امشب به سبک کرب‌و‌بلا گریه می‌کنیم

امشب به سبک کرب‌و‌بلا گریه می‌کنیم

خبرگزاری تسنیم: حضرت زینب کبری(س) دردانه امیرالمؤمنین علی (ع) یگانه بانویی است که امتداد چند هزار ساله نهضت امام الشهدا حضرت حسین(ع) را به پاس مجاهدت‌ها و رشادت‌ها ایشان می‌دانند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حضرت زینب کبری(س) دردانه امیرالمؤمنین علی (ع) یگانه بانویی است که امتداد چند هزار ساله نهضت امام الشهدا حضرت حسین(ع) را به پاس مجاهدت‌ها و رشادت‌ها ایشان می‌دانند.

مصائبی که عمه سادات(ع) پس از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) در هدایت کاروان زنان و کودکان و مواجهه با خصومت‌های دربار یزیدیان متحمل می‌شوند موجب شده بسیاری از بزرگان بر این نقل صحه بگذارند که مصیبت شام بر ائمه اطهار(ع) بیش از هر مصیبت دیگری سخت آمده است. چند سروده به مناسبت وفات حضرت زینب(س) عقیله بنی‌هاشم، تقدیم ساحت مقدس اهل بیت و محبان ائمه اطهار(ع) می‌شود:

امشب به سبک کرب و بلا گریه می‌کنیم
همراه سیِّد الشُّهداء  گریه می‌کنیم
صاحب زمان گرفته عزا گریه می‌کنیم
از داغ روح صبر و وفا گریه می‌کنیم
مثل تمامی علما گریه می‌کنیم
آقا ببین که با رفقا گریه می‌کنیم
امشب به یاد عمِّه سادات مضطرم
گریه کن مصیبت و غم‌های خواهرم
شد کهنه پیرهن همه ی عشق و باورم
مثل غروب غصِّه و غم فکر معجرم
راوی قصِّه های غریبی دلبرم
هجران سر آمده به خدا گریه می‌کنیم
در زیر آفتابم و مثل تو تشنه لب
جان دادن شبیه تو شیرینتر از رطب
از دوریِّ تو زینب غمدیده کرده تب
یکسال و نیم زندگی بی تو  العجب
کردم شکایت از غم هجران تو به رب
با حق به یاد فاصله ها گریه می‌کنیم
یکسال و نیم  درد جدایی کشیده‌ام
حالا ببین چگونه کنارت رسیده‌ام
هرگز عجیب نیست اگر قدخمیده‌ام
آخر به روی نیزه  سر یار دیده‌ام
چوبی به لب نشست و لبم را گــَزیده‌ام
ای زینبی بدان که کجا گریه می‌کنیم؟
جایی که از حسین بخوانیم کربلاست
مهمان روضه ی غم گودال تو خداست
دارم یقین که مادر ارباب پیش ماست
همراه دخترش شده تب دار نینواست
شیب الخضیب غصِّه ی زهرا و مرتضاست
آهی کشید مادر و ما گریه می‌کنیم
آهی کشید و زیر لبش گفت یا حسین
دیدم که می زنی گل من دست و پا حسین
دشمن سر تو برده روی نیزه ها حسین
زینب کجا و بزم حرامی کجا؟ حسین
چوب است مزد قاری قرآن ما حسین
ما تا ظهور عدل و صفا گریه می‌کنیم

«حسین ایمانی»

***       ***          ***

و قبل از اینکه مرا هم از این سرا ببرید
کمک کنید مرا سمت کربلا ببرید
تمام قامت من را شکسته داغ حسین
کمک کنید مرا دست بر عصا ببرید
در آن غروب فدایش شدم قبول نکرد
اگر که قابلم اکنون مرا فدا ببرید
کمی ز خون دل عمه رنگ بردارید
برای موی سفیدم کمی حنا ببرید
به خیمه سوختم اما دوباره می‌سوزم
در آفتاب اگر بستر مرا ببرید
کنار بستر من روضه‌ای بخوانید و
مرا میان همین اشک و گریه‌ها ببرید
همان که خون سرم پای نیزه‌اش می‌ریخت
مرا به دیدن خورشید نیزه‌ها ببرید
همان کسی که سرش زیر دست و پا افتاد
مرا به شکوه از آن شام پر بلا ببرید
مرا لباس اسیری کفن کنید و سپس
حسین حسین بگویید و کربلا ببرید

«رحمان نوازنی»

***           ***              ***

یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر  روز و شب تویی همه جا رو به روی من
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من
تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود
یک بوسه از تنت شده  بود آرزوی من
از خاطرات آن شب مقتل کنار تو
مانده هنوز لالۀ سرخی به روی من
یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست
تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من
قاریِ روی نیزه شدی تا حواس ها
آید به سوی نیزه، نیاید به سوی من
سنگین ترین  غمم  غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من
بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم
دیگر بس است بادۀ غم در سبوی من

«موسی علیمرادی»

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران