اسماعیلی: آیتالله تهرانی با فروتنی میگفت: زندگی من چیزی برای گفتن ندارد
خبرگزاری تسنیم: عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: من بارها میخواستم در طول زندگی آقا مجتبی داستان زندگیاش را به رشته تحریر درآورم اما او هربار با عذری اجازه نمیداد و میگفت: زندگی من چیزی برای گفتن ندارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «حاجآقا مجتبی» با زیرعنوان، گذری بر زندگی آیتالله حاجآقا مجتبی تهرانی، شامل یادداشتها و گفتارهایی از مراجع و بزرگان درباره ایشان، عصر دیروز در فروشگاه مرکزی شهر کتاب رونمایی شد. در این برنامه حجج اسلام محمدرضا زائری و شاهمحمدپور بههمراه علیاکبر اشعری و محسن اسماعیلی از شاگردان مرحوم آیتالله تهرانی حضور داشتند.
محسن اسماعیلی از اعضای حقوقدان شورای نگهبان با اشاره به اینکه ماه رمضان با اسم حاجآقا مجتبی عجین شده است، گفت: متأسفانه امسال ما از برکت حضور ایشان محروم هستیم و بنده در این محفل میخواهم چرایی و چگونگی انتشار «حاجآقا مجتبی» را برای شما توضیح دهم.
وی افزود: بازگویی و بازخوانی خاطرات زندگی کسانی که میتوانند الگوی دیگران باشند سبب برداشتن قدمهای بلند معنوی است. حتی برای کسانی که مردان و زنان عرصه اندیشه هستند، دیدن و خواندن نمونههای عملی بهتر از اندیشیدن است. فاصله این دو بهاندازه فاصله یافتن و بافتن است. چه بسیار کسانی که با دیدن یک مصداق توانستند ره صدساله را یکشبه طی کنند.
اسماعیلی با اشاره به اینکه نوشتن خاطرات اسوهها به دو شیوه ممکن است اضافه کرد: یک شیوه روایت خود فرد از زندگی، موفقیتها و شکستهایش است. این شیوه بهدلیل نزدیک بودن به واقع بهتر است. در این شیوه واسطهای در کار نیست اما این اسوهها کمتر به این کار رضایت میدهند. آنها اهل صدق و بشارت هستند و به اشارت اکتفا میکنند و حاضر به بازگویی داستان زندگیشان نیستند. آنان که به اینجا رسیدهاند زبانشان را مهر کرده دهانشان را میدوزند.
وی افزود: شیوه دوم این است که اصحاب و حواریون داستان زندگی این افراد را بازگو کنند. در اینجا دیگر معذوریتهای شیوه قبل وجود ندارد اما این مشکل وجود دارد که نویسندگان بهخاطر شیفتگی به مرادشان غلو کنند و یا راویان از بازگفتن حقیقت ناتوان باشند و تنها برداشت خودشان را از حوادث بگویند.
عضو حقوقدان شورای نگهبان در ادامه گفت: من بارها میخواستم در طول زندگی آیتالله تهرانی داستان زندگیاش را به رشته تحریر درآورم اما او هربار با عذری اجازه نمیداد و میگفت: زندگی من چیزی برای گفتن ندارد. در پس این فروتنی ردپای دوری از شهرت و خودستایی دیده میشد. یک بار که ایشان پس از اصرارهای من، برای نوشتن خاطراتشان موافقت کردند شرط گذاشتند: تا زنده هستم خاطرات را بازگو نکنم، اما در جلسه بعد که در محضرشان بودم از این کار استنکاف کردند.
اسماعیلی یادآور شد: با اینگونه رفتار استاد، ما از برکات زیادی محروم ماندیم. بارها از زبان ایشان شنیدم که میگفت: چیزهایی در سینه من است که با رفتن من باید خاک شود.
وی در ادامه عنوان کرد: بهرغم این مشکلات دو نقطه امید برای ما سوسو میزند؛ یکی خاطراتی که مثل دُرهای از هم گسسته در ذهن من از ایشان باقی است. او خوب میدانست که من شکارچی این دُرها هستم. گاهی ملتمسانه میگفت: این خاطرات را چاپ نکن! و بعضی اوقات حکم میکرد که نباید این خاطرات را بازگو کنم. اما بسیاری از موارد پیش آمد که یادشان میرفت این نکته را بگوید و من پس از شنیدن این خاطرات سریعاً آنها را مکتوب میکردم.
حقوقدان شورای نگهبان اضافه کرد: نقطه امید دوم استفاده از خاطرات دیگران درباره ایشان است. کتاب خاطرات «حاجآقا مجتبی» از این قسم است. این کتاب با شتاب فراوان جمعآوری شد تا در اربعین فوت حاجآقا مجتبی به چاپ برسد. در اندک مواردی این کتاب نیازمند تصحیح است. از دیگران میخواهم آنچه را از ایشان دیدهاند و خاطراتی که در موردشان دارند برای ما بازگو کنند تا در آثار بعدی از آنها استفاده شود.
انتهای پیام/*