در دوران اسارت به دلیل شکنجه یا درگیری‌های دیگر با دشمن در اردوگاه‌ها به شهادت رسیده‌اند.

تعدادی از اسرای ایرانی را رزمندگان کم سن و سالی تشکیل می‌دادند که  عموما نوجوان بودند و بیشتر در اردوگاه معروف به اطفال اسیر بودند. صدام خیلی تلاش کرد به وسیله آن‌ها برای تضعیف جبهه رزمندگان اسلام بهره برداری تبلیغاتی کند. در واقع به دنبال عملیات خیبر در سوم اسفند سال 1362 و به اسارت درآمدن حدود 400 نفر از اسرای کم سن و سال در این عملیات، بعثی‌ها درصدد جمع آوری این اسرا که به اطفال مشهور بودند در یک اردوگاه برآمدند. در ادامه فروردین 1363 اردوگاهی را در کنار اردوگاه الرمادی و عنبر تاسیس کردند و اسرای کم سن و سال الرمادی و موصل2 که به اردوگاه خیبری‌ها مشهور بود را به این اردوگاه منتقل کردند. این مرکز به دلیل قرار گرفتن بین اردوگاه الرمادی و عنبر به اردوگاه بین القفسین و به علت حضور اسرای نوجوان 15 تا 18 سال در آن به اردوگاه اطفال مشهور شد. بعثی‌ها تا مدت‌ها سعی می‌کردند از تعداد تقریبی 700 نفر اسیر نوجوان ایرانی در این اردوگاه بهره برداری رسانه‌ای کنند.

قبل از ورود حاج آقای ابوترابی به اردوگاه‌ها شرایطی حکم‌فرما بود که همه اسرا تندرو بودند. از سال 61 به بعد با ورود حاج آقای ابوترابی اوضاع بهتر شد. انگار روح معنوی حاج آقا بالافاصله در اسرا تأثیر گذاشت. چون ما فهمیدند او رهبری است که در اردوگاه همه بچه‌ها از ایشان حرف‌شنوی دارند. کم‌کم عراقی‌ها دریافتند که هر جا حاج آقای ابوترابی می‌رود، آنجا آرام می‌شود. به همین دلیل هرجا شلوغ می‌شد، ایشان را می‌بردند تا اوضاع آرام شود. به این صورت رهبری اسرا در اردوگاه‌ها نشانی بود که  جان بسیاری از اسرای ایرانی را در دوران اسارت نجات داد.

هزار نفر از افسران به ویژه خلبانان اسیر کشور، 10 سال از دوران اسارت خودشان دور از نظارت صلیب سرخ زندانی بودند. 39916 نفر از اسرای ایرانی طی 45 مرحله مبادله شدند که بیشترین دوره اسارت متعلق به شهید سرلشکر خلبان حسین لشکری بود. او 6410 روز اسیر بود و از سوی مقام معظم رهبری به «سید الاسرا» ملقب شد.

شهید سرلشکر خلبان حسین لشکری

در روز 26 مرداد 1369 اولین گروه آزادگان ایرانی پس از سال‌ها اسارت در زندان‌های رژیم بعث عراق با ورود به کشور به جمع خانواده‌های خود بازگشتند. این رویداد دو هفته پس از اشغال نظامی کویت توسط ارتش صدام صورت گرفت. در واقع صدام در 17 مرداد 1367 به ناگزیر آتش‌بس را پذیرفت و اعلام آمادگی کرد که وارد مذاکره شود. پس از آتش‌بس و شروع مذاکرات دقیقاً دو سال طول کشید تا مبادله اسرا بین دو کشور ایران و عراق به مرحله اجرا درآید، در صورتیکه مطابق بند سه قطعنامه 598 سازمان ملل و بر اساس کنوانسیون سوم ژنو مصوب 12 اوت 1949، پس از مخاصمه جنگ باید تمام اسرا بدون تأخیر به کشور خود بازگردانده شوند. شورای امنیت سازمان ملل متحد در 18 مرداد 1367 قطعنامه 619 را تصویب کرد و به موجب آن گروه ناظران نظامی ایران و عراق و سازمان ملل (یونیماگ) که حدود 400 نفر از 25 ملیت مختلف تشکیل شده بود در مرزهای دو کشور ایران و عراق مستقر شدند.

 17 مرداد 1369 ایران طی نامه‌ای بر معاهده 1975 تأکید کرد. رئیس‌جمهور عراق نیز در پاسخ طی نامه‌ای در 23 مرداد 69 آن را پذیرفت و با تاکید بر اینکه «به هر آنچه می‌خواستید دست یافتید»، نوشت: «مبادله فوری و همه جانبه اسرای جنگ به هر تعدادی که در عراق و ایران به سر می‌برند، از طریق مرزهای زمینی و از راه خانقین - قصرشیرین و راه‌های دیگری که مورد توافق قرار می‌گیرد صورت خواهد گرفت و ما آغازگر این اقدام خواهیم بود و از روز جمعه 17 اوت 1990 [برابر با 26 مرداد 1369] به آن مبادرت خواهیم کرد… با این تصمیم ما دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را که می‌خواستید و بر آن تکیه می‌کردید، تحقق می‌یابد.»

قاسم قناعتگر یکی از آزادگان دفاع مقدس، روایت آزادی اسرا را چنین نقل می‌کند: «صبح روز 24 مردادماه نشسته بودیم که ناگهان تلویزیون عراق برنامه‌های عادی خود را قطع کرد و مجری آن با حالت هیجان زده گفت که تا لحظاتی دیگر بیانیه‌ای مهم قرائت خواهد شد تا اینکه بعد از یک ربع مجری تلویزیون عراق دوباره در صفحه تلویزیون ظاهر شد و شروع کرد به قرائت نامه صدام به رئیس جمهور ایران. اشغال کویت و شاخ و شانه کشیدن آمریکا  برای اسرا خوش یمن بود. صدام که حمله ائتلاف ضد عراقی را قریب‌الوقوع می‌دید عاقبت مجبور شد مذاکرات صلح با ایران را به انجام برساند. و کلیه درخواست‌های جمهوری اسلامی ایران را از جمله بازگشت به قرارداد 1975 الجزایر، بازگشت به مرزهای رسمی و قانونی، مبادله و آزادی اسرای طرفین پذیرفت و به مرحله اجرا درآورد.

شنیدن این خبر آن هم در آن شرایطی که دیگر کسی به آزادی فکر نمی‌کرد واقعاً خوشحال کننده بود. موجی از شادی در اردوگاه به پا خاست. اول سجده شکر به جا آورده و بعد همدیگر را در آغوش گرفتیم و تبریک گفتیم.  از آن تاریخ به بعد لحظه شماری می‌کردیم که چه زمانی نوبت به اردوگاه ما می‌رسد. در این مدت رفتار بعثی‌ها هم کاملاً عوض شده بود. دیگر از کابل و کتک و تحقیر خبری نبود. یک روز محمد مراد حمزه‌ای را به اتاق افسران عراقی بردند. در آنجا چند نفر مأمور که از استخبارات عراق آمده بودند با یک نوع نگرانی از ایشان می‌پرسند وقتی به ایران باز می‌گردد درباره وضعیت اردوگاه و برخورد سربازان عراقی چه خواهد گفت. ایشان هم با شجاعت جواب می‌دهد که همه حقایق را خواهد گفت. تمام اذیت و آزارهای آن‌ها و برخی از خوبی‌هایی را که دیده.

از همین موضوع به ظاهر ساده دو نتیجه مهم گرفته می‌شد: 1- بعضی‌ها دیگر به پشتیبانی آمریکا و متحدانش امیدی نداشتند و کار حکومت صدام را پایان یافته می‌دانستند. 2- از اینکه بعد از دیکتاتوری صدام، پای سایر سران حزب بعث به عنوان جنایتکاران جنگی وسط آمده و محاکمه شوند به شدت می‌ترسیدند.»

 26 مردادماه اولین گروه اسرای جنگی آزاد شده و به آغوش ملت بازگشتند. در 27 مرداد 1369 رئیس‌جمهور ایران خطاب به صدام نوشت: «اعلام پذیرش مجدد معاهده 1975 از سوی شما تبدیل آتش‌بس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.» اسرای سرافراز ایرانی از چند نقطه مرزی با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود.

زیارت حرم امام خمینی و همچنین دیدار با آیت‌الله العظمی خامنه‌ای از نخستین برنامه‌ها و اقدامات مشترک آزادگان ایرانی بود. رهبر معظم انقلاب در دیدار با آزادگان گفت:

«… یکی از چیزهایی که شما را، دل‌هایتان را زنده نگه می‌داشت، پر امید نگه می‌داشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن بزرگوار هم خیلی به یاد اسرا بودند. حال پدری را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت می‌شود فهمید... مسأله اسارت طولانی فرزندان این ملت به نوبه خود امتحان دیگری بود که ملت ما با موفقیت آن را به انجام رسانده و اسرای ما همانند ملت ایران از خود آزادمردی نشان دادند و سرانجام با موفقیت و سرافرازی به وطن بازگشتند...شما در دوران اسارت شرایط سختی را گذراندید، اما در عین حال با حفظ دین و اعتقادات و دلبستگی خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابر دشمن شدید.»

تصاویری از دیدار آزادگان پس از رهایی از اسارت در مردادماه 1369 با رهبر معظم انفلاب در ادامه قابل مشاهده است:

در پی بازگشت آزادگان به ایران دستور تشکیل ستاد رسیدگی به امور آزادگان صادر شد. ستاد رسیدگی به امور آزادگان در 22 مرداد 1369، براساس قانون حمایت از آزادگان مصوب 23 آذرماه 1368 مجلس تشکیل شد و در نخستین گام با تبادل انبوه اسرا مواجه شد و براساس‌ همان قانون و با مساعدت و همراهی دیگر دستگاه‌ها مسئولیت این کار عظیم را به دوش گرفت و تبادل بیش از 40 هزار آزاده و به همین تعداد اسیر عراقی را انجام داد.

 

 

قاسم قناعتگر معتقد است : تسلیم صدام در برابر خواست ایران برای آزادی اسرا چند دلیل عمده داشته است:

1- صدام از آن می‌ترسید که در صورت عدم انعقاد صلح بین دو کشور ایران از وضعیت نامتعادل عراق که درگیر جنگ دیگری شده بود، استفاده کند و با یک حمله همه جانبه نه تنها انتقام تجاوزات بی‌رحمانه رژیم صدام را بگیرد بلکه با قرار دادن در موضعی قوی تر خواسته‌های خود را بر آن‌ها تحمیل کند.

2- به خیال خود می‌خواست دل ایران را به دست آورده و در جنگ با ائتلاف، ایران را با خود همسو کند یا حداقل در موضع بی‌طرف نگاه دارد.

3- خطر اسرای ایرانی که ممکن بود بعد از حمله ائتلاف به نحوی از اردوگاه‌ها فرار کنند و به شیعیان معترض کشورش بپیوندند.

4-با تبادل اسرا و بازگشت اسرای عراقی می‌توانست کمبود نیروی انسانی خود را جبران کند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط