«کتانیهای کوکام» نقد شد/ کانون؛ فیلمِ این کتاب را بسازد
مهدی کفاش گفت: اگر بخواهم پیشنهادی بدهم این است که کانون برای این کار فیلم بسازد. نگرانی من این است که نویسنده نتواند از این کتاب بگذرد و جاهطلبی خوب بودن این کتاب را با خودش نگه دارد؛ بنابراین توصیهام این است که اصلاً دربارهی بزرگسال ننویسید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، جلسه نقد و بررسی کتاب کتانیهای کوکام در حوزه هنری قم با حضور نویسنده؛ فاطمه جدیدی و منتقد؛ مهدی کفاش برگزار شد.در این نشست فاطمه جدیدی نویسنده کتاب درباره ایده اولیه داستان گفت: ایده اولیه این داستان از تمرینهای کلاسی زده شد. در این کلاسها که آقای اشتری استاد من تاکید داشت که چند سوژه برای سنین مختلف در ژانرهای مختلف طرح داشته باشیم تا مشخص شود برای چه مخاطبی طرح بهتری آماده میشود. طرح اولیه من یک طرح نپخته و مختصر بود و کمکم با تحقیقها و بررسی بیشتر این طرح تکمیل شد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا مخاطب نوجوان را انتخاب کرد، افزود: در کل حوزه نوجوان برای من جذاب است. من قبلاً هم با نوجوانان کار کرده بودم و این ردهی سنی برای من همیشه جذاب و دوستداشتنی بود و احساس میکردم که میتوانم در این حوزه پیشرفت کنم. حال اینکه بتوانم موفق باشم یا نباشم مسئلهی دیگری است.
نوشتن داستان دفاع مقدسی برای نوجوانان بسیار مشکل است
این نویسنده برای انتخاب موضوع دفاع مقدس برای رمان «کتانیهای کوکام» اظهار داشت: زاویه دید من این است که دفاع مقدس برای یک برهه تاریخی خاص نیست و ما همواره در حال دفاع هستیم و نیاز هست که بچهها و نوجوانان ما درباره جنگ و اتفاقهای آن اگاهی داشته باشند. کار دفاع مقدس، کار بسیار مشکلی است؛ زیرا باید تلاش کنی که از یک سری کلیشهها دور باشی و در ضمن، داستان را طوری بنویسی که برای نوجوان جذاب باشد. به طور مثال مسئلهای که داخل کتاب بهعنوان تجزیهطلبی و پانعربیسم بیان شد هنوز هم مسئله هست و جذابیت دارد.
جدیدی گفت: بحث پانعربیسم برای کار نوجوان سنگین بود و من سعی داشتم که کار حالت کلیشهای و شعاری پیدا نکند، به همین علت، نوشتن این کتاب برای من کمی سخت شده بود. در این کتاب میخوانیم با اینکه عماد عرب بود، چطور به مهران کمک میکند تا او به روستایش برسد؛ البته این را هم بگویم که عماد و مهران هر دو ایرانی بودند و عماد از عربزبانان ایرانی بود.
این بانوی نویسنده همچنین درباره چالشهای نوشتن رمان نوجوان بیان کرد: نوشتن رمان نوجوان چالشهای زیاد دارد، لابهلای اینکه شما باید سرعت داشته باشید، باید شخصیت هم خلق کنید و دغدغه و دنیای نوجوان را بسازید. نوجوانان الان، هم دنیای خاص خودشان و هم منطق خاص خودشان را دارند.از این پس هم اگر ایده خوبی داشته باشم، دوست دارم که در ردهی سنی نوجوان دوباره کار کنم؛ اما بیشک کار بعدی من در حوزه تاریخ هست.
جنگ نوجوانان ما را بالغ کرد
در ادامه مهدی کفاش درباره این کتاب گفت:این کتاب را دوست داشتم. این کتاب، کتابی قابل تأمل و محترم است. به نظر من، مضمون اصلی و محور اصلی کتاب، وفاداری است؛ وفاداری به وطن، وفاداری به دوست، وفاداری به خانواده و حتی گاهی در نقطه مقابلش خیانت به برادر. درآوردن این مفهوم، آن هم برای مخاطب نوجوان کار دشواری است.
وی افزود: نکته غریبی که در این کتاب وجود دارد این است که جنگ، نوجوانان ما را بالغ کرد. معنای جنگ، نهتنها تفنگ در دست گرفتن بود، بلکه بلوغی بود که در رابطه عماد و مریم وجود داشت.
این منتقد اظهار داشت: این کتاب جزءِ معدود مواردی است که داستانِ شخصیت نیست و داستان، درباره وضعیت است، درباره موقعیت زمانی و مکانی چند روز ابتدای جنگ، آن هم زمانی که جنگ هنوز بهطور رسمی آغاز نشده بود. وقتی با داستان وضعیت روبهرو هستیم، چیزی که میتواند داستان را سرپا نگه دارد، ریتم و ضربآهنگ است. ریتم یعنی اینکه مضمون بتواند جایجای داستان تکرار شود و معنای ضربآهنگ این است که هرچه سرعت این تکرارها بیشتر میشود، سرعت روایت داستان هم بالا میرود؛ طوریکه در فصلهای پایانی داستان، این سرعت بسیار بالا است. زمانی که ریتم داستان در حال افتادن است، نویسنده ماجرای تازهای را آغاز میکند.
کفاش گفت: من به شخصیت مادر علاقه داشتم؛ بهخصوص رابطه و وابستگی بین مادر و پدر که پنهانی نبود و این مسئله، داستان را به جنس داستانهای الان نزدیک میکند.
وی افزود: یکی دیگر از نکات مثبت کتاب این است که به یکی از انواع پیرنگهای داستان کلاسیک وفادار است، در حقیقت یک داستان، داستان فرار است؛ البته با یک تبصره که ما بتمن قضیه را نداریم. این کتاب، کتابآرایی خوبی دارد، برای مثال دیالوگهایی که بر محور لهجه و گویش نوشته شده، پر رنگ شدهاند و خواندن را راحت میکنند. اما روی جلد کتاب مفهومی است و همین مسئله باعث شده است که از کار نوجوان دور شود.
این منتقد در پایان سخنانش اظهار داشت: متأسفانه دوست ندارم از کتابی تعریف کنم؛ اما گویش و لحن را برای من که ساکنِ جای دیگر این کشور هستم خوانا و مفهوم کرده است. اگر بخواهم پیشنهادی بدهم این است که کانون برای این کار فیلم بسازد. نگرانی من این است که نویسنده نتواند از این کتاب بگذرد و جاهطلبی خوب بودن این کتاب را با خودش نگه دارد؛ بنابراین توصیهام این است که اصلاً درباره بزرگسال ننویسید؛ چون تسلط پیدا کردن به جهان نوجوان سخت است، درحالیکه شما بلد هستید و بر این دنیا تسلط دارید. این کار قابلیت ترجمه را دارد.
در پایان حاضران این جلسه کتاب را با امضا نویسنده تهیه کردند.
انتهای پیام/