وحدت حوزه و دانشگاه، راهى که در میانه آنیم‏

وحدت حوزه و دانشگاه، راهى که در میانه آنیم‏

خبرگزاری تسنیم: امروز هیچ‏کس انتظار یک دانشگاه خلق الساعه‏ى صددرصد اسلامى را ندارد، اما همه انتظار دارند که جهت حرکت، به‏سوى ایجاد یک دانشگاه صددرصد اسلامى باشد. این منظور حاصل نخواهد آمد مگر با وحدت عمیق و عملى حوزه و دانشگاه و روحانى و دانشجو.

به گزارش خبرگزاری تسنیم،  اهمیت خاص وحدت حوزه و دانشگاه از آنجا ناشى مى‏شود که اندیشه‏ها و مواضع و عملکردها و تدبیر و مدیریت‏هاى سرچشمه‏یافته از این دو مرکز با سرنوشت جامعه و سرزمین اسلامى و بالاتر از آن، آینده اسلام و انقلاب اسلامى پیوند و ارتباط پیدا مى‏کند و «استقلال سیاسى» و «استقلال فرهنگى» کشور را محقق مى‏گرداند.

هر نوع اتحاد و همبستگى دانشگاهیان و حوزویان به‏سرعت و با وسعت به جامعه سرایت مى‏کند و زمینه‏ساز یکپارچگى و اتحاد ملت مى‏شود و در نقطه مقابل، بروز ناپیوستگى و چنددستگى در میان این دو مرکز بزرگ، به جامعه اسلامى راه مى‏یابد و آثار خطرناک و مخوفى بر جاى مى‏نهد.
در عین حال نگرش سطحى و ظاهرى به موضوع وحدت حوزه و دانشگاه ما را در «کلیشه» و «تکرار» محصور مى‏کند و به انجام حرکاتى بى‏اثر و به‏صورت «رفع تکلیف» ترغیب مى‏نماید. باید همچون وحدتى که در جریان قبل و پس از پیروزى انقلاب در میان این دو قشر محقق گردید، از «حرف» و «شعار» به «عمل» و «رفتار» رسید و وحدت حوزه و دانشگاه را در عینیت جامعه به نظاره نشست. باید تعامل نزدیک و صمیمى و مؤثر و مفید حوزویان و دانشگاهیان را دید و نه فقط شنید و نیز باید این وحدت و همبستگى را باور کرد و یافت ونه فقط تمنا کرد و خواست! باید با موانع وحدت حوزه و دانشگاه مقابله صحیح و منطقى شود تا همه راه‏ها براى نیل به مراتب والاتر این هدف متعالى صاف و هموار گردد. در محیطهاى دانشگاهى نیروهاى مخالف حکومت دینى و روشنفکرنمایان غرب‏گرا و طرفدار تز استعمارى «جدایى دین از سیاست» و «اسلام منهاى روحانیت» از موانع تحقق این وحدت به‏شمار مى‏روند که به تحرکات تبلیغى و القائات افکار استعمارى اشتغال دارند که البته دیگرانى نیز ناآگاهانه به اینان گره خورده‏اند. در مراکز حوزوى روحانیون قشرى‏گرا و متحجر که از ابتدا با امام خمینى و نهضت پرشور و الهى او و نداى وحدت‏زاى این پیشواى الهى مخالف بودند و با هر حرکت و تحول اساسى عناد مى‏ورزیدند از موانع تحقق این وحدت و همبستگى مى‏باشند که باز هم گروهى که اینچنین نیستند نادانسته در مسیر آن‏ها گام مى‏نهند. این قشر از روحانیون در برابر پیشتازان وحدت حوزه و دانشگاه همچون متفکر شهید آیت الله مرتضى مطهرى، متفکر شهید آیت الله بهشتى و شهید اندیشمند آیت الله مفتح و خیل گسترده رهروان آگاه آن‏ها قرار دارند و به تحرکات مسموم درباره این حرکت الهى و هر حرکت و تحول دیگر اشتغال مى‏ورزند.
پیگیرى دلسوزانه و تشکیلاتى و منظم براى محقق گردیدن وحدت حوزه و دانشگاه بسیار ضرورى مى‏باشد که در بى‏نظمى و فقدان تشکیلات لازم و کافى هیچ طرح و برنامه بزرگى به ثمر نمى‏نشیند. همین اصل ضرورى و مهم است که در صورت تحقق آن، «اندیشه وحدت» را در ظرف و قالب «شیوه‏ها و راهکارها» مى‏ریزد و گامهاى بعدى را میسر مى‏سازد.


  الف- اهمیت وحدت حوزه و دانشگاه‏
«وحدت» در هر زمان و مکان و در هر موضوع و در هر جریان و گروه و در همه ابعاد و جلوه‏ها بسیار ممدوح و پسندیده مى‏باشد و به بروز آثار مفید و سازنده و ثمرات ارزشمند منتهى مى‏گردد همچنان که «تشتت» در هر شکل و نمود و در هر موضوع و جریان و گروه، مذموم و ناپسند و آفت‏زا و زیان‏بار مى‏باشد و زهرى است در کام دین و ملت و کشور.
در عین حال که وحدت در یک نگرش کلى و گسترده و فراگیر و در همه جمعیت‏ها و قشرها و صنف‏ها حائز اهمیت فراوان است لکن در برخى از مراکز داراى اهمیتى بیشتر و آثار فزون‏تر مى‏باشد و از آن جمله است «وحدت حوزه و دانشگاه». به هر میزان که وحدت و همبستگى در این دو مرکز، بسیار ارزشمند و داراى آثار و نتایج شگرف وعظیم مى‏باشد، تفرقه و تشتت و اختلاف در میان آن‏ها بسیار خطرناک و زیان‏آفرین است و آثارى تلخ و ناگوار و آفات و آسیب‏هایى مهلک تولید مى‏نماید.
اهمیت خاص وحدت حوزه و دانشگاه از آنجا ناشى مى‏شود که افکار و اندیشه‏ها و مواضع و عملکردها و تدبیرها و مدیریت‏هاى سرچشمه‏یافته از این دو مرکز با سرنوشت جامعه و کشور اسلامى پیوند و ارتباط پیدا مى‏کند. این پیوند و ارتباط موجب رشد و پیشرفت‏هاى همه‏جانبه علمى و فرهنگى و استحکام باورها و ارزش‏ها و هنجارها و ترویج و تحقق قوانین جامع و حیات‏بخش اسلام مى‏شود و از سویى دیگر «استقلال سیاسى» و «استقلال فرهنگى» کشور را محقق مى‏گرداند.
واقعیت انکارناپذیر دیگرى که موجب شده وحدت حوزه و دانشگاه از اهمیت و حساسیت خاصى برخوردار گردد، این است که هر نوع اتحاد و همبستگى و صمیمیت دانشگاهیان و حوزویان به‏سرعت و با وسعت به جامعه و در میان مردم سرایت مى‏کند و آثار مفید و سازنده و بالنده بر جاى مى‏گذارد و زمینه‏ساز وحدت و یکپارچگى و اتحاد ملت مى‏گردد و در نقطه مقابل، بروز اختلاف و افتراق و ناپیوستگى و چنددستگى در میان این دو مرکز بزرگ علمى و فرهنگى به جامعه اسلامى راه مى‏یابد و در میان مردم نفوذ مى‏کند و با آثار زیان‏بار و خطرناک و مخوفى که بر جاى مى‏نهد، اقشار مختلف ملت را به ضعف و تزلزل و ناامیدى و گرایشات مبتنى بر فقدان احساس مسؤولیت اجتماعى و سیاسى و بى‏اعتنایى و بى‏تفاوتى نسبت به امور جارى جامعه و کشور اسلامى ترغیب مى‏نماید.
 ب- وحدت حوزه ودانشگاه از منظر امام (ره)
در اندیشه‏هاى سیاسى امام خمینى با رویکردهاى خاصى از آن پیشواى فرزانه و ژرف‏اندیش و جامع‏نگر به موضوع وحدت حوزه و دانشگاه مواجه مى‏شویم که با دقت و توجه ویژه‏اى، جایگاه و اهمیت و نقش حیاتى اتحاد این دو مرکز و ضرورت از بین بردن عوامل افتراق در میان دانشگاهیان و حوزویان نمایانده شده است. بر اساس منطق امام، این وحدت از اصول اولیه و مستمر نهضت محسوب مى‏گردد که در برهه‏هاى مختلف مطمح نظر بوده و پیشینه‏اى ژرف به‏عنوان مقدمه‏اى براى نهضت اسلامى دارد:
1. پیشینه ژرف‏
اولین نگرش به این موضوع، سابقه تمهید زمینه‏هاى اولیه گرایش فکرى و عملى دو قشر «روحانى» و «دانشجو» و هم‏اندیشى و احساس درد و مسؤولیت مشترک نسبت به دین و ملت و شرایط حاد مسلمین دنیا و نقش مخرب قدرت‏هاى استعمارى و سلطه‏جوى جهانى مى‏باشد. سابقه این احساس و گرایش فکرى و عملى به پیش از پیروزى انقلاب اسلامى و در درون سیاه حاکمیت رژیم دست‏نشانده پهلوى برمى‏گردد. در آن زمان تمام تلاش‏هاى مهره‏هاى وابسته به انگلیس و آمریکا در حاکمیت ستمشاهى به ایجاد اختلاف و تفرقه و تشتت بین دو مرکز مهم حوزه و دانشگاه و رودررو قراردادن دانشجویان و روحانیون معطوف مى‏گردید. رژیم مزدور پهلوى که از استعمار خارجى دستور مى‏گرفت و مأمور «اسلام‏زدایى» در ایران و خنثى‏کردن تلاش‏ها و مبارزات اسلامى و رهایى‏بخش علماى متعهد حوزه‏هاى علمیه بود، هرگونه تقریب و وحدت بین روحانیون و دانشجویان را با تلاش‏هاى اسلام‏ستیزانه خود در تعارض آشکار مى‏دید و به‏همین‏منظور با برنامه‏ریزى و به‏کارگیرى همه حربه‏ها و ترفندها سعى مى‏کرد نه تنها مانع اتحاد حوزه ودانشگاه شود که به طرق و روش‏هاى گوناگون بذرهاى تفرقه و تشتت و دشمنى بین طلاب علوم دینى و دانشجویان را بارور سازد.
به‏زعم و تصور عوامل رژیم شاه با تحقق وحدت حوزه و دانشگاه، قوانین سیاسى و حکومتى اسلام و احکام و دستورالعمل‏هاى صریح قرآن درباره جهاد و مبارزه با کفر و جور و ستم و فساد و تباهى و وابستگى به بیگانگان توسط اندیشمندان و علماى جامع‏نگر و زمان‏شناس و مبارز اسلام به مراکز آموزش عالى منتقل مى‏گشت و دانشگاهیان را با تفکر و فرهنگ غنى و استعمار و استبدادستیز دین الهى آشنا و مشتاق مى‏ساخت و به این ترتیب جبهه نیرومند و مستحکم از این اتحاد و اقتدار مقدس در مقابل رژیم شاه تشکیل مى‏گشت که اساس و بنیان نظام شاهنشاهى را با خطر جدى و تا مرز انهدام تهدید مى‏کرد.
از سوى دیگر، هم مراکز دینى و مسلمانان ایران و هم سایر جوامع و سرزمین‏هاى مسلمان‏نشین در معرض شدیدترین تهاجمات در ابعاد و جلوه‏هاى فکرى و عملى و فرهنگى و سیاسى از جانب مثلث شوم آمریکا و انگلیس و اسرائیل قرار داشت و بیدارى اسلامى و تشکیل جبهه متحد توحیدى در داخل ایران و جهان اسلام یک ضرورت حیاتى و بنیادین محسوب مى‏شد.
در چنین شرایط حاد و نفس‏گیرى با اتخاذ سیاست‏هاى اسلامى توسط حضرت امام خمینى، آرام آرام زمینه‏هاى مساعد براى نزدیکى و وحدت طلاب علوم دینى و دانشجویان در ایران و اروپا فراهم آمد و نطفه‏هاى اولیه وحدت حوزه و دانشگاه منعقد گردید.
حضرت امام خمینى در پاسخ به نام اتحادیه انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان در اروپا که در سال 1346 نگاشتند، این‏گونه از تقریب و همبستگى طلاب علوم دینى و قشر دانشجو اظهار رضایت و مسرت مى‏نماید: «.. از این‏که احساس مى‏کنم طبقات جوانان غیور دانشجوى قدیم و جدید داخلى کشور و خارج و روشن‏ضمیران سایر طبقات ملت شریف مسلمان ایدهم الله تعالى از خواب گران چندصد ساله که به نغمه‏هاى خواب‏آور عمال خبیث استعمار بر ملت‏ها غلبه کرده بود بیدار شده‏اند و در فکر چاره هستند و از پیوستگى دانشجویان مدارس قدیم و دانشگاه‏ها و همکارى آن‏ها و سایر طبقات بیدار در این نهضت مقدس اسلامى که به خواست خداوند متعال منتهى به قطع ایادى اجانب و استعمارخواهان و غرب‏زدگان خواهد شد، احساس مسرت و سربلندى مى‏کنم.»
هم‏چنین حضرت امام خمینى پس از دریافت نامه‏اى از دانشجویان مسلمان مقیم اروپا در تاریخ 20/6/50 ضمن اشاره به خطر گسترش فرهنگ استعمارى در ایران و لزوم توجه به شیوه و روش حکومت در اسلام و رفتار حکام اسلامى با ملتهاى مسلمان و ضرورت تلاش عملى براى زمینه‏سازى تحقق چنین حکومتى در ایران با سرنگون‏ساختن حکومت مزدور و دست‏نشانده پهلوى، از نزدیکى و وحدت دانشجویان حوزه و دانشگاه به نیکى یاد مى‏کند و اظهار امیدوارى مى‏نماید که این نور به خاموشى نگراید و تمام شکاف‏هاى ایجادشده توسط ایادى استعمار بین حوزویان و دانشگاهیان از بین برود: «از نهضتى که در سال‏هاى اخیر به تأیید خداوند متعال به پا شد و موجب نزدیکى قشرهاى تحصیل‏کرده با علماى دین شد، امید واثق دارم که این نور به خاموشى نگراید و این شکاف‏هایى که به دست خائنان سوداگر غرب و شرق براى استعمار ملل اسلام حاصل شده است، با جنبش دنیایى و همه‏جانبه طبقات تحصیل‏کرده اعم از روحانى و دانشگاهى از بین برود و با اطلاع از دردها و نابسامانى‏ها به علاج و سازندگى بپردازند.»
2. دوران مبارزه‏
شکل‏گیرى نطفه‏هاى اولیه وحدت و همبستگى علماى دین با دانشجویان که در نامه‏هاى امام خمینى به اتحادیه‏هاى انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان خارج از کشور در سال 1346 و 1350 به آن تصریح شده است، با آغاز نهضت شکوهمند اسلامى وارد مرحله عینى و عملى گردید و در صحنه‏ها و میادین مبارزه خونین با رژیم ستمشاهى به تجلى درآمد و با خون طلاب و روحانیون و دانشجویان مسلمان امتزاج و استحکام یافت.
انقلاب اسلامى که با رهبرى‏هاى شگفت‏انگیز حضرت امام خمینى و با درایت و برنامه‏ریزى اصحاب و یاران امام و مجاهدت توده‏هاى مردم مسلمان ایران وارد مرحله نوینى گشت و با تظاهرات خیابانى و درگیرى و به خاک و خون کشیده شدن مبارزان رو به وسعت و گسترش رفت، حضور چشمگیر طلاب و دانشجویان را به اوج رساند. این حضور و نقش‏آفرینى هم در حوزه‏ها و با برگزارى سخنرانى‏هاى آگاهى‏بخش و دعوت به قیام و مبارزه و هم در دانشگاه‏ها و هم در مساجد کشور، اتحاد و اقتدار حوزه و دانشگاه را به نمایش درآورد.
در طول دوران انقلاب از آغاز تا پیروزى نهایى، اصحاب و یاران امام که نهضت اسلامى را در ایران با دریافت خطمشى و فرامین امام از پاریس سازماندهى مى‏کردند، تلاش ویژه‏اى براى تجلى آثار وحدت حوزه و دانشگاه در صحنه‏هاى مبارزه مبذول داشتند و از سوى دیگر و در نقطه مقابل، عناصر وابسته به نظام ستمشاهى براى ایجاد اختلاف و تفرقه در صفوف حوزویان و دانشجویان تلاش مى‏کردند تا به این وسیله از آثار ارزشمند این همگرایى و اتحاد ارزشمند بکاهند و این حرکت را به بیراهه سوق دهند.
حضرت امام خمینى همچنان‏که در دوره شکل‏گیرى زمینه‏هاى اولیه این وحدت با نظارت دقیق و کامل خویش رهنمودهاى لازم را به طلاب و دانشجویان ارائه مى‏دادند، در مرحله اول تجلى عملى این وحدت درباره ضرورت تداوم آن تا پیروزى نهایى و جلوگیرى از توطئه‏هاى تفرقه‏افکنانه، رهنمودهایى دارند که آن‏ها را به دقت مرور مى‏کنیم: لازم است تا جوانان دانشگاههاى قدیم و جدید به هم پیوسته و با سایر طبقات ملت پیوند اخوت اسلامى برقرار کنید. «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا» این است دستور محکم نجات‏بخش قرآن کریم که باید نصب عین خود قرار دهیم و از تفرقه و تشتت که جز شکست در مقابل طاغوت نتیجه‏اى ندارد پرهیز نموده از خداوند تعالى نجات ملت را بخواهیم. (وحدت از دیدگاه امام خمینى، تبیان، دفتر پانزدهم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام ص 268 و 269)
روحانیون محترم باید به طبقه جوان روشنفکر که در خدمت اسلام و کشور اسلامى است و به‏همین‏جهت مورد حمله عمال اجانب است، احترام گذاشته، آن‏ها را چون فرزندانى عزیز و برادرانى ارجمند بدانند و این قدرت بزرگ که مقدرات خواه ناخواه در دست آن‏ها خواهد افتاد از دست ندهند و از تبلیغات سوئى که بر ضد آن‏ها در این چند سال شده و آن‏ها را در نظر بعضى طور دیگر جلوه داده‏اند تا از تفرقه استفاده هرچه بیشتر برند، احتراز کنند و کسانى را که جهلاً یا از سوءنیت موجب دور نگه داشتن این طبقه مؤثر است از روحانیت، از خود برانند و به آن‏ها اجازه ایجاد تفرقه ندهند. (روحانیت و حوزه‏هاى علمیه از دیدگاه امام خمینى، تبیان، دفتر دهم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام ص 292)
شما مى‏بینید که الان در ایران که یک وحدت کلمه فى الجمله پیدا شده است، چطور لرزانده است همه تخت و تاج‏ها را و همه ابرقدرت‏ها را. همه به دست و پا افتاده‏اند... دانشگاه با روحانیت نزدیک شده، روحانیت با دانشگاه نزدیک شده است... آمریکا را آنجا متزلزل کرده و شوروى را آنجا متزلزل کرده و این قلدرها هم...در خود ایران به دست و پا افتاده‏اند و همین آدم‏کشى‏ها و همین تشبثاتى که این مرد (شاه) مى‏کند، براى همین است. (همان ص 294)
3. مرحله پس از پیروزى انقلاب‏
این رهنمودها که داراى حجم زیاد و همراه با هشدارها و بینش‏آفرینى‏هاى مکرر مى‏باشد، به سابقه توطئه‏ها و ترفندهاى قدرت‏هاى استعمارى و عوامل پیدا و پنهان آنان در داخل ایران براى ایجاد تفرقه و بدبینى و دشمنى بین دانشجویان مراکز حوزوى و دانشگاهى اشاره دارد و از سویى دیگر به صیانت و پاسدارى از اتحاد و اقتدار ایجادشده بین حوزه و دانشگاه در طول مراحل نهضت اسلامى تصریح مى‏نماید. هم‏چنین بخشى از این رهنمودهاى آگاهى‏بخش به جایگاه عناصر اندیشمند این دو مرکز و نقش حیاتى و محورى آن‏ها در ایجاد بسترهاى مناسب براى رشد و پیشرفت و بالندگى و تحقق استقلال همه‏جانبه کشور اشاره مى‏کند. حضرت امام خمینى مطابق آنچه در کتاب وحدت از دیدگاه امام خمینى مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام ص 279-272 آمده، تصریح مى‏نمایند که عناصر حوزوى و دانشگاهى هر دو از منورالفکرها هستند و تبلیغات استعمار خارجى و عوامل داخلى آنان که با حربه‏هایى چون «فناتیک» دانستن روحانیون و «بى‏دین» نامیدن دانشگاهیان سعى در ایجاد دافعه و گریز در میان این دو قشر داشتند، باید طرد و نفى گردد.
حضرت امام خمینى، علماى حوزه‏ها و دانشجویان دانشگاه‏ها را مغز متفکر جامعه مى‏نامند و به‏صراحت اعلام مى‏کنند: «نه دانشگاهى بدون روحانى مى‏تواند به استقلال برسد و نه روحانى بدون دانشگاهى» و به این ترتیب اهمیت وحدت و تقریب و همگرایى و هم‏فکرى حوزویان و دانشگاهیان و آثار ارزشمند آن‏را گوشزد مى‏نمایند.
حضرت امام خمینى(ره) با توجه به شرایط خاص پس از پیروزى انقلاب و نتایج شگرف و عظیمى که از اتحاد حوزه و دانشگاه حاصل گردید و در اثر آن دشمنان زخم‏خورده به توطئه‏هاى وقفه‏ناپذیر براى از بین بردن اتحاد و ایجاد افتراق بین این دو مرکز قدرتمند اشتغال مى‏ورزند، هشدار مى‏دهند که در دانشگاه‏هاى سراسر کشور «دشمنان آگاه» در حال افشاندن بذرهاى تفرقه و جدایى بین حوزه و دانشگاه مى‏باشند و در این میان «دوستان نادان» به تأثیرپذیرى و تحرکات مخرب اشتغال دارند. به این سخنان هشداردهنده امام دقت کنیم: «برادران دانشگاهى توجه کنید که شما را جدا نکنند از روحانیون. برادران روحانى توجه کنید که شما را جدا نکنند از دانشگاهى‏ها. در اصفهان، در مشهد، در تهران، اساس یک خلاف را دارند طرح‏ریزى مى‏کنند که دانشگاه را از روحانى جدا کنند. بعضى منبرى‏هاى نادان و بعضى دانشگاهى‏هاى نادان مى‏خواهند این دو قشر را از هم جدا کنند، طرحش را ریخته‏اند... دست بردارید از این نادانى، شما را تحریک نکنند آن‏هایى که با اسلام دشمن هستند، خیانت به اسلام نکنید، این تفرقه، امروز خیانت به اسلام است با هر اسمى که باشد... با اعمال شما مبادا اسلام فراموش بشود، با اعمال شما مبادا اسلام دفن بشود، اگر دلسوز به اسلام هستید، دست از تفرق بردارید، اگر دلسوز به ملت هستید، دست از تفرق بردارید... این طرح شیطانى را خنثى کنید.»
حضرت امام خمینى ضمن مبارک‏دانستن پیوند فیضیه و دانشگاه و وحدت و مودت و صمیمیت ایجادشده در اثر انقلاب شکوهمند اسلامى بین روحانیون و دانشگاهیان براى از بین‏بردن رسوبات فکرى استعمار خارجى و رژیم دست‏نشانده پهلوى و عوامل وابسته به آن‏ها که به‏صورت جریان‏هاى فکرى غرب‏گرا و سلطنت‏طلب در مراکز تبلیغى و مطبوعاتى به فعالیت‏هاى نامرئى و مرموز خویش علیه این دو نهاد بزرگ اشتغال دارند، حضور هرچه بیشتر حوزویان در محافل دانشگاهى و شرکت فعال دانشجویان در محافل حوزوى و تبادل افکار و همگرایى و همفکرى در پیشبرد اهداف و مقاصد اسلام و انقلاب و نظام اسلامى را بسیار مؤثر و مفید و راهگشا مى‏دانند.
ج- مطالبه و تداوم سیر وحدت حوزه و دانشگاه در سیره مقام معظم رهبرى‏
اگر چه بیانات و دغدغه‏هاى معظم له در این زمینه حقیقتا فصلى مفصل است اما از باب مشت نمونه خروار صرفا به بخش‏هایى از بیانات ایشان به مناسبت 27 آذر 1390، روز وحدت حوزه و دانشگاه مى‏پردازیم:
معناى وحدت حوزه و دانشگاه‏
وحدت حوزه و دانشگاه، یعنى: وحدت در اهداف کلى، وحدت در کامل‏ساختن این ملت و این کشور و حرکت با یکدیگر و عبور در دو خط موازى، بدون اصطکاک با هم؛ یعنى هر دو، کار خودشان را بکنند؛ اما براى یک هدف و آن هدف، ساختن و کامل‏کردن ملت و کشور ایران است. این‏طور باید حرکت کرد.
وحدت حوزه و دانشگاه، یعنى وحدت در هدف. هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه‏ى اسلامى پیشرفته‏ى مستقل، جامعه‏ى امام، جامعه‏ى پیشاهنگ، جامعه‏ى الگو، ملت شاهد - ملتى که مردم دنیا با نگاه به او جرأت پیدا کنند، تا فکر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند و در عملشان پیاده کنند - حرکت نمایند.
وحدت حوزه و دانشگاه عبارت از این است که ما این دو کانون علمى، این دو مرکز تعلیم و تعلم را از لحاظ اخلاق حاکم بر آن‏ها، از لحاظ سیستم و سازماندهى حاکم بر آن‏ها و از لحاظ برخى از محتواها به هم نزدیک کنیم.
امروز هیچ‏کس انتظار یک دانشگاه خلق الساعه‏ى صددرصد اسلامى را ندارد، اما همه انتظار دارند که جهت حرکت، به‏سوى ایجاد یک دانشگاه صددرصد اسلامى باشد. این منظور حاصل نخواهد آمد مگر با وحدت عمیق و عملى حوزه و دانشگاه و روحانى و دانشجو و این یک ضرورت و نیاز انقلابى است.
دست ‏آورد عظیم انقلاب‏
یکى از عزیزترین دستاوردهاى انقلاب اسلامى این بود که دو بخش عظیم فرهنگى که سالها تلاش شده بود از هم دور باشند - حوزه و دانشگاه - با هم متّحد شدند.
در کشور ما، هزار سال علم و دین در کنار یکدیگر بودند. علما و پزشکان ومنجمان و ریاضى‏دانهاى بزرگ تاریخ ما - آن کسانى‏که امروز نامشان و اکتشافاتشان هنوز در دنیا مطرح است - جزو علماى باللّه و صاحبان دین و متفکران دینى بودند. ابن سینایى که هنوز کتاب طب او در دنیا به‏عنوان یک کتاب زنده‏ى علمى مطرح است و در شؤون مختلف به‏عنوان یک چهره‏ى برجسته‏ى تاریخ بشر، در همه‏ى صحنه‏هاى علمى دنیا در این هزار سال مطرح بوده و هنوز هم مطرح است و بعضى کارها در تاریخچه‏ى علم به نام او ثبت شده، یک عالم دینى هم بوده است. محمّدبن زکریاى رازى و ابوریحان بیرونى و دیگر علما و دانشمندان و متفکران و مکتشفان و مخترعان دنیاى اسلام نیز همین‏طور بوده‏اند. این، وضع کشور ما و دنیاى اسلام بود.
دانشگاه ما در دست کسانى بود که از دین بهره‏اى نداشتند
و اما دانشگاه - که خشت اولش از حوزه‏ى علمیه و دین جدا نهاده شده بود - در مشت کسانى افتاد که نه از دین و نه از اخلاق اسلامى و نه از اخلاق سیاسى و نه از احساس وجدان یک شهروند نسبت به کشور و ملتشان بهره‏اى نداشتند. در طول هفتاد سال اخیر، به‏جز عده‏ى معدودى از قبیل امیرکبیر و بعدها هم چند نفرى که بسیار معدود بودند، بیشتر کسانى‏که زمام امور تحصیلات عالیه در این کشور به دست آن‏ها بوده است و مسایل آموزش عالى به اراده و تدبیر آن‏ها ارتباط پیدا مى‏کرده، بقیه کسانى بوده‏اند که منافع ملت ایران در مقابل منافع بیگانگان، براى آن‏ها از هیچ رجحانى برخوردار نبود و بیشتر به فکر چیزهاى دیگرى بودند تا آینده‏ى این ملت و این کشور!
این تصادفى نیست که ملت ایران، با آن سابقه‏ى تاریخى علمى و با این استعداد درخشانى که دارد (همه‏ى کسانى‏که روى مسایل ملتها کار کرده‏اند و ما اطلاع داریم، درباره‏ى ملت ایران گفته‏اند که این ملت، داراى استعدادى بالاتر از متوسط استعدادهاى بشرى است) و با آن فرهنگ غنى عمیق اسلامى و با داشتن دانشمندان بسیار بزرگ در طول قرنهاى متوالى و با وجود شوق و علاقه‏ى طبیعى به آموختن و دانستن، در این دویست سال یا صدوپنجاه سالى که دنیا چهار نعل به سمت معلومات و دانش و قله‏هاى علم حرکت کرده، ایران و ملت ایران، جزو گروهها و ملتهاى عقب‏افتاده قرار گرفته است.
اگر این ملت را به حال خود هم وا مى‏گذاشتند، در علوم جلو مى‏افتاد و در بیشتر دانشهایى که در ابتدا از قلب و درون خودِ جوامع جوشیده و سر کشیده و شکفته است، پیشرفت مى‏کرد و پابه‏پاى دنیا پیش مى‏رفت و این‏قدر عقب نمى‏ماند.
وحدت حوزه و دانشگاه، یعنى حرکت پابه‏پاى علم و دین‏
در نظام اسلامى، علم و دین پابه‏پا باید حرکت کند. وحدت حوزه و دانشگاه، یعنى این. وحدت حوزه و دانشگاه، معنایش این نیست که حتماً بایستى تخصصهاى حوزه‏اى در دانشگاه و تخصصهاى دانشگاهى در حوزه دنبال بشود. نه، لزومى ندارد. اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوشبین باشند و به هم کمک بکنند و با یکدیگر همکارى نمایند، دو شعبه از یک مؤسسه‏ى علم و دین هستند. مؤسسه‏ى علم و دین، یک مؤسسه است و علم و دین با هم‏اند. این مؤسسه، دو شعبه دارد: یک شعبه، حوزه‏هاى علمیه و شعبه‏ى دیگر، دانشگاهها هستند؛ اما باید با هم مرتبط و خوشبین باشند، با هم کار کنند، از هم جدا نشوند و از یکدیگر استفاده کنند. علومى را که امروز حوزه‏هاى علمیه مى‏خواهند فرا بگیرند، دانشگاهیها به آن‏ها تعلیم بدهند.
دین و معرفت دینى را هم که دانشگاهیها احتیاج دارند، علماى حوزه به آن‏ها تعلیم بدهند. سرّ حضور نمایندگان روحانى در دانشگاهها، همین است. چه‏قدر خوب است که این ارتباطها، برنامه‏ریزى و سازماندهى بشود. این، یکى از بهترین و طبیعى‏ترین وحدتهاست.
مى‏دانید که در دوران اختناق و در آن هنگامى‏که دستگاه جبار براى جداکردن روحانیون از تحصیل‏کرده‏ها، از تمام وسایل استفاده مى‏کرد، یک عده روحانىِ آگاه و عالم و عاقل و مصلحت‏بین و مصلحت‏شناس داشتیم که ارتباطشان را با دانشگاهها مستحکم کردند. بهترین جلسات سخنرانیهاى علمایى مثل مرحوم آیت‏اللّه مطهرى و امثال ایشان، در دانشگاهها بود و مرحوم دکتر مفتح (رضوان‏اللّه‏علیه) یکى از پُرکارترین و فعالترین این‏گونه روحانیون بود.
طلاب و دانشجویان قدر یکدیگر را بدانند، با یکدیگر آشنا و مرتبط باشند، احساس بیگانگى نکنند، احساس خویشاوندى و برادرى را حفظ کنند و روحانیون در دانشگاهها عملاً - قبل از قولاً - کوشش کنند که نمونه‏هاى کامل عالم دین و طلبه‏ى علوم دینى را به طلاب و دانشجویان و دانشگاهیان ارایه بدهند و نشان دهند که هر دو نسبت به یکدیگر، با حساسیت مثبت و با علاقه همکارى مى‏کنند. این، همکارى و وحدت حوزه و دانشگاه است. البته براى این‏کار، باید برنامه‏ریزى و سازماندهى بشود.
باید همکارى حوزه و دانشگاه را قدر بدانیم و ارج بگذاریم و آن‏را روزبه‏روز تقویت کنیم. این آرزو و تقاضاى من از همه کسانى است که در حوزه‏ها و دانشگاهها صاحب نفوذ و صاحب تأثیر و صاحب یک فکر و نظر هستند و حضورى دارند.
این دو قلمرو علم و روحانیت، باید نخست از هر آن‏چه با فرهنگ اصیل جامعه‏ى اسلامى ما بیگانه است، تطهیر و پاک شوند و نخستین گام در راه وحدت را از این‏جا بردارند.
امتیازات حوزه و دانشگاه باید تبادل شود: اخلاص، صفا، ایثار، معنویت، زهد، احترام به سنت‏هاى اصیل و ارزشمند، از یک‏سو و توجه به واقعیات، دید باز و گسترده، وسعت بینش، نوگرایى مفید، نگرش سازنده و پویا و استفاده از روشهاى جدید و کارساز از سوى دیگر، مى‏تواند و باید که مکمل هم شوند.
این ترکیب (وحدت حوزه و دانشگاه)، ترکیبى است که اگر به‏درستى زوایاى معناى رمزى آن شناخته شود، هم براى کشور و آینده بسیار با برکت است و هم براى دشمن و نیروهاى مهاجم مزاحم کینه‏ورز خارجى و ایادى داخلى آن‏ها بسیار تلخ و گزنده و شکننده است. وحدت حوزه و دانشگاه یعنى روآوردن این دو به یکدیگر.
طى قرنهاى گذشته، استعمارگران براى بیگانه‏کردن نسل‏هاى رو به رشد کشورهاى اسلامى از اسلام و خاموش‏کردن مسأله‏ى ایمان و وجدان دینى در بین آحاد مردم اقدامات متعددى را انجام دادند. آنان در طراحى نقش‏هاى فتوحات سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى خود به مانع عمده‏اى برخورد کردند و آن اعتقادات اسلامى ملت‏ها بود. زیرا اسلام مصداق کامل دینى بود که حقیقتاً با حمله و یورش همه‏جانبه و تجاوزکارانه‏ى دولتهاى استعمارى به مناطق مختلف دنیا به‏ویژه مناطق اسلامى مبارزه مى‏کرد. استعمارگران در شبه قاره هند، کشورهاى عربى و ایران و هرجا که احساس و وجدان دینى در مردم بیدار بود این حقیقت را تجربه کردند. لذا براى تثبیت و پیشبرد نقشه‏هاى خود در جهت از بین بردن وجدان دینى و ایمان اسلامى در مردم برنامه‏ریزى کردند. جاذبه‏ى قهرى علم و پیشرفتهاى علمى که اروپا به آن دست یافته بود موجب شد تا جوانانى که براى تحصیل علم به اروپا و آمریکا رفتند، هدف تبلیغات ضد اسلامى قرار گیرند. اولین پرورش‏یافته‏هاى غرب غالباً کسانى بودند که به‏خاطر ضعف نفس و فقدان تبلیغات مؤثر دینى نسبت به دین احساس بیگانگى و عناد مى‏کردند. لذا دانشگاهها که مرکز پرورش انسانهاى دانشمند بر اساس پیشرفتهاى علمى روز بود، بنیان آن بر بى‏اعتقادى و معارضه‏ى با دین گذاشته شد و در دانشگاهها نه تنها دین را ضعیف کردند بلکه به معارضه‏ى با آن پرداختند.
امام با آگاهى کامل نسبت به واقعیتهاى تاریخى، راه‏حل مشکلات، بقاء استقلال و شعار نه شرقى و نه غربى در کشور را، در آمیخته‏شدن روشنفکران و تحصیل‏کردگان جدید، با دین و ایمان مذهبى و نیز آشناشدن روحانیون با پیشرفتهاى علمى جهان و تجربه‏ى روشهاى جدید، مى‏دانستند.
شهید مفتح از جمله افرادى بود که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهى و روحانى از هم را با تمام وجود احساس کرده بود. وى در راه تحقق‏بخشیدن به آرمان‏هاى بنیانگذار انقلاب اسلامى، ایجاد وحدت میان این دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد. سخنرانى‏هاى ایشان در مسجد دانشگاه در ترغیب نسل روشنفکر و تحصیل‏کرده به اسلام اثر به‏سزایى داشت. به مناسبت مجاهدت ایشان در راه تحقق وحدت میان حوزه و دانشگاه، روز شهادت آیت الله مفتح روز وحدت حوزه و دانشگاه نامیده شد.
انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران