اللبونة؛ پایگاه راهبردی مقاومت در جنگ ۳۳ روزه

اللبونة؛ پایگاه راهبردی مقاومت در جنگ 33 روزه

خبرگزاری تسنیم: اللبونه پایگاهی بود که مزدوران رژیم صهیونیتسی تلاش بسیاری برای برای اشغال آن انجام دادند اما هر بار که قصد تهاجم داشتند با مقاومت جانانه رزمندگان مقاومت مواج می‌شدند.

به گزارش تسنیم به نقل از المنار، 90 سرباز اسرائیلی به همراه بسیاری از دستگاه‌های شناسایی و دوربین که قادر بود تا فاصله سی کیلومتری را رصد کند در پایگاه "جل العلام" مستقر شده بودند. این پایگاه برای اسرائیلی‌ها و مبارزان مقاومت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود، از همین رو نبردهای "اللبونه" عامل تعیین کننده روند جنگ 33 روزه به شمار می‌رفت.

طبیعتاً اللبونه به مانند دیگر مناطق لبنان که در نزدیکی مرزهای فلسطین قرار داشت، احتمال می‌رفت از آنجا پیشروی آغاز شود. کسی که بر روی تپه اللبونه بایستد، می‌داند که از زمین امکان ورود به فلسطین اشغالی وجود ندارد و باید به هوا پرید...! در آنجا منطقه کوهستانی الجلیل که اسرائیلی‌ها شهرک‌هایی در آن ایجاد کرده‌اند، هویداست. از اللبونه می‌توان شهرک‌های حیفا و عکا را با موشک هدف قرار داد.

ساکنان اللبونه هرگز اجازه نمی‌دهند کسی از مرز عبور کند. آنها نه تنها به صهیونیست‌ها اجازه نمی‌دهند که وارد منطقه شوند که در عمق خاکشان آنها را شکست داده‌اند. در پایگاه جل الاعلام رزمندگان مقاومت به صهیونیست‌ها دست یافتند و تونل مهمات آنجا که برای نیروهای مقاومت خطرآفرین بود را به آتش کشیدند.

بعد از آزادی جنوب لبنان در سال 2000، نیروهای مقاومت در بالای اللبونه،در نزدیکی یک نقطه باستانی به نام "خربه"، یک پایگاه نظامی داشتند. اسرائیلی‌ها از این پایگاه اطلاع داشتند. اولین کاری که اسرائیلی‌ها بعد از عملیات وعده صادق انجام دادند، بمباران  این پایگاه بود، اما نیروهای مقاومت به جایی دیگر رفته بودند.

علی‌رغم آنکه اسرائیلی‌ها بارها تلاش کردند وارد اللبونه شوند اما این نقطه سقوط نکرد و هیچ کس در آنجا شهید نشد. رزمندگان در اللبونه امنیت جانی داشتند، لیکن با مشکلاتی روبرو بودند.

اسرائیلی‌ها در آنجا بمب‌های خوشه‌ای کار گذاشته بودند. رزمنده‌ای می گفت: «یک چشممان باید بروی زمین نگاه می کرد و چشم دیگر درختان را... بمب‌های فسفری و خوشه‌ای در همه جا وجود داشت.» با این حال به لطف خداوند، رزمندگان به سلامت عبور کردند. یکی از رزمندگان به نام ابوعلی می‌گوید: اسرائیلی‌ها با هدف جلوگیری از شلیک موشک به شمال و عمق فلسطین
اشغالی، تصمیم داشتند به اللبونه حمله کنند.

هدف اسرائیلی‌ها از تجاوز به اللبونه، تنها جلوگیری از پرتاب موشک نبود. این منطقه برای رصد تحرکات داخل فلسطین در جایگاه بسیار ممتازی قرار داشت و احتمال می‌رفت مدیریت آتش موشکی در آنجا صورت گیرد. موانع، دشت‌ها و روستاهای اللبونه به‌ گونه‌ای بود که از آنجا می‌شد حتی حرکت یک مورچه را در فلسطین رصد کرد.

اسرائیلی‌ها روزنه‌ای را در نوار مرزی به وجود آورده بودند. یک بلدوزر از آنجا وارد شد، اما یکی از دوستان با شلیک یک موشک آنرا هدف قرار داد و راننده آن را به هلاکت رساند. بعد از آن یک تانک مرکاوا وارد شد، اما این بار نیز موشکی بدان اصابت کرد و شروع به چرخیدن به دور خود کرد.

اسرائیلی‌ها، آن را به داخل محل استقرار خود بردند و در آنجا مستقر شدند. به هر صورت آنها نتوانستند از آن شش متر جلوتر بیایند و سعی کردند اقدامی را انجام دهند که خیلی آن را دوست داشتند...به این معنا که اللبونه را از هوا و زمین و دریا بمباران کردند و رزمندگان به مواضع خود بازگشتند. رزمندگان مقاومت نه تنها به تقویت و استمرار حضور خود در اللبونه به عنوان خط مقدم اقدام می‌کردند که سعی داشتند از آنجا به پایگاه جل العلام در داخل فلسطین اشغالی یورش ببرند. در آنجا استحکاماتی وجود داشت که مانع تحرکات رزمندگان مقاومت می‌شد. ابوعلی یکی از فرماندهان میدانی می‌گوید: نیروهای مقاومت، حضور خود در اللبونه را تقویت کردند و ضمن کار گذاشتن مواد منفجره لازم در نزدیکی نوار مرزی در فاصله چند متری ورودی پایگاه "جل العلام"، روزنه‌های ورودی صهیونیست‌ها به اللبونه را بستند. آنها تصمیم گرفتند ساعت پنج صبح همان روز به پایگاه مذکور حمله کنند.

نیروهای اسرائیلی قبل از زمان حمله، سه ساعت و ربع وارد نوار مرزی لبنان با فلسطین اشغالی می‌شدند. جوانان مقاومت در آن منطقه حضور داشتند، ولی صهیونیست‌ها از آنچه پیرامونشان در جریان بود بی خبر بودند.  این جوانان ساعت دو ونیم صبح یعنی نیم ساعت بعد از رسیدن به اطراف پایگاه جل العلام دریافتند که اسرائیلی‌ها قصد دارند وارد اللبونه شوند. ازهمین رو تصمیم گرفتند به محض خروج آنها از پایگاه، حمله را آغاز کنند. ابوعلی متوجه شد صهیونیست‌ها به شکل پیکان نظامی حرکت می‌کنند. معمولاً نوک پیکان فشرده بود و با افزایش نفرات، باز می‌شد تا سربازان بتوانند از همدیگر دفاع کنند. ابوعلی از همه رزمندگان به نوک پیکان (جایگاه فرمانده گروه اسرائیلی) نزدیک‌تر بود. قرار بود رزمندگان حمله خود را زمانی آغاز کنند که ابوعلی سه بار بر پدال دستگاهی که در اختیار داشت، فشار آورد.

ابوعلی در فاصله یک و نیم متری به پیکان، سه بار بر پدال فشار وارد کرد وسپس با شلیک گلوله افسر مذکور را به هلاکت رساند.  رزمنده دیگر به سمت دو سرباز پشت سر افسر به هلاکت رسیده آتش گشود و این فرایند تکرار شد. اسرائیلی‌ها فکر نمی کردند با رزمندگان مقاومت در فاصله چند متری پایگاه مذکور روبرو شوند. از همین رو دستپاچه شدند و فوراً با جمع کردن کشته‌ها و مجروحانشان به درون پایگاه خزیدند. ابوعلی در این باره می‌گوید: رزمندگان، برنامه حمله به این پایگاه را تکمیل کردند و با تعقیب دشمن، استحکامات شمالی و شمال غربی داخل پایگاه را به آتش کشیدند و تجهیزات داخل آنها که شامل دوربین، دستگاه‌‌های شناسایی و فشنگ و.. بود را به غنیمت بردند. ابوعلی می‌گوید هیچ یک از نیروهای ما آسیب ندید و اسرائیلی‌ها چنانکه در نبردهای میدانی مشاهده می‌شد، ترسیدند و به تعقیب ما نپرداختند.

ابوعلی که با بمب‌های فسفری مجروح شده بود بلافاصله بعد از تجاوز رژیم صهیونیستی راهی بیمارستان شد و تا به امروز از  عوارض آن رنج می‌برد و هر روز باید آزمایش‌ انجام دهد. بعد از حمله نیروهای مقاومت به پایگاه "جل العلام" اسرائیلی‌ها احساس کردند که اللبونه دانه‌ای در خرمن مقاومت نیست!  ابوعلی می‌گوید آنها به محض اطلاع از تحرکات ما، درجا زده و به پایگاهشان برمی‌گشتند.

بدین ترتیب بود که اللبونه در طول نبرد 33 روزه شکست‌ناپذیر ظاهر شد و جوانان مقاومت به اسرائیل اجازه ندادند بدانجا وارد شوند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی