شیخ فضلالله نوری، شهیدِ راه مقابله با مشروطه سکولار/ چرا مشروطه سر از کودتای رضاخان درآورد؟
خبرگزاری تسنیم: معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران گفت: پس از ایستادگی شیخ در برابر مشروطهطلبان سکولار و جریان غربزده و به دار آویختن او، جریان متمایل به غرب غلبه پیدا کرد تا این که به قرارداد ۱۹۱۹ و مستعمره کردن ایران انجامید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیین نکوداشت شیخ فضلالله نوری همزمان با روز مقاومت اسلامی عصر روز گذشته 23 مردادماه با حضور موسی حقانی، معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در نگارخانه مهر فرهنگسرای انقلاب اسلامی برگزار شد. این مراسم با آیین اختتامیه نمایشگاه «ایستاده در طوفان» با موضوع مروری بر برگهایی از زندگی و مبارزات شهید شیخ فضل الله نوری همراه بود.
موسی حقانی با اشاره به تابلوهای نمایشگاه گفت: سخن گفتن از هریک از این تابلوها شاید چندین روز زمان بطلبد؛ شیخ فضلالله نوری شخصیت قهرمان این نمایشگاه و از قهرمانان تاریخ معاصر ایران است. وی اتفاق مهم مشروطه را حرام اعلام کرد و این اقدام مقدمات، دلایل و زمینههایی داشت.
معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران اظهار کرد: برگزاری چنین نمایشگاههایی را از برکات تاریخنگاری انقلاب اسلامی دانست و اظهار کرد: اوایل انقلاب کسی جرأت نداشت از شیخ فضلالله نوری حرفی بزند و سخن گفتن از ایشان برابر با ارتجاع، استبداد و همراهی با نظام طاغوت محمدعلیشاهی تلقی میشد. به بیان دیگر مشروطه مقدس بود و مخالف آن زیر سؤال میرفت.
وی افزود: حتی اکنون نیز سخن گفتن از شیخفضلالله نوری دشوار است و کسی که از او حرف بزند و مدافع او باشد، فحشها خواهد خورد. در دوره مشروطه کشور بر سر یک دوراهی قرار گرفت که میباید مسیر خود را نتخاب میکرد: یا باید به سمت غربی شدن میرفت و یا اینکه بر مبانی اصیل و سنتهای ایرانی اسلامی خود میایستاد. این رویکرد از اوایل دوره قاجار شروع شد و در مشروطه به اوج خود رسید.
حقانی ادامه داد: در دوره مشروطه علما به میدان آمدن و درصدد تأثیرگذاری بر مردم برای انتخاب مسیر درست از میان این دو راه شدند. نهضت تحریم به تحریم تنباکو رسید و پس از آن حرکت به سوی عدالتخانه و محدود کردن استبداد یک نقطه عطف تلقی میشد.
وی عنوان کرد: مبنای نهضت تحریم این بود که ما نباید بازار کشور را به نمایشگاهی برای عرضه محصولات غربی تبدیل کنیم. شیخفضلالله از استاد خود میرزای بزرگ شیرازی 61 سؤال و استفتاء گرفته است که تکلیف مردم در قبال کالاهای بیگانه چه باید باشد؟ خود شیخ معتقد بود که ما باید کالای بیگانه را تحریم و از کالاهای داخلی استفاده کنیم و نقطه مقابل غربزدگانی بودند که بر استفاده از کالاهای بیگانه تأکید میکردند.
معاون پژوهشی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران تصریح کرد: اکنون و در دوره ما نیز تقابل این دو دیدگاه وجود دارد. برای نمونه وزیر نفت پیشنهادی دولت جدید معتقد است که برای رفع تحریمها از کشور باید توسعه میادین نفتی را از ذهن خود خارج کنیم و مجال حضور شرکتهای خارجی در این عرصه را فراهم کنیم.
وی ادامه داد: در آن زمان نیز کسانی چون ملکمخان معتقد بودند که ایرانیان عقل و فهم و درک ندارند تا اختیار خود را در دست بگیرند و باید این عرصهها را در دست خارجیها قرار دهیم و به آنها امتیاز و انگیزه نیز بدهیم تا بیایند و کار کنند و سپس ما از روی آنها کپیبرداری کنیم.
حقانی گفت: با توجه به این دیدگاه بود که امتیازهای وحشتناک به بیگانگان دادند. برای نمونه امتیاز رویترز را به یک یهودی انگلیسی دادند تا 70 سال منابع زمینی و زیرزمینی این مملکت را بهرهبرداری کند و در قبال آن کشور را آباد کند! و کشور نهتنها آباد نشد، بلکه منابع آن را نیز به غارت بردند. بیگانگان در این کشور دو بار برای غارت و در دست گرفتن منابع نفت کودتا کردند که نخستین آنها کودتای رضاخان بود و دومی در سال 1332 اتفاق افتاد.
وی افزود: این دو دیدگاه و جریان تا 1324، یعنی سال امضای فرمان مشروطه بود و بعد از مشروطیت بحث دیگری مطرح شد که تا امروز نیز ادامه داد. آن مطلب این بود که برای توسعه و پیشرفت باید از الگوی غربی استفاده کرد یا باید به دنبال الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بود؟ متأسفانه هنگام افزایش فشارها جریان غربگرا فرصت غلبه پیدا میکرد.
حقانی ادامه داد: پس از ایستادگی شیخ در برابر جریان غربزده و به دار کشیدن او جریان متمایل به غرب غلبه پیدا کرد تا این که به قرارداد 1919 و مستعمره کردن ایران انجامید و عامل اصلی مستعمره کردن ایران همین جریان غربزده بود که با قیام کسانی چون شهید مدرس و نهضت مردمی این قرارداد ننگین لغو شد.
وی تصریح کرد: در زمان رضاخان نیز این جریان غربگرا و امتیاز دهنده به غرب به نوعی حاکم شد و در زمان پهلوی دوم ادامه یافت ودر همه زمینهها وابسته شدیم. با درآمد نفتی که پهلوی دوم در خلال سالهای 50 تا 57 به دست آورد میشدتمام زیرساختها را در ایران ساخت. در زمان انقلاب بسیاری از زیرساختها را نداشتیم و بعد از انقلاب کوشیدیم تا روی پای خود بایستیم.
حقانی اضافه کرد: ماجرای اعدام شیخ فضلالله نوری به تقابل این دو خط غربگرا و اسلامگرا برمیگردد. در آن زمان برخی مانند میرزا ملکم خان به صورت علنی کشور را وابسته به غرب کردند و برخی دیگر به صورت غیر علنی این کار را انجام دادند. شیخ فضلالله، آخوند خراسانی و مراجع بزرگ نجف مخالف مشروطه نبودند و حتی آخوند اعلامیهای در حمایت از مشروطه صادر کرد که در آن آمده بود: مشروطه باید مبتنی بر مبانی اسلام و تشیع باشد.
وی تشریح کرد: آنها با مشروطهای مشکل داشتند که الگوی غربی و مبتنی بر مبانی فکری تمدن جدید غرب بود و اعتقادی به این مبانی نداشتند. هواداران چنین مشروطهای بودند که به جنگ با شیخ برخاستند. در میان مشروطهطلبان به سبک غربی علاوه بر عدهای فوکولی متأسفانه برخی ردههای میانی روحانیت نیز دیده میشدند که در دام مشروطه سکولار و غیر دینی افتاده بودند که سر از کودتای رضا خان درآورد.
حقانی در پایان گفت: شیخ فضلالله مظلوم بود و هست. دیدگاههایش چنان که باید تبیین نشده است و منظر او مبنی بر نظام مردمسالاری مبتنی بر دین به نتیجه نرسید. همواره اتهام همکاری با محمدعلی شاه را به شیخ وارد میکنند، اما واقعیت آن است که شیخ بر سر دوراهی بود؛ یا باید با مشروطهطلبان غربگرا همکاری میکرد و یا باید به جانب محمدعلی شاه متمایل میشد که شیخ راه دوم را انتخاب و به قول خودش «دفع افسد به فاسد» کرد.
انتهای پیام/