تصویر عاشورا در آیینه ادبیات معاصر
خبرگزاری تسنیم :حادثه کربلا همیشه موضوع خوبی برای نوشتن است. شاید چون هر چه نوشتهاند، نتوانستند حق مطلب را ادا کنند و هرچه بنویسند، باز تا حقیقت فاصله دارد.گاهی یک جمله از زبان معصوم رزق اشک و سوز یک محرم را میرساند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حادثه کربلا همیشه موضوع خوبی برای نوشتن است. شاید چون هر چه نوشتهاند، نتوانستند حق مطلب را ادا کنند و هرچه بنویسند، باز تا حقیقت فاصله دارد.گاهی یک جمله از زبان معصوم رزق اشک و سوز یک محرم را می رساند و روایت یک شاهد عینی دستمایه چندین داستان و فیلم میشود.
1. آفتاب در حجاب
«آفتاب در حجاب» سید مهدی شجاعی که به زندگانی و نقش حضرت زینب در حادثه کربلا می پردازد توسط انتشارات کتاب نیستان به چاپ بیست و سوم رسید. «آفتاب در حجاب» که روایتگر نقش آفرینی حضرت زینب در حادثه کربلا است اول بار در سال 1383 منتشر شد. این کتاب که از معدود کتابها درباره حضرت زینب است در 18 فصل -یا به تعبیر نویسنده 18 پرتو- تنظیم و تدوین شده است. شجاعی در این کتاب با مخاطب قرار دادن حضرت زینب خاطرات آن حضرت در حادثه عاشورا و بعد از آن را مرور کرده و با نثری زیبا و روان به روایت نقش آفرینی حضرت زینب پرداخته است. روایت کتاب از شب عاشورا شروع شده و با بازگشت کاروان اسرا به مدینه خاتمه می یابد.
در ادامه قسمتی از کتاب را می خوانیم:
«تو هنوز زنها و بچهها را در خرابه اسکان ندادهای، هنور اشکهایشان را نستردهای، هنوز آرامشان نکردهای و هنوز گرد و غبار راه از سر و رویشان نگرفتهای که زنی با ظرفی از غذا وارد خرابه میشود. به تو سلام میکند و ظرف غذا را پیش رویت مینهد. بوی غذای گرم در فضای خرابه میپیچد و توجه کودکانی را که مدتهاست جز گرسنگی نکشیدهاند و جز نان خشک نچشیدهاند، به خود جلب میکند. تو زن را دعا میکنی وظرف غذا ا پس میزنی و به زن میگویی: «مگر نمیدانی که صدقه بر ما حرام است؟
زن میگوید: به خدا قسم که این صدقه نیست، نذری است بر عهده من که هر غریب و اسیری را شامل میشود.
تو میپرسی که: این چه عهد و نذری است؟!
و او توضیح میدهد که: در مدینه زندگی میکردیم و من کودک بودم که به بیماری لاعلاجی گرفتار شدم. پدر و مادرم مرا به خانه فاطمه بنت رسول الله بردند تا او و علی برای شفای من دعا کنند. در این هنگام پسری خوش سیما وارد خانه شد. او حسین فرزند آنها بود. علی او را صدا کرد و گفت: «حسین جان! دستت را بر سر این دختر قرار ده و شفای او را از خدا بخواه. حسین، دست بر سر من گذاشت و من بلافاصاه شفا یافتم و آنچنان شفا یافتم که تاکنون به هیچ بیماری مبتلا نشدهام.گردش روزگار، مرا از مدینه و آن خاندان دور کرد و در اطراف شام سکنی داد. من ار آن زمان نذر کردهام که برای سلامتی آقا حسین به اسیران و غریبان، احسان کنم تا مگر جمال آن عزیز را دوباره ببینم.»
تو همین را کم داشتی زینب! که از دل صیحه بکشی و پارههای جگرت را از دیدگانت فرو بریزی.»
کتاب «آفتاب در حجاب » که تا به حال140000 نسخه از آن در اختیا ر علاقمندان قرار گرفته است با قیمت 9200 تومان و240 صفحه روی پیشخوان کتابفروشیهاست.
2. سقای آب و ادب
«سقای آب و ادب» که در سال89 برای اولین بار به علاقمندان ادبیات آیینی عرضه شد، آخرین رمان سید مهدی شجاعی درباره بزرگان دینی است. شجاعی که پیش از این با چاپ کتاب هایی نظیر «کشتی پهلو گرفته»، «آفتاب در حجاب»، «عشق پدر پسر»، «از دیار حبیب» و بسیاری از کتابهای دیگر خود را به عنوان یکی ازفعالترین نویسندگان ادبیات آیینی معرفی کرده بود، در کتاب «سقای آب و ادب» به سراغ زندگانی حضرت ابوالفضل (ع) علمدار کربلا رفته است . این کتاب که شامل 10 فصل: عباس علی،عباس ام البنین، عباس عباس، عباس سکینه، عباس مواسات، عباس زینب، عباس ادب، عباس حسین، عباس فرشتگان و عباس فاطمه است در هر فصل با رفت و برگشتهای زمانی و از زاویه دیدهای مختلف اثری تازه در بین آثار شجاعی محسوب می شود. به ویژه که شجاعی در فصل عباس فرشتگان با دوری جستن از اسناد تاریخی ( که در فصل های دیگر رعایت شده است) با توسل به مضامین مذهبی بیشتر به بیان احساسات خود درباره حضرت ابوالفضل (ع) پرداخته است و تصویر تازه از آن حضرت به دست داده است ولی اوج کار شجاعی در فصل عباس فاطمه که بخشی ازآن در ادامه مطلب آورده شده است:
«حسین همچنان در کنار پیکر عباس نشسته است که عباس از پیکر خود برمیخیزد. افواج بیشمار ملائک، با هودجهایی از نور و چهرههایی سرشار از شور و سرور، او را چون نگین در حلقه حضور میگیرند.
عباس اگرچه همهشان را به روشنی و وضوح میبیند اما چشم از چراغ حسین برنمیدارد. انگار ناخودآگاه و بیاراده در باشکوهترین و نورافشانترین هودج نشانده میشود و صدایی نرم و لطیف در گوشش طنین میافکند: برویم. عباس که همچنان سراپای نگاهش مجذوب حضرت حسین است با اراده و خودآگاه میپرسد؛ کجا!؟ و ملائک گویی که یک تناند تکثیر شده در هزاران هزار، با دست نشان میدهند و به زبان – یکصدا - میگویند: بهشت!
عباس به خود یا به آنان میگوید: این خلاف ادب، خلاف مروت، خلاف اخوت، خلاف ارادت، خلاف مواسات و خلاف عاشقی است که من پیش از حسین قدم به بهشت بگذارم. و بعد با لحنی که از حضور آشکار و استوار پاسخ در دل سوال حکایت میکند، میپرسد:
- اگر حسین پشت سر است، اصلا بهشت پیش رو کجاست؟ به چه معناست!؟»
چاپ هفتم کتاب«سقای آب و ادب» با 264 صفحه و7200 تومان توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.
3. شماس شامی
«شمّاس شامی» نوشته مجید قیصری است. او درباره نگارش این اثر میگوید: «من می خواهم بگویم ثمره این جنگ چیست؟ یک عده اسیر که همه زن هستند؟ خیلی بی معناست. یعنی هر آزاده یی، هر انسانی در هر شرایطی با خود می گوید این وحشی گری است.داستان اگر اجازه ندارد تاریخ را تحریف کند، اما این توان و ظرفیت را دارد که تاریخ را از زاویهای نو روایت کند. گویی دوباره آن را میآفریند.»
وی در این اثر به روایت یک محقق سوری میپردازد که به طور اتفاقی، کتاب کهن و ناشناختهای را در شهر حلب به دست میآورد و اگر خواننده تا انتها با داستان همراه شود متوجه میشود که داستان به گونهای معما گونه پیش میرود، درعین اینکه او بارها درباره کتاب اظهار کرده است که "شمّاس شامی" یک رمان است نه تاریخ. این رمان، در واقع، گزارش مفصلی است که به حوادث بعد از واقعه کربلا میپردازد. مخاطب این گزارش هم، فرستاده ویژه روم است که در همان زمان به شهر شام سفر کرده بود تا جانشین جدید امپراتور روم را منسوب کند و آنچه باعث اهمیت این گزارش شده، جسارت نویسنده در پرداختن به موضوع جایه جایی سفیران است.
رمان «شمّاس شامی»گزارشی است از طرف «یولیوس»، نوکر «جالوت» - کارگزار امپراتوی روم در شام به سال 61 ه.ق – فرستاده «تیموتائوس» امپراتو روم که در سراسر رمان، گزارشنویس یعنی «یولیوس» بر آن است که برخلاف روایتهای موجود و خبرهای رسیده به امپراتور روم، خائن بودن سرورش را با ذکر جزییات ماوقع، انکارکند و پرده از رازی که گویا فقط نویسنده گزارش از همه ابعاد آن آگاه است، بردارد.
در ذیل بخشی از مقدمه مترجم عربی کتاب آورده شده که خواندنی است:
«سه سال پیش سفری داشتم به شهر حلب. قصدم خرید قطعهزمینی بود که در آن دوران بازنشستگی را سر کنم. خاطرات خوشی با همسرم در ایام جوانی از این شهر داشتیم. گفتم برای ایام پیری شهر مناسبی است... در همان ایام با پیرمرد سمسار مسیحی آشنا شدم؛ اوایل با من به عنوان محققی که در صدد خرید قطعه زمینی هستم، سلام و علیکی میکرد؛ در همان دیدار اول، دو جلد تاریخ شهر حلب، یک قلمدان نقرهای، یک سورمهدان برای همسرم از او خریدم.
به مرور زمان، وقتی که با شغلم و دلیل و علاقهام نسبت به تاریح شهر حلب آشنا شد، دوستیاش مستحکمتر شد. گفت کتابی دارد که بعید میداند نمونهاش را در دانشگاه بیروت یا جای دیگر دیده باشم...به پاس ادب به پیرمرد اظهار تمایل کردم کتاب را در فرصتی مناسب میبینم.
کتاب به زبان لاتین نوشته شده بودم نام کتاب را اتفاقات بینالنهرین گذاشته بودند. دیدن ورقههای زد و کهنه کتاب؛ نشت جوهرهای گونهگون بر کاغذها، ترکیب جملات، رنگارنگی جوهرها که گاه در یک فصل از سیاهی به کبودی با شنگرفی میزد، درشتنماییهای خاص که با حروف لاجوردی صورت گرفته بود از بهترین لحظات عمرم بود که در کنج آن مغازه سپری کردم. خستگی سفر با خواندن آن کتاب از تنم بیرون رفت. با مطالعه بیشتر کتاب متوجه شدم که متن اصلی گزارش به زبان لاتین توسط شخصی به نام یولیوس (که در جای جای متن به آن اشاره میشود) تحریر شده بود.
زمان دقیق تحریر متن معلوم نبود. حوادث بسیاری را نویسنده کتاب هم چون کشکولی زیباگردآوری کرده بود، مانند چگونگی سقوط شهر شام در سالهای چهل هجری، چگونگی وضع آب و هوا و مسائلی از این قبیل. اما حوادث مربوط به دربار بنیامیه و شهر شام که در سال شصت و یک هجری قمری مطابق با 682 میلادی میگذشت از لون دیگری بود. این اولین باری بود که میدیم حوادث بعد از واقعه کربلا توسط شخصی بیطرف در حال روایت است. متن، بسیار خواندنی بود، تردیدی ندارم که کاتبان بعدی در اصل متن، مطابق با سلیقه خود جزئیاتی بر متن اصلی افزودهاند؛ لازم به گفتن نیست که در همان نگاه اول شیفته کتاب شدم. البته پیرمرد سمسار از من زرنگتر بود.
تمام راههای به دام انداختن مشتریاش را به خوبی میشناخت. از او امتناع و از من خواهش سرانجام کتاب را به قیمت بسیار بالایی از او خریدم. به نحوی که دیگر پول قابل توجهی که بتوانم صرف خرید باغ و زمین بکنم برایم نمانده بود (وقتی که فروشنده زمین فرستاد دنبام گفتم خریدم را کردهام!) فردای آن روز، علی رغم میل باطنیام راهی آپارتمام کنه و فرسودهام در شهر دمشق شدم. ترجمه کتاب کاری نداشت باید کمی روی اصطلاحات آن کار میکردم و مواردی را که به آن شک و تردید داشتم با کتب تاریخی معتبری که در اختیار داشتم تطبیق میدادم. در نهایت کمی روی زبان گزارش کار کردم تا اندکی به زبان معیار امروز نزدیکتر شود کم تر از سه هفته بخش مربوط به شماس، عالی جناب جالوت ترجمه شد. امیدوارم که پس این مهم برآمده باشم.»
شماس شامی در جشنواره کتاب سال شهید حبیب غنیپور، در بخش ادبیات داستانی بزرگسال رتبه دوم را بدست آورده و نامزد جایزه روزی روزگاری، جلال آل احمد و قلم زرین هم بوده است.
قیصری نگارش این رمان 160صفحهای را که در دو هزار نسخه و به قیمت 3800 تومان منتشر شده در پاییز 86 به پایان رساند.
4. فصل شیدایی لیلاها
روایت هفت راوی از حرکت حضرت حسین، از 18 ذیالحجه خروج از مکه تا غروب عاشورا. آنهایی که شاید کمتر نامشان را شنیده ایم و میشناسیمشان. زهیر بن قین، ضحاک بن عبدالله مشرفی، حر بن یزید ریاحی، عبید الله بن حر جعفی، عمرو بن قرظه انصاری، شبث بن ربعی.
سید علی شجاعی درباره انگیزهاش از نگارش این رمان می گوید: حادثه عظیم کربلا لبریز از اتفاقات و وقایع تکاندهندهای است که هر یک از آنها به سبب ابعاد دراماتیک برجستهای که دارند میتوانند محمل مناسبی برای خلق یک اثر ادبی باشند. تمام هفتاد و دو نفری که در حادثه کربلا دوشادوش حضرت حسین (ع) با دشمنان جنگیدند جزو انسانهای برجسته و خواصی هستند که مسلماً زندگی هر کدام از آنها میتواند برای ما عبرتآمیز و مفید باشد. من در ابتدا در نظر داشتم این کتاب را به صورت هفت داستان کوتاه صورتبندی کنم اما بعد نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم که آن را در قالب رمان به نگارش درآوردم. «فصل شیدایی لیلاها» به شخصیتهایی پرداخته شده است که به رغم اهمیت و عظمتی که داشتهاند، تاکنون کمتر مورد توجه تاریخنویسان رسمی و نویسندگان بودهاند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «هر چه بیشتر عطش بر جگر و زبانم چنگ میزند، امیدم به سیراب شدن از تکرار یک نگاه، افزون میشود. انگار آتش این آفتاب، نوید بارانی است که در پیاش، رنگینکمان آن چشم، خواهد درخشید. و من خودم را رها کردهام میان سیل این روزها؛ که در کنار امام، زمان نمیگذرد و میایستد به ادب...»
زبان در این رمان 23 فصلی متناسب با حال و هوای داستان اگر چه از بیانی فاخر برخوردار است اما سعی شده با استفاده از تشبیهات شاعرانه برای خواننده امروزی جذاب باشد.
کتاب «فصل شیدایی لیلاها» در چاپ سوم با قیمت 5500 تومان به فروش می رسد.
انتهای پیام/