جشن سوری؛ آیینی باستانی با شاخ و برگ‌های افزوده

جشن سوری؛ آیینی باستانی با شاخ و برگ‌های افزوده

خبرگزاری تسنیم : همان گونه که خصلت آدمیزاده بوده و است به مرور زمان در هر ناحیه ای از ایران رسومی خاص به این سنت مذهبی در ابتدا سادۀ ایران باستان افزوده گردیده است،.

 خبرگزاری تسنیم -حسن افضلی: جشن سوری و یا آنچه ما امروز آن را چهار شنبه سوری می‌خوانیم، جشنی است که مانند بیشتر جشن‌های ایران باستان که به ستاره شناسی بستگی دارند مبدا همه حساب های علمی و تقویمی است.

در آن روز در سال 1725 پ م زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ کهن را درست و منظم کرده است (1). ازین رو شاید از آنچه که بایسته این مناسبت تاریخی بوده کمتر به آن توجه شده !

جشن سوری یا چهار شنبه سوری

در کتاب تاریخ بخارا(2) اشاره شده که منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری این جشن را برگزار می‌کند که موجب آتش سوزی در قصر او نیز می شود:

«..... و چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک بنشست اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان ، فرمود تا آن سرای ها را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند . آن گاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنانکه عادت قدیم است ، آتشی عظیم افروختند . پاره ای آتش به جست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت .....»

آنچه از این بخش برداشت می‌شود این است که بطور یقین این جشن در 350 هجری و در ماه شوال که مصادف با پایان سال شمسی بوده توسط یکی از شاهان سامانی در بخارا و جوی مولیان برگزار شده است و آنجا که نگارنده به «عادت قدیم است» اشاره می‌کند مشخص می‌شود که این جشن از سال‌ها و بلکه سده‌‌های پیش در ایران رایج بوده است.اما هیچ اشاره ای به روز آن نشده ، یعنی شب چهار شنبه سوری.

گذری بر کتاب جشن های آتش

«روشنی و آتش ، نور و خورشید همیشه مظهر زندگی و رویش و بالیدن بوده است . این عنصر نزد ایرانیان بسیار مقدس و محترم بود چنان که آن را تجلی وجودی خداوند می‌دانستند. به همین جهت در ستایش و بزرگداشت و تجلیل آن به هر شیوه و راهی که می‌شد اقدام می‌کردند. از این رهگذر است که در اوستای متاخر سرودهایی ستایش آمیز درباره آتش و خورشید در شمار نمازهای معمول و مهم آمده است. پرستش سویا قبله ایرانیان کهن و آریائیان از کهن ترین ادوار ، رو به سوی نور و روشنایی قرار داشت و هرگاه می خواستند مراسم دینی انجام دهند یا نماز بگذارند و یا خداوند را عبادت نمایند ،داخل معابد به سوی آتش فروزان و خارج از معبد سوی خورشی یا ماه و یا هر روشنی دیگر می ایستادند و از همین ره گذر است که شائبه آتش پرستی برای ایرانیان پیدا شد.

آتش میان همه تیره‌ها و اقوام آریایی از احترام و ستایشی ویژه برخوردار بود و امروزه اثرات ان در همه ادیان و مذاهب و سنن قومی و جشن های ویژه مردم سراسر زمین آشکار است.

میان آریاهای هند و ایرانی ، داستان ها و روایات بسیاری درباره آتش و چگونگی پیدایش آن موجود است. رایج ترین این افسانه‌ها روایت فردوسی است در شاهنامه که به موجب آن بر اثر اتفاقی که جنبه راز آمیز و کنایتی دارد آتش پدید آمد. در رهگذار هوشنگ شاه ناماور پیشدادی ، ماری سیاه نمودار شد. هوشنگ سنگی بدان مار سیاه پرتاب کرد، جرقه پرید و در خس و خاشاک افتاد و آتش پدید آمد و مار سیاه گریخت. مردم آتش را روشن نگاه داشتند و هر ساله در همان هنگام جشنی بزرگ به یادبود آن حادثه بر پا کردند که استمرار یافت. روشنی و آتش ، سمبول و کنایه از زیبایی ، برکت و آسایش و لاجرم وجودی خداوند است. مار سیاه کنایه است از بدی، تباهی، مرگ و هر چیز شیطانی ،این تعبیر در مورد شب و روز و روشنی و تاریکی و بسی از امور دیگر نیز صادق است.با روشن شدن آتش مار می گریزد و نیکی بر بدی غلبه می‌کند.

پس به این سبب است که جشن سده ، بزرگترین جشن آتش ایرانیان به هوشنگ منسوب می شود. اما درباره وجه تسمیه سده چنین تعبیر و بیان آمده است. سده مأخوذ است از عدد سد . می گویند چون سد روز اززمستان بزرگ سپری می شد مردم جشن سده برپا می‌کردند. به تعبیر دیگر سد هنگام- یعنی پنجاه شب و پنجاه روز به نوروز مانده جشن را بر پا می نمودند.

انگیزه های داستانی جشن سده نیز چون جشن های دیگر مربوط و منسوب می شود یا به کسانی داستانی و تاریخی یا شاهان و یا حوادث طبیعی .

روشنی و آتش و آفتاب تجلی اهورا مزدا است . اهورا مزدا به وسیله نور تجلّی می کند. نور مایه زندگی و خورشید افزار زندگی است. ایرانیان از دورترین ایام چنین می اندیشیدند هنگامی که می خواستند ستایش خداوند را انجام داده و نماز بگزارند به سوی خورشید می ایستادند. هرگاه شب هنگام بود و یا در جایی سربسته (آتشکده) نماز می‌گذاردند و ستایش پروردگار می‌نمودند ، رو به آتش فروزان که با بوی‌های خوش فضا را معطر می‌ساخت می‌ایستادند.میان همه اقوام آریایی ، آتش از موقعیتی والا و مقام قداست مآبانه برخوردار بود. در اساطیر اقوام و گروه های مختلف آریایی در سراسر اروپا و آسیا و شبه قاره هند ، افسانه ها و داستان هایی فراوان درباره آتش و تقدس و مقام و تیمار و نگاه‌داری آن وجود داشته و دارد.

میان آریایی‌های هند و ایرانی نیز درباره آتش افسانه ها و روایات فراوانی موجود است. در اوستا و منابعی که به فارسیِ میانه ، یعنی پهلویِ ساسانی در دست است این گونه استوره ها و روایات را می توان مطالعه کرد. چون نور ، روشنایی ، آتش و خورشید مظهر اهورا مزدا بودند و این مظهر با درآمد خود: پلیدی، بیماری، زشتی، ترس و همه آثار شرارت و شیطانی را نابود می‌کرد و می‌گریزانید، در اوجاغ‌های خانگی، درآدریان‌ها و درب مهرها و آتشکده ها، آن را همواره روشن نگاه می‌داشتند. در آغاز همه جشن‌ها آتش می‌افروختند و ستایش و نماز اهورا مزدا را انجام می‌دادند.

اما یک سلسله از جشن ها ، ویژه آتشی بود که از همه برتر و با شکوه‌تر از جشن سده باید یاد کرد.در نظر ایرانیان مقام آتش از سایر عناصر برتر و والاتر بود این به عیان در اوستا آمده است از بسیاری اشارات نویسندگان ، مورخان ، و محققان آشکار است که جشن های نوروز، سده و مهرگان – جشن هایی بوده است، همگانی که با سرور و شادمانی و به صورت کارناول و نوعی هرج و مرج و قانون گریزی همراه بوده است . اما کم کم با جای گزینی قانون و تغییر حکومت ایران، به اجبار بسیاری از جنبه های مخالف شئون اجتماعی آن حذف شده است.

گذشتن سیاوش از آتش و ارتباط آن با چهارشنبه سوری

از هنگامی که شادروان ذبیح بهروز در کتاب تقویم و تاریخ ، مبنایی بر عصر و تاریخ دقیق زندگی زرتشت و روز شمار زندگی به دست داد ، که البته کار او از این دیدگاه که اصلاحی در گاه شماری تاریخی است و نشان دادن محاسبه دقیق سال خورشیدی ، سخنی نیست؛ اما درباره تاریخ زندگی زرتشت و نظراتی این گونه چون تاریخ دقیق زندگی مهر یا میترا که وی را شخصیتی تاریخی معرفی کرده است جای سخن فراوان است و به هیچ وجه چنین تاریخ هایی از سوی محققان و صاحب نظران پذیرفته نشده است، پژوهنده کتاب مورد اشاره و نقل از آن نیز از شمار پیروان ذبیح بهروز است ، یا اینکه به روشی همان راه را رفته است. وی معتقد است که جشن چهارشنبه سوری ، یادگار و بازمانده از گذر سیاوش از آتشی است که البته آن یک مراسن کهن و سنتی برای اثبات بی گناهی موسوم به وَر یا وَرَنگه varangh یعنی آزمایش ایزدی بوده است :

« چهارشنبه سوری یا کشته شدن سیاوش: سرگذشت زندگی سیاوش ، سرگذشت عبرت انگیز و آموزنده ایست که شرح تفصیلی آن در شاهنامه فردوسی نقل شده است. آموزنده ترین قسمت این جریان تاریخی گذشتن سیاوش از خرمن آتش به منظور برائت از اتهام و اثبات بی‌گناهی وی بوده است . مع‌هذا از جریانات تاریخی فوق آنچه بدست فراموشی سپرده شده ، ارتباط روز چهارشنبه پایان سال (چهارشنبه در پایان سال پیش 1013 پیش از میلاد منظور است به نظر پژوهند مطلب) با تاریخ کشته شدن این شهازاده جوان می باشد که تاکنون شاید شناخته نشده باشد و می بایست مورد توجه قرار گیرد.

آثار و علائم اندکی که از جریان تاریخی فوق بر جای مانده نشان می‌دهد که سیاوش در پایان سال ثابت 1013 پیش از میلاد /713 تاریخ مبنا، که برابر با روز چهارشنبه بوده به دستور افراسیاب کشته شده و یک روز پس از کشته سدن سیاوش ، فرزند وی کی خسرو در روز پنجشنبه ، یکم فرودین ماه سال 1012 پیش از میلاد /714 تاریخ مبنا در توران متولد می شود.- و چون در آیین زرتشتی مراسم سوگواری در رثای مردگان جایز نیست ، پارسیان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش می گذشتند تا خاطره سیاوش به منظور دفاع از عفت و پاکدامنی – جاودان باقی بماند.»(3)

(گفته می شود که «مجموعه آیین های نوروزی از « جشن سوری » (چهارشنبه سوری) آغاز می‌شود و با آیین سیزده به در نوروز به سرانجام خود می رسد.»

اما دکتر کوروش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می‌داند.
دکتر نیکنام در این باره می‌گوید:"ما زرتشتیان در کوچه‌ها آتش روشن نمی‌کنیم و پریدن از روی آتش را زشت می‌دانیم. در گاه شماری ایران باستان و زرتشتیان اصلأ هفته وجود ندارد. ما در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم. شنبه و یکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه‌ای را جشن بگیریم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد. ما پیش از تسلط اعراب بر ایران هر ماه را به سی روز تقسیم می کردیم. و برای هر روز هم اسمی داشتیم . هرمز روز، بهمن روز،... برای ما سال 360 روز بوده با 5 روز اضافه ( یا هر چهار سال 6 روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می‌کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم.

بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی 5 روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."

مرحوم پورداود نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد پیشین فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی دانشگاه تهران نیز، هم عقیده با دکتر نیکنام بوده و بر این باور است که: «درجشن‌ چهارشنبه‌ سوری‌، از روی‌ شعلة‌ آتش‌ جستن‌ و ناسزایی‌ چون‌ سرخی‌ تو از من‌ و زردی‌ من‌ از توگفتن‌، از روزگارانی‌ است‌ که‌ دیگر ایرانیان‌ مانند نیاکان‌ خود آتش‌ را فروغ‌ ایزدی‌ نمی‌دانستند (پسا اسلامی)، وگرنه‌ این‌بی‌ حرمتی‌ را برآتش‌ نمی‌پسندیدند.»

اما بر پایه ی پژوهش‌های انجام شده توسط پژوهشگر معاصر هاشم رضی: «زمان باستانی « جشن سوری» و نه چهارشنبه سوری را می توان در این سه گاه باز جست :

1-شب بیست و ششم از ماه اسفند ، یعنی در نخستین شب از پنجه ی کوچک.

2- نخستین شب پنجه ی بزرگ یا "پنجه ی وه" که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز « جشن همسپهمدیم»

3- دیدگاه سوم ، شب پایانی سال است که ارجمندترین روز « جشن همسپهمدیم» و جشن آفرینش انسان است»، که هیچکدام ارتباطی با روز چهارشنبه نمی دارد.

محمود روح الامینی مردم‌شناس و جامعه‌شناس ایرانی، آتش افروزی و شادمانی شب چهارشنبه آخر سال را جنبۀ اسلامی- شیعی داده و به قیام مختار ثقفی که به خون‌خواهی امام حسین (ع) و فرزندانش قیام کرده بود، نسبت می‌دهد: «مختار وقتی از زندان خلاصی یافت و به خون‌خواهی کشتگان کربلا قیام کرد ، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد ، دستور داد که شیعیان بر بام خانه ی خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بود و (این سنت) از آن به بعد مرسوم شد.»

یکی از حدس‌ها نیز این است که شاید به این دلیل بوده که از آن پس مردم ایران که دوستدار اهل بیت رسول اکرم (ص) و حضرت سید الشهدا(ع) هستند ، آن شب را پاس می دارند و به یاد آن شب چهار شنبه را با جشن سوری همزمان جشن می‌گیرند ، که در آن شب دوستداران واقعی حضرت سید الشهدا (ع) شناخته شدند .

برخی دیگر از مستندات تاریخی نشان دهندۀ برقراری این جشن در سدۀ چهارم هجری می باشد:«... و چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک بنشست اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای ها را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آن گاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنانکه عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند. پاره ای آتش به جست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت .....»

روایت بالا نشان از آن دارد که در سال 350 هجری قمری (حدود سال 339 خورشیدی = حدود سال 960 میلادی) چنین مراسمی برگزار می‌گردیده و جملۀ « چنانکه عادت قدیم است» بیانگر آن است که این جشن در سالیان پیش از آن نیز برگزار می‌شده است. مهم‌تر این که از این مراسم به عنوان "شب سوری" یاد شده بی آنکه ذکری از پیشوند "چهارشنبه" گردیده باشد که خود مبین اینست که نام این جشن در اصل "شب سوری" می‌بوده است و نه چهارشنبه سوری. افروختن آتشی عظیم نیز نشان از آن دارد که مراسم پریدن از روی آتش در آن زمان مرسوم نبوده بلکه صِرف افروختن آتش و برگزاری جشن رواج می داشته است.

تصویری از مراسم جشن چهارشنبه سوری که بر یکی از دیوارهای عمارت چهل ستون در اصفهان کشیده شده است آتشی عظیم را نشان می‌دهد که بر فراز تپه ای افروخته شده و در دامنه آن تپه مردم از زن و مرد، به جشن و پای‌کوبی با نوای موسیقی مشغول می‌باشند. حجم آن آتش عظیم در این تصویر باز هم بیانگر این امر می باشد که در آن زمان – حدود سال 1600 میلادی- نیز سنت پریدن از روی آتش معمول نبوده بلکه آتشی افروخته می شده و مردمان به جشن و شادمانی می‌پرداخته اند.

یاسنت لویی رابینو که از سال 1906 و 1912سال سرکنسول دولت انگلستان (بریتانیا) در شهر رشت بوده است در کتاب خود "ولایات‌دارالمرز ایران‌ ـ گیلان‌" که حاصل سالها تحقیق او و جمع آوری اطلاعات از مردم ناحیه شمال ایران می‌باشد، در مورد مراسم چهارشنبه سوری چنین می‌نوسید:«... آخرین‌یادبودهای‌ مذهب‌ زردشت‌ هنوز هم‌ از گیلان‌ محو نشده‌ است‌. آنها به‌ داشتن‌ خروس‌ سفید علاقه‌ دارند، زیرا معتقدند که‌ آواز خروس‌ الهام‌ بخش‌ سعادت‌ است‌. در آخرین‌ چهارشنبه‌ سال‌، قبل‌ از نوروز، مردها و زن‌ها آتش‌ می‌افروزند و در حالی‌ که‌ فریاد می‌کشند؛ "غم‌ به‌ در غصّه‌ به‌ در گوله‌ گوله‌چهارشنبه‌ در- به‌ حق‌پنجشنبه‌ نکبت‌ بشه‌ دولت‌ بایه" از روی‌ آتش‌ می‌جهند.»

کناب مذکور، تنها مدرکی می باشد که از چهارشنبه سوری به عنوان آخرین یادبودهای مذهب زرتشت یاد کرده و نخستین سندی به شمار می‌رود که به صراحت پریدن از روی آتش را به عنوان بخشی از جشن چهارشنبه سوری در دهه اول قرن بیستم ذکر نموده و مضاف بر آن اینکه از برگزاری این مراسم در روز چهارشنبه یاد کرده است و نه شب چهارشنبه! با توجه به اینکه منبع اطلاعاتی که وی جمع آوری نموده است مردم بوده‌اند، پیوند دادن مراسم چهارشنبه سوری به آخرین یادبودهای دین زرتشت گفتاری عامیانه می بوده که مبنای سندی نداشته وگرنه او در کتاب خود به آن استناد می‌نموده است. اما به شرحی که ایشان از چگونگی برگزاری مراسم چهارشنبه سوری داده است می‌توان اطمینان نمود زیرا که خود، شخصاً بارها شاهد اجرای آن بوده است.

از آنجا که در ایران باستان روزهای هفته رایج نبوده است، آتش افروزی (و نه مراسم چهارشنبه سوری به شکل امروزی) پیش از نوروز در سه‌‏شنبه شب آخر سال انجام نمی‌‏گرفته است، بلکه این آتش افروزی درست پیش از آغاز جشن " همسپتمدم" یعنی در سیصد و شصتمین روز سال که آغاز روزهای "گاسانیگ" یا "پنجه وه" (پنج روز اضافه هر سال) می‌باشد، انجام می‌گرفته است. زیرا ایرانیان در عصر باستان بر این باور بوده‌‏اند که فرورهای نیاکان در آغاز این روزها به زمین می‌‏آیند و برکت و نیک روزی را برای خاندان خویش به ارمغان می‌‏آورند. برای راهنمایی این فرورها ایرانیان بر سر در خانه‌‏های خویش آتش می‌‏افروختند و شعله های این آتش را از آتشدان خانه فراهم می ساختند تا فرورها بتوانند "خان و مان" خویش را بیابند. همچنان که در روایت‌ پارة‌ 49 فروردین‌ یشت‌ آورده شده است: «فروهرهای‌ نیک‌ و توانای‌ پاکان‌ در هنگام‌ جشن‌ گاهنبار، ازآرامگاهان‌ فرود می‌آیند و ده‌ شب‌ِ پی‌ در پی‌ از برای‌ آگاهی‌ یافتن‌ از احوال‌ بازماندگان‌، در "خان‌ و مان" ‌پیشین‌ خود به‌ سر می‌برند»

در هر حال چنین به نظر می‌رسد که ایرانیان پس از رواج گاه‌شمار قمری و برقراری هفته و روزهای مربوطه در آن ایام که در نتیجه آن پنج روز مسترقه از میان برده شده بوده، ایرانیان جشن "شب سوری" که در حقیقت افروختن آتش بر فراز بامها و یا بر سر در خانه ها در پنج روزۀ مسترقه (پنجة‌ ) آخر هر سال می‌بوده که به آخر اسفند ماه اضافه می‌گردیده است را به بهانه رفع نحوست روز چهارشنبه که سنتی سامی بوده است به شب چهارشنبه آخر هر سال منتقل نموده و ثابت نگه داشته‌اند.  نقل است که اعراب روز چهارشنبه را روزی نحس و بد شگون می‌دانسته اند. جاحظ‌ مورخ معتبر قرن سوم هجری در اثر معروف خود «المحاسن‌ والاضداد»‌ در این مورد می‌گوید: «الیوم‌ُالاربع‌، یوم‌ ضنک‌ّوَالنحَّس = روز چهارشنبه روزی بی برکت و نحس است‌»، لذا اعراب در این روز با برگزاری مراسمی این نحوست را به در می نموده اند. کما اینکه منوچهری‌ دامغانی‌ شاعر بزرگ‌ ایرانی سدة‌ پنجم‌ تحت‌ تأثیر همین‌ اندیشة‌ سامی‌ قرار گرفته و سروده است: «چهارشنبه‌ که‌ روز بلاست‌، باده‌ بخوربه‌ ساتکین‌ می‌خور، تا به‌ عافیت‌ برسی.». و همچنین فردوسی نیز در کتاب شاهنامه از واژۀ چهارشنبه استفاده نموده و آنرا روزی بد شگون شمرده است، برای نمونه در این بیت که ستاره‌شناسان‌ «بهرام‌ چوبینه‌» سپهسالار ساسانی‌ را از جنگ‌ با «پرموده‌» پسر شاه‌ ترکان‌، در روز چهارشنبه‌ باز می‌دارند: ستاره‌ شُمُر گفت‌ بهرام‌ را / که‌ در چهارشنبه‌ مزن‌ گام‌ را.

اما چرا این جشن در شب چهارشنبه برگزار می‌گردد و نه خود روز چهارشنبه؟ ایرانیان همانند دیگر اقوام آریائی شب را مقدم بر روز می‌شمرده اند. به عبارت دیگر هر روز جدید از غروب شروع می‌گردیده و نه از طلوع آفتاب. همچنان که در اوستا بارها از مدت زمان سه شب و نُه شب به جای سه روز و یا نُه روز استفاده گردیده است و در نیایش بهرام از شبهائی که زندگی می‌کنی یاد گردیده است و نه روزهائی که زندگی می‌کنی: « بشود که‌ رمه‌ای‌ از چارپایان‌ از آن‌ تو شود و گروهی‌ از مردان‌ بشود که‌ از مَنِش‌ِ ورزیده‌ از زندگی‌ ورزیده‌، برخوردار شوی‌، بشود که‌ شاد زندگی‌ کنی‌ به‌ شبهایی‌ که‌ خواهی‌ زیست‌»، لذا ایرانیان جشن مذکور را به جای خود روز چهارشنبه در شباهنگام آخرین سه شنبه هر سال که در حقیقت برای آنها شروع روز چهارشنبه محسوب می گردیده است، برگزار می‌نموده‌اند.

و اما مراسم جشن "شب سوری" بعدها از جنبۀ سنتی مذهبی-زرتشتی بیرون آورده شده و به افروختن آتش و برقراری جشن و سرور در حاشیه آن تبدیل گردیده است. همان طوری که از نوشتۀ کتاب یا سنت لویی رابینو بر می‌آید در اوائل قرن بیستم بوده است که پریدن از روی آتش و گفتن کلماتی مانند "زردی من از (آن) تو و سرخی تو از (آن) من"و یا با کلماتی متفاوت به گویش های محلی دیگر رواج یافته است.

دلیل توجه به فروغ و روشن کردن‌ آتش

نگویی که آتش پرستان بَدند
پرستندگان پاک یزدان بُدند
"فردوسی"

فروغ به معنی نور و روشنایی است ، بر اساس تعلیمات زرتشت از آتش(4)   که یکی از مخلوقات اهورا مزدا میباشد نیز نشات می گیرد .بر خلاف یک تصور نا بجا تقدیس آتش نه به دلیل پرستش آن که در واقع نوعی نشانه و اثر از روشنایی و حقیقت اهورا مزدا میباشد و نقشی کنایه‌ای دارد .

در زمان ایران باستان و همچنین پیروان امروزی آیین بهی(زردشتی) از آنجا که برای اهورا خالق مطلق گیتی سمت و سویی جغرافیایی و مادی قائل نیستند هر جا که فروغی دیده شود آن را نشانه ای صوری از وجود روشنایی و حقیقت و وجود اهورا مزدا می دانند ، از این روست که در هنگام نماز رو به فروغ نماز می گذارند .

در تعلیمات آیین بهی انگره مینو ( از دو بخش انگره + مینو تشکیل میشود انگره به معنی فشرده و خلل رسانی است و مینو از «من» می آید که در زبان سنسکریت به معنی دانش است ) سبب بدی و زشتی و پلیدی در تاریکیست و در نقطه مقابل آن سپنتا مینو * ( از دو بخش سپنتا + مینو تشکیل شده در اینجا سپنتا به معنای سود رسانی و مینو هم معنی قبل است ) قرار دارد که سبب خیر و خوبی و نیکیست و در روشنایی و فروغ جاودان قرار دارد .

همچنین آتش در زمان باستان دارای خاصیت ضد عفونی و در واقع از بین برنده بیماری و بدی بوده که اینها همه به خواست اهورا مزدا بدست انگره مینو تولید می‌شدند .
از این جهت و دلایل دیگر برای تقدیس آتش است که در آیین باستانی ایران آتش تقدیس میشده و اکثر مراسم و جشن ها با حظور آتش بر گزار می‌شده و می‌شود .

البته دلیل دیگری نیز وجود دارد و آن آتشی است که زرتشت با خود به همراه داشته و بی دود بوده ، بحث در مورد آن آتش از حوصله این نوشت خارج است . مخاطبان را به کتابهای تفصیلی ارجاع می‌دهیم.(5)

یک عقیده کهن ایرانی

اعتقاد مردم باستان فروهرها(6)  به مدت ده شبانه روز از جایگاه اصلی و آسمانی خود به شهر و دیار خود فرود آمده و میان بازماندگان زندگی می کنند. تا پیش از روز بیست و پنجم اسفند ماه که در شب آن ، یعنی شب بیست وششم فروهر ها فرود می آیند.

در این روزها بازماندگان لباس نو تهیه می کنند و در اتاق ها به ویژه اتاق درگذشتگانشان نقل و نبات و شیرینی و میوه و سبزی و گل و کتاب مقدس و شمع روشن و چوب های خوشبو در سفره می‌نهند . کدورت ها و نقارها را بر طرف می کنند به‌آن امید که چون روان درگذشتگان به میان آنان آمدند شاد و راضی باشند و به بازماندگان دعا و برکت عنایت کنند .

در این شب‌ها مردم بر سر بام‌ها برای راهنمایی روان درگذشتگانشان آتش روشن می‌کردند تا در فروغ و روشنای آن آتش ، روان درگذشتگان در روشنایی وارد خانه بازماندگان شوند ، همچنین رسم بوده که کنار آن آتش که بر پشت بام روشن میکردند خوراک های ویژه ای نیز قرار دهند .

سه حدس برای تعیین زمان اصلی جشن سوری در ایران باستان

به طور تحقیق می‌توان تاریخ برگزاری شب سوری را در ایران باستان از سه مرحله بیرون ندانست یا در شب بیست و ششم از ماه اسفند ، یعنی در نخستین شب از پنجه کوچک (از بیست وششم اسفند تا سی ام می باشد )(7) یا نخستین شب از ده شب و روز فروردگان ( شاید همان عید نوروز باشد ، این جشن پیش از زرتشت نیز در ایران شرقی رواج داشته هنگام اصلی آن پنج روز کبیسه یا پنجه دزیده یا اندرگاه است)(8) قرار دارد ، یا در اولین شب پنجه بزرگ یا پنجه وه ( پنج روز آخر سال است ) (9) که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز جشن همسپتمدم Hamaspatmadam و آخرین گهنبار محسوب میشود دانست .

و یا در آخرین شب سال قرار دارد که جشن اصلی همسپتدم و‌آخرین گهنبار( در واقع گهنبار ها شش فصل نا متساوی و شش تقسیم سال به شمار می روند که بر اساس زندگی جوامع دامدار و کشاورز این چنین تقسیم به وجود آمده است )

البته این تقسیم بندی مختص به آیین زرتشتی نیست ، چه پیش از زرتشت نیز در ایران و هند چنین گاهنبار هایی وجود داشته که با خواندن سرود ها و ادعیه های ویژه مذهبی و نماز برگزار میشده ) و جشن آفرینش انسان است .

( گهنبار مواقع آفرینش و خلقت زمین است در کل شش گهنبار عبارتند از : 1: میدیوزرم – Midyuzarm- 2: میدیوشم – Midyushcm 3: پیتی شهیم - Pityshahim 4 : ایاترم – Ayathcrm 5: میدیارم – Midyarem 6 : همسپتمدم - Hamaspatmadam و این شش با احتساب تاریخ فعلی به ترتیب:
1 : از یازده تا پانزدهم اردیبهشت ماه
2: از یازدهم تا پانزدهم تیر ماه
3 : از بیست و شش تا سی شهریور ماه
4 : ازبیست و شش تا سی مهرماه
5 : از ده تا چهار ده دی ماه
6 : از بیست و پنج تا آخر اسفند ماه )

ضحاک و چهارشنبه سوری

....میگویند ضحاک (یا اژدهاک از شاهان ماد) شخصی را بنام اورامانیل مامور کرده بود که هر روز دو جوان خوبرو را بکشد و از مغز آنان برای مار های دوش وی خوراک فراهم آورد و هر روز دو جوان خوبرو به او سپرده می‌شد . اورامانیل با تدبیر یکی از آن دو را کشته و دیگری را پشت کوه ها پنهان می‌کرد .
وقتی فریدون به شاهی رسید علت این کار را از او پرسید و پاسخ شنید که می‌خواستم یکی از‌آنان را از مرگ نجات دهم . فریدون مشعل دارانی به مشعل‌های افروخته به کوه گسیل میدارد و جوانان پنهان شده را باز یافته ، با سرور و شادی به شهر می آورند . از آن روز به بعد مردم به یاد رفتن آن جوانان آتش می‌افروزند ! »(10)

چهارشنبه آخر سال را چهارشنبه سوری می‌گویند و مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می‌گیرد برای مراسم مقداری بوته خار درخانه ها فراهم می شود و کوچک و بزرگ از روی آن می پرند و می‌گویند:

زردی من از برای تو
سرخی تواز برای من

در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از …) می خوانند. بعضی از زنان عقیده دارند اگر شب چهارشنبه سوری فال بگیرند فالشان درست در می آید از این رو به ویژه در گذشته ها اگر کسانی می خواستند فال بگیرند در سر چهار راه به نحوی که کسی آنها را نبیند در تاریکی یا دالان خانه می‌ایستادند و به گفت‌وگوی عابرین گوش می‌دادند. اگر عابرین سخنانی امید بخش در مورد عقد، عروسی، معامله‌ای سودآور، خبر خوشی که شنیده اند، مژده‌ای که داده‌اند، فرزند پسری که گیرشان آمده بیان می‌کردند به فال نیک گرفته می‌شد و نوید آن بود که سالی نیکو و پراز شادی و سرور در پیش است و اگر برعکس از اختلاف، نزاع، مرگ، ضرر، ناخوشی، خبرهای ناگوار گفت‌وگو می‌شد نشان این بود که سال نو سال نیکوئی برای فال گیرنده نیست. در قدیم بعضی اوقات زنان کاسه ای را بر می‌داشتند و به در خانه این و آن می‌رفتند و با پول یا فلز یا شیء به کاسه می‌زدند که صدای تصادم شیء و کاسه شنیده شود و صاحبخانه با خبر گردد و بیاید دم در. وقتی صاحبخانه می آمد و آنها را می دید حرفی رد و بدل نمی‌شد اگر صاحب‌خانه می‌رفت و برایشان شیرینی و آجیل می‌آورد نشان خیر و برکت بود و اگر نه بر عکس. زنان شیراز درسابق عقیده داشتند که در شب چهارشنبه سوری باید حتماً به سعدیه رفت و در آب سعدیه آب تنی کرد. پیرزنان با نشاط قدیمی شیراز، در شب چهارشنبه سوری بزک نموده و مجلس عیشی روبراه می‌کردند در این مجلس از ترانه های محلی خوانده می شد و دایره نیز می زدند و همه ابراز سرور می‌کردند.

مراسم چهارشنبه سوری

همان گونه که خصلت آدمیزاده بوده و هست به مرور زمان در هر ناحیه ای از ایران رسومی خاص به این سنت مذهبی در ابتدا سادۀ ایران باستان افزوده گردیده است، از جملۀ قاشق زنی، نقل مشکل گشا، کوزه شکنی، شال اندازی، فال گوش ایستادن، زاغ و اسپند در آتش افکندن، مراد خواهی از توپ مروارید و ترقه بازی...می باشد .

بوته افروزی

از ظهر سه شنبه در خیابان‌ها و کوچه‌ها بوته می‌فروشند. بوته برای این است که در همان شب (چهارشنبه سوری) آن را بسوزانیم تا اتش تشکیل شود و ما از روی آتش بپریم. بعضی از مردم اعتقاد دارند که بته سوزاندن نشان این است که بدی ها از ما دور می شود و به این شکل می توانیم سال خوبی را در پیش داشته باشیم.

در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته‌های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده‌اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می‌کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می‌شوند و بوته‌ها را آتش می‌زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته‌های افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه هایی می‌خوانند.

زردی من از تو ، سرخی تو از من
غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا

ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده

خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می‌دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می‌کنند. سرود "زردی من از تو / سرخی تو از من"
در هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است.

در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می‌گشایند. او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می‌برد. ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.

مراسم کوزه شکنی

مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،کمی نمک به علامت شور چشمی، و یکی سکه ده‌شاهی به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می‌اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می‌چرخاند و آخرین نفر ، کوزه را بر سر بام خانه می‌برد و آن را به کوچه پرتاب می‌کند و می‌گوید: «درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه» و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می‌کنند.

همچنین گفته می‌شود وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت، در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی ،روز 21 دسامبر ( 30 آذر ) به عنوان تولد میترا جشن گرفته می‌شد. ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباهی که در محاسبه روز کبیسه رخ داد . این روز به 25 دسامبر انتقال یافت.

فال گوش نشینی

زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن دارند، یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نیت می‌کنند و از خانه بیرون می‌روند و در سر گذر یا سر چهارسو می‌ایستند و گوش به صحبت رهگذران می‌سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران تفال می‌زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجت و آرزوی خود را برآورده می‌پندارند. ولی اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.

در شب چهارشنبه سوری فال گوش ایستادن و گوش کردن به حرف های رهگذران یک رسم است که سرنوشت ما در این شب تشکیل می‌شود البته می‌توانیم بگوییم که این یک اعتقاد است زیرا فال گوش َایستادن کار خوبی نیست. مراسم به این گونه است: زنان یا مردان در پشت دیوارهای بلند می‌ایستند و به حرف های رهگذران گوش می‌دهند هرچه بیشتر اطلاعات کسب کنند سال بعد خوش بخت تر هستند.

قاشق زنی

زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه ای مسین برمی دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.

کارهای شب چهار شنبه سوری قاشق زنی بود که زن ها و آقاها این کار را انجام می دادند. آن ها چادرسرشان می کنند و همراه کاسه ی مسی و قاشق چوبی به پشت در خانه ها می روند و قاشق را به لب کاسه می زنند و منتظر می مانند که ساکنان منازل چیزی در کاسه هایشان بریزند. آن ها این کار ها را می کردند تا به آرزو هایشان برسند. اگر در کاسه ی آن ها قند و نبات، پول، یا برنج و چیزهایی مثل این ریخته شود نشانی از خوش کامی و خوبی می باشد و به این دلیل است که در این شب مردم به مراسم قاشق زنی می روند.

آش چهارشنبه سوری

خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» یا «آش بیمار» می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.

ایرانیان به خاطر اعتقادی که به خداوند دارند همه ی آرزوها و چیزهایی که احتیاج دارنداز راه نذر و نیاز به دست می آورند. آش چهار شنبه سوری یکی از اعتقادات این مردم است که از ایران باستان سر چشمه می گیرد و تا کنون در میان آنان رواج داشته است.

تقسیم آجیل چهارشنبه سوری

زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام «آجیل چهارشنبه سوری» از دکان رو به قبله می خریدند و پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می کردند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. امروزه، آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است.
در شب چهار شنبه سوری هفت نوع خوردنی و میوه ی خشک مانند:
کشمش
نخودچی
توت
انجیر
خرما خشک
آلوی خشک
باسلوق استفاده می کردند. تمام این مواد مقوی ساده و خوش مزه هستند و باعث سلامتی انسان می شوند.


لُرک آجیل مشکل گشا :یکی از مراسم بسیار مورد توجه شب چهارشنبه سوری ، تشریفات فراهم آوردن آجیل مشکل گشا می باشد . این آجیل وجهی تمثیلی دارد . هر کس که مشکل و گرفتاری داشته باشد با تشریفاتی این آجیل را تهیه و به عنوان نذر و فدیه میان دیگران پخش می نماید .
لُرک همان آجیل گهنبار هاست که معمولا از هفت نوع میوه خشک است شامل : پسته ، بادام ، سنجد ، کشمش ، گردو ، برگ هلو ، انجیر و خرمای خشک که در مراسم آفرینگان ها ، گهنبار ها ، جشن خوانی ، جشن نوزادی ، در مراسم سدره و کشتی بندی*( سدره : پیراهن سفید و پنبه ای است که بر تن میکنند ، کشتی : طنابی است که از پشم بافته شده و آن را با ترتیب خاصی به کمر می بندند ، زرتشتیان از این دو در مراسم خاص مثل نماز استفاده میکنند ) و دیگر اعیاد به مدعوین داده می شود .

در اعتقادات عامه مردم مسلمان است که شب جمعه آخر سال یا شب چهار شنبه یا آخرین شب سال ، اهل قبور و ارواح مردگان باید زیارت شوند و آنکه در این شب ها بیدار و منتظر و بر بام خانه های خود در آمده تا که بازماندگان به نام آنان نذور و خیرات دهند و هم چنین مرسوم است در چنین شبهایی در گورستان ها بر سر قبر عزیزان شمع یا چراغ بیفروزند .

همه این ها و بسیاری دیگر یاد آور مراسم مردم ایران قدیم است که برای فروهران در ده روز پایان سال که ایام فروردگان است انجام می دادند و امروزه کم و بیش نیز زرتشتیان انجام می دهند .
رسوم شب چهار شنبه سوری در‌آذربایجان: میان بعضی طوایف و ایل ها در آذربایجان ، رسوم دست نخورده تر و سالم تر باقی مانده چنانکه شب چهار شنبه سوری از نوروز مهمتر و مورد توجه تر بوده و با تشریفات فراوان برگزار می شود و رسوم و آدابی که انجام می دهند ، یاد آور جشن فرودگان است . به نظر می رسد که ایام فروردگان شب سوری و چهار شنبه سوری حالیه از نوروز عهد قدیم نیز با توجه و اقبال بیشتری رو به رو بوده :« میان مردم ایل خلیکانلو ( ایل حلالی ) در آذربایجان غربی در شب اول اسفند عید خضر نبی معروف است . پیدایش این عید به سبب پایان زمستان است که معتقدند از تلف شدن احشام جلو گیری می گردد . در این شب دوشیزگان و بانوان و جوانان ده به رقص چوبی مشغول و در هر ده یک نفر خود را به طور عجیبی آراسته مانند حاجی فیروز عید نوروز در رقص شرکت می کند ... به عید نوروز چنان اهمیت نمی دهند ، ولی برای چهار شنبه سوری بیش از عید نوروز اهمیت قایلند . در این شب بهترین غذا ها را طبخ و آتش بازی بر پا می شود و تا نیمه شب ادامه دارد ... .

مردم ایل قره پاپاق به عید نوروز خیلی اهمیت می دهند و ماه اسفند را ماه عید گویند .
چهار شنبه اول اسفند را دروغگو ، دوم را راستگو ، سوم را سیاه و چهارم را " اجرا " گویند .
روز چهار شنبه اول جوانان روی بام یا تپه رفته و آتش افروخته نشانه روی و تیر اندازی می کنند . در چهار شنبه سوم کسانی که در طول سال خانواده یا بستگان آنها فوت نموده با طبق های میوه و شیرینی سر خاک رفته و پس از فاتحه خوانی شیرینی و میوه را به مستمندان می دهند .

در روز چهار شنبه سوری ، یعنی چهار شنبه آخر ، اهالی لباس نو می پوشند و با هلهله و شادی به آتش افروزی می پردازند و به دید و باز دید می روند .

صبح روز چهار شنبه آخر ، پیش از طلوع آفتاب زن و بچه کنار رودخانه رفته از آب چهار شنبه استفاده نموده و کوزه خود را پر کرده برای سال نو تیمناٌ نگه می دارند»

پیشتر ها و البته هنوز در‌آذربایجان و بخصوص ارومیه رسم کجاوه اندازی رایج بوده . شب چهار شنبه سوری بر بام خانه ها می روند و کجاوه ای را که زینت کرده اند و بر آن طاق شال کشیده و آیینه بندی کرده اند با طنابی از بام به سطح خانه فرود می آورند و می گویند :"بکش که حق مرادت را بدهد "کسی که در خانه است مکلف است که در آن کجاوه شیرینی و آجیل شور و شیرین و میوه خشک بریزد و پس از آن که چیزی در آن ریختند با طناب آن را بالا می کشند و به خانه دیگر می روند .

مخصوصا جوانان تازه داماد که هنوز عروس را به خانه نیاورده اند موظفند چنین کجاوه ای را به بام خانه عروس ببرند و اگر نتوانند از بام بالا روند ، باید پشت در خانه بروند و پنهان شوند که کسی نبیند و کجاوه را به طریقی به پشت اطاق برسانند تا چیزی دریافت کنند.در تبریز آتش افروزی وگره گشایی از عناصر اصلی چهار شنبه سوری هستند.

آجیل چهار شنبه سوری و خشکبار ، از مهمترین عناصر و سنن این جشن در تبریز است . اگر دوست و میهمان تازه واردی در این شب داشته باشند ، از رسوم است که خوانچه ای آجیل و خشکبار برای او بفرستند .

دیگر ویژه گی های رسوم مردم تبریز آن است که از بام خانه ها به سر عابران آب می پاشند . این سنت از آداب کهن ایرانی است و در زمان ساسانیان معمول بوده است که در جشن نوروز به یکدیگر آب می پاشیدند . و هنوز در میان ارمنی ها و زرتشتی ها چنین رسمی باقی است .

در میدان ارک تبریز هم توپی بود چون توپ مروارید تهران و شیراز که زنان و دختران برای حاجت خواهی بدان متوسل می شدند .
در شب چهار شنبه سوری ، تیر اندازی در تبریز از رسوم بسیار متداول بود .
رسوم شب چهار شنبه سوری در تهران و اطراف آن : (11)این رسم در روستا های نزدیک تهران معمول بوده(همانند آذربایجان) و شاید هنوز نیز اجرا شود ، بدین شکل که جوانان به ویژه پسر های جوانی که نامزد دارند از روی بام خانه دختر ، شال های خود را فرو می اندازند و صاحب خانه شیرینی و گاه پیراهن و غیره ..... در آن میپیچد و گره میزند . کسانی که شال یا کجاوه می اندازند همیشه نا مرئی هستند و نبایستی شناخته شوند .

در میدان ارگ تهران توپ کهن سالی بود که مدت صد سال بر فراز صفه ای* ( جای سایه دار غرفه مانند) جا گرفته بود و چون پیران زمین گیر از جای خود نمی جنبید .

شب های چهار شنبه سوری زنان و دخترانی که حاجتی داشتند مخصوصا آن دخترانی که در آرزوی شوهر بودند از آن توپ بالا می رفتند و بر فراز آن دمی می نشستند و از زیر آن می گذشتند و در بر آورده شدن آرزوی خود شک نداشتند و بچه های شیر خوار را که به اصطلاح نحسی می کردند یا ریسه می رفتند از زیر توپ مروارید و سر در نقار خانه میگذراندند . این توپ را توپ مروارید می نامیدند و افسانه های گونا گون درباره آن می گفتند

مردم تهران در چندین سال پیش که از سر در نقار خانه بالا می رفتند ، کوزه ای آب ندیده با خود بالا می بردند و از آنجا به زمین می افکندند و می شکستند و کسانی که بدان جا دست رسی نداشتند ، از بام خویش کوزه را به زمین می افکندند . این کار در بسیاری از شهر های ایران هنوز معمول است و در سده های سوم و چهار هجری ، در بغداد نیز رایج بود . عقیده بر آن است که بلا ها و قضا های بد را در کوزه متراکم کرده اند و چون بشکنند آن قضا و بلا دفع شود .

کردستان : در پایان وا پسین روز اسفند ماه ، یعنی در هنگام فرو نشستن آفتاب ، کردها خود را آماده افروختن آتش میکنند ..... در بالای بام ها و فراز کوهها ، آتش نوروز را با شکوه هر چه بیشتر می افروزند ( در حالی که اصل و بنیاد و علت آتش افروزی را که مربوط به نوروز نیست فراموش کردند ) و شادی می کنند ، پسران و دختران گروه گروه در پیرامون آتش می ایستند و پایکوبی و شادی می کنند.

......روستائیان در شب جشن ، گندم و نخود و کنجد و شاهدانه را توی ساج برشته میکنند و آنها را با دیگر میوه های خشک که گردو و پسته و ..... در هم می آمیزند و بدین شکل آجیل جشن را فراهم می کنند ( همان آجیل لرک یا هفت مغز ) ..... ، هم چنین در شب چهار شنبه سوری در آوند ( ظرف )های ویژه ای نگه میدارند. تا اگر کسی از خانواده شان بیمار شود ، از آن آب بدو بدهند ، چون باور دارند بیمار اگر از آب شب چهار شنبه سوری بنوشد بهبود می یابد . ... زنان نازا در‌آن شب به پشت بام ها می روند و هر یک کلید ( یا قفل ) بسته ای را با خود می برند و از روزنه خانه ای به سخن های مردم‌آن گوش میدهند . هر گاه از خوشی ها گفت و گو کنند ، می گوید : ای کلید به نیاز درونیم باز شو و خود کلید ( قفل ) را باز میکند و آنگاه با دلی خوش باز می گردد .

خراسان : مردم خراسان در شب چهار شنبه آخر سال ، نزدیک غروب‌ آفتاب ، هر خانواده یا گروهی ، هفت یا سه بوته خار روشن می کنند . سپس پیر و جوان و کوچک و بزرگ از روی آتش می پرند و برای دفع شرور و زیان ، این شعر را می خوانند :

زردی ما از تو سر خی تو از ما

در برخی روستا ها ، هنگام پریدن از روی آتش ، این شعر را می خوانند:

آلا به در ، بلا به در دزد و حیز از دِها به در

در توضیح شعر دوم ، آلا ala همان آل است که زنی موهوم و لاغر اندام و بلند قد و سرخ روست که بینی اش از گِل و کارش دزدیدن جگر زنان زائوست .! دِها deha به آدم دزد و چشم دریده گویند .
با خواندن این ترانه ها و پریدن از روی آتش آل ها و دزد ها و زیانکاران را از روستا و خانه های خود می رانند .
دیگر رسوم شب چهار شنبه: همچنین دیگر رسوم شب چهار شنبه از قبیل : کوزه شکنی ، فال گوش ، گره گشایی ، بخت گشایی دفع چشم زخم و بخت گشایی کندر و خوشبو ، قلیا ( زاج سیاه را گویند ، و زاج خود از نمک های طبیعی است ، بی بو و بی مزه ) سودن ، آش بیمار ، فال گرفتن با بلونی ( کوزه دهانه گشاد ، شبیه شیشه های مربا ) ، در اکثر شهر ها و شهرستان های ایران کم و بیش و با اختلافاتی انجام میشود .
مثلا در مورد بخت گشایی سنت تقریبا یکیست اما در اصفهان محل آن سنگ سوراخی در قریه مورگان است ، در تهران و شیراز و تبریز توپ مروارید در همدان شیر سنگی و ...

شیراز : آتش افروختن در معابر و خانه ها ، فال گوش ایستادن ، اسپند سوختن ، نمک گرد سر گرداندن ، در موقع اسفند دود کردن و نمک گردانیدن همراه با اوراد * ( دعا ها و ذکر ها ، جمع ورد ) مخصوصی است که زنان می خوانند . قلمرو چهار شنبه سوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ است و در آن جا نیز توپ کهنه ای است مانند توپ مروارید تهران زنان از آن حاجت میخواهند ( البته در گذشته دور که اینک در شیراز و تهران هر دو این رسم منسوخ شده است ).

(که در حدود نود و دو کیلومتری شرق شیراز قرار دارد ) نیز مراسم چهار شنبه سوری تشریفات خاصی دارد :
«در غروب آخرین چهار شنبه سال ، مراسمی بسیار ساده بر پا میشود . به این ترتیب که توی کوچه ها ، میدان ها و اغلب خانه ها ، خرمن های خار و گَوَن آماده را با شعله آتش می افروزند و همه با سرور و شادی از کوچک و بزرگ از روی آن می پرند و با هر پرشی این شعر را می خوانند :
هاجنگ شیر ، ها جنگِ شیر / بالا بی شین ، خود شیر اومد رسید .
و یا : سرخی تو از من زردی من از تو »

ظهور آتش بازی به شکل امروزی

آتش بازی در شب چهار شنبه سوری در زمان ناصرالدین شاه و به وسیله ی فرانسوی ها در ایران رواج پیدا کرد.در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام می شد پس از آن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپ خانه صادر شد و مردم در آن جا به تماشای آتش بازی می ایستادند و کم کم به شکلی که امروزه اجرا می شود در آمد.


ترقه بازی از کجا به چهارشنبه سوری راه یافت
از همه بی ارتباط تر با این مراسم ترقه درکردن می باشد که رسمی است که از چین به دیگر نقاط جهان منجمله ایران منتقل گردیده است.

بیانات مقام معظم رهبری در خصوص چهارشنبه سوری

مقام معظم رهبرى در دیدار مردم مشهد و زائران حضرت على‏ بن موسى‏ الرّضا(ع) در صحن حضرت امام خمینى‏ در روز اول فروردین 78  اینگونه فرمودند :
آنچه در باب عید نوروز عرض مى‏‌کنم، این است که عید نوروز از نظر اسلام، مورد توجّه خاصّى قرار گرفته است. اگر چه این عید و این روز از قبل از اسلام باقى مانده است؛ ولى برخورد اسلام با این روز، یک برخورد سازنده و حکمت‏ آمیز است. بعضى از تبلیغاتچی‌هاى معروف دنیا که با همه چیز ملت و کشور و جمهورى اسلامى ما دشمنى مى‏کنند و تهمت مى‏زنند، در این قضیه هم سعى مى‏کنند برخورد غیرصادقانه‏اى با ملت ایران داشته باشند. آنها این‏طور وانمود مى‏کنند که اسلام و انقلاب، با عید نوروز و سنّتهاى ایرانى، مخالف است. این درست نیست.

من مایلم جوانان عزیز، بخصوص فرزانگان، به این مطلب، درست توجّه کنند که اسلام در برخورد با پدیده‏هایى که از کشورها و از ملتهاى دیگر، یا از دوره‏هاى قبل به آن رسیده است، یک برخورد حکمت‏آمیز و همراه با دقّت و نگاهى همه‏جانبه دارد. هر چیزى که قابل این است تا محتواى صحیح پیدا کند، اسلام آن را مى‏گیرد، به آن جهت و محتواى صحیح مى‏دهد و در دسترس مردم مى‏گذارد. مثلاً بعضى از همین مراسم حج، مثل طواف، سعى و قربانى کردن، از قبل از اسلام بود. اسلام، این مراسم را گرفت، محتواى شرک‏آلود، مادّى و غلط را از آن خارج کرد و محتواى توحیدى به آن داد؛ آن را درک کرد و به صورت یک درس، به مردم برگرداند

کار خیلى عجیب و مهمّى است. در باب عید نوروز و مراسم سنّتى قدیمى هم همین‏طور؛ اسلام، عید نوروز را گرفت، محتواى انسانى و اسلامى و معنوى به آن داد و به مردم برگرداند. اوّلِ سال تحویل، شما به دستور اسلام با خدا رابطه برقرار مى‏کنید و مى‏گویید: «یا مقلّب القلوب و الابصار. یا مدبر الّلیل والنهار. یا محوّل الحول و الاحوال»؛ اى کسى که گردش زمین و آسمان، گردش دلها و چشمها و گردش روزگاران به دست توست، این گردش قراردادى سال را هم براى ما با برکت و مبارک قرار بده؛ «حوّل حالنا الى احسن الحال». ببینید، نوروز و تحویل سال - رفتن از یک سال به سال دیگر - یک محتواى معنوى پیدا کرد. مردم را توصیه مى‏کند: «اغتسل و البس و انظف ثیابک»؛ غسل کنید، خود را شستشو دهید و تمیزترین لباسها را - البته صحبتى از لباس نو نیست؛ صحبت از لباس تمیز است - بپوشید، به دیدن یکدیگر بروید؛ صله رحم کنید، دلهایتان را شاد کنید، به خودتان امید بدهید و با رویش طبیعت، یک رویش معنوى در دل خودتان به وجود آورید. برخورد با عید نوروز این است؛ لذا ما ایرانیها عید نوروز را دوست مى‏داریم و آن را جشن مى‏گیریم. اما جشن ما یک جشن سالم است. اسلام با هر کدام از مراسم قدیمى که برخورد مى‏کند، این‏طور برخورد مى‏کند. البته بعضى از مراسم هست که قابل اصلاح نیست. مثلاً اسلام درباره مراسم خرافىِ از روى آتش پریدن، حرفى ندارد و تأیید نمى‏کند؛ اما هیچ اشکالى نمى‏بیند که مردم - فرض بفرمایید - در مناسبتى از مناسبتهاى عید، به فضاى باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا، دیدارى تازه کنند، خود و طبیعت را با یکدیگر نزدیک کنند و لذّتِ صحیح و سالم ببرند. مانعى ندارد.

درست عکسِ روش جاهلى. در روشهاى جاهلى، اگر عمل خوبى هم در دست مردم باشد، آن را بى‏محتوا مى‏کنند! لذا شما مى‏بینید که راجع به تحویل سال در تبلیغات رادیوهاى بیگانه، صحبت زیادى نیست؛ اما راجع به چهارشنبه‏سورى در این چند روز قبل از سال، تقریباً تمام رادیوهاى بیگانه صحبت کردند! درست نقطه مقابلِ آن نظر اسلامى! البته بعضى از عوامل خودِ ما هم در وزارت کشور، اشتباهى کردند که در واقع همان کار رادیوهاى بیگانه را تأیید کرد! منتها دلسوزانِ وزارت کشور و وزیر محترم - که بحمداللَّه خود روحانى و از سادات محترم است - فوراً جلوِ آن را گرفت.

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعى از کارگردانان سینما و تلویزیون‏ در تاریخ 23-3-85
یعنى من رودربایستى نمى‏کنم، بنده به عنوان یک روحانى، حقیقتاً از شما مجموعه‏ى کارگردانها انتظار دارم. شما باید ارزشهاى دینى و ملى را تقویت کنید. وقتى ارزش ملى مى‏گوییم، نباید فوراً ذهن به سمت چهارشنبه‏سورى برود؛ ارزش ملى یعنى احساس استقلال یک ملت؛ استقلال فرهنگى. در مقابل این القاى دویست ساله‏ى فرهنگىِ غرب، یک ملتى بیاید به فرنگ خودش تکیه بکند، این خیلى ارزش دارد؛ این را تقویت کنید.

و در جدید ترین استفتاء فتوای  ایشان اینچنین اعلام شده است (12):
س: نظر جنابعالى درباره چهارشنبه سورى چیست؟
ج) علاوه بر آنکه هیچ مبناى شرعى ندارد مستلزم ضرر و فساد زیادى است که مناسب است از آنها اجتناب شود.

آیت‌الله علوی‌ گرگانی در پاسخ به استفتای افرادی که درباره مراسم چهارشنبه سوری از وی سئوال کرده‌اند، این مراسم را جزو سنت‌های غلط برشمرد.
به گزارش یزدفردا " پرسش مطرح شده بر مراجع عظام تقلید در مورد سنت «چهارشنبه سوری»بدین شرح است. سوال: خرید و فروش ترقه و عمل به سنت «چهارشنبه سوری» و «سیزده بدر به اعتقاد نحسی 13» و احیای مظاهر این دو سنت، چگونه است؟
پاسخ: حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای: چهارشنبه سوری و سیزده به در، مبنای عقلایی ندارد. (مجموعه استفتائات)

حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی: در فرض مزبور که دارای خطرات جانی و مالی است و موجب اذیت و آزار دیگران است و مخالف مقررات و قانون و نظم جامعه است جایز نیست.

حضرت آیت‌الله شیخ محمدتقی بهجت: این کارها مشروعیت ندارد.

حضرت آیت‌الله شیخ میرزا جواد تبریزی: هیچ یک از این امور، رجحان شرعی ندارد و تشویق مردم به این مورد تشویق به دنیا و غافل کردن از آخرت است و این که تصور می‌کنند این امور مردم را به حفظ وطن و عزت وا می‌دارد، تصوری باطل است. آنچه مردم را به عزت می‌رساند و به حفظ وطن وا می‌دارد ایمان است و بس.

حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی: استفتاء جمعی از مردم در خصوص استفاده از مواد محترقه در ایام نوروز: چنانچه این مواد موجب آزار مردم باشد، حرمت آن شدیدتر است و مراسم چهارشنبه سوری از این قبیل است و چون استفاده از اینمواد،از مصادیق لهو و اسراف است ،جایز نمی باشد.

وی همچنین در پاسخ به استفتائی در خصوص شرکت در مجالس صوفیان و مدعیان عرفان ، بیان داشته است که افکار آنها انحرافی است و شرکت در مجالس آنان حرام و ترویج باطل است.

حضرت آیت‌الله سید علی سیستانی: اموری که به جامعه ضرر می‌زند و موجب ایذاء مردم است مانند استعمال ترقه و خرید و فروش آن جایز نیست.

حضرت آیت‌الله شیخ ناصر مکارم شیرازی: این کارها شایسته مسلمان نیست.

حضرت آیت‌الله علوی‌گرگانی:سئوال بعضی از مؤمنین در مورد مراسم چهارشنبه سوری، حضرت آیت‌الله العظمی علوی‌گرگانی، اینگونه پاسخ داد: بسمه تعالی
چهارشنبه سوری یکی از سنت‌های غلط است که از لحاظ عقلی و شرعی هیچگونه جایگاهی ندارد و از رسوم جاهلیت است و لذا لازم است که مؤمنین از برپایی اینگونه برنامه‌ها اجتناب کنند. مخصوصاً اگر مشتمل بر محرمات باشد و در صورتی که موجب وحشت مردم و زیان و ضرر شود، ضمانت هم دارد.
حسن بن مسعود مى‏گوید: به محضر مولایم حضرت ابوالحسن الهادى علیه‏السلام رسیدم. در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برایم رخ داده بود؛ انگشتم زخمى شده و شانه‏ام در اثر تصادف با اسب سوارى صدمه دیده و در یک نزاع غیر مترقبه لباسهایم پاره شده بود. به این خاطر، با ناراحتى تمام در حضور آن گرامى گفتم: عجب روز شومى برایم بود! خدا شرّ این روز را از من باز دارد! امام هادى علیه‏السلام فرمود: اى حسن! این [چه سخنى است که مى‏گویى] با این که تو با ما !]»هستى، گناهت را به گردن بى‏گناهى مى‏اندازى! روزگار چه گناهى دارد}

حسن بن مسعود مى‏گوید: با شنیدن سخن امام علیه‏السلام به خود آمدم و به اشتباهم پى بردم. گفتم: آقاى من! اشتباه کردم و از خداوند طلب بخشش دارم. امام فرمود: اى حسن! روزها چه گناهى دارند که شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات مى‏شوید، به ایام بدبین مى‏شوید و به روز بد و بیراه مى‏گویید! حسن گفت: اى پسر رسول خدا!، براى همیشه توبه مى‏کنم و دیگر عکس العمل رفتارهایم را به روزگار نسبت نمى‏دهم. امام در ادامه فرمود:  اى حسن! به طور یقین خداوند متعال پاداش مى‏دهد و عقاب مى‏کند و در مقابل رفتارها در دنیا و آخرت مجازات مى‏کند.» (13)
امام صادق علیه السلام فرمودند: صدقه بده و هر روز که خواهى سفر کن. (14)

حَمّاد بن عثمان می‌گوید به امام صادق علیه السلام گفتم آیا مسافرت در روزی مثل چهارشنبه کراهت دارد؟ فرمود: هر وقت خواستى صدقه بده و به سفر برو و آیة الکرسى بخوان.(15)

نظر علما و دانشمندان درباره حرمت پرداختن به خرافات:

یزدفردا(16) :علی آبادی :تحریفات زیاد در  مراسم چهارشنبه سوری  متاسفانه  همه ساله باعث هدر رفتن سرمایه‌های انسانی و اقتصادی زیادی شده، نظم و امنیت عمومی را برای شهروندان مختل و خانواده‌های بیشماری را در آغاز سال نو اندوهگین و داغدار می‌نماید؛ سنتی که که از هیچ گونه پشتوانه منطقی و عقلی صحیحی برخوردار نیست. متاسفانه برخی آگاهانه یا ناآگاهانه به اسم ترویج و پاسداشت میراث‌ها و سنت‌های باستانی،که هیچ گونه جنبه مثبتی در آن وجود ندارد را در بین جوانان گسترش داده و در پشت این موضوع در صدد ضربه زدن به هویت ایرانی واسلامی جامعه هستند. علی‌رغم اقدامات تبلیغاتی که در رسانه‌ها و توسط نیروهای انتظامی برای کاهش خسارات ناشی از این سنت  در نظر گرفته شده؛ اما به نظر می‌رسد ریشه‌کنی این قبیل ناهنجاری‌ها، تنها با کار عمیق فرهنگی امکان پذیر است.
در ابتدا  نظر علامه مطهری در مورد چهارشنبه سوری را نیز یاد آوری می شویم که در سال 1349  اشاره   به آیه 170 سوره بقره که  می فرمایند: قرآن منشأهایی برای فکرهای بی ریشه که آنها را به درختان بی ریشه تشبیه می کند ذکر می کند. یکی از آنها تقلید است. البته قرآن با کلمه تقلید مطلب را بیان نکرده است با تعبیر دیگر بیان کرده است.تعبیر قرآن تبعیت کورکورانه از گذشتگان ، از پدران ،مادران آباء و اجداد است. این هم از موضوعاتی است که قرآن روی آن زیاد تکیه  کرده است و آن را منشأ لغزش های بشر می داند و سخت انتقاد می کند.
خداوند متعال در سوره بقره در آیه 170 می فرماید :
وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَوَلَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْءًا وَ لا یَهْتَدُونَ  
و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است پیروى کنید»؛ مى‏گویند: «نه، بلکه از چیزى که پدران خود را بر آن یافته‏ایم، پیروى مى‏کنیم.» آیا هر چند پدرانشان چیزى را درک نمى‏کرده و به راه صواب نمى‏رفته‏اند [باز هم در خور پیروى هستند]؟  یا در جایی دیگر می فرماید : »انا وجدنا آبائنا و جدنا آبائنا علی امه و انا علی آثارهم مقتدون« اینها می گویند: ما پدران خود مان را بر یک طریقه ای یافتیم و ما هم همان طریقه پدرمان خودمان را می گیریم و می رویم ، و به تعبیر امروز سنت گرایی.
حالا این تعبیر صحیح است یا غلط، و بهتر از این هم می توانستیم تعبیر پیدا کنیم. به هر حال این کلمه امروز رایج شده است. قرآن سنت گرایی را محکوم می کند اما اشتباه نشود! ضد سنت گرایی را هم قرآن محکوم می کند هر دو را محکوم می کند چه طور؟
قرآن فقط عقل گرائی و منطق گرائی را تأئید می کند. قرآن می گوید: هر امر به اصطلاح قدیمی و هر سنت قدیمی را به دلیل آن که گذشتگان ما چنین می کرده اند ، نیاکان ما این چنین بوده اند و ما باید راه نیاکان خودمان را برویم انجام دادن آن محکوم است ، چرا؟ می گوید ممکن است نیاکان اشتباه کرده باشند ممکن است نیاکان عقل و شعور نداشته باشند آن که دلیل نمی شود.
نیاکان ما در گذشته چنین می کرده اند، ما هم چنین می کنیم، چهار شنبه آخر اسفند می شود بسیاری از خانواده ها (که باید خانواده های نادان) آتش و هیزمی روشن می کنند ، بعد آدم های سرو مر وگنده از روی  آتش می پرند : بگوییم ای آتش زردی من از تو ، سرخی تو از من ! این چقدر حماقت است که می پرسیم : چرا چنین می کنید؟ می گویند : یک سنتی است میان مردم ، از قدیم پدران چنین می کرده اند ؟ اگر هم پدران گذشته تان چنین می کردند شما وقتی می بینید یک کار احمقانه است و دلیل حماقت پدران شماست ،چرا این سند حماقت را سال به سال تجدید می کنید ؟ این فقط یک سند حماقت که کوشش می کنید این را رویش را بپوشانید ،سند حماقت را همیشه زنده نگه دارید مائیم که چنین پدران و مادرهای احمقی داشتیم.

آیت الله سبحانی (17)

آیت‌الله جعفر سبحانی در مورد چهارشنبه سوری می‌گوید: قرآن مجید می‌فرماید یکی از اهداف بعثت پیامبر این است که غل و زنجیری که بر افکار مردم بسته شده بود را باز کند.
مراد از غل و زنجیر آداب و رسوم جاهلی است که هیچ اثری در اخلاقیات و زندگی انسان ندارد. از این رو پیامبر اسلام تمام رسوم جاهلیت که به ضرر انسان بود را لغو کرد. چهارشنبه سوری به نحوی که در ایران رسم شده جهل است و ضررهای آن برای همه مشهود است.متاسفانه به خاطر همین رسوم غلط، جوانان زیادی زخمی و کشته می‌شوند و پدران و مادران آنها در سوگ آنها می‌نشینند.
آیت‌الله سبحانی با بیان اینکه عقل و شرع به هیچ وجه این آداب غلط را نمی‌پسندد تصریح کرد: همه انبیا و اولیای الهی آمدند تا با خرافات مبارزه کنند و چهارشنبه سوری هم نوعی خرافه است. باید از اصالتهایی که موجب پیشرفت ملت ما می‌شود محافظت کرد.
آیت‌الله سبحانی با اشاره به برخی اعمالی که در چهارشنبه سوری انجام می‌شود تصریح کرد: پریدن روی آتش و گفتن برخی جملات و... به هیچ وجه درست نیست.
ایشان از همه مردم خواست که در روز چهارشنبه آخر سال مراقب اعمالشان باشند و دچار مسائل خلاف شرع و عقل نشوند.6

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی

امت بزرگ و مسلمان ایران، شیعیان و جوانان متعهد و مخلص! فرزندان قرآن و نهج البلاغه، امت توحید، امت حق و عدل و صدق و صلح ! امت محمد صلی الله علیه و آله و شیعه حضرت علی علیه السلام! برادران و خواهرانی که اسلامیت را ملیت، هویت و افتخار خود می دانید و در میدان های مختلف، همواره با آن ابراز وجود و اعلام موجودیت می کنید و سر افراز و بلند به اسلام، به شعائر اسلام، به التزام و احکام اسلام و مدنیت اسلامی می بالید! عاشورائیان و صاحب الزمانیان! شما که همیشه و در فرصت هائی مثل تقارن عاشورا و نوروز هویت اسلامی خود را به نمایش گذارده و نشان داده اید آنچه پیش شما اصل است و همه هدف ها و حرکت ها و افتخارات و برنامه ها و شعارها باید به سوی آن و برای آن و بر گرفته از آن باشد، اسلام و ولایت اهل بیت علیهم السلام است روی سخن و عرائضم با شما است با آن عده ای که در عوالم معلومی سیر می کنند و می خواهند با کارهائی مثل پریدن از روی آتش، سنت های مرده را زنده کنند حرفی نداریم، «ذرهم یأکلوا و یتمتعوا و یلههم الامل فسوف یعلمون»»

روی سخن با شما برادران – فرزندان علی علیه السلام – و خواهران – دختران فاطمه زهرا سلام الله علیها است- و البته مراسم خرافی مثل چهار شنبه سوری، مناسب با شأن و مقام ، درک ، بصیرت و معرفت مردم شریف و مسلمان ایران نیست و کسانی که در این مراسم شرکت می کنند اکثرا نا آگاه و بی اطلاع می باشند و گروهی غرضشان ضربه زدن به هویت اسلامی جامعه است ، در پشت ترویج این هویت زدائی روشنفکر نماها و برخی نویسندگان و مطبوعات ملی گرا ، شعار و دستگاههای تبلیغاتی بیگانه قرار دارند.

اینها در گوشه و کنار دنیای اسلام، به اسم میراث و سنت های باستانی فرهنگ های جاهلی آنها را مطرح می کنند. مثلا در ایران در عصرهای قبل از اسلام، در مصر دوره های فرعون ها و زمان هائی که عروسی فیل و آن خرافات عجیب و غریب رائج بود و در این سو و آن سوء و هر جا دستشان برسد برای کم رنگ کردن فرهنگ اسلام و مدنیت اسلامی تلاش می کنند.

هم اکنون مسأله حجاب در فرانسه و ضدیت با حقوق اولیه زن های مسلمان، عمق این توطئه ها را نشان می دهد. فرهنگ چهارشنبه سوری، فرهنگ ضد حجاب، فرهنگ به اصطلاح ملی گرائی، مبارزه با مدارس دینی، فشار شدید آمریکا بر حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه ایران اسلامی، اوضاع مسلمین و افغانستان و عراق و ده ها مسائل دیگر، همه حرکت در خط استیلا بر عالم اسلام و محو مدنیت آن می باشد و همه در یک مسیر قرار دارد.

مسلمانان در چنین شرائطی باید اتحاد و آگاهی و ایستادگی و هوشیاری خود را حفظ کنند و از مواضع و سنت های خود عقب نروند هدف دشمن را از احیای عادت کهن و مرده که چهار شنبه سوری در ایران نمونه ای از آن است ترک نمائید.

منابع و مآخذ:
1) تقویم و تاریخ ایرانیان نویسنده : ذبیح منصوری
2) ‌تاریخ بخارا – تالیف ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی ( 286- 348)
3) جشن های آتش (نویسنده:هاشم رضی)
4) گاثا ها: سروده های خود زرتشت که چه از نظر مذهبی و چه از نظر تاریخی دارای اهمیت بالایی میباشند
5) المحاسن و الاضداد ص 277
6) فروهر : در آیین زرتشتی ذره ای از ذرات نور اهورا – مزدا که در وجود هر کس بودیعه نهاده شده و کار او نور افشانی و نشان دادن راه راست به روان است و پس از مردن تن راه بالا را میپیماید و به منبع اصلی خود می پیوندد و فقط روان است که از جهت کارهای نیک یا بد که مرتکب شده پاداش میبیند . فروهر ها سالی یکبار بزمین فرود می آیند و آن در جشن فروردیگان است که زرتشتیان مراسمی به یاد روانهای درگذشتگانشان برگزار میکنند . فرهنگ فارسی دکتر عمید جلد دوم ص 1535
7) گاه شماری جشن های ایران باستان ، به کوشش هاشم رضی، پنجه ، روزهای فروردگان ص 211
8) گاه شماری جشن های ایران باستان ، به کوشش هاشم رضی، جشن فرودگان و پنجه ص 203
9) گاه شماری جشن های ایران باستان ، به کوشش هاشم رضی ، گاهنبار ها ، فصول شش گانه سال ص 177
10) فرهنگ مردم سروستان ، تالیف صادق همایونی ، تهران ، 1371
11) گاه شماری جشن های ایران باستان ، به کوشش هاشم رضی،
12) از پایگاه‌های دفاتر مراجع معظم و سایت عرفان
13) بحارالانوار، ج 56، ص 2
14) مکارم الاخلاق علامه طبرسی
15)همان
16) سایت یزد فردا
17) از پایگاه خبر گذاری مهر
18)سخنان رهبر معظم انقلاب برگرفته ازپایگاه دفتر مقام معظم رهبری
19)آداب شب چهارشنبه سوری سایت jahanina
20) چهار شنبه سوری ؛ از فروغ زرتشتی تا قیام مختار نوشته امیرهادی انواری
لغت نامه دهخدا

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران