زنوزی جلالی: انقلاب با هیچ سریشی به «مبصر کلاس هشتم» نمی‌چسبد


زنوزی جلالی

خبرگزاری تسنیم : فیروز زنوزی جلالی در نشست نقد و بررسی کتاب «مبصر کلاس هشتم»؛ اثر برتر سومین جشنواره داستان انقلاب، گفت: من به هیچ وجه نمی‌توانم ارتباطی میان این داستان و انقلاب اسلامی پیدا کنم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، نشست نقد و بررسی رمان «مبصر کلاس هشتم» نوشته سید حسن حسینی ارسنجانی که در سومین جشنواره داستان انقلاب عنوان رمان برتر نوجوان را از آن خود کرد به همت کارگاه قصه و رمان حوزه هنری در تالار اوستای حوزه هنری برگزار شد.

این نشست با حضور داستان نویسان و صاحب نظران ادبیات از جمله محسن پرویز و فیروز زنوزی جلالی به عنوان منتقدان، سید حسن حسینی ارسنجانی نویسنده اثر و امیرحسن فردی مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری، خسرو باباخانی، راضیه تجار، محمد علی گودینی، علی الله سلیمی، محمد علی قربانی و دیگر نویسندگان برپا شد.

فیروز زنوزی جلالی مجری و منتقد این برنامه پس از ارائه گزارشی از داستان «مبصر کلاس هشتم» گفت: مسائلی در این اثر مطرح است که باید مورد مداقه قرار گیرد یکی این پرسش است که آیا این اثر رمان است یا داستان بلند، دیگری جنس اثر از لحاظ نوجوان بودن یا بزرگسال بودن اش باید مورد بحث قرار گیرد و نکته مهم دیگر پیرنگ و روند رخ دادن اتفاقات در این داستان است.

زنوزی جلالی که دو پرسش نخست را از دیگر منتقد برنامه پرسید، خود درباره پیرنگ داستان «مبصر کلاس هشتم» اظهار کرد: نوعی گسست از لحاظ ساختار در پیرنگ این داستان یافت می شود؛ در سلسله رخدادهای این داستان گسست ها و ناپیوستگی هایی وجود دارد که داستان آن ها را پر نمی کند و خواننده را سردرگم می کند، وقتی فکر می کنیم این یک داستان نوجوان است بیشتر این مشکل خود را نشان می دهد.

این منتقد ادبی در ادامه توضیح داد: گاهی در روند داستان موقعیت ها بدون هیچ توضیحی رها می شود و خواننده خود را در موقعیت جدید می بیند بدون آنکه توضیح کاملی درباره این تغییر وضعیت وجود داشته باشد.

وی افزود: در حالت طبیعی این گسست ها ذهن مخاطب را به هم می ریزد، مگر اینکه نویسنده کوشیده باشد به نحوی از شکل کلاسیک و سنتی روایت داستان فاصله بگیرد و درک برخی از موارد را به عهده خواننده بگذارد و به تعبیر عده از تکنیک سفیدخوانی در داستان استفاده کند که البته فکر نمی کنم نویسنده «مبصر کلاس هشتم» چنین قصدی داشته است.

زنوزی تصریح کرد: توجیه نشدن برخی از رویدادها و باور ناپذیری آنها از دیگر مشکلات «مبصر کلاس هشتم» است؛ جایی که منوچ(شخصیت اصلی داستان) برای پنهان شدن داخل قنات یا چاه می رود همه روستا به اتفاق می گویند او مرده است و هیچ تلاش برای پیدا کردن منوچ صورت نمی گیرد؛ این موضوع باور پذیر نیست در حالی که قنات به خانه برخی از اهالی روستا راه دارد و آنها می توانند او را در چاه بیابند.

وی همچنین گفت: نویسنده داستان در برخی مواقع با حوصله ریزپردازی می کند و همه جزئیات را توضیح می دهد اما بعضی جاها که نیاز به توصیف دقیق هست به سرعت از آن رد می شود و ریزپردازی توضیحی صورت نمی گیرد.

زنوزی جلالی با بیان اینکه تعداد شخصیت ها و نام هایی که به داستان «مبصر کلاس هشتم» وارد می شوند بسیار زیاد است، افزود: با وجود حدود 30 نام در این داستان اما بیشتر این شخصیت ها در سایه قرار دارند و شخصیت پردازی نمی شوند مگر دو یا سه نفر اصلی داستان؛ به همین دلیل بافت این داستان به قصه شبیه است و نوعی قصه گویی است.

این منتقد درباره فصل بندی کتاب «مبصر کلاس هشتم» خاطرنشان کرد: این کتاب کلا 140 صفحه است و این تعداد صفحات 23 فصل دارد که هر فصل آن 2 یا 3 صفحه است؛ سوال این است که منطق این فصل بندی ها چیست.

وی در همین خصوص ادامه داد: معمولا منطق فصل خوردن یا تغییر زمان و مکان رویداد است یا مثلا در کتاب «جنایت و مکافات» داستایفسکی ورود شخصیت جدید منجر به فصل خوردن می شود و یا موارد اینچنینی؛ اما فصل بندی این کتاب از منطق خاصی پیروی نمی کند و تعداد آنها بسیار زیاد است.

زنوزی جلالی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه «مبصر کلاس هشتم» اثر برتر سومین جشنواره داستان انقلاب شناخته شده، گفت: به نظر من این داستان هیچ ارتباطی به انقلاب اسلامی ندارد مگر اینکه فرض کنیم داوران سومین جشنواره داستان انقلاب تفسیری نمادین و تمثیلی از آن داشته اند؛ یعنی مثلا منوچ را یک دیکتاتور گرفته باشند و زورگویی های این مبصر را نماد ظلم پهلوی بدانند و «سید»(شخصیت داستان) را که در برابر تنبیه معلم مقاومت می کند و حتی یک آخ هم نمی گوید نماد مبارزه و ظلم ستیزی. در غیر این صورت عنوان داستان انقلاب با هیچ چسب و منگنه و بخیه و سریشی به این داستان نمی چسبد!

این صاحب نظر ادبیات داستانی با بیان اینکه تکلیف خواننده این اثر در بسیاری از موارد با آدم های این داستان مشخص نیست، افزود: بالاخره مشخص نیست که شخصیت های روستایی که توصیف می شوند دهاتی هایی هستند که سطح سوادشان پایین است یا نه؛ گاهی در داستان خودکار «پارکر» به دست می گیرند و نسبت به رسانه ای مانند «بی بی سی» شناخت دارند اما در مواقعی هم تا حدی خنگ هستند که تفاوت خودکا رو خودنویس را نمی دانند! (اشاره به وقایع داستان)

وی ادامه داد: در بسیاری از موارد هم واژگانی را که استفاده می کنند اصلا به شخصیت ها نمی خورد و بر دهان آنها نمی نشیند.

زنوزی در پایان سخنانش به ایراد راه یافته به کتاب اشاره کرد و گفت: نام پدر منوچ از آغاز «ذبیح الله» عنوان می شود اما در یکی از فصول کتاب، پدر منوچ با نام «مراد» خوانده می شود و دوباره در پایان همان اسم «ذبیح الله» برای پدر استفاده می شود.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران