راز شلوغی آزاردهنده خیابان پاکستان چیست؟/ آشفتهبازار جلوی سفارت افغانستان در تهران
این روزها سفارت افغانستان در خیابان پاکستان تهران؛ مکانی مزاحم، بینظم و فاقد برنامه برای صدها مراجعهکننده در هر روز است، روندی که ممکن است در آینده باعث مشکلات بزرگی شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم - حامد هادیان و مهسا شمس: «سفارت کشورمان در تهران بهدلیل حضور تعداد زیادی از هموطنان یکی از شلوغترین سفارتخانههای این کشور هست. ساختمان کوچک و نامناسب سفارت در یک خیابان پررفتوآمد واقع شده است و بهدلیل ازدحام بیش از حد و نبود امکانات برای مراجعینی که از سراسر ایران جهت حل مشکلات خویش به سفارت مراجعه میکنند مجبورند در کنار سرک و در پیادهروها و مقابل مغازهها بایستند که این تجمع و ازدحام منظره بسیار زشت و ناخوشایندی را از چهره مهاجرین افغانی برای عابرین به نمایش میگذارد»، اینها را یک مهاجر افغانستانی درباره وضعیت جلوی سفارت کشورشان در تهران میگفت.
اولینبار، برای گرفتن ویزا برای کار خبری به سفارت افغانستان در خیابان پاکستان رفتم، روزهایی که مردم افغانستان هم از کشورشان فرار میکردند، طالبان تازه در افغانستان مستقر شده بود و در پنجشیر و چند منطقه دیگر هنوز درگیریهای پراکندهای در جریان بود، سفارت نیمهتعطیل بود و تنها کمکی که کردند، این بود که بگویند "برو لب مرز شاید راهت دادند."، رفتم و خیلی شانسی و بدون هماهنگی از مرز رد شدم. در آن روزها، وقتی به افغانستان رفتم، مردم جلوی سفارتخانههای خارجی صف میکشیدند برای گرفتن ویزا و خروج از افغانستان، بسیاری هم با هواپیماهای خارجی از کشور فرار کرده بودند، اتفاقی تکراری برای مردمی که چهل سال است در حال رفتن و مهاجرت هستند. آن روزها جلوی سفارت افغانستان در تهران خیلی شلوغ نبود، حالا و دو سال بعد از آن روزها، سفارت افغانستان در اختیار طالبان است، هرچند هنوز پرچم حکومت قبلی افغانستان بر فراز آن باد میخورد، ولی این روزها خیابان اصلی سفارت و کوچههای اطراف به یکی از زشتترین مناظر شهری و شلوغترین نقاط تهران تبدیل شده است، زشتیای که هم شهر را آزرده است، هم مردم منطقه را و هم مهاجرینی را که برای گرفتن مدرک یا حل مشکل به آنجا میآیند.
ابتدا که وارد خیابان پاکستان میشوی فکر میکنی اینجا بازار است، پررفتوآمد و همزمان با حضور آدمهایی که به دیوار تکیه داده و در حال استراحت هستند.
سمت راست خیابان علاوه بر چند دکان اغذیهفروشی، چاپ و کپی و چند خواربارفروشی است. با این جمعیت و مغازهها بیشباهت به بازار نیست، عریضهنویسها هم کنار خیابان ایستادهاند و بازارشان حسابی گرم است.
در گزارشی که در ابتدای سال از صداوسیما درباره این خیابان پخش شد، یکی از مهاجران افغان در مورد عملکرد سفارت افغانستان در تهران میگفت: «به همه این سه چهار هزار نفر میگویند؛ "ساعت 4 صبح بیایید."، ساعت 4 صبح که میآییم، به 40 یا 50 نفر نوبت میدهند و میگویند؛ "جمعیت زیاد است."»
گزارشگر صداوسیما که میان جمع بزرگی از مراجعان سفارت افغانستان حضور دارد هم میگوید؛ "«بینظمیها و نابسامانیها» در این سفارت به معضلی جدی تبدیل شده است."
یک مهاجر دیگر افغان هم که پشت درهای سفارت ایستاده است، میگوید: «بعضیها شب تا صبح اینجا میخوابند، ما ساعت 3 شب میآییم و دو روز است که اینجاییم و تازه نوبتم شده است."
اما این همه ماجرا نیست، چند ماهی است که ساکنین خیابان پاکستان به وضعیت پیشآمده برای اطراف سفارت معترضند، هرچند کسی جدیشان نمیگیرد. علاوه بر سفارت یک دفتر کارگزاری در کوچه هرات یعنی پایین سفارت افتتاح شده که آن هم مزید بر علت و شلوغی شده است. ساکنین منطقه تقریباً زندگی معمولی را فراموش کردهاند، یکی از اهالی کوچه هرات گفت: شش ماه است که این مشکل دائمی شده است، از صبح تا شب جمعیت در منطقه هستند، کسی هم به موضوع ترتیب اثر نمیدهد، در طول روز جمعیت حدوداً هزارنفره خودشان را به اینجا میرسانند و برای انجام کارشان چند ساعت یا چند روز باید صبر کنند، از طرفی شبها هم تعدادی از مهاجران در کوچههای اطراف سفارت میخوابند، گاهی چادر میزنند و گاهی از اهالی پتو میگیرند، و عدهای شبها برای سرویس بهداشتی به خانه مردم میروند.
از طرفی منطقه بهخاطر تراکم جمعیت همواره پر از زباله است و شهرداری توان پاکسازی محل را ندارد، دستفروشان مهاجر هم از ابتدای صبح بهخاطر جمعیت خودشان را به آنجا میرسند و با خودشان انواع و اقسام چیزهای افغانستانی همراه میآورند، مثلاً غذاهای محلی افغانستانی مثل بولانی و یا لقمههای نان و پنیر و شور نخود برای خودشان بازار مکارهای ساختهاند. بولانیها انصافاً خوشرنگ و خوشمزه بهنظر میرسند. بهخاطر شکایت مغازهدارهای منطقه، سد معبر شهرداری مدام به منطقه میآید ولی بهشکل جدی برخوردی صورت نمیگیرد.
کنار پیادهرو با یکی از مهاجران صحبت میکردم، تازه و بهشکل قانونی از افغانستان به ایران آمده بود و بعد مستقیم آمده بود اینجا تا پاسپورتش را تمدید کند، خیلی اوضاع از نظرش سخت نبود، قرار بود فردا هم اینجا بیاید تا کارش تمام شود. از هر تیپ و قیافهای بین مراجعهکنندگان میدیدی، از زنان برقعپوش تا زنانی که گشت ارشاد احتمالاً باهاشان برخورد کند.
با یکی از عریضهنویسان همکلام شدم، برای او هم اوضاع حاد نبود، هرچند خودش سه ساعتی رفت و برگشت تا اینجا راه داشت، اکثر مراجعهکنندگان از حاشیه تهران میآمدند. عریضهنویس تازه کارش رونق گرفته بود، اولین مشتریاش میخواست برای فرزندش شیرخشک بگیرد و برای چنین موضوعی پیشپاافتاده باید به سفارت مراجعه میکرد، نفر بعدی پدرش فوت کرده بود در سلطانآباد زندگی میکردند و پزشکی قانونی یک نامه از سفارت میخواست تا جنازه را تحویلشان دهد، برای هر عریضه بیست هزار تومان میگرفت. از حرف زدن با مردم به این نتیجه رسیدم که مردمی که اینجا میآیند آدمهای کمتوقعی هستند.
نفرات بعدی که باهاشان حرف زدیم زنانی بودند که به اینجا آمده بودند، اولین زن نسیمه بود که میگفت امکانات داخل سفارت خوب است ولی بهخاطر گرفتگی هوا بیرون آمده است، پسرش مریض بود و از دو سال پیش در تهران دکتر میبَردش، میگفت دکترها پول ویزیت بیشتری از او میخواهند، دلدل میکرد زودتر برگردد به کشورش، توان نگاه ایرانیها را نداشت. نفر دوم زنی بود که برای گرفتن مدارک ازدواج و بهقول خودشان ثبت نکاح آمده بود، کار آنها هم دو روز طول میکشید و چون از راه دور آمده بودند نمیدانستند شب را باید کجا بمانند، همین حالا هم گوشه خیابان در پیادهرو به دیوار تکیه داده بودند. چندتایی بچه هم وسط خیابان میدویدند و هر لحظه ممکن بود زیر ماشین بروند و پدر و مادرشان مشخص نبود. یکی از اهالی میگفت در یکی از روزها یکی از مراجعهکنندگان به او فحاشی کرده است، چون میخواسته از خیابان رد شود، وقتی جمعیت زیاد باشد از هر مدل آدمی پیدا میشود. با آخرین مهاجر که حرف میزدم، یکی از مراجعین هم میخواست مدرک بگیرد تا به یک کشور سوم برود، هر کدام از مهاجران قصهای داشتند.
ماجرای شلوغی جلوی سفارت ابعاد دیگری هم دارد، منطقه سفارت یکی از امنیتیترین مناطق تهران است که با توجه به نزدیکی به مصلی و فرمانداری نقطه استراتژیکی به حساب میآید، کارشناسان میگویند میتوان برای این کارهای ابتدایی، منطقهای حاشیهای را به این امر اختصاص داد که حتی امکانات مناسبتری را با هماهنگی سفارت افغانستان به مراجعان داد تا فقط برای کارهای ضروری به سفارت بیایند، این منطقه توان این همه جمعیت را ندارد.
هرچند با همه اعتراضها نه سفارت، نه مسئولان شهری و نه وزارت خارجه راهحلی برای این آشفتهبازار ندارند، آن هم مسئولانی که هر روز از ساماندهی مهاجران صحبت میکنند و حالا از پس ساماندهی یک خیابان در مرکز تهران بر نیامدهاند.
این روزها سفارت افغانستان در خیابان پاکستان تهران؛ مکانی مزاحم، بینظم و فاقد برنامه برای صدها مراجعهکننده در هر روز است، روندی که ممکن است در آینده باعث مشکلات بزرگی شود.
انتهای پیام/+