صدور رای دادگاه لاهه درباره ملی شدن نفت به نفع ایران/تهاجم وسیع ارتش بعثی عراق به ایران پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸


صدور رای دادگاه لاهه درباره ملی شدن نفت به نفع ایران/تهاجم وسیع ارتش بعثی عراق به ایران پس از پذیرش قطعنامه 598

خبرگزاری تسنیم: در روز ۳۱ تیر ۱۳۳۱ دادگاه لاهه در جریان اختلاف میان ایران با انگلستان درباره پرونده ملی شدن صنعت نفت، به حقانیت ایران و عدم صلاحیت دادگاه بین‌المللی برای بررسی شکایت لندن از تهران رای داد.

به گزارش خبرنگار گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، مناسبت های مهم تقویم امروز دوشنبه 31 تیرماه به شرح ذیل است:

**رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی ( 31 تیر 1392 )**

1 -  دادگاه لاهه درباره ملی شدن نفت به نفع ایران رای داد (1331ش)

در روز 31 تیر 1331 دادگاه لاهه در جریان اختلاف میان ایران با انگلستان درباره پرونده ملی شدن صنعت نفت، به حقانیت ایران و عدم صلاحیت دادگاه بین‌المللی برای بررسی شکایت لندن از تهران رای داد.
روز هفتم اردیبهشت 1330 مجلس شورای ملی، طرح 9 ماده‌ای اجرایی ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد و فرانسیس شپرد (سفیر انگلیس) عصر‌‌‌‌ همان روز در یک کنفرانس مطبوعاتی به این اقدام مجلس اعتراض کرد. روز 22 اردیبهشت 1330 مجلس شورای ملی و سنا، بنا بر ماده اول قانون اجرایی ملی شدن صنعت نفت، نمایندگان خود برای تشکیل هیات مختلط در خلع ید از شرکت نفت سابق را که عبارت بودند از عبدالله معظمی، علی شایگان، اللهیار صالح، حسین مکی و ناصر قلی اردلان (از مجلس شورای ملی)، مرتضی قلی بیات، احمد متین دفتری، محمد سروری، ابوالقاسم نجم و صادق شفق (از مجلس سنا)، محمدعلی وارسته وزیر دارایی و کاظم حسیبی، مشاور نخست‌وزیر انتخاب کردند. انگلیس که این‌ بار خطر را جدی‌تر تشخیص داد، دو ماه پس از ملی شدن صنعت نفت به تاریخ 5 خرداد 1330 با استناد به معاهده 1312 شمسی منعقده میان تهران و لندن، شکایتی علیه ایران تنظیم و به دیوان لاهه ارسال کرد. دیوان لاهه نیز‌‌‌‌ همان روز دادخواست دولت انگلیس را به وزارت خارجه ایران تسلیم کرد. به دنبال طرح این شکایت دولت مصدق اعلام کرد که چون معاهده 1312 یک قرارداد بین‌المللی نیست، لغو آن به منزله نقض قوانین بین‌المللی به شمار نمی‌رود و لذا شکایت انگلیس از ایران بی‌مورد است.

با وجود واکنش خشمگینانه انگلیسی‌ها، روز 19 خرداد 1330، اعضای هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران و سه نفر از اعضای هیات مختلط، با استقبال پرشور ده‌ها هزار نفر از مردم خوزستان وارد آبادان شدند و سرانجام در 29 خرداد، پرچم ایران بر فراز ساختمان اداره مرکزی شرکت سابق برافراشته شد و تابلوی «هیات مدیره موقت» در آنجا نصب شد. انتخاب مهندس مهدی بازرگان به عنوان نخستین مدیرعامل شرکت نفت ایران نیز نشان‌‌دهنده هوشمندی دولت ملی مصدق بود زیرا انگلیسی‌ها به دلیل اینکه با نخست‌وزیری مصدق موافقتی نداشتند و ملی شدن نفت را هم بر نمی‌تابیدند، تمام توان خود را برای از کار انداختن دولت مصدق و تبلیغات بر ضد وی به کار گرفته و سفیر این کشور از نسبت دادن اتهام‌های ناروا و به دور از ادب به رهبر نهضت ملی ایران فروگذار نمی‌کرد. همچنین در داخل و خارج از ایران تلاش می‌کردند با روش‌های گوناگون چنین وانمود کنند که قدرت یافتن مصدق و ماندن او در قدرت، زمینه استقرار کمونیسم در ایران را فراهم خواهد کرد، از این رو، انتخاب بازرگان برای آن مسوولیت مهم، به دلیل اینکه وی همواره ارزش‌های ملی، دینی و اخلاقی را پاس می‌داشت (وی در آن زمان چهره‌ای سیاسی به شمار نمی‌آمد، وجه علمی و مذهبی‌اش بارز بود و در برابر حزب توده موضع داشت) اهمیت زیادی داشت. دیگر اینکه، مصدق در پی جدال و به کار بستن شیوه‌های غیرمسالمت‌آمیز در برخورد با انگلیس نبود و از این منظر هم انتخاب بازرگان که شخصیتی اعتدال‌گرا بود و می‌توانست توطئه‌ها و ترفندهای انگلیس را بی‌اثر یا کم اثر سازد، موثر بود.

بازرگان در آن زمان ریاست دانشکده فنی تهران را برعهده داشت و به همین خاطر (آشنایی با امور فنی و علمی شرکت نفت) از سوی مهندس کاظم حسیبی به نخست‌وزیر معرفی شد و این مسوولیت حساس و تاریخی را پذیرفت. در مسئله نفت، زمانی که رویارویی دولت ایران و انگلیس رخ داد، وضعیت انگلیس با دوران گذشته متفاوت بود و به دلیل ظهور قدرتی جدید (آمریکا) پس از جنگ دوم جهانی، مناسبات جهانی دگرگون شده بود و دیگر مجالی برای یکه‌تازی انگلیسی‌ها باقی نمی‌ماند و مصدق با فهم این فضای جدید، فرصت یافت تا با سیاست‌ورزی و دیپلماسی فعال، در برابر فشارهای همه‌جانبه انگلیسی‌ها مقاومت کرده و هر یک را در جای مناسب پاسخ دهد و این در به درازا کشیدن مسئله نفت تاثیر فراوانی داشت.

اگر مصدق در گفت‌وگو با خبرگزاری اینترنشنال ‌نیوز و در پاسخ به سخنان تهدیدآمیز موریسون، وزیر خارجه انگلیس، که در مجلس عوام آن کشور گفته بود ممکن است وضع وخیمی در جنوب ایران پیش آید که مسوولیتش برعهده دولت ایران خواهد بود، ابراز داشت که: «ملت ایران از ملی شدن نفت خود یک هدف عمده دارد و آن این است که دیگران در امور داخلی ما دخالت نکنند»، از واقعیتی تلخ سخن می‌گفت که در 9 تیر 1330 و هنگامی که نمایندگان وزارت دادگستری و پلیس، در خانه ریچارد سدان، به انبوهی از اوراق و اسناد محرمانه شرکت نفت دست یافتند (بسیاری از اسناد در آتش سوزانده شد، البته شپرد مدعی است بخش زیادی از اسناد مهم قبل از اشغال سازمان اداری کمپانی در تهران به سفارت بریتانیا منتقل شده بود) که مشخص شد شماری از مقام‌های سیاسی و... با شرکت نفت و اداره اطلاعاتش ارتباط داشته و دخالت‌هایی در اداره کشور می‌کرده‌اند، جایی برای چون و چرا باقی نماند. دکتر حسین ‌فاطمی نیز چند روز بعد گزارش ناصر وثوقی، دادیار دادسرای تهران در مورد چگونگی ضبط و رسیدگی به اسناد یافته شده را برای آگاهی نمایندگان به مجلس فرستاد.

در موضوع نفت، پس از شکست مذاکرات هیات جکسون، اعزام هریمن به تهران، بی‌نتیجه ماندن ماموریت استوکس و پافشاری دولت بر حقوق ملت ایران، دیوان لاهه نیز در 13 تیر 1330 از طرفین خواست تا صدور رای نهایی از هرگونه اقدامی که به حقوق طرف دیگر لطمه بزند، پرهیز کنند. در مهر 1330، مصدق به آمریکا سفر کرد و ملاقات‌هایی با ترومن (ریاست‌جمهوری آمریکا)، دین آچسن (وزیر خارجه) و جورج مک‌گی (معاون وزیر خارجه) داشت تا بلکه مصالحه‌ای عادلانه صورت پذیرد ولی انگلیسی‌ها (به ویژه موریسون) که ارزیابی‌شان از نقش میانجی‌گری آمریکا، قوت بخشیدن به موضع ایران تلقی می‌شد، به این موضوع اعتنای چندانی نکردند.

در مذاکرات شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به شکایت انگلیس از ایران، گلادوین جپ (نماینده انگلیس) خواست تا باز با تکیه بر ادعاهای پیشین و پرهیز دادن مصدق از آنچه روش‌های تجاوزکارانه ناسیونالیستی می‌خواند، تصویری تیره از مصدق ارایه کند اما بیان آرام نخست‌وزیر ایران (به زبان فرانسوی) که بر احترام گذاشتن به اصل آزادی و عدالت و حرمت نهادن به دیگری استوار بود، دفاع خوبی از حقوق ملت ایران شمرده شد. وی یادآوری کرد که قرارداد نفت میان دولت ایران و یک کمپانی انگلیسی، هیچ نوع حقوقی برای دولت انگلیس ایجاد نمی‌کند. همچنین خواستار دوستی بر پایه صمیمیت و اعتماد متقابل با دولت انگلیس شد و گستاخی‌های آنان را با تکیه بر عقلانیت و انسانیت پاسخ داد. سرانجام شورای امنیت بر اساس پیشنهاد فرانسیس لاکوست (نماینده دولت فرانسه) برای رهایی از آن وضعیت دشوار و با رای موافق اکثریت، مسئله را تا هنگام تصمیم‌گیری دیوان لاهه، مسکوت گذاشت و انگلیس ناکام ماند.

پس از مذاکرات شورای امنیت و پیشنهاد بانک جهانی که گرهی از مشکل گشوده نشد، انگلیس در چهارم بهمن 1330، شکایت خود مبنی بر مغایرت ملی شدن نفت با قوانین بین‌المللی و تقاضای محکومیت ایران، به خاطر اجرای خلع ید را به دیوان دادگستری لاهه تسلیم کرد. دکتر مصدق به حسین نواب وزیر مختار ایران در هلند دستور داد تا مهلت یک ماهه‌ای را از دادگاه درخواست کند. حسین نواب همچنین لایحه دفاعی مقدماتی ایران را با کمک پروفسور سل تهیه نمود ولی چون او به علت کسالت از پذیرش مدافعات حضوری امتناع کرد این مسوولیت را پروفسور هنری رولن، استاد حقوق بین‌الملل در دانشگاه بروکسل و رییس پیشین مجلس سنای بلژیک به عهده گرفت.

4خرداد 1331 دکتر مصدق در نامه‌ای به مجلس تصمیم خود را بر عزیمت به لاهه اعلام کرد. همین روز آیت‌الله کاشانی طی پیامی به ملت ایران نوشت: «جناب آقای دکتر مصدق با تنی خسته و حالتی رنجور به منظور احقاق حق و سربلندی شما ملت شریف عازم سفر و قطع مظالم و دسایس بیگانگان است.»

روز 7 خرداد دکتر مصدق در رأس هیاتی عازم لاهه شد. روز 19 خرداد در اولین جلسه دادگاه با شرح توطئه‌های دولت انگلیس گفت: «در نزد ما ایرانیان تشویش جلوگیری از هرگونه عملی که در حکم مداخله در صلاحیت ملی باشد شدید‌تر از سایر ملل است.... کشور ما میدان رقابت سیاست‌های استعماری بوده و ضمناً پی برده‌ایم که متأسفانه، علیرغم آن همه امید و آرزو جامعه ملل و سازمان ملل متحد نتوانسته‌اند به این وضع اسفناک که شرکت سابق نفت ایران و انگلیس در پنجاه سال اخیر مظهر برجسته آن بود خاتمه دهد. ملت ایران که از این وضع به ستوه آمده بود در یک جنبش مردانه با ملی ساختن صنایع نفت و قبول اصل پرداخت غرامات یکباره به سلطه بیگانگان خاتمه داد. در آن موقع دولت انگلیس به یک سلسله عملیات تهدید و ارعاب متوسل شد. چتربازان خود را به مجاورت سرحدات ایران و ناوهای جنگی را به نزدیکی آب‌های ساحلی ما فرستاد. سپس دست به کار محاصره اقتصادی شد و خواست این منظور را با فشار اقتصادی و توقیف ارزهایی که در انگلستان داشتیم عملی سازد. در داخل ایران به کمک عمال و ایادی خود دسایسی بر علیه دولت و نهضت ملی برپا کرد و در امور اقتصادی و مالی کارشکنی را تشویق کرد. در خارج تبلیغاتی به راه انداخت تا در کشورهای دیگر و محافل بین‌المللی موجبات بدنامی ما را فراهم سازد. در پایان چون از این فعالیت‌های شوم نتیجه‌ای به دست نیاورد قیافه مظلومانه به خود گرفت و به دستگاه‌های ملل متحد از قبیل دیوان بین‌المللی دادگستری و شورای امنیت شکایت نمود.»

مصدق سپس شرحی از مظالم شرکت را برشمرده و در تحسین ملت ایران تاکید کرد: «ملت ایران به علت‌العلل بدبختی‌های خود پی برده و مصمم است فساد را برای همیشه ریشه‌کن کند و اجازه نمی‌دهد خارجی بر سرنوشتش تسلط یابد... تصمیم ملی شدن صنعت نفت نتیجه اراده سیاسی یک ملت مستقل و آزاد است.»

در این جلسه بخش اعظم و قریب به اتفاق دفاع از حقوق ایران برعهده پروفسور رولن بود. او در یکی از مدافعاتش گفت: «در درجه اول ما در مسئله صلاحیت ذی‌علاقه هستیم. من پیشنهاد می‌نمایم اصولی که مبنای صلاحیت دادگاه است مورد توجه واقع شود. احساس می‌نمایم که این امر ممکن است مفید واقع شود، زیرا اینجانب تا حدی با اصولی که نویسندگان دانشمند تذکاریه دولت پادشاهی انگلیس به شما تسلیم نموده‌اند مخالف هستم... صلاحیت شما منحصراً منوط به رضایت طرفین بوده و از آن رضایت نمی‌تواند تجاوز کند... و به مجرد اینکه قبول شد، صلاحیت دیوان متکی بر اساس اختیاری است. چاره‌ای از این نیست که دیوان باید از احراز صلاحیت خودداری نماید زیرا که دلیلی بر قبولی صلاحیت در دست ندارد.»

روز 2 تیر آیت‌الله کاشانی در پیامی به مناسبت استقبال از دکتر مصدق اعلام کرد: «جناب آقای دکتر مصدق نخست‌وزیر که با تحمل رنج و شکنجه سفر لاهه را برای دفاع از حقوق ملت ستمدیده خود هموار نمودند وارد مرکز می‌شود. خاطر وطن‌خواهان ارجمند را به این وظیفه ملی متوجه می‌سازم که به پاس خدمات ایشان و تشویق خدمتگزاران به کشور و اثبات حق‌شناسی و وطن خواهی و نشان دادن احساسات ملی در مقابل بیگانگان و عمال آن‌ها که پیوسته در مقام تخریب امور ملت و مملکت و پیشرفت مقاصد اجانب هستند خیلی به جا و به موقع است که بار دیگر در استقبال معظم له جدیت نموده و در این وظیفه ملی که متضمن خیر و سعادت ملت است با رعایت حفظ انتظامات اقدام و شرکت فرمایند.»

روز سوم تیر دکتر مصدق به تهران مراجعت کرد و دادگاه لاهه پس از دوازده جلسه وارد شور شده و بالاخره در 31 تیرماه 1331 با 9 رأی مخالف در برابر 56 رأی موافق، حکم خود را مبنی بر عدم صلاحیت دیوان دادگستری بین‌المللی در رسیدگی به دادخواست انگلستان صادر کرد. خلاصه رأی دیوان در عباراتی مختصر چنین آمده بود: «... دیوان چنین نتیجه می‌گیرد که صلاحیت رسیدگی به شکایتی را که دولت انگلیس طرح نموده است ندارد و ورود در مسائل دیگری را هم که در صلاحیت دیوان طرح شده است لازم نمی‌داند. طی قراری که دیوان در تاریخ 5 ژوئیه 1951 صادر نمود اعلام گردید که اقدامات تامینه مصرح در قرار مزبور به طور موقت و در انتظار صدور رأی قطعی دیوان تجویز شده است. اینک که رأی دیوان صادر گردیده بدیهی است که قرار موقت مزبور از اعتبار ساقط است و هیچ‌گونه اثری بر آن مترتب نخواهد بود.»

خبر پیروزی ایران در لاهه در شامگاه 31 تیر و هنگامی که ملت ایران بر حکومت قوام‌السلطنه غلبه کرده بود ابلاغ شد و با وجود انتشار، تحت‌الشعاع وقایع 30 تیر واقع شد. این‌چنین بود که آیت‌الله کاشانی پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد و نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم. پس از سلام به عموم برادران عزیز دینی و ملت رشید و پرافتخار ایران، اکنون که دادگاه بین‌المللی لاهه با توجه به حقانیت ایران علیه شکایت دولت استعماری انگلستان با تصدیق عدم صلاحیت خود رأی داده است لازم می‌دانم از عموم برادران عزیز تقاضا نمایم که امشب را به شکرانه این موقعیت که به عنایت پروردگار و استعانت بی‌نظیر به دست آمده جشن عمومی برقرار نمایند. سید ابوالقاسم کاشانی»

2 - تهاجم وسیع ارتش بعثی عراق به ایران پس از پذیرش قطعنامه 598 (1367ش)

در جلسه مشترک شورای فرماندهی عراق به ریاست صدام در 30 تیرماه 1367 رژیم بعثی تصمیم گرفت به خاک ایران پیشروی کند. هدف این تهاجم، آزاد کردن سرزمین‏های باقی مانده عراق، انهدام نیروهای ایران و به اسارت درآوردن تعداد بیشتری از نیروهای ایرانی برای ایجاد برابری با تعداد اسرای عراقی اعلام شد. بدین ترتیب، تنها سه روز پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، بعثی‏ها در روز 31 تیرماه 1367 در شرایطی که وزیر خارجه وقت ایران در حال مذاکره با دبیر کل سازمان ملل بود، تهاجم خود را از دو محور کوشک و شلمچه در منطقه جنوب آغاز کردند و در 30 کیلومتری شمالی خرمشهر مستقر شدند. در این زمان، حضرت امام(ره) طی پیامی به سپاه خواستار به مقابله با دشمن شدند. در پی صدور این پیام، نیروهای بسیجی به جبهه‏ها گسیل شدند و با کمترین امکانات و طی چند روز مبارزه، قوای بعثی را مجبور به عقب نشینی کردند. این تهاجم رژیم بعثی عراق در حالی صورت گرفت که با ادعای دروغین صلح‏طلبی در طول جنگ، مظلوم نمایی می‏کرد و ایران را متجاوز می‏خواند.

3 - مرگ "احمد قوام" سیاستمدار و نخست وزیر دوره قاجار و پهلوی (1334ش)

احمد قوام، معروف به قوام السلطنه، از بزرگترین رجال و سیاستمداران دوران معاصرایران در سال 1252 ش در تهران به دنیا آمد. وی از زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار وارد امور دیوانی شد و بعدها رئیس دفتر صدر اعظم گردید. بعدها فرمانروای خراسان و سیستان شد و پس از سیدضیاءالدین طباطبائی دوبار به صدارت رسید. قوام پس از دوره دوم نخست‏وزیری ظاهراً به جرم توطئه‏ای علیه رضاخان وزیر جنگ تحت تعقیب قرار گرفت و پس از مدتی زندانی شدن، راهی اروپا شد. او پس از چند سال به ایران بازگشت و در لاهیجان به کشاورزی پرداخت. قوام السلطنه از آن پس در کارهای سیاسی دخالت نکرد تا اینکه رضاخان پهلوی سقوط کرد. در این هنگام قوام بار دیگر به نخست‏وزیری رسید و در سال‏های 1324 و 1331 نیز در این مقام بود.

وی در سال 1324 جهت حل مسأله حضور نیروهای روسی در ایران راهی مسکو شد و مذاکراتی انجام داد. در سال 1331 پس از اختلافی که بین مصدق و شاه بروز کرد، شاه برای اینکه حریف قَدَری در مقابل مصدق بتراشد، سراغ قوام السلطنه رفت. قوام‏السلطنه جاه‏طلب که در آن هنگام 80 سال از سنش می‏گذشت با اکثریت ضعیفی از مجلس رای اعتماد گرفت. اما این صدارت بیش از چهار روز دوام نیاورد و با مقاومت و خروش ملت مسلمان ایران به رهبری آیت‏اللَّه کاشانی، قوام در سی تیر 1331، مجبور به استعفا شد. قوام پس از استعفا، مدتی در حالت اختفا می‏زیست و احساس خطر می‏کرد. مجلس حکم به مصادره اموال او داد و او که بعد از این جریان، کاملاً تاب و توان خود را از دست داده بود سرانجام در 31 تیرماه 1334 در 83 سالگی درگذشت. احمد قوام، روی هم، پنج بار به نخست وزیری رسید و بیش از بیست بار به وزارت دست یافت. قوام ذاتاً مردی مستبد و قانون‏شکن و جاه طلب بود و از جنجال و سر و صدا لذت می‏برد. از تملق لذت می‏برد به همین دلیل، اطرافیان او را همیشه افراد چاپلوس تشکیل می‏دادند. او هم‏چنین از علوم زمان بهره داشت و گاهی شعر هم می‏سرود.

 

**رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 22 جولای 2013 )**

1 - تأسیس سازمان همکاری منطقه‏ای برای عمران موسوم به آر - سی - دی (1964م)

بعد از جنگ جهانی دوم، در بیشتر مناطق جهان کشورهایى که به نوعی دارای مشترکات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بودند در قالب سازمان‏ها و پیمان‏هایى اقدام به امضای قرارداد می‏نمودند. در منطقه حساس خاورمیانه نیز در ابتدا قراردادی نظامی تحت عنوان پیمان بغداد به امضا رسید. آن‏گاه در جریان کنفرانس سران ایران، ترکیه و پاکستان در استانبول به تاریخ 22 ژوئیه 1964م اعلامیه‏ای منتشر گردید که بر اساس آن، سازمان همکاری منطقه‏ای برای عمران توسط ایران، ترکیه و پاکستان موسوم به آر.سی.دی در شهر استانبول تأسیس شد. از جمله اهداف این سازمان، توسعه ارتباطات، جهانگردی و امور صنعتی و تجاری بین سه کشور عضو و آشنا نمودن مردم آن‏ها با فرهنگ یک‏دیگر می‏باشد. از دیگر توافقات حاصله در این مذاکرات لغو تشریفات روادید مسافرت و تخفیف نرخ‏های پستی بود. در واقع، این برنامه‏ها در راستای رسیدن به اهدافی کلی‏تر طرح‏ریزی شده بود. اهدافی چون ایجاد و تقویت همکاری در زمینه‏های اقتصادی و فرهنگی بین سه کشور و استفاده از امکانات موجود به منظور رشد اقتصادی و اجتماعی منطقه و در نتیجه بالا بردن سطح زندگی مردم کشورهای عضو. سازمان عمران منطقه‏ای از سال 1985م با تلاش جمهوری اسلامی ایران به "سازمان همکاری اقتصادی" که اختصاراً "اکو" خوانده می‏شود، تغییر نام داد و به دنبال آن اصلاحات و تغییراتی در تشکیلات آن صورت گرفت. پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی در اوایل دهه 1990م، تعدادی از کشورهای تازه استقلال یافته تقاضای عضویت در این سازمان را نمودند که با پذیرش عضویت 7 کشور، تعداد اعضای اکو به ده کشور رسید. این سازمان حدود 10 مؤسسه تخصصی دارد.

2 - وقوع نبرد نیروهای فرانسه و تونس در بندر "بِیْزرْتْ" در تونس (1961م)

پس از استقلال تونس از فرانسه در سال 1956، فرانسه بندر بِیْزرتِ تونس را به عنوان یک پایگاه هوایى در اشغال خود نگه داشت که این امر با مخالفت تونس مواجه شد. از این رو، در 17 ژوئیه 1961م نیروهای تونسی به این بندر حمله نمودند که با مقاومت نیروهای اشغال‏گر فرانسوی مواجه شدند و بیش از 700 نفر از نیروهای تونسی کشته شدند. در جریان این نبرد، نیروهای تونس با ایجاد راه‏بندان به محاصره پایگاه دریایى و محل استقرار نیروهای فرانسوی اقدام نمودند، اما فرانسه با اعزام 800 چترباز به این منطقه، موفق شد در 21 ژوئیه 1961 محاصره را شکسته و بندر بیزرت و اطراف آن را به تصرف خود درآورَد. دو ماه پس از آن در 18 سپتامبر همان سال دو کشور جهت خروج نیروهای فرانسوی به توافق رسیدند تا اینکه در سال 1963 پایگاه دریایی بیزرت از نیروهای فرانسوی تخلیه شد.


3 - وقوع نبرد معروف "ایزونزو" بین ایتالیا و اتریش در جریان جنگ جهانی اول (1915م)

پس از آغاز جنگ جهانی اول و بروز اختلاف بین اتحاد سه‏گانه شامل آلمان، اتریش و ایتالیا، نیروهای ایتالیا از متحدین جدا شده و به متفقین پیوستند. ورود ایتالیا به جنگ، اهمیت زیادی نداشت، چرا که این کشور نه دارای صنایع وسیعی بود و نه از قشون و نیروهای عالی برخوردار بود، بلکه تنها باعث این می‏شد که اتریش عده زیادی از نیروهای خود را بدون این‏که فعالیتی ازخود نشان دهند، در مرزهای ایتالیا نگه دارد. سرانجام در 22 ژوئیه 1915م، نبرد معروف ایزُونْزو در ناحیه‏ای کوهستانی به همین نام در ایتالیا بین ارتش‏های ایتالیا و اتریش در گرفت و تا پانزدهم اوت همان سال ادامه یافت. در این نبرد، در حدود هفتاد هزار نفر کشته شدند که اکثر آن‏ها ایتالیایی بودند. با این حال، در پایان جنگ ایزونْزُو، اتریش از ایتالیا شکست خورد.

 

**رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 13 رمضان 1434 )**

1 - مرگ "حجاج بن یوسف ثقفی" حاکم خونخوار عراق بعد از مرضی سخت(95 ق)

حجاج بن یوسف ثقفی از ستم‏کاران تاریخ به شمار می‏آید و طی مدت بیست سال حکومت خویش، تلاش وافری در تحکیم و تثبیت حکومت مروانیان به عمل آورد. وی پس از کشتن عبداللَّه بن‏زبیر و به منجنیق بستن خانه‏ی خدا و پایان دادن به حکومت آل‏زبیر، علاوه بر حجاز، حکومت عراق و شرق عالم اسلام( تا مرزهای هند و مغولستان) را نیز به دست آورد. غیر از افرادی که در جنگ‏ها به دست این حکمران خونخوار کشته شدند، وی حکم قتل حدود صد و بیست هزار نفر را نیز در دوران حکومتش صادر کرد. حجاج بن یوسف، تلاش وافری در کشتن طرفداران امام علی(ع) و براندازی نام و نشان اهل‏بیت از خود نشان داد و در این راه، از هیچ ظلم و تعدی فروگذار نکرد. حجاج سرانجام در حالی که به دلیل جنایاتش دچار اختلال روانی و کابوس شده بود در 55 سالگی از دنیا رفت و جسد وی را مخفیانه در محلی که مردم خشمگین متوجه‏ی آن نشوند، دفن کردند. در آن هنگام بیش از 50 هزار مرد و 30 هزار زن در زندان او به سر می‏بردند که بسیاری از آنان برهنه بودند.

2 - وفات فقیه عارف "جهانگیر خان قشقایی" عالم نامدار قرن چهاردهم هجری(1328ق)

میرزا جهانگیر خان قشقایى از دانشمندان بزرگ ایرانی در اواسط قرن سیزدهم هجری، در میان ایلات قشقایى به دنیا آمد. پس ازمدتی به فراگیری علوم اسلامی همت گماشت و به عالمی توانا تبدیل شد. از آن پس، عمر خود را به تدریس علوم دینی صرف کرد و بسیاری از بزرگان، از محضر او استفاده کردند. در طول حدود پنجاه سال که در مدرسه‏ی صدر اصفهان و... به تدریس می‏پرداخت شاگردانی از قبیل آیت‏اللَّه شهید سیدحسن مدرس، آیت اللَّه بروجردی، فاضل تونی و وحید دستگردی در حلقه‏ی درس او آموزش دیدند. میرزا جهانگیرخان قشقایی با این که دروس حوزوی را تدریس می‏کرد ولی به لباس محلی و سنتی خود مقید بود و همواره از آن استفاده می‏کرد. این دانشمند بزرگ ایرانی سرانجام در حدود 85 سالگی دار فانی را وداع گفت و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.

منبع: معاونت پژوهش خبرگزاری تسنیم

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon