"کلاه پهلوی" را برای خدا ساختیم/سریال عالی پیش رفت، عمر من ضایع شد


خبرگزاری تسنیم: دری معتقد است، سریال «کلاه پهلوی» یکی از پروژه‌های الف ویژه‌ای بود که از لحاظ سرعت بسیار عالی پیش رفت و در عین حال افزود: وقفه‌هایی در این کار صورت گرفت و «کلاه پهلوی» دچار وقفه شد.

به گزارش خبرنگار گروه "رسانه‌های دیگر" خبرگزاری تسنیم، نشست نقد و بررسی سریال «کلاه پهلوی» با حضور برخی از عوامل این مجموعه به نمایندگی از 800 نفری که طی بیش از هشت سال در ساخت این سریال تاریخی همکاری داشتند، برگزار شد.

سید ضیاء‌الدین دری (کارگردان)، داریوش فرهنگ (ایفاگر نقش صمصام خان)، قطب‌الدین صادقی (بازیگر نقش تقی‌زاده)، فرشید ابراهیمیان (ایفاگر نقش موید)، نوید دری (دستیار کارگردان و بازیگر)، آناهیتا دری (ایفاگر نقش تهمینه)، سعید واثق (فیلمبردار) و مهین نویدی (طراح گریم) هر کدام در این نشست از هشت سال حضور در سریال «کلاه پهلوی» گفتند و جبار آذین در مقام منتقد نیز در بخش‌هایی از نشست به نقد ساخته‌ی دری و همچنین عملکرد منتقدان در قبال «کلاه پهلوی» پرداخت.

در این بخش همچنین پرسشی درباره لزوم وفاداری درام‌های تاریخی به مستندات تاریخی مطرح می‌شود که آذین، دری و قطب‌الدین صادقی به این پرسش پاسخ می‌دهند.

همچنین در بخش اول نشست قطب الدین صادقی و داریوش فرهنگ در صحبت‌هایی جداگانه از نقش خود می‌گویند و طراح گریم و فیلمبردار نیز در مطالبی جداگانه عملکرد خود در کلاه پهلوی را توضیح می‌دهند.

ریشه «کلاه ‌پهلوی» به سال 1358 برمی‌گردد

او سپس از نحوه شکل گیری «کلاه پهلوی» گفت و یادآور شد: ریشه «کلاه ‌پهلوی» به سال 1358 برمی‌گردد. در سال 58 و چهار ماه پس از انقلاب، خانم‌هایی را دیدم که آن روزها در تهران بودند و به سمت خیابان فلسطین و به سمت دفتر شادروان بازرگان می‌رفتند که به رییس دولت موقت بگویند که مثل اینکه قرار است حجاب بگذاریم و ما مخالفیم. خبرنگار بی‌بی‌سی نیز در آنجا حضور داشت. او از یکی از خانم‌هایی که به زبان آنها مسلط بود پرسید شما چه می‌خواهید؟ و این خانم هم گفت، حرف ما ساده است. آنها به زور چادر را پایین آوردند و اینها نیز می‌خواهند به زور چادر را بالا ببرند. حال اینکه در آن زمان چه اتفاقی افتاد و چه مسایلی مطرح شد به خود تاریخ مربوط است و ما به اینها توجه نمی‌کنیم. اما ما به این توجه می‌کنیم که این مساله یک معضل، بحران و مشکل است که در درون جامعه ما قرار است باشد و ادامه داشته باشد کماینکه ادامه داشت و یافت.

دری در عین حال عنوان کرد: سال 58 پیرو اتفاقی تاریخی که این بانوان به سمت دفتر مهندس بازرگان می‌رفتند «کلاه پهلوی» در ذهن من جرقه خورد.

این کارگردان سپس یادآور شد که دو سال پس از اینکه به ایران بازگشت، به این فکر افتاد که باید به این موضوع به شکل اساسی بپردازد.

او توضیح داد: جامعه امروز ما چه آنهایی که با نظام و انقلاب و معتقد به ارزش‌های اسلام هستند و چه آنهایی که نیستند، دورانی که کلاه پهلوی روایت می‌کند را نمی‌شناسند. آنها باید این دوران را بدانند. بنده سال 1360 این داستان را از منظر شخصیت میرزا رضا (با بازی محمدرضا شریفی نیا) نوشتم و آن را یک الگو قرار دادم.

«کلاه پهلوی» قرار بود سه تله‌پلی باشد

او به این نکته اشاره کرد که این چیزی که نوشته است را به صورت یک ناول 37 صفحه‌ای به تلویزیون همان موقع ارائه داد و تصویب شد و گفت:‌ همان موقع با من قراردادی بسته شد که این فیلمنامه را به سه تله‌پلی سه ساعته دربیاورم، اما این سه تله‌پلی در سه ساعت من را ارضاء نمی‌کرد از طرفی هم تلویزیون به سمت تولیدات این چنینی که من می‌خواستم نمی‌رفت. بعد از مدتی فیلمنامه را به صورت ورژن سینمایی نوشتم و تصویب شد. و بعدها به صورت کتاب منتشر شد. حوزه هنری این کتاب را خرید و حدود 15 سال آن را در حوزه نگه داشت. البته با کارگردانان زیادی هم صحبت کرد که آن را بسازند اما این کارگردانان نپذیرفتند و اکثرا اعلام کردند که این کار خود دری است تا اینکه پس از «کیف انگلیسی» اواسط 79 بود که فیلمنامه را به شبکه یک و آقای جعفری جلوه که آن زمان مدیریت شبکه یک را بر عهده داشت، دادم. او از من خواست «کلاه‌ پهلوی» را به شکل سریال‌گونه بنویسم و بنده این سریال را در 200 صفحه نوشتم و آنها نیز تصویب کردند. سپس از سال 1380 بود که ما به سمت نگارش رفتیم.

سال 1380 دری زمانی نگارش سریال «کلاه پهلوی» را آغاز کرد که تنها سه ماه از پخش «کیف انگلیسی» گذشته بود.

متن کامل نبود اما تلویزیون برآورد اولیه را انجام داد

کارگردان «کلاه ‌پهلوی» ادامه داد: ‌از تابستان سال 80 شروع به نوشتن اولین ورسیون «کلاه پهلوی» کردم، اما یک اشتباه تاریخی در اینجا رخ داد. آن موقع چون مجموعه «کیف انگلیسی» موفق بود، مدیران برای اینکه ما را تشویق کنند سریال کلاه پهلوی را برآورد کردند؛ در حالی که اصلا متن کامل سریالی وجود نداشت اما آنها برآورد اولیه را انجام دادند و چون برآورد شد، روابط عمومی صدا و سیما آن را در اختیار تولید گذاشت. در حالی که من در خانه هنوز می‌نوشتم و فقط محمد علی اسلامی به عنوان تهیه‌کننده و محمدرضا شریفی‌نیا به عنوان مجری طرح معرفی شده بودند.

او گفت: نهایتا پایان سال 80 در 29 قسمت 100 دقیقه‌ای مجموعه «کلاه پهلوی» نوشته شد و هنوز اپیزودبندی بر روی این مجموعه انجام نداده بودم که آن را تبدیل به 50 دقیقه‌ای کنم. از طرفی می‌خواستم سریال را ارائه بدهم تا کارهای فنی را انجام دهم. سپس در اسفند سال 80 در 29 قسمت «کلاه پهلوی» بررسی نهایی گذاشته شد و ایراداتی گرفته شد که در حد دیالوگ بود اما من از کار راضی نبودم و گفتم که باید بازنویسی شود. چون حداقل باید اپیزودبندی می‌کردم اما در روند بازنویسی متن، حوادث و اتفاقاتی شخصی برای بنده افتاد و چند تا از بستگان نزدیکم را از دست دادم که صدمات این اتفاقات به من که نویسنده بودم زده شد. اما پس از آن در سال 81 و 82 برای سومین بار متن «کلاه پهلوی» بازنویسی شد.

سال 83 کلنگ «کلاه پهلوی» خورد

دری به این نکته نیز اشاره کرد که سال 83 کلنگ پیش‌ تولید «کلاه پهلوی» توسط محمدعلی اسلامی (تهیه کننده اول سریال که بعدها زیر تیغ را ساخت) زده شد و بخشی از دکورهای سامان قدیم شروع به ساختن شد. اما بعدها اسلامی کنار کشید و محمدرضا تخت‌کشیان از پاییز 84 با برآورد مجددی که ارائه داده بود، به صورت تهیه‌کننده رسمی وارد این کار شد.

آمدیم در مدار بیفتیم صداوسیما پول نداشت

کارگردان کلاه پهلوی در ادامه صحبت‌هایش اظهار کرد: این مسایل پشت سر گذاشته شد و ما از پاییز 84 زمانی که آمدیم در مدار بیفتیم، صداوسیما پول نداشت؛ بنابراین معلق ماندیم سپس در 15 تیر 85 بود که این کار کلید خورد. بر اساس پیش‌بینی‌هایی که کرده بودیم ساخت این مجموعه سر وقت تمام شد و چیزی حدود 1000 جلسه برآورد شده بود که گروه، آن را در 944 جلسه به سرانجام رساند. کارگردان، بازیگران و تهیه‌کننده و نیرویی که برای این کار گذاشته شد در شوتینگ زیر 1000 جلسه بود.

«کلاه پهلوی» عالی پیش رفت، عمر من ضایع شد

دری معتقد است، سریال «کلاه پهلوی» یکی از پروژه‌های الف ویژه‌ای بود که از لحاظ سرعت بسیار عالی پیش رفت و در عین حال افزود: وقفه‌هایی در این کار صورت گرفت و «کلاه پهلوی» دچار وقفه شد. مدیریت‌ها در صداوسیما تغییر کرد در این کسب اطلاع و جابجایی مشاوران جدید، ایده‌های جدید آمدند؛ نه اینکه بد باشند اما در اینجا عمر بنده بود که ضایع شد و خستگی همکاران بنده بود که از شخصیت‌هایشان در این سریال فاصله می‌گرفتند.

نه من بلکه بقیه عوامل هم درآمد مالی نداشتند

در بخش دیگری از این نشست داریوش فرهنگ، بازیگر نقش صمصام خان با این سوال مواجه شد که با توجه به زمان طولانی ساخت سریال «کلاه پهلوی»، آیا بازیگران به لحاظ مالی تأمین بودند که به سراغ کار دیگری نروند؟ توضیح داد: از نظر مالی اینگونه نبود؛ نه من بلکه بقیه عوامل هم درآمد مالی نداشتند و بیشتر حضورمان دوستانه و از روی عشق و انگیزه بود.

این بازیگر ادامه داد: به طور کلی بگویم در طول تاریخ هنر این مملکت در زمینه سینما و تلویزیون کمتر کسی را سراغ دارید که از نظر مالی به جایی برسد. شما حتی نمی‌توانید یک نمونه هم مثال بزنید. پس مساله مالی نکته نیست اما پس از هشت سال بنده گاهی خودم را هم گم می‌کنم و نمی‌دانم کجای این جهان بوده‌ام و هستم. اما کلید اصلی یک کار را نویسنده به عنوان خالق یک اثر به هنرمند می‌دهد. کارگردان است که حفظ آکورد، ریتم، تداوم عاطفی یک نقش را حتی اگر 10 سال هم به طول بکشد، به هنرمند یادآوری می‌کند. اینکه ما چندین کار تاریخی انجام داده‌ایم یا نه مهم نیست و در بازی فرقی ندارد که یک هنرمند کار تاریخی انجام دهد یا شهری، مهم لحن نگاه و سلیقه یک نویسنده و کارگردان است که به تبع آن بازیگر خودش را در آن مدار قرار می‌دهد.

شخصیت صمصام را ورز دادیم

داریوش فرهنگ در این نشست همچنین با اشاره به نقشش در کلاه پهلوی به این نکته اشاره کرد که منحنی کاراکتر صمصام را دوست دارد و گفت: منحنی کاراکتر صمصام به گونه‌ای است که از اوج رفته‌رفته سقوط می‌کند تا به آن تراژدی می‌رسد و خودکشی می‌کند و این برای بازیگر خیلی جذاب است؛ البته در ذهن ها از صمصام نقش منفی دیده می‌شود اما با صحبت‌هایی که با دری در خصوص این شخصیت داشتیم، بر روی این شخصیت خیلی زود متمرکز شدم و درخصوص شخصیت صمصام مشکل و مساله‌ای نداشتیم و هر روز آن را صیقل می‌دادیم و این شخصیت را ورز دادیم. با وجود اینکه شخصیت صمصام منفی بود اما دوست‌داشتنی هم بود.

او در ادامه درخصوص این شخصیت می‌گوید: صمصام به دلیل ساده‌لوحی، دوست‌داشتنی بود و اولین کسی بود که خودش را به دام انداخت و لطمه‌ای اساسی را خورد و کار به آن تراژدی بزرگ سکانس فینال فیلم رسید که بنده نیز آن سکانس را دوست دارم.

صمصام یکی از نقش‌های جذاب «کلاه پهلوی» بود

داریوش فرهنگ به عنوان یکی از شخصیت‌های محوری داستان که در نقش صمصام ایفای نقش کرد، اعلام کرد که جزو اولین بازیگرانی بوده است که به این پروژه پیوسته است و درخصوص چگونگی حضورش در این پروژه توضیح داد: در آخرین بازنویسی‌هایی که این مجموعه داشت، به واسطه دوستی‌ای که میان من و آقای دری بود، او پیشنهاد یک نقش را به من داد و من نیز گفتم آیا این نقش وسوسه‌انگیز است؟ او گفت باید فیلمنامه را بخوانی. وقتی نقش را خواندم به راستی همین‌طور بود؛ البته دو سه نقش دیگرهم به من پیشنهاد شد اما نقش صمصام را خیلی دوست داشتم و یکی از نقش‌های جذاب این سریال نقش صمصام بود.

زمانی که فیلمنامه را خواندم به نوشته تبریک گفتم

او با اشاره به اینکه جای خالی همه بازیگران در این نشست خالی است، گفت: شخصیت‌های اصلی این سریال زیاد بودند و سریال به گونه‌ای نبود که تک شخصیتی باشد. اما درخصوص فیلمنامه زمانی که آن را خواندم با دری تماس گرفتم و به این دعوت و نوشته تبریک گفتم. این شخصیت برای من بسیار جذاب بود و پذیرفتم که در آن ایفای نقش کنم.

داریوش فرهنگ همچنین با مقایسه نقشش در «کلاه پهلوی» و سریال «بی‌گناهان»‌ گفت: این دو نقش تفاوت 180 درجه‌ای با یکدیگر دارند و بنده شخصیتم در سریال «بی‌گناهان» را دوست دارم اما این کاراکتر خیلی با شخصیت صمصام در «کلاه پهلوی» متفاوت است. اصولا شخصیت‌های که احساسات مشترک انسانی دارند و همه با آن‌ها آشنایی دارند، همگانی هستند. در نتیجه بحث تاریخی یا غیرتاریخی مهم نیست بلکه لحن کارگردان، لحن نوشته و شخصیت‌پردازی مهم است که به گونه‌ای باشد که بازیگر نتواند از آن مدار خارج شود. در «بی‌گناهان» بنده نقش مرد خاموشی را بازی کردم که هرگز احساسات خود را بر ملا نمی‌کند اما صمصام دقیقا برعکس بود و شخصیتی بیرونی و کمتر درونی داشت. او یک خان بود که تصورات ابتدایی که همگان از یک خان دارند را بر هم می‌زد.

خواستم تقی‌زاده دوست داشتنی باشد

قطب الدین صادقی هم درباره نقش خود در «کلاه پهلوی» توضیح داد: من نقش تقی زاده را خیلی تلخ بازی نکردم بلکه شیرین بازی کردم، خواستم این شخصیت دوست داشتنی باشد، یکی از مهمترین ویژگی های کار یک کارگردان این است که شخصیت هایی را که می سازد متنوع باشند و برای این تنوع ناچار است که تنوع بازیگران را در آن قاطی کند.

او ادامه داد: در این مجموعه دیالوگ هایی داشتم که گفتنش برایم سخت بود. من خودم در مقام کارگردان اجازه نمی دهم بازیگر تفکر شخصی خود را در کار دخالت دهد من نیز جایی نبوده که بگویم فلان دیالوگ را نمی گویم اما به برداشت و ابداع بازیگر اعتقاد دارم به شرطی که در چهارچوب کلی فکر بزرگ مرکزی اثر بگنجد که مثل ترک تازی های یک تیم فوتبال است که اگر با هم هماهنگ نباشد کار خراب می شود.

دری در ادامه توضیحات صادقی درباره نقشش اضافه کرد: من تقی زاده را در سال 46 دیده بودم و بنابراین یک شمایی از او داشتم. صادقی در فلو شات بخصوص در سکانس آخر که یک ماه پیش گرفتیم بسیار به تقی زاده شبیه است به همین دلیل خیلی دوربین را جلو نبردیم. در بخش شبیه سازی در فینال صادقی به مرز بالای 85 درصد می رسد.

کارگردان سریال «کلاه‌پهلوی» همچنین در پاسخ به پرسشی درباره شباهت ظاهری قطب‌الدین صادقی با شخصیت واقعی تقی‌زاده، اینگونه اظهار کرد: لازم است توضیح بدهم در فیزیک بازیگرانی که حضور داشتند، فیزیک آقای صادقی بنا به تشخیص خودم از همه به تقی‌زاده بیشتر شبیه بود؛ ضمنا مطالب تقی‌زاده اصلا نثر و ادبیات خاصی دارد و در این خصوص به اعتقاد من نحوه بیان این مطلب مهم است. حالا ما خودمان را اینجا درگیر کنیم و بخواهیم فلان بازیگر را به زور شبیه تقی‌زاده کنیم و بعد نگاه کنیم و ببینیم اصلا نمی‌تواند دیالوگش را بگوید. این اتفاق اصلا درست نیست.

نمی‌توانستیم همزمان با تاریخ جلو برویم

مهین نویدی - طراح گریم شخصیت‌های «کلاه پهلوی» - درخصوص نزدیک بودن چهره شخصیت‌های این سریال به چهره‌های تاریخی در زمان طاغوت، توضیح داد: ما در «کلاه پهلوی» سعی کردیم تا آنجا که امکان داریم نزدیک به تاریخ شویم ولی نمی‌توانستیم همزمان با تاریخ جلو برویم به دلیل اینکه در کشوری هستیم که اکثریت مردم اسلامی هستند و دوست ندارند وقتی پای تلویزیون می‌نشینند یکسری مسایل آزارشان دهد.

او در ادامه با اشاره به تصویر کشیدن چهره‌ها در زمان «کلاه پهلوی» گفت: برای ارائه تصویری درست از دوران «کلاه پهلوی» که به زعم ما آرایش آدم‌های آن زمان غلیظ بوده و یکی از المان‌های آن دوره تاریخی آرایش غلیظ است، به خاطر شئونات خط قرمز و ممیزی‌ داشتیم و از طرفی قلبا هم دوست داریم که آن را رعایت کنیم. بنابراین به خاطر عده‌ای که تحت شرایطی روی اعصابشان نرویم مجبور شدیم زمان را هم دستکاری کنیم؛ به عنوان مثال در آن زمان برای آرایش رژ قرمز مد بود و باید آن را باید پیاده می‌کردیم. فرم ابروها نیز چهارگوش و بلند بود و تا پایین چشم می‌آمد، مثل زمان‌ آخر قاجار؛ ولی به خاطر احترامی که به بیننده می‌گذشتیم، برخلاف تاریخ کار کردیم.

آیا می‌توانستیم بی‌حجابی را با مقنعه و چادر نشان دهیم؟!

فیلمبردار این سریال تاریخی طی سخنانی با گلایه از برخی انتقاداتی که به نحوه فیلمبرداری این سریال شده بود، خاطرنشان کرد: ما با نشان دادن برخی صحنه‌ها می‌خواستیم نشان دهیم که دوران پهلوی چطور بوده است؛ در غیر این‌ صورت ما چطور می‌توانستیم بی‌حجابی و آرایش غلیظ آن زمان را نشان دهیم؟ آیا می‌توانستیم با مقنعه و چادر بی‌حجابی را نشان دهیم؟ در «کلاه‌پهلوی» باید نشان می‌دادیم که اصلا چرا انقلاب شد. من متأسفم از برخی از نقدهایی که به این سریال شده است و متأسفم از برخی اتفاقات.

بعد از پخش دو قسمت شمشیر را از رو بستند!

واثق گفت: به عنوان مثال یکی از روزنامه‌ها دقیقا زمانی که دو قسمت از سریال «کلاه‌پهلوی» به روی آنتن رفت، شمشیرش را از رو بست و گفت که گریم خانم‌ها بد بوده و فیلمبردار این کار هم تا جایی که توانسته از اندام و آرایش خانم‌ها فیلمبرداری کرده است. این عین جمله‌ای است که درباره گریم بازیگران سریال «کلاه‌پهلوی» در یکی از روزنامه‌ها نوشته شده بود. در حالی که ما با نشان دادن این صحنه‌ها می‌خواستیم نشان دهیم که دوران پهلوی چنین مشکلاتی را داشته است. اگر این مشکلات نبود اصلا چرا انقلاب کردیم؟ ما باید یک مسائلی را روی تیغ راه ببریم؛ به عنوان مثال ما در کارمان عروس داشتیم. آیا گریمور ما می‌تواند چهره یک عروس را مثل یک پیرزن گریم کند؟ همه ما می‌دانیم که عروس زیباست پس قطعا نمی‌توانستیم شکل و شمایل‌ عروس را شبیه پیرزن درست کنیم که بعد سازمان تمام صحنه‌ها را سیاه‌ و سفید نشان دهد.

وی اضافه کرد: ما در فیلم‌های خارجی هم همین عروس را می‌بینیم. در اینجا باید بگویم چرا ما در تشییع جنازه‌ای که در قسمت‌هایی از سریال «کلاه‌پهلوی» داشتیم، گریم‌هایمان فرق کرد؟ متأسفانه یکسری واقعیت‌هایی وجود دارد که نمی‌توان راحت آن‌ها را مطرح کرد. اگر ما بخواهیم به کاری نقد هم داشته باشیم باید نقدهایمان نتیجه‌دار باشد.

مجبور بودیم برخی شخصیت‌ها را با آرایش غلیظ نشان دهیم

نویدی - طراح گریم - در این نشست به برخی شخصیت‌های «کلاه پهلوی» اشاره کرد که مجبور بودند آنها را با آرایش غلیظ نشان دهند و گفت: مجبور بودیم کسانی را نشان دهیم که در زمان طاغوت زندگی می‌کردند و از این آرایش‌ها استفاده می‌کردند اما کسانی مثل «فروغ» (با بازی مریلا زارعی) نیاز به آرایش نداشتند و طوری بود که تصویرش عرفانی و زیبا بود. اجبار بود بعضی از خانم‌ها را با آرایش غلیظ نشان دهیم و حالت عروسکی نسبت به بقیه داشته باشند. یکی از این بازیگران شقایق فراهانی بود که به دلیل شرایط گریمی که داشت بخشی از صحنه‌ها دیده شد و بخشی از سکانس‌هایش نیز سانسور شد.

این گریمور همچنین در بخش دیگری گفت: در سریال «کلاه پهلوی» افراد را بر اساس نوع شخصیتشان دسته‌بندی کرده بودم؛ یعنی برای گریم شخصیت‌هایی که تحصیلکرده بودند و پشتوانه فکری داشتند، کمتر از آرایش غلیظ استفاده می‌کردم و کسانی که سواد آنچنانی نداشتند از جمله زن صمصام خان که دوست داشت گرایشش به طرف خارجی‌ها باشد، آرایشش غلیظ‌تر بود.

منتقد رودروی هنرمند نیست

در بخش دیگری از نشست، جبار آذین - منتقد - در سخنانی با اشاره به اینکه هنرمند از دیدگاه او مقام ارجمندی دارد، گفت:‌ یک گروه هنرمند جمع می‌شوند تا یک اثر هنری را تجربه کنند. در این ارتباط در جامعه یک جماعتی تحت عنوان منتقد داریم و من می‌خواهم تلقی درستی از منتقد ارائه دهم برخلاف چیزی که تاکنون در جاهای مختلف دیده و شنیده‌ایم.

او در خصوص تلقی خود از عنوان نقد و منتقد و تعامل سازنده را اینگونه بیان کرد:‌ منتقد پلی بین تماشاگر و هنرمند است. او رو در روی هنرمند نیست. آن کسی که از دید نقد با هنرمند برخورد می‌کند منتقد نیست بلکه مخرب است و هیچگاه نقش سازنده‌ای در خلق آثار هنری نمی‌تواند داشته باشد و به هیچ شکل نمی‌تواند باعث ارتقای سلیقه و دانش هنری شود.

آذین سپس با اشاره به اینکه نگاهش به مجموعه «کلاه پهلوی» مثبت است،‌ گفت: آنچه که ارائه شد تحت عنوان سریال «کلاه پهلوی» روایت دراماتیک بخشی از واقعیت‌های تاریخی کشور از زاویه دید ضیا‌ءالدین دری بود و این با تاریخ نگاری و ساخت آثار مستند از وقایع تاریخی بسیار متفاوت است.

نمی‌توان یک نقش تاریخی را مو به مو بازی کرد

قطب‌الدین صادقی – بازیگر «کلاه پهلوی» - هم درباره لزوم روایت کامل و دقیق تاریخ در آثار دراماتیک تاریخی گفت: بخش بزرگی از نقش، تخیل است و هرگز نمی‌توان یک نقش را مو به مو بازی کرد. نه یک نقش کاملا می تواند عین یک شخصیت تاریخی باشد نه یک سریال می‌تواند داعیه دار یک بخش تاریخی باشد.

او با اشاره به سخنان یک درام شناس آلمانی مبنی بر اینکه «هرگز نمی‌شود ادعا کرد که می‌توان مو به مو تاریخ را بازسازی کرد» بیان کرد: این درام شناس می‌گوید بهترین راه به تصویر کشیدن یک نقش تاریخی توضیح شرایطی است که قهرمانان در آن دست به یک انتخاب می زنند. تشریح آن شرایط مهمترین وجه ساخت یک اثر تاریخی است. در چهارچوب کلی سریال اول باید این مساله روشن شود.

کار هنرمند خلق هنر است و نه تاریخ‌نگاری

آذین هم گفت: یکی از بحث‌هایی که در این مجموعه انجام گرفت این بود که ضیاءالدین دری یا دست‌اندرکاران «کلاه پهلوی» به تاریخ وفادار نبودند و آن چیزی که ارائه شد ربطی به تاریخ نداشت که این دور از واقعیت است. کار هنرمند خلق هنر است و تاریخ‌نگاری نیست؛ البته ممکن است از یک واقعه تاریخی استفاده کند و بهره ببرد و حرف‌های خودش را در قالب آن ارائه کند. «کلاه پهلوی» هم چنین ویژگی‌هایی داشت در نتیجه هیچ کجا نشنیدم «کلاه پهلوی» گفته باشد تاریخ را نشان می‌دهد.

این منتقد در ادامه خاطرنشان کرد: آنچه که محوریت موضوع «کلاه ‌پهلوی» است برگ‌هایی هنرمندانه از بخش‌هایی از تاریخ کشورمان بود که با مشکلاتی که بر سر راه سازندگان این مجموعه وجود داشت موفق شد حرف‌هایش را بازگو کند و با وجود همه ممیزی‌های صدا و سیما و جامعه توانست بینندگان خودش را داشته باشد.

کار منتقدان امروزی رجزخوانی شده

ضیاءالدین دری هم درخصوص مقام منتقد گفت: تعریف اینکه منتقد پلی است بین فیلمساز و هنرمند، درست است. بنده همیشه گفته‌ام منتقد باید بیش از خود بازیگر سواد داشته باشد به دلیل اینکه می‌خواهد نقد کند. بنده به عنوان کارگردان می‌توانم سواد وسیعی نداشته باشم به جهت اینکه از یک منظر کار خودم را انجام می‌دهم اما منتقد باید به مباحث کلان این موضوع مشرف باشد و همه ابعاد آن را از داخل پایتخت ایران به آنور تانزانیا ببرد و این کار منتقد است. در حالی که کار منتقدان امروزی رجزخوانی شده است.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.