نگاهی به «سیمای صادق هدایت» در گذر زمان؛ او که بود و چه کرد؟

نگاهی به «سیمای صادق هدایت» در گذر زمان؛ او که بود و چه کرد؟

کتاب «سیمای صادق هدایت» تلاش دارد فارغ از نگاه‌های مخالفان و موافقان، صرفاً به زندگی نویسنده‌ای بپردازد که یکی از پایه‌گذاران ادبیات مدرن در ایران بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نام صادق هدایت در ادبیات معاصر و در میان پژوهش‌های متعددی که حول آن شکل گرفته، بیش از نام هر نویسنده دیگری تکرار شده است. در گرد او بر خلاف بسیاری دیگر از نویسندگان و پدیدآورندگان، حلقه مخالفان و موافقان بسیاری شکل گرفته است. بسیاری او را تا خدایی در ادبیات داستانی ایران بالا می‌برند و معتقدند تنها رمانی که ادبیات امروز ایران به خود دیده، «بوف کور» است.

در آن سوی گود، مخالفان پر و پاقرصی وجود دارند که هدایت را عمدتاً به دلیل افکار و آرایش تخطئه می‌کنند. تمام این نگاه‌ها، چه برآمده از اشتیاق باشد و چه برآمده از مخالفت، گاه منجر به این می‌شود که چهره هدایت به عنوان یکی از شاخص‌ترین نویسندگان معاصر ایران که نقش غیر قابل انکاری در بنای داستان ایرانی داشت، در غبار پنهان بماند. از سوی دیگر، آنچه از تأمل در آثاری که طی سال‌های گذشته درباره هدایت منتشر شده، اینطور برمی‌آید که عمده توجه مؤلفان بر آثار و سبک او در نویسندگی بوده است و همین امر منجر شده که کمتر اثری به زندگی او بپردازد.  

کتاب «سیمای صادق هدایت» که از سوی انتشارات نگاه به چاپ رسیده، تلاش دارد از جریان غالب نشر درباره هدایت فاصله گرفته و بیشتر بر زندگی‌نامه او متمرکز باشد. کتاب که به قلم احمد مدنی نوشته شده، در هفت فصل به زندگی این نویسنده پرداخته است: بخش 1: تولد و دبستان 1281 تا 1293؛  بخش 2: دبیرستان 1293 ـ 1304؛ بخش 3: سفر اول به فرنگ 1305 ـ 1309؛ بخش 4: بازگشت از فرنگ 1309 ـ 1315؛ بخش 5: سفر هند آذر 1315 ـ شهریور 1316؛ بخش 6: بازگشت از هند 1316 ـ 1329 و بخش 7: سفر دوم به فرنگ (روزشمار پاریس) 12 آذر 1329 تا 17 فروردین 1330.

کتاب , داستان ,

مدنی در کتاب «سیمای صادق هدایت» تلاش دارد به این پرسش‌ها پاسخ دهد که او چگونه زیست، چه کرد و چه گفت، چه نوشت و به که نوشت، کجا رفت و با که رفت، با که نشست و جوشید، بر که خروشید و از که چشم پوشید و سرانجام چه خورد و چه نوشید و چه پوشید. کتاب مدنی از این جهت می‌تواند خواندنی باشد که کمتر اثری به این صورت مفصل به زندگی هدایت پرداخته است. آگاهی از بخش‌های مختلف زندگی هر نویسنده‌ای می‌تواند در سنجش آرا و آثار او نیز مفید فایده باشد؛ چنانکه برخی از منتقدان اصالت نقد و ارزیابی آثار را بر همین پایه قرار داده‌اند. آگاهی از وقایعی که هر نویسنده در زندگی از سر گذرانده و تأثیرات آنها بر روحیات فرد، می‌تواند راهگشا در حل و تفسیر آثار او باشد. 

چنانکه مدنی در مقدمه کتاب خود توضیح داده، کتاب مجموعه‌ای است برآمده از تلفیق و تألیف مضمون نامه‌های هدایت، یادداشت‌های دوستان وی و نوشته‌های هدایت‌شناسان و هدایت‌پژوهان. نویسنده در کنار توجه به زندگی‌نامه هدایت، گاه به تفسیر برخی از آثار او نیز پرداخته که البته این بخش در حد اشاره است و به تفصیل نیست. از دیگر مزایای کتاب مدنی، ارائه تصاویری از هدایت است که برای مخاطب می‌تواند جالب باشد. 

در بخش‌هایی از کتاب درباره تولد هدایت می‌خوانیم: هنوز چهار سال تا امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدین شاه قاجار مانده بود که در شب 28 بهمن 1281 خورشیدی در خانۀ جعفرقلی‌خان نیرالملک در تهران، پسری تندرست و قوی‌بنیه با موهای طلایی و چشمانی آبی‌رنگ به دنیا آمد که نامش را صادق گذاشتند. پدر و مادر صادق هر دو از تبار «رضاقلی‌خان هدایت» ادیب و شاعر و تذکره‌نویس قرن سیزدهم ایران بودند. ...

کتاب , داستان ,

صادق با آن چهره سپید و موهای طلایی و چشمان آبی رنگ، کودکی زیبا بود و برادران و خواهرانش همیشه پروانه‌وار دور او جمع می‌شدند. صادق نیز مانند برادران و خواهرانش در دامن دایه بزرگ شد و علاوه بر آنکه مدام در آغوش مادر یا این خواهر و آن برادر بود، در بغل دایه‌اش آرام می‌گرفت.

صادق عزیز کرده خانواده و در همه دوره کودکی مایه سرگرمی اهل خانه بود و حرکات و گفتار شیرین و دلچسبش همه را سرگرم می‌کرد. گذشته از آن دیدن صادق با آن موهای بور و چشم‌های رنگی، برای همه اطرافیان خوشایند بود و اگر کسی بغلش می‌کرد، دیگر نمی‌خواست وی را بر زمین بگذارد. صادق در بچگی مدام بلبل‌زبانی می‌کرد. اما هرچه بزرگتر می‌شد، به سکوت راغب‌تر می‌گشت، او دو برادر و دو خواهر بزرگتر از خود داشت و کودکی او، شاید به سبب اختلاف سنی با برادران و خواهرانش، نسبتاً در تنهایی و سکوت گذشت.

صادق کودکی محجوب بود. وقتی کمی بزرگتر شد، هرگاه از او سؤالی می‌کردند، سر را به زیر می‌انداخت و تا گوش‌هایش قرمز می‌شد. در پنج سالگی و خیلی زودتر از معمول و سن خودش، آرامش و سکونی در حرکاتش دیده می‌شد و رغبت به تنهایی داشت. شیطنت‌های بچگانه نداشت، غالباً در خودش فرو می‌رفت و در خاموشی و بی‌آزاری، به گوشه‌ای می‌رفت و از کودکان دیگر کناره می‌گرفت. گرچه بچه آرامی بود، اما گاهی که چیزی او را ناراحت می‌کرد، عصبانی می‌شد، سرش را به دیوار می‌کوبید و به صورت خود چنگ می‌انداخت؛ به طوری که لپ‌هایش خون می‌افتاد. ...

نشر نگاه کتاب «سیمای صادق هدایت» را در 300 نسخه و در 486 صفحه در دسترس علاقه‌مندان به ادبیات معاصر قرار داده است. 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران