تشکیل حکومت؛ آخرین مرحله سلوک امام خمینی/ نظر امام درباره ظاهر قرآن چه بود؟
خبرگزاری تسنیم: رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد گفت: امام خمینی(ره) ظاهر قرآن را «نازله هفتم» میداند و معتقد است خداوند قرآن را از حقیقتی مجرد به «لسان عربی مبین» تنزل داد تا برای عامه مردم نیز قابل فهم و دسترسی باشد.
حجتالاسلام و المسلمین علی نصیری، رئیس مؤسسه معارف وحی و خرد و عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران، از نویسندگان و مؤلفان پرکار و نامآشنای حوزه اندیشه اسلامی است که آثار متعددی در حوزههای گوناگون فرهنگ، اندیشه و معارف اسلامی اعم از فقه، علوم قرآن، حدیث، کلام اسلامی، سیره اهل بیت(ع) و... به رشته تحریر درآورده و در کنار تحصیل و تدریس، به تحقیق و تبلیغ نیز اشتغال داشتهاست.
چند سال پیش در همایش «آراء و اندیشههای قرآنی امام خمینی(ره)» با هدف تبیین و تشریح افکار و عقاید امام راحل(ره) در مدرسه آموزش عالی امام خمینی قم برگزار شد و در آن مقاله حجتالاسلام نصیری عنوان نخست را به خود اختصاص داد. به بهانه تقارن ایام ارتحال رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران با بزرگترین رویداد قرآنی جهان اسلام، حجتالاسلام نصیری در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، به تبیین و بررسی برخی از وجوه اندیشههای تفسیری امام خمینی(ره) پرداخته است:
تفسیری فراتر از تفاسیر رایج قرآن
تفسیر امام خمینی(ره) فراتر از تفاسیر رایج قرآن است. قرآن حقیقتی ماورائی دارد و جنس آن، از نوعی دیگر است و امام معتقد بود که قرآن غیر از این جنبه ظاهری، یک حقیقت بحت و بسیط متعالی دارد. قرآن سرّ مستتری دارد که حقیقت و باطن آن به حساب میآید و این حقیقت غیر از این لفظها و عبارتهاست؛ حقیقت و باطن قرآن از مقوله فراماده است و به همین سبب ظرف طاهر، پاک و پرگنجایشی میطلبد.
بر این اساس، سهم پیامبر(ص) و ائمه طاهرین(ع) از فیوضات قرآنی از سایرین بیشتر است. آنچه که به صورت الفاظ و عبارات در کتاب وحی آمده و آنچه که دست مردم است، نازله آن حقیقت است و بر این اساس امام(ره) نتیجه میگیرد که کسانی که جانشان به آن تعالی مراتب وجودی نرسیده است، به حقیقت قرآن دسترسی نخواهند داشت. هر عالم دینی، هر مقدار از بعد روحی و معنوی دارای طهارت نفس بیشتری بوده و ظرف جانش گنجاتر و در علم و دانش راسختر باشد، بهرهاش از معارف و اسرار و بطون قرآن بیشتر است، این نیز لزوماً مربوط به درس و مدرسه نیست.
باور داشت که دنیا کوچک است و ارزش دلبستگی ندارد
امام خمینی(ره) یک معلم اخلاق و سالک الیالله بود و آثار ارزشمندی چون «سر الصلوۀ»، «چهلحدیث» و «شرح حدیث جنود عقل و جهل» را در حوالی چهل سال و کمتر از آن مینویسد. ایشان از جنبههای مختلف علمی و عملی به رسوخ و استواری در تفکر رسیده بود و این اندیشهها را تا پایان عمر شریف خویش با خود به همراه داشت. باور داشت که دنیا کوچک است و کسی نباید بدان دلبسته شود و ارزش دلبستگی ندارد. ایشان از نظر بعد تقوایی، معنوی و اخلاقی در نزد بزرگانی مانند آیتالله شاهآبادی و دیگران سیر و سلوک کرد و به آن تقوا، پاکی و طهارت نفس دست یافت.
قرآن از منظر امام خمینی(ره)؛ از حقیقتی متافیزیکال تا «نازله هفتم»
دیدگاه قرآنی امام با کسانی چون صدرالمتألهین، سیدحیدر آملی و تا حدودی علامه طباطبایی و فیض کاشانی مشابه است و طریقه و گرایش امام در تفسیر قرآن، گرایش عرفانی است و بر اساس این گرایش، قرآن واجد حقیقتی متافیزیکال و فراتر از حقیقت ظاهری است که امام از آن تعبیر به «نازله هفتم» میکنند. از نظر امام(ره)، قرآن دارای حقیقتی متعالی و بحت و بسیط است که در آن لفظ و تکثر راه ندارد و صدرالمتألهین نیز چنین سخنی را در ذیل تفسیر عبارت «لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ»(اعراف/54) آورده است.
تطبیق مراتب نزول قرآن با مراتب وجودی انسان
حقیقت و ماهیت ماورائی قرآن نزد خداوند است(زخرف/4) و آنچه که به صورت الفاظ و عبارات آمده و آنچه که دست مردم است، نازله آن حقیقت است و بر این اساس امام(ره) میگوید کسانی که جانشان به آن تعالی مراتب وجودی نرسیده است، به حقیقت قرآن دسترسی نخواهند داشت. قرآن هفت مرحله دارد تا به مرحله علوی خود برسد، انسان هم باید این مراتب ایمان را چنان که در روایات آمده است، طی کند. هرچه انسان سالک، این مراتب وجودی را بیشتر طی کند، سهمش از قرآن بیشتر است و هرچه طی نکند، در عبارات و الفاظ باقی میماند.
امام معتقد بود که اغلب تفاسیر ما اسیر عبارات و الفاظ شدهاند
به همین دلیل امام(ره) مانند صدرالمتألهین به نوع تفاسیر انتقاد داشت و معتقد بود که تفاسیر ما بیشتر ترجمه است نه تفسیر و غالباً اسیر عبارتها و الفاظ شدهاند. برای نمونه امام(ره) در ذیل آیه نور میفرمودند که مفسران چون به حقیقت معنای نور نرسیدند، آیه را چنین تفسیر کردند که «الله منور»، در حالی که منور غیر از نور است.
ناآشنایان به وادی عرفان موجب ناتمام ماندن تفسیر سوره حمد شدند
امام تفسیر سوره مبارکه حمد را با نگاه عمیق عرفانی نسبت به قرآن ارائه کرد. تفسیر ایشان از همان آغاز با این تعبیر آغاز شد که همه عالم، اسماء الهی و تجلی الهی است. در این میان، کسانی که در وادی مباحث عرفانی نبودند، انتقاد میکردند و همین انتقادات، موجب ناتمام ماندن این تفسیر شد. هندسه تفکر امام یک مبنای نظری دارد که قرآن حقیقت متعالی دارد و این الفاظی که ما مشاهده میکنیم، نازله هفتم آن است و یک حکمت عملی دارد.
امام در نظر و عمل با قرآن زیست
اگر کسی میخواهد به آن سر مستتر قرآن و مرتبه هفتم متعالی قرآن دست یابد، باید جانش به چنان طهارتی برسد که بتواند آن اسرار را دریابد. امام هم در بعد نظری و هم در بعد عملی با قرآن زیست، با قرآن اندیشید، با قرآن نفس کشید و با زبان قرآن سخن گفت. همه اندیشه، منش و رأی امام ملهم و برگرفته از قرآن بود. هرگز فراموش نمیکنیم که هرگاه میخواستند صحبت کنند، سخنان خود را با قرآن آغاز میکردند و با نگاه جامع خود معتقد بودند که قرآن کتاب تربیت و هدایت است.
قرآن از حقیقتی مجرد تا «زبان عربی مبین» تنزل کرده است
حقیقت قرآن از نگاه امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی، حقیقت مجردی است که تنوع، کثرت، لفظ و جزء جزء شدن به سور و آیات و عبارات در آن نیست. اگر قرآن در همان حد حقیقت میماند، هرگز قابل فهم و دسترسی برای عامه مردم نبود. خداوند آن حقیقت را در چند مرحله تنزل داد تا به تعبیر قرآن «به لسان عربی مبین» برسد و این همان تنزلی است که ما در تنزل قرآن قائل هستیم.
از نظر حضرت امام(ره)، قرآن هفت مرحله تنزل پیدا کرده است. این نگاه در مرحله بینش نظری از قرآن دو حقیقت ظاهر و باطن میسازد و سهم مفسران را تعیین میکند. آخرین مرحله از سفرهای چهارگانه در عرفان نظری «سفر من الحق بالحق الی الخلق» است؛ یعنی عارف میرود و ذوب در پروردگار و مکتب الهی میشود و خداگونه شدن را در آنجا محقق میکند. کسی که در سفر چهارم به حق میپیوندد، به همراهی حق و با فرمان حق و با هدایت حق به سمت خلق میآید؛ یعنی برمیگردد که مردم را حقگرا کند و به سوی خدا بیاورد.
اسفار امام؛ از سلوک فردی تا حضور در میدان سیاست
در عرفان حقیقی و ناب شیعی که ملهم از قرآن و روایات است، انزوا، صومعه نشینی و رهبانیت محض معنا ندارد؛ عرفان این نیست که کسی زاهدانه زندگی کند و در خلوت خود بگرید و تنها گلیم خود را از آب بکشد، بلکه عارف با طی مراحل سلوک، به سوی مردم میآید و آن را در اختیار مردم میگذارد. در مکتب عرفانی امام که در سایهسار اهل بیت(ع) به آن نایل شده، اگر کسی بخواهد جامعهای را بسازد باید علاوه بر افراد سراغ جامعه رفت و وقتی سخن از جامعه به میان میآید، به طور طبیعی سخن از حکومت و سیاست نیز میرود.
امام خمینی(ره) میخواست با تشکیل حکومت اسلامی، بستری برای رشد و تعالی مردم فراهم شود، این حکومت باید بکوشد تا تعالی انسان و خداگونه شدن او را در حوزه رفتاری و منش مردم محقق کند و همین امر باعث شد تا امام بعد از آن دوران طولانی سیر و سلوک، خودش را به میدان سیاست بسپارد و آن سختیها و تبعیدها را برای پیروزی انقلاب به جان بخرد.
انتهای پیام/