قجه‌ای می‌گفت یا شهید می‌شوم یا کاری می‌کنم که مردم خبر فتح خرمشهر را بشنوند

قجه‌ای می‌گفت یا شهید می‌شوم یا کاری می‌کنم که مردم خبر فتح خرمشهر را بشنوند

خبرگزاری تسنیم: سردار برقی در مراسم بزرگداشت فتح خرمشهر و یادبود "پدران آسمانی" گفت: من اولین فاتح خرمشهر را شهید حسین قجه‌ای، فرمانده گردان سلمان، می‌دانم. زیرا اگر ۵ روز مقاومت او و بچه‌های گردانش نبود، ماجرای فتح خرمشهر پیش نمی‌آمد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم بزرگداشت فتح خرمشهر و یادبود "پدران آسمانی" روز گذشته در بهشت زهرای تهران برگزار شد. این مراسم ساعت18 با حضور مهدی چمران و مسئولین بنیاد شهید به همراه فرزندان شهدا، جانبازان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و خانواده معظم شهدا در جوار مزار شهدای مکه و روبروی خانه شهید آغاز شد.

در این مراسم که با مولودی خوانی و مدح حضرت علی(ع) به مناسبت میلاد این امام همام توسط سردار حسنی همراه بود، چند تن از فرزندان شهدا هم به صحبت در مورد پدران شهیدشان پرداختند.

سخنران اصلی مراسم سردار عباس برقی که از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس است و از فاتحان خرمشهر محسوب می‌شود به خاطره گویی در مورد شهدا و موفقیت عملیات بیت المقدس پرداخت و گفت:

من اولین فاتح خرمشهر را شهید حسین قجه‌ای می‌دانم. او فرمانده گردان سلمان و مریوان بود. به این دلیل او را اولین فاتح خرمشهر می‌دانم زیرا اگر 5 روز مقاومت او و بچه‌های گردانش نبود، ماجرای فتح خرمشهر پیش نمی‌آمد. زمانی که بچه‌های تیپ حضرت رسول(ص) باید 20کیلومتر مسیر جاده اهواز-خرمشهر را با 20کیلو بار روی دوششان طی می‌کردند، در حالیکه غذایشان هم چیزی جز یک کاسه ماست و نان خشک نبود، این حماسه‌ها خلق شد. مقاومت گردان سلمان هم از همان روزها آغاز شد.

وی افزود: در آن روزها و در میانه عملیات فتح المبین، سه گردان هم بودند که یا در اسارت به سر می‌بردند یا خیلی‌هایشان شهید شده بودند. و ادامه عملیات منوط شده بود به مقاومت این یک گردان. آب و غذا و فشنگشان تمام شده بود. وقتی هم که شهید همت به حسین قجه‌ای گفته بود که برگردید. قجه‌ای در جوابش گفته بود: من یا باید شهید شوم یا کاری کنم که مردم خبر فتح خرمشهر را بشنوند.

سردار برقی ادامه داد: در همین وضعیت حسین قجه‌ای دو کیلومتر پایین‌تر از خط خودشان می‌آید. و در آنجا به دسته دیگری می‌رسد که لودر داشتند. صاحب لودر بعدا تعریف می‌کرد که:  "من دیدم رزمنده‌ای با لب خشک و گوش خونی و چشمان  پر از اشک، آمد و گفت لودرت را بیاور برای ما خاکریز عصایی بزن. اما من(راننده لودر) گفتم اینجا کلی کار داریم و نمی‌توانیم. بعد حسین گوجه‌ای اصرار کرد و گریه‌اش شدیدتر شد. گفت همه بچه‌های ما دارند از دست می‌روند. تو با لودرت بیا، اگر دیدی نیاز نیست برگرد. من هم رفتم و دیدم همه گردان بدون غذا و خسته و زخمی هستند. دیگر غیرتم اجازه نداد که برایشان خاکریز نزنم. توی همان خاکریزی که زدم، آن‌ها 5 روز مقاومت کردند که منجر به ادامه عملیات و نهایتا فتح خرمشهر شد."

در پایان این مراسم حاضرین که جمعیتی حدود 300نفر را تشکیل می‌دادند با عطر افشانی و غبار روبی از مزار شهدا، یاد آن‌ها را گرامی داشته و به گلباران مزار مطهرشان پرداختند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران