جلسه نقد و بررسی «ماه به روایت آه» برگزار می شود


خبرگزاری تسنیم : جلسه نقد و بررسی «ماه به روایت آه» نوشته ابوالفضل زرویی نصرآباد سه شنبه ۷ آذر به همت نشر نیستان برگزار می شود.

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری تسنیم جلسه نقد و بررسی "ماه به روایت آه" نوشته ابوالفضل زرویی نصرآباد سه شنبه 7 آذر به همت نشر نیستان در فرهنگسرای ارسبان برگزار می شود.

در این جلسه که از ساعت 17 آغار خواهد شد، اردشیر صالح پور، صادق کرم یار و یوسفعلی میرشکاک نقطه نظرات خود را پیرامون این کتاب مطرح خواهند کرد.

نکته ای که در این جلسه جالب توجه است حضور میرشکاک در یک جلسه نقد و بررسی است. یوسفعلی میرشکاک مدت ها است که در چنین جلساتی حضور پیدا نکرده است ولی به گفته دست اندرکاران این برنامه با تلاش فراوان توانسته اند وی را برای این جلسه دعوت کنند.

زرویی در کتاب "ماه به روایت آه" با پرهیز از روایت محض، دست به انتخاب 12 راوی برای ترسیم هر بخش از زندگانی حضرت عباس (ع) زده است و بر این اساس به ترتیب با معرفی شخصیت‌هایی مانند مسلم‌ بن عقیل، ام البنین، عبدالله بن ابی محل، کزمان، لبابه، حضرت زینب (س)، زید بازرگان، شبث بن ربعی، ام کلثوم، امام حسین (ع)، سرجون و عبیدالله بن عباس بن علی به توصیف فرازهای مختلفی از زندگانی حضرت عباس (ع) در این کتاب می‌پردازد.

در بخشی از این کتاب آمده است: "امروز پیش از همه، اجازه نبرد خواستی. گفتم: عباسم! اذا مضیت تفرق عسکری... اگر از دستم بروی، سپاهم از هم می‌گسلد. نورچشمم علی‌اکبر، یادگار برادرم قاسم، تمام یاران، برادران، برادرزادگان و خواهرزادگانمان را پیش تو فرستادم. عزیزترینم! تا تو بودی امید و رغبت و انگیزه حیات هم بود... آنگاه که همه رفتند با چشمانی اشکبار و لحنی ملتمسانه آمدی که: «مولای من! به خدا  که جگرم از داغ رفتگان می‌سوزد و زندگی را بی‌اینان خوش نمی‌دارم. آقای غریب و بی‌کسم، بگذار بجنگم!» بگذارم بجنگی؟ تو آخرین امید و عزیزترین کس حسینی. تو ماه خاندان بنی‌هاشمی. تو جگربند و تکیه‌گاه منی. اگر گزندی به وجود نازنینت برسد چه؟ اگر زنان و اطفال خیمه‌گاه خبردار شوند که به تو چشم زخمی رسیده، بند دل و رشته امیدشان پاره می‌شود... نه برادرم، نه امیدم، نه... جنگ نه، اما کودکان تشنه‌اند. اگر می‌توانی، تنها قدری آب... آه، آه، آه...عباسم! آیا در خوابی که امید بیداریت را داشته باشم. بر من دشوار است که تو را به زمین تفته غرقه به خون بنگرم. الان انکسر ظهری و قلت حیلتی و شمت بی عدوی. حال، کمرم شکست و رشته تدبیرم گسست و دشمنم به زبان شماتت در بست ..."

انتهای پیام/