اسرافیلی: مراثی عزیزی هم رگههایی از شطحیات داشت
خبرگزاری تسنیم : حسین اسرافیلی با اشاره به اینکه سبک شعر عزیزی در شعر آئینی، تلفیق مراثی با شطحیات بود، گفت: برخی با این نوع بیان عزیزی مشکل داشتند و آن را نمیپسندیدند که محمودحکیمی یکی از همین افراد بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، احمد عزیزی را نه تنها همه کسانی که با شعر و شاعران حشر و نشر دارند، بلکه خیلی از کسانی که شعرخوانی او را در دهه 60 و 70 در تلویزیون دیدهاند، میشناسند؛ شاعر آئینیای که شعرش رنگ دیگری از ارادت به خاندان عصمت و طهارت داشت. عزیزی آثار متعددی از خود به چاپ رسانده است که میتوان از این مجموعه به «کفشهای مکاشفه»، «شرجی آواز»، «خوابنامه و باغ تناسخ»، «ترجمه زخم»، «باران پروانه» و «ملکوت تکلم» اشاره کرد.
عزیزی از پیشگامان شعر آیینی پس از انقلاب به شمار میآید و همیشه نامش را در کنار برجستهترین شاعران این دوره میبینیم. عزیزی پنج سالی است که به اغما رفته است، 15 اسفندماه سال 86 روزی است که عزیزی به دلیل بیماری کلیوی در کرمانشاه بستری شده و به اغما رفته است.
با میرشکاک در «صحیفه»
به همین بهانه با حسین اسرافیلی، از شاعران حلقه حوزه هنری در دهه 60 و 70، در خصوص این شاعر کرمانشاهی به گفتوگو نشستیم. وی در آغاز صحبتهایش به نحوه آشنایی خودش با عزیزی اشاره کرد و گفت: عزیزی را که خدا شفایش بدهد، از اواخر دهه 60 میشناختم. او آن موقع در روزنامه جمهوری اسلامی بود که با همکاری یوسفعلی میرشکاک، ویژهنامهای با عنوان «صحیفه» چاپ میکردند. «صحیفه» ویژهنامهای بود که هر چند وقت یکبار منتشر میشد و در آن شعر شاعران معاصر برای نمونه ذکر میشد. من برای اولینبار که به دفتر این ویژهنامه رفته بودم تا شعرم را برای چاپ بدهم، با عزیزی آشنا شدم.
دهه 60 و 70 در حوزه هنری
اسرافیلی ادامه داد: بعد از آن در سالهای دهه 60 و 70 ارتباط ما در حوزه هنری ادامه داشت. البته بیشترین ارتباط و تعامل ما در همین حوزه شعر بود و هیچ وقت هم فراتر نرفت، اما عزیزی با برخی از شاعران مانند میرشکاک ارتباط خانوادگی داشت. در همین ایام در حوزه هنری، حلقه شعر قویای با شاعران کمتعداد اما توانا تشکیل شده بود. شاعرانی مثل قیصر امینپور، سیدحسن حسنیی، سهیل محمودی، ساعد باقری، سپیده کاشانی، مشفق کاشانی، مرحوم شاهرخ اورامی، محمدرضا محمدی، طه حجازی و مهرداد اوستا در این حلقه بودیم.
بیشتر شعرهایش رنگ شطحیات داشت
این شاعر در ادامه به سبک شعری عزیزی اشاره و عنوان کرد: در هیمن سالها بود که عزیزی از گیلانغرب به همدان و از آنجا به تهران آمده بود و با خانواده ساکن این شهر شده بود. محل برگزاری جلسات شعرخوانی ما بیشتر در حوزه هنری برگزار میشد که هر شاعری، شعر خودش را میخواند و بعد جلسه نقد و بررسی داشتیم. عزیزی از همان اول بیشتر شعرهایش رنگ شطحیات داشت، یعنی این مهمترین ویژگی بارز سرودههای او بود. بیشتر جوانان با شطحیات آشنا نبودند؛ به معنای شعری که رنگ کفر بدهد، اما شاعر برای اینکه منظور خود را در لفافه مخفی و بیان کند، این نوع بیان را انتخاب میکند. بسیاری از شاعران جوانی که در این جلسات میآمدند و این جلسات به نوعی جلسه درس و تجربهاندوزی برای آنها بود، با این اصطلاح و سیاق در شعر آشنا میشدند و از خود عزیزی در مورد این نوع شعر توضیح میخواستند.
مثنویهایی متفاوت و آمیخته با شطح در رثای اهل بیت(ع)
اسرافیلی در ادامه افزود: بیشترین تأثیرگذاری شعر عزیزی در قالب مثنوی بود. یک نگاه تازه و یک بیان جدیدی در مثنویهای عزیزی دیده میشد که نوع اشعار او را در این قالب با دیگر شاعران متمایز میکرد. اگرچه مثنویهای او گاهی مورد اقبال عمومی قرار نمیگرفت و مغفول واقع میشد، اما خود همین اشعار موج جدیدی در مثنویسرایی ایجاد کرده بود که قابل تقدیر بود. مهمترین ویژگی سرودههای عزیزی بیان شطحیات در رثای اهل بیت(ع) بود. این دو با هم کمی در تناقض است و معمولاً برای خیلیها، حتی کسانی که منتقد شعر و کارشناس بودند، نیز شبهه ایجاد میشد. گاهی بر او خرده میگرفتند که این چه شعری است برای اهل بیت(ع) میگویی و با این کار مقام این بزرگواران را زیر سؤال میبری.
ماجرای ایراد حکیمی به عزیزی
این شاعر ادامه داد: حتی یکبار محمود حکیمی که خود در عرصه ادبیات صاحب نظر است، در حوزه هنری به عزیزی ایراد گرفت و گفت که چه بیانی است که برای ائمه(ع) به کار میبری؟ دیگر نباید از این دست شعرها بگویی. عزیزی در آن جلسه حرفی نزد، اما برای جلسه بعد یک جوابیه طولانی برای استاد حکیمی آماده کرده بود. به من گفت که فلانی این شعر را برای نقد استاد گفتهام، اما چون مقام استاد بالاتر است، آن را نمیخوانم. به بزرگان و صاحبنظران شعر احترام میگذاشتند و به خاطر همین جواب این استاد را اینطوری ندادند.
انتهای پیام/