قیام آیت الله کاشانی برای بازگشت مصدق/نزول "زبور" برحضرت داوود(ع)/عقد اخوت میان رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع)/رفتن اولین بشر به کره ماه


خبرگزاری تسنیم: نمایندگان دولت و شاه با عجله به ملاقات آیت‌الله کاشانی رفتند تا وی را به آرام کردن مردم راضی کنند اما کاشانی با صراحت درخواست آنان را رد کرده و تاکید کرد که اگر قوام کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد.

به گزارش خبرنگار گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، مناسبت های مهم تقویم امروز به شرح ذیل است:

رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 30 تیر 1392 )

1 – قیام مردم به رهبری آیت الله کاشانی برای بازگشت مصدق (1331ش)

در روز 30 تیر 1331 یک سال و 4 ماه پس از به ثمر نشستن نهضت ملی صنعت نفت، مردم ایران با راهپیمایی در خیابان‌ها خواستار برکناری احمد قوام‌السلطنه و بازگشت دکتر محمد مصدق به پست نخست‌وزیری شدند.
پس از برگزاری انتخابات دوره هفدهم و افتتاح مجلس شورای ملی و بازگشت دکتر مصدق از دادگاه لاهه و در بحبوحه مبارزات نهضت ملی شدن نفت‌، با وجود اظهار تمایل اکثریت نمایندگان مجلس جدید به نخست‌وزیری مجدد دکتر مصدق‌، ناگهان وی از سمت خود استعفا داد. علت این امر کارشکنی‌های اقلیت مجلس‌، تحت رهبری سید حسن امامی‌، عدم ابراز تمایل مجلس سنا به زمامداری دکتر مصدق و اختلاف بر سر درخواست اختیارات بیشتر برای نخست‌وزیر بود. سید حسن امامی با اکثریت آرا توانست به عنوان رئیس مجلس شورای ملی انتخاب شود.

بر اساس سنت پارلمانی‌، پس از انتخاب هیات رئیسه مجلس‌، نخست‌وزیر قبلی می‌بایست از سمت خود کناره‌گیری می‌کرد تا مجلس جدید رأی تمایل خود را در حفظ دولت قبلی یا معرفی دولت جدید اعلام دارد. با وجود مخالفت جمعی از نمایندگان‌، اکثریت مجلس یعنی 52 نفر از 65 نفر نماینده حاضر در جلسه‌، در روز پانزدهم تیرماه 1331 به نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق اظهار تمایل کردند، اما روز بعد، مجلس سنا ابراز تمایل خود را به ارائه برنامه‌های دولت و ملاحظه و بررسی آن برنامه‌ها موکول کرد.

دکتر مصدق روز شانزدهم تیر به دلیل عدم اظهار تمایل مجلس سنا از قبول پست نخست‌وزیری خودداری کرد. روز هجدهم تیر از میان نمایندگان حاضر در مجلس سنا تنها 14 نفر به زمامداری دکتر مصدق ابراز تمایل کردند. آیت‌الله ابوالقاسم کاشانی از روحانیون مشهور آن دوران، در واکنش به مخالفت مجلس سنا در تائید ادامه زمامداری دکتر مصدق‌، اعلامیه شدیداللحنی صادر کرد. از طرف احزاب‌، گروه‌ها، اصناف‌، پیشه‌وران و بازاریان نیز تلگراف‌ها و نامه‌های فراوانی در حمایت از مصدق به مرکز ارسال شد. تحت فشار گروه‌های سیاسی و درخواست‌های مکرر مردم و اظهار تمایل مجلس شورای ملی‌، شاه به‌رغم مخالفت مجلس سنا، فرمان نخست‌وزیری دکتر مصدق را صادر کرد. مصدق این بار اعطای اختیارات شش ماهه و درخواست مقام وزارت جنگ را پیش شرط پذیرش مقام نخست‌وزیری قرار داد. در این شرایط دکتر مصدق روز 25 تیر 1331 برای مشورت و تبادل نظر در مورد وزیران جدید به دیدن شاه رفت. وی شرح این ملاقات را در خاطرات خود آورده است.

مصدق مصمم بود اختیار تعیین وزیر جنگ را از شاه بگیرد «تا دخالت دربار در آن کم شود و کار‌ها در جهت صلاح کشور پیشرفت کند....» واکنش شاه در برابر این پیشنهاد چنین بود: «پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم.» مصدق در پاسخ فوراً گفت که در این صورت استعفا خواهد داد. شاه از دادن مقام وزارت جنگ به نخست‌وزیر امتناع کرد و دکتر مصدق استعفا داد. وی طی نامه‌ای در 25 تیر به شاه نوشت‌: «چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق به دست آمده پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب می‌کند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصاً عهده‌دار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشد، البته بهتر آن است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملاً مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند. با وضع فعلی ممکن نیست مبارزاتی را که ملت ایران شروع کرده است پیروزمندانه خاتمه دهد.»

در آن اوضاع و احوال جانشین مصدق کسی جز قوام یا سیدضیاء نمی‌توانست باشد. مطابق اسناد منتشره، شاه تا این زمان به برکناری دکتر مصدق و نخست‌وزیری قوام یا سید ضیاء مایل نبود و می‌خواست کار نفت به دست مصدق حل و فصل شود. این سیاست حمایت نسبی از مصدق نه از روی علاقه و موافقت با او بلکه به سبب آگاهی از محبوبیت او در نزد مردم بود، از سوی دیگر شاه به قوام و سید ضیاء اطمینان نداشت.

در جراید داخلی و خارجی به طور همزمان زمزمه روی کار آمدن قوام بر سر زبان‌ها افتاده بود. علاوه بر اینکه برخی از چهره‌های مشخص منتسب به دربار مانند تاج‌الملوک، اشرف و علیرضا (مادر، خواهر و برادر شاه) و سید حسن امامی (رئیس مجلس شورا) از او حمایت می‌کردند، رایزن سفارت انگلستان به نام ساموئل فال معتقد بود که قوام تنها شخصی است که می‌تواند با اوضاع فعلی مقابله کند. سفیر آمریکا هم قوام را بهترین جانشین مصدق می‌دانست، اما شاه با توجه به سوابق قوام در دوران نخست‌وزیری قبلی‌اش با صدارت او مخالف بود و او را قابل کنترل نمی‌دانست. فشار سفارتخانه‌ها در کنار انتقادات مخالفان داخلی مصدق که شاه را به بی‌تصمیمی و انقیاد در برابر جنجال و هیاهوی جبهه ملی و مرعوب شدن و در افتادن در دام عوام‌فریبی‌های مصدق متهم می‌کردند از یک سو و تضمین قوام مبنی بر اینکه در انتخاب وزیران با صلاحدید شاه اقدام خواهد کرد از سوی دیگر، شاه را به این تصمیم تشویق کرد.

بدین ترتیب 26 تیر ماه 1331 در جلسه غیرعلنی‌، اکثریت مجلس به زمامداری احمد قوام ابراز تمایل کرد و شاه روز بعد فرمان نخست‌وزیری او را صادر نمود. قوام موفقیت خود را در گرو انحلال مجلس می‌دانست و هوادارانش هم اصرار داشتند پیش از گرفتن فرمان انحلال تن به قبول مسوولیت ندهد، اما ظاهراً شاه، قوام را راضی کرده بود بدون اصرار در انحلال مجلس دولت خود را تشکیل دهد. طبق یادداشت‌های ارسنجانی، عباس اسکندری که در جریان مذاکرات بود به ارسنجانی گفت: «هنوز اعلیحضرت [با انحلال مجلس] موافقت نکرده‌اند ولی مآلاً موافقت خواهند کرد.»

روز 27 تیر ماه که خبر نخست‌وزیری قوام به همه جا رسید، وی اعلامیه شدیداللحنی با عنوان «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» صادر کرد که از رادیو پخش شد. وی در اعلامیه‌اش مخالفان خود را چنین تهدید کرد: «... من با اتکاء شما و نمایندگان شما این مقام را قبول کرده‌ام و هدف نهائیم رفاه و سعادت شماست‌. سوگند یاد می‌کنم که شما را خوشبخت خواهم کرد. بگذارید من با فراغ بال شروع به کار کنم‌. وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال کنند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را به هم بزنند. اینگونه آشوبگران با شدید‌ترین عکس‌العمل از طرف من روبرو خواهند شد و چنانکه درگذشته نشان داده‌ام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به مقام و موقعیت مخالفین‌، کیفر اعمالشان را در کنارشان می‌گذارم‌. حتی ممکن است تا جایی بروم که با تصویب اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده‌، روزی صد‌ها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی‌شفقت قانون قرین تیره‌روزی سازم‌. به عموم اخطار می‌کنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسیده است‌. کشتیبان را سیاستی دگر آمد...»

علاوه بر اینکه صدور این اعلامیه بگومگوهای زیادی را به دنبال آورد و مخالفت بسیاری را برانگیخت، قوام تصمیم به توقیف آیت‌الله کاشانی گرفت. این تصمیم در حالی بود که هنوز مجلس منحل نشده بود و آیت‌الله کاشانی در سمت نمایندگی مجلس مصونیت داشت. این اقدام قرار بود 4 بعدازظهر 29 تیر ماه عملی شود، اما ساعتی قبل رادیو لندن خبر توقیف را افشا کرد و بلافاصله از دربار پیغام رسید که از توقیف صرفنظر شود.

در‌‌‌ همان روز 28 تیر ماه آیت‌الله کاشانی اعلامیه‌ای خطاب به افسران ارتش و سربازان انتشار داد و از آنان خواست که به روی برادران خود اسلحه نکشند. در 29 تیر ماه آیت‌الله کاشانی طی اعلامیه‌ای خطاب به قوام چنین گفت‌: «احمد قوام باید بداند در سرزمینی که مردم رنجدیده آن پس از سال‌ها رنج و تعب شانه از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیده‌اند، نباید اختناق افکار عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دسته‌جمعی تهدید نماید. من صریحاً می‌گویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه این جهاد کمر همت بر بسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت کنند تلاش آنان در بدست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیچ‌یک از بیگانگان اجازه نخواهد داد که به دست مزدوران آزمایش شده‌، استقلال آنان پایمال و نام باعظمت و پرافتخاری که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود بدست آورده است‌، مبدل به ذلت و سرشکستگی شود.» در پی صدور اعلامیه آیت‌الله کاشانی، اعلامیه دیگری نیز از سوی نهضت ملی خطاب به سربازان و افسران ارتش و نیروهای انتظامی صادر گردید. رفته رفته کارخانه‌ها و تجارتخانه‌ها تعطیل کردند و در خیابان‌های اصلی شهر و میدان بهارستان تظاهرات به راه افتاد و مردم شعار مرگ بر قوام و زنده باد مصدق سر دادند. در پایان 29 تیر مردم آمادگی زیادی پیدا کرده بودند تا روز بعد در برابر قدرت دربار و قوام به مقابله برخیزند. آیت‌الله کاشانی هم در مصاحبه‌ با خبرنگاران داخلی و خارجی صراحتاً اعلام کرد: «اگر قوام ظرف 48 ساعت نرود اعلام جهاد خواهم کرد و شخصاً کفن‌پوشیده پیشاپیش مردم به مبارزه خواهم پرداخت‌.»

پس از این موضع‌گیری‌ها و تعطیل بازار و مغازه‌ها، مردم سرنگونی قوام را خواستار شدند. دولت برای مقابله با مخالفت‌های مردمی دستورات اکیدی به نیروهای شهربانی و ارتش صادر کرد ولی با وجود سرکوب شدید، نارضایتی مردمی از دولت قوام و حمایت از دکتر مصدق به اوج خود رسید. اعتصابات‌، تظاهرات خیابانی و درگیری‌های مردمی با پلیس و ارتش گسترش یافت و با اعلام تعطیلی روز سی‌ام تیر از سوی گروه‌ها، احزاب‌، جمعیت‌های دینی و سیاسی هوادار دکتر مصدق، درگیری به اوج رسید. در این روز نیروهای انتظامی و نظامی‌، مردم را به گلوله بستند و عده‌ای را به شهادت رساندند. سرلشکر وثوق فرمانده ژاندارمری نیز کفن‌پوشان باختران، همدان و قزوین را در کاروانسرا سنگی به گلوله بست و از حرکت آنان به تهران جلوگیری کرد.

نمایندگان دولت و شاه با عجله به ملاقات آیت‌الله کاشانی رفتند تا وی را به آرام کردن مردم راضی کنند اما کاشانی با صراحت درخواست آنان را رد کرده و تاکید کرد که اگر قوام کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد. شاه که موقعیت را حساس دید، دولت قوام را در غروب روز سی تیر برکنار کرد. در‌‌‌‌ همان روز از 64 نماینده مجلس 61 نفر به زمامداری دکتر مصدق اظهار تمایل کردند و شاه نیز مجبور به صدور فرمان نخست‌وزیری مصدق در سی و یکم تیر شد. بدین صورت جنبش مردمی توانست با حمایت از دکتر مصدق دولت مورد درخواست خود را تعیین کند.

روز بعد پس از قیام سی تیر، دیوان لاهه اعلام کرد که در رسیدگی به اختلاف ایران و انگلیس در مورد مسئله نفت صلاحیت ندارد. دکتر مصدق به مناسبت تجلیل از شهدای روز سی تیر کلیه ادارات دولتی را تعطیل عمومی نمود و مجلس قیام سی تیر را «قیام ملی» و شهدای آن روز را «شهدای ملی» نامید.

2 - درگذشت خطیب شهیر و واعظ معروف حجت الاسلام شیخ "احمد کافی" (1357 ش)

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ احمد کافی یزدی در سال 1307ش برابر با سال 1347 ق در مشهد مقدس به دنیا آمد. وی پس از پایان دروس مقدمات و ادبیات عرب، به دلیل شوق و علاقه شدید به منبر، به وعظ و ارشاد مردم پرداخت. شیخ احمد کافی در حالی که بیش از پانزده سال از عمرش نمی‏گذشت، در شب‏های جمعه برای صدها نفر از زائران امام رضا(ع) با شور و حال خاصی دعای کمیل می‏خواند و فضایی معنوی ایجاد می‏کرد. وی در شانزده سالگی برای تکمیل تحصیلات علوم اسلامی به نجف اشرف عزیمت کرد و از محضر آیت اللَّه خویی و آیت اللَّه سید اسداللَّه مدنی و... استفاده برد. از آن پس برای تبلیغ به اکثر نقاط ایران مسافرت کرد و در همه جا مورد استقبال مردم قرار گرفت. حجت الاسلام کافی سرانجام در تهران رحل اقامت افکند و به خدمات دینی و انجام وظایف مذهبی همت گماشت. وی، واعظی متدین و خطیبی غیور و در امور دینی، جدّی و بسیار مبارز و مجاهد و در مقابل انحرافات و منکرات و برخورد با تبلیغات مسموم دشمنان دین، مقاوم و محکم بود. این خطیب بزرگ، از به میدان آمدن و مبارزه کردن با بی‏دینان هراسی نداشت و تقیه نمی‏کرد. وی در سفرهای متعددی که به مکه و مدینه داشت، بارها، سخنان مهمی ایراد کرده و از حریم ولایت آل محمد، به ویژه امام علی(ع)، در مقابل خفّاشان حقیقت گریز وهابی، دفاع نموده است. در حالی که بردن نام حضرت امام خمینی(ره)، در دوران حکومت رژیم پهلوی جرم محسوب می‏شد، حجت الاسلام کافی در مجامع عمومی از حضرت امام به بزرگی و عظمت یاد می‏کرد. سرانجام این محبِّ اهل بیت (ع) چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی درسی تیرماه 1357 در 50 سالگی در سانحه‏ای مشکوک دار فانی را وداع گفت و به دیدار معبود شتافت.

**رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 21 جولای 2013 )**

1 - آغاز جنگ تاریخی "اهرام" بین نیروهای فرانسوی و مصری (1798م)

با قدرت‏گیری ناپلئون بُناپارت در فرانسه و آغاز کشور گشایى‏های او، ناپلئون قصد حمله به انگلیس را در سر می‏پروراند، اما چون نیروی دریایى فرانسه، توان لازم را برای این کار نداشت، لذا ناپلئون تصمیم گرفت که در خارج از اروپا، بر انگلستان لطمه زند. به همین دلیل از آن جا که هندوستان مخزن قوای اقتصادی و منبع معیشت انگلستان به شمار می‏رفت و سرزمین مصر نیز در مسیر هند قرار داشت، ناپلئون نقشه حمله به مصر را کشید. در صورت تصرف مصر، هم یک مستعمره بزرگ معادل تمام مستعمرات فرانسه به دست ناپلئون می‏افتاد و هم به عنوان یک مرکز نظامی برای حمله به هند مورد استفاده قرار می‏گرفت. در آن زمان مصر تحت نفوذ امپراتوری عثمانی قرار داشت و توسط امرای مملوک موسوم به ممالیک اداره می‏شد. درنهایت در 21 ژوئیه 1798م، جنگ میان فرانسه و مصریان آغاز شد و علی‏رغم مقاومت ممالیک، ناپلئون موفق به فتح مصر گردید و تا آخر ژوئیه، قاهره نیز به تصرف ناپلئون درآمد. در این هنگام، در حالی که ناپلئون مشغول ایجاد یک ستاد فرماندهی در نزدیکی اهرام مصر بود، قوای دریایی انگلیس، نیروی دریایی فرانسه را در سواحل مصر غافل‏گیر کرد و قسمت اعظم ناوگان جنگی فرانسه را منهدم ساخت. این مسئله باعث عقب‏نشینی ناپلئون گردید و پس از چندی به کشورش بازگشت.

2 - تولد "ارنست همینگوی" نویسنده معروف امریکایی (1898م)

اِرنست میلر هِمینگوِی نویسنده شهیر امریکایى در 21 ژوئیه 1898م در ایالت شیکاگو امریکا متولد شد. وی از کودکی و دوران دبستان احساس کرد که برای ادبیات مستعد است از این رو از همان زمان، شروع به نوشتن مقالات ادبی و داستان در روزنامه‏ای که خودِ شاگردانْ اداره می‏کردند نمود. او پس از پایان تحصیلات خود، در جنگ جهانی اوّل شرکت جست و سپس خبرنگار جنگی گردید. همینگوی پس از پایان جنگ و کسب مدال جنگی، نگارش آثار ادبی خود را ادامه داد و با نوشتن رمان‏هایى چون: خورشید همچنان می‏دمد و وداع با اسلحه، به عالی‏ترین درجات شهرت رسید. وی با نوشتن کتاب معروف زنگ‏ها برای که به صدا در می‏آیند به اوج افتخار رسید. او در این کتاب ثابت نمود که ارزش آزادی موقعی معلوم می‏شود که مردم فقدان آن را احساس کنند. در همان زمان، همینگوی به دلیل فروش تیراژ بالای کتاب‏های خود و ساخت فیلم از کتاب‏هایش صاحب ثروت فراوانی گردید و موفق به دریافت جایزه اُسکار نیز شد. اکثر داستان‏های همینگوی با مرگ سر و کار دارد و قهرمانان آن، با مجاهدات زیاد، بدون استثنا با مرگ گریبانگیر خواهند شد. وی در بیشتر داستان‏های خود نتیجه می‏گیرد که انسان نباید در کردار و رفتار خود حتی یک حرکت برخلاف قانون انجام دهد چرا که قانون، نقضْ ناکردنی است.

از سوی دیگر وی در برخی آثارش، ذوق ماجراجویى و لذت مغلوب کردن را عرضه می‏کند که هر دو سبک وی مورد تقلید نویسندگان قرار گرفت. وی اعتقاد داشت که برای نویسنده نیز سبکی وجود دارد که صورت قانون پیدا می‏کند و او نباید حرکتی بی‏فایده انجام دهد تا آسیب ببیند. همینگوی سبک شخصی و خاصی را دنبال می‏کرد اما نمی‏توان گفت که این سبک در همه کتاب‏های او به کار رفته است. وی در سبک خود، میان تضاد لذت بردن از زندگی و رنج بردن که از آن‏جدا نیست، به تعادل شخصی دست می‏یابد. این موضوع رانیز نباید نادیده گرفت که همینگوی دوره افسردگی و ملالی را احساس کرده که زندگی امریکایى پس از بحران اقتصادی امریکا در سال 1929م به آن دچار شد و او را به شرکت فعالانه در جنگ کشانده و سخنگوی گروهی ساخته، که، به نسل فدا شده معروف گشته است. درباره سبک خاص همینگوی گفتگوی بسیار شده است. سبکی که او را از پیشینیان و معاصران ممتاز می‏سازد. به سبب سادگی اعجاب‏آور و مستقیم و کوبنده، کلمه‏‌های محاوره‏ای، جمله‌‏های کوتاه و بدون وابسته، نشانه‏گذاری‏های فراوان، مکالمه‏های بدون تصنع و بدون رعایت صنایع لفظی، شرح حوادث چنانکه واقع شده و کوچکترین نکته‏ای از واقعیت از چشم دور نمانده است. وی در زمان حیات خود به شهرت و افتخار افسانه‏ای دست یافت و با دریافت جایزه نوبل ادبی در سال 1954م به خاطر نگارش کتاب پیرمرد و دریا، از نفوذی گسترده در میان نویسندگان برخوردار گشت. همینگوی علاقه مفرطی به شکار داشت و اغلب اوقات به این کار مشغول بود تا این‏که در نهم ژوئیه 1961 در حالی که مشغول تمیز کردن تفنگ شکاری‏اش بود، گلوله‏ای شلیک شد و به زندگی‏اش خاتمه داد. بدین ترتیب ماجرای مرگ پدرش پس از 23 سال تجدید گردید. اکثر آثار همینگوی به فارسی ترجمه شده است.

3 - به آب انداختن اولین کشتی هسته‏ ای به نام "ساوانا" در امریکا (1958م)

بعد از کشف اتم و آشنایى دانشمندان هسته‏ای با توانایى و قدرت فوق‏ العاده انرژی هسته‏ای، به کارگیری و استفاده از آن در زمینه‌‏های گوناگون مورد توجه قرار گرفت. اما در واقع، اولین استفاده عملی از انرژی هسته‏ای، در ساختن بمب هسته ‏ای به عمل آمد. نتیجه به دست آمده از قدرت انفجاری و تخریبی آن، باعث شد تا از یک طرف، قدرت‏های سلطه‏گر با بهره‏گیری از آن به مسابقه‏ای تسلیحاتی دست زده و جهان را تا مرز جنگ هسته‏ای به پیش برند و از سوی دیگر، تلاش‏های فراوانی به عمل آمد تا از این انرژی در راه‏های صلح‏آمیز و در جهت پیشرفت صنعت و تکنولوژی استفاده گردد. یکی از این موارد، بهره‏گیری از انرژی هسته‏ای در صنایع کشتی سازی و دریانوردی است. بدین ترتیب در 21 ژوئیه 1958م، اولین کشتی بازرگانی با سوخت هسته‏ای به آب انداخته شد و عرصه جدیدی برای استفاده از انرژی هسته‏ای را بر روی جهان گشود. این کشتی بازرگانی، ساوانا نام‏گذاری شد و در واقع اولین کشتی هسته‏ای بود که از پهنه اقیانوس اطلس عبور کرد. در حال حاضر کشتی‏های بسیاری در سطح دریاها و اقیانوس‏های جهان، با کمک نیروی هسته‏ای به دوردست‏ترین نقاط جهان می‏روند.


4 - روز ملی "بلژیک"

کشور پادشاهی بلژیک با 30/528 کیلومترمربع در شمال غربی اروپا و در همسایگی کشورهای هلند، آلمان، لوکزامبورگ و فرانسه واقع شده است. جمعیت آن بیش از 10 میلیون نفر که حدود 90 درصد کاتولیک می‏باشند. پایتخت این کشور شهر بروکسل و دارای واحد پول یورو می‏باشد. که بعد از رواج یافتن پول واحد اروپائی، جای‏گزین فرانک بلژیک شده است. مردم بلژیک به 3 زبان رسمی فرانسوی، هلندی و آلمانی صحبت کرده و از تیره نژادی سفید هستند. بلژیک در سال‏های آخر قرن هجدهم، تحت تسلط فرانسه بود. در سال 1815، بلژیک با هلند متحد شد. اما این اتحاد دیری نپایید و بلژیک در سال 1831 م مستقل گردید و دارای حکومت سلطنتی شد. رسمیت یافتن پادشاهی لئوپولد اول در 21 ژوئیه 1831م به عنوان روز ملی بلژیک مطرح شده است. نظام سیاسی این کشور، مشروطه سلطنتی فدرال، با دو مجلس قانون‏گزاری است. این کشور در سال 1945 به‏عضویت سازمان ملل درآمد. (ر.ک:4 اکتبر)

5-قدم نهادن اولین بشر بر روی کره ماه (1969م)
دهه 1960م را دهه تسخیر فضا و آغاز سفر انسان به فضای کیهانی نیز می‏توان نام نهاد و این عنوان شاید مناسب‏ترین عنوان برای این دهه سرنوشت ساز باشد. دانشمندان فضایى شوروی که در سال 1957م با پرتاب نخستین قمر مصنوعی زمین، در تسخیر فضا پیشگام شده بودند، در سال 1961م نیز با فرستادن نخستین انسان به فضا دراین مسابقه، پیشتاز شدند. از این پس رقابت امریکا و شوروی سابق برای تسخیر فضا شدت یافت و از سال 1966م، مسابقه برای تسخیر کره ماه آغاز شد. امریکا در این سالْ سفینه‏ای بدون سرنشین بر روی کره ماه پیاده کرد و درصدد اعزام اولین انسان به این کره برآمد. از سال 1968م به بعد، امریکایى‏ها به طور محسوسی در مسابقه تسخیر فضا بر روس‏ها پیشی گرفتند و اولین انسانی که در سطح کره ماه فرود آمد، یک فضانورد امریکایى بود.

سفینه آپولو 11، در روز شانزدهم ژوئیه 1969م با سه سرنشین به فضا پرتاب شد و پس از سه روز سفر و طی بیش از 380 هزار کیلومتر مسافت در مدار کره ماه قرار گرفت. قسمتی از این سفینه که خود مجهز به موشکی برای برخاستن از سطح کره ماه بود، روز 21 ژوئیه 1969م از سفینه مادر جدا شد و با دو سرنشین بر روی کره ماه فرود آمد. در این هنگام، یکی از آن دو با نام نیل آرْمِسْتِرانْگْ، نخستین انسانی بود که بر روی کره ماه قدم نهاد، در حالی که جریان این سفر فضایى را شش‏صد میلیون نفر به کمک ماهواره‏ها در سراسر جهان تماشا کردند. آرمِستِرانْگ پس از 21 ساعت و 37 دقیقه توقف در سطح کره ماه و گردش و نمونه‏برداری و عکس‏برداری از قسمت‏های مختلف آن، به سفینه مادر بازگشت و نخستین سفر انسان به کره ماه در روز 24 ژوئیه 1969م با مراجعت فضانوردان به کره زمین پایان‏پذیرفت.

**رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 12 رمضان 1434 )**

1 - نزول کتاب آسمانی `زبور` بر حضرت داوود(ع)

بنا به نقل ابن کثیر، کتاب شریف "زبور" در دوازدهم ماه مبارک رمضان بر "داوود نبی(ع)" نازل گردید.

حضرت داوود(ع) از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل است و در نبرد میان طالوت و جالوت، با این که خردسالی بیش نبود، به میدان رفت و جالوت ستمگر را به هلاکت رسانید و سال های بعد به پیامبری و پادشاهی بنی اسرائیل نایل شد.
کتاب شریف زبور، پس از چهار صد و هشتاد و دو سال از نزول کتاب شریف "تورات" بر حضرت موسی(ع)، بر حضرت داوود نبی(ع) نازل گردید.

2 - انجام عقد اخوت میان رسول خدا(ص) و حضرت علی(ع)(1 ق)

وقتی آیه‏‌ی "اِنّما المؤمنونَ اِخوَةٌ"(حجرات، 10) نازل شد، پیامبر(ص) بین یاران خود از مهاجر و انصار عقد اخوت برقرار کرد و هر یک از مهاجران را با یکی از انصار برادر ساخت. آن حضرت همچنین در پایان، حضرت علی(ع) را به برادری خویش انتخاب نمود. حضرت علی(ع) هرگاه بر روی منبر می‏نشست می‏فرمود: من بنده‏ ی خدا و برادر رسول خدا(ص) می‏باشم و هر که غیر از من، چنین ادعایی کند دروغگو می‏باشد.

3 - رحلت عالم و فقیه شاعر شیعه "محمدتقی مامقانی" معروف به "حجت‏الاسلام" (1312 ق)

میرزا محمدتقی بن ملامحمد مامقانی تبریزی متخلص به نیّر و معروف به حجت الاسلام، از علما و دانشمندان آذربایجان و دارای قریحه‏ی شعری لطیفی بود. وی در 1247 ق در تبریز به دنیا آمد و در 22 سالگی برای تحصیل علوم دینی راهی نجف گردید. پس از استفاده از محضر اساتید بزرگ آن شهر به تبریز بازگشت و به تألیف و تدریس همت گماشت. آتشکده در مراثی، دیوان غزلیات، عِلمُ السّاعه و نُصرَةُالحَق از جمله تالیفات وی می‏باشند. حجت الاسلام نیّر تبریزی در 57 سالگی در تبریز دار فانی را وداع گفت و بنا به وصیتش، در وادی السلام نجف اشرف مدفون گشت.

منبع: معاونت پژوهش خبرگزاری تسنیم
انتهای پیام/