نگرانی های پیامبر خدا (ص)


نگرانی های پیامبر خدا (ص)

خبرگزاری تسنیم: با روح آرام و مطمئنی که در معصومین(علیهم السلام) مشاهده می شود، آنان نیز همانند دیگر انسانها درباره آینده فرزندان و کسانی که برای آنها زحمت کشیده اند، نگرانی هایی دارند و این نگرانی ها را به صورت نصیحت، وصیت ابراز نموده اند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمد رسول الله پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با روح آرام و مطمئنی که در معصومین(علیهم السلام) و بزرگان دین مشاهده می شود، آنان نیز همانند دیگر انسانها درباره آینده فرزندان و کسانی که برای آنها زحمت کشیده اند، نگرانی هایی دارند و این نگرانی ها را به صورت نصیحت، وصیت ابراز نموده اند. به همین روی، توصیه ها و سفارش های معصومین (علیهم السلام) و علما و شهدا، نشان از دغدغه ها و نگرانی های آنان نسبت به بازماندگان و گاه آیندگان دارد.

انسان در طول حیات خویش دغدغه هایی برای آینده خود و اطرافیانشان دارد و با یاد مرگ، دغدغه به نگرانی تبدیل می شود. انسان های مومن که بر کردار خود آگاهند با قلبی آرام این دنیا را وداع می گویند، آنان تعبیراتِ دل‏انگیز و روح پرور خداوند متعال را که حاکی از لطف و صفا و آرامش و اطمینان است، درک کرده اند: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی؛(1)‏ تو اى روح آرام‏یافته! سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است، پس در سلک بندگانم درآى،و در بهشتم وارد شو!

این دعوت مستقیم پروردگار، دعوت از نفوسى است که در پرتو ایمان به حالت اطمینان و آرامش رسیده‏اند. چنین نفوسى علاوه بر وعده هاى الهى، به راه و روشى که برگزیده اند اطمینان دارند. چنین افرادی هم در زمان رو آوردن دنیا به آنان و هم در زمان پشت نمودن دنیا، هم در طوفانها و حوادث و بلاها، و از همه بالاتر در آن هول و وحشت و اضطراب عظیم قیامت نیز آرام اند.
چنین نفس آرامی است که موجب می شود رهبر کبیر انقلاب(ره) با این جملات کلام خویش را به پایان برساند که : «با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار، به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوى جایگاه ابدى سفر مى کنم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم» (2)
اما با  چنین روح آرام و مطمئنی که در معصومین(علیهم السلام) و بزرگان دین مشاهده می شود، آنان نیز همانند دیگر انسانها درباره آینده فرزندان و کسانی که برای آنها زحمت کشیده اند، نگرانی هایی دارند و این نگرانی ها را به صورت نصیحت، وصیت ابراز نموده اند. به همین روی، توصیه ها و سفارش های معصومین (علیهم السلام) و علما و شهدا، نشان از دغدغه ها و نگرانی های آنان نسبت به بازماندگان و گاه آیندگان دارد.
طبیعی است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز به عنوان پدر این امت ـ که خود بر آن تصریح می نماید(3) ـ نگرانی هایی نسبت به آینده فرزندان خویش داشته باشد. وظیفه ما است که این نگرانی ها را بشناسیم و از قرار گرفتن در موقعیتی که این دغدغه ها به فعلیت برسد، دوری گزینیم.
این مختصر در پی معرفی برخی از دغدغه ها و نگرانی های پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) نسبت به امتی است که 23سال برای آنان زحمت کشید و بسیاری از سختی ها و مشکلات را برای هدایت آنان به جان خرید و تمامی راه های هدایت و ضلالت را به آنان نشان داد و بارها بر این مهم تاکید نمود.
افزون بر این در مناسبت های مختلف از عترت خود نام برد و حتی آخرین وصی و جانشین خود را نیز معرفی کرد تا راه را بر گمراهی پیروانش ببندد چنانکه می فرماید: «الْمَهْدِیُّ مِنْ عِتْرَتِی مِنْ وُلْدِ فَاطِمَة»(4) مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.
این سخن که در کتب بسیار اهل سنت نقل شده است دلیلی بر دغدغه آن بزرگوار برای عدم انحراف در امت و دین خدا است. دغدغه ای که به زودی به فراموشی سپرده شد و نه تنها جانشینی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نادیده انگاشته شد بلکه پس از چندی عترتش نیز یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند.

اما دغده ها و نگرانی هایی که برمی شمریم؛ مسائل سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، عقیدتی، اقتصادی، فکری و فرهنگی است:
1. مسائل سیاسی
مهمترین دغدغه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مسئله جانشینی پس از خود بود. چرا که آن بزرگوار می دانست، پیروی مسلمین از غیر آنکه ایشان از جانب خداوند متعال تعیین نموده است آنها را به بیراهه و گمراهی می کشاند و اختلاف و چند دستگی بین امت اسلامی را به ارمغان می آورد. به همین دلیل، از روزی که مأمور شد دعوت خود را آشکار سازد و ابتدا این دعوت را از اقوام خود آغاز نماید، وصی و جانشین خود را معرفی کرد.
آن بزرگوار در همان مأموریت که بستگان خود را میهمان کرد، فرمود: اى فرزندان عبد المطلب! من به خدا سوگند هیچ جوانى را در عرب نمى شناسم که براى قومش چیزى بهتر از آنچه من آورده ام، آورده باشد، من خیر دنیا و آخرت را براى شما آورده ام، و خداوند به من دستور داده است که شما را دعوت به این آئین کنم... سپس دست بر گردن على(علیه السلام) نهاد و فرمود:« یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ هَذَا أَخِی وَ وَارِثِی وَ وَصِیِّی وَ وَزِیرِی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا»(5) ای فرزندان عبدالمطلب این برادر و وصى و جانشین من در شما است، سخن او را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید.
چنانکه به وضوح پیداست شروع مأموریت حضرت با دغدغه گمراهی پیروانش آغاز شد و پایان مأموریت نیز حکایت از چنین نگرانی دارد چنانکه در آخرین خطبه ای که ایراد کرد، فرمود: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»(6) همانا من دو چیز گرانبها در میان شما باقى مى‏گذارم، تا زمانى که به آن دو پناهنده شوید گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که خاندان منند. این دو از یک دیگر جدا نمى‏شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.
با همه این سفارش ها، بارها از پیروی مسلمانان از رهبران گمراه، ابراز نگرانی کرده و می فرمود: «إِنَّمَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی ثَلَاثاً شُحّاً مُطَاعاً وَ هَوًى مُتَّبَعاً وَ إِمَاماً ضَالًّا»(7) بر امتم از سه چیز بیمناکم: بخلى که فرمانش برند، هوسى که پیرویش کنند و پیشوائى که خود گمراه باشد.
همچنین می فرمود: «إِنَّمَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی الْأَئِمَّةَ الْمُضِلِّینَ»(8) همانا تنها از پیشوایان گمراه‏کننده بر امتم هراسانم.
بررسی تاریخ اسلام، پس از رحلت نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) تاکنون نشانگر اهمیت این نکته است که هر جا بزرگان دینی راه خلافی را در پیش گرفته اند و مردم به دلیل عدم بینش سیاسی، و عدم بصیرت لازم از آنان پیروی کرده اند از مسیر دین دور شده اند.
رهبر کبیر انقلاب می فرمودند: «از اول، مسلمین و اسلام گرفتار هواهاى نفسانیه‏اى بوده‏اند و این گرفتاریها که ما الآن داریم سرچشمه‏اش همان هواهاى نفسانى بود که بعد از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به واسطه آن هواها نگذاشتند که حکومت حق تشکیل بشود. اگر گذاشته بودند که حکومتى که اسلام مى‏خواهد، حاکمى را که خداى- تبارک و تعالى- امر به تعیینش فرموده است، رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) تعیین فرمود، اگر گذاشته بودند که آن تشکیلات پیش بیاید، حکومت، حکومت اسلامى باشد، حاکم، حاکم منتخَبِ منصوب مِن قِبَلِ اللَّه تعالى باشد، آن وقت مردم مى‏فهمیدند که اسلام چیست و معنى حکومت اسلامى چیست؟ مع الأسف بعد از رسول اللَّه منحرف کردند مردم را از آن چیزى که پیغمبر امر فرموده بود. و اکتفا به انحراف در زمان خود هم نبود بلکه زمینه فراهم کردند از براى اینکه تا آخر نشود یک حکومت اسلامى‏ تشکیل بشود» (9)
نکته مهم آنست که این نگرانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نه تنها مربوط به دوران پس از رحلت آن حضرت و پس از آن، بلکه در زمان کنونی نیز ادامه دارد و اگر اشتباهات بزرگان دینی و نخبگان سیاسی همراهی و همگامی مردم را در پی داشته باشد، مسیر انقلاب اسلامی نیز منحرف خواهد شد و این همان فرموده مقام معظم رهبری است که بر بصیرت تاکید می نمایند. چرا که همان بینش و آگاهی که مردم را با رهبری امام خمینی(ره) و اطاعت از ولایت فقیه پیوند داد، و حکومت 2500ساله شاهنشاهی را سرنگون کرد، می تواند توسط دشمنان منحرف شود و عواقب ناگواری را به همراه داشته باشد.
ذکر این نکته ضروری است که اسلام عزیز برای پیروی از عالمان دین نیز شرایطی مقرر کرده است. امام حسن عسکری(علیه السلام) در این باره می فرماید: «فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا کُلَّهُمْ فَإِنَّ مَنْ رَکِبَ مِنَ الْقَبَائِحِ وَ الْفَوَاحِشِ مَرَاکِبَ عُلَمَاءِ الْعَامَّةِ فَلَا تَقْبَلُوا مِنْهُمْ عَنَّا شَیْئاً وَ لَا کَرَامَةَ»(10) آن کس از علما که پاسدار نفس و حافظ دین و مخالف با هواى خود و فرمانبردار امر خدا باشد، بر عوام واجب است که از او تقلید کنند. و این جز در بعضى از فقیهان شیعه، نه همه آنان، نیست، پس هر کس از علما مرتکب کارهاى زشت و قبیح شود، و به راهى برود که دیگر فقیهان فاسد رفتند، از او چیزى را که از ما نقل مى‏کند نپذیرید، و حرمتى برایش قائل نباشید.
این روایت شریف بیان از آنست که افزون بر افراد مدعی معنویت و ارتباط با معصومین(علیهم السلام) که بی تردید افراد شیاد و دروغگویی هستند، تبعیت و پیروی از هر فردی که با نام دین، افرادی را جذب خود نموده و در نقش عالم دینی به مبانی دین لطمه می زند و موجب ذوق زدگی دشمنان اسلام را فراهم می آورد، نیز جایز نیست.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «لَیسَ أخافُ عَلى أُمَّتی غَوغاءٌ تَقتُلُهُم وَلا عَدُواً یَجتاحُهُم، وَلکِنّی أخافُ عَلى أُمَّتی أئِمَّة مُضِلّین إن أطاعُوهُم فَتَنُوهُم، وَ إن عَصُوهُم قَتَلوهُم»(11) من بر امت خویش از گروه هایی که آنان را بکشند یا دشمنانى که پا مالشان کنند بیم ندارم بلکه از پیشوایان گمراه، بر امت خویش بیمناکم که اگر اطاعتشان کنند گمراه می شوند و اگر نافرمانی شان کنند کشته می شوند.
به یقین اگر گمراهی عالمان و دانشمندان جامعه، به گمراهی پیروان آنان نینجامد، به طور قطع ایمان آنان تضعیف کرده و در حرکت آنان در مسیر حق، خلل ایجاد خواهد نمود. (12)
2. مسائل اجتماعی
وحدت از مهمترین مختصات دین مبین اسلام است. این دین از ابتدا بر این مهم تأکید ورزیده و اصرار بر آن را رمز موفقیت و موجب نقش بر آب شدن نقشه های دشمنان دانسته است. اهمیت این مطلب تابدانجاست که قرآن کریم نه تنها وحدت میان مسلمین، بلکه به نقطه‏هاى مشترک میان اسلام و آیینهاى اهل کتاب اشاره کرده و می فرماید« قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‏ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُون‏»(13) بگو: اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم و بعضى از ما، بعضى دیگر را- غیر از خداى یگانه- به خدایى نپذیرد. هر گاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم.
از سوی دیگر پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) می دانست همانگونه که منافقان در زمان خودِ آن حضرت، تمام توان خود را برای اختلاف انگیزی میان مسلمانان بکار گرفته اند و از هیچگونه تخریب و شایعه و هر چیزی که بتواند وحدت میان مسلمین را از بین ببرد، ابا ندارند در آینده نیز بر تلاش خود خواهند افزود. مسلم رهاورد تفرقه و چند دستگی، چیزی جز هرج و مرج و تفرقه و دشمنی نیست. بر این اساس، رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) از اختلاف میان امت اسلامی و ایجاد هرج و مرج در میان آنان نگران بود. چرا که شکست پذیری و قتل یک گروه و برهم خوردن تعاملات اجتماعی یک امت و در نهایت نابودی، در زمان هرج و مرج به حداکثر می رسد. آن حضرت می فرمود: «إِنِّی لَا أَتَخَوَّفُ عَلَى أُمَّتِی مُومِناً وَ لَا مُشْرِکاً فَأَمَّا الْمُومِنُ فَیحْجُزُهُ إِیمَانُهُ وَ أَمَّا الْمُشْرِک فَیقْمَعُهُ کفْرُهُ وَ لَکنْ أَتَخَوَّفُ عَلَیکمْ مُنَافِقاً عَلِیمَ اللِّسَانِ یقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یعْمَلُ مَا تُنْکرُونَ»(14) من بر امتم از مؤمن و مشرک بیم ندارم، زیرا مؤمن را ایمان مانع فساد است؛ و مشرک را همان شرک نابودش مى‏کند، تنها از منافق سخنور مى‏ترسم که گفتارى زیبا و کردارى زشت دارد.
چنین منافقانی ممکن است به صورت افراد روحانی یا استاد دانشگاه یا نخبه در جامعه نفوذ کنند و باعث انحراف در بینش ها و عقاید شوند. این گونه افراد با استفاده از عدم آگاهی و بصیرت مردم، جامعه را از مسیر اصیلی خود خارج ساخته و گاه سبب انحراف در تاریخ می شوند.

3. مسائل اخلاقی

در دین مبین اسلام به اخلاق توجه خاصی شده است. بررسی آیات و روایات نشانگر عمق دقت این آیین در زمینه های اخلاق فردی، اجتماعی است و عدم توجه به آن انسان را از رسیدن به مقامات عالی انسانیت باز داشته، خسران دنیا و آخرت را بدنبال دارد.

دغدغه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز اینست که مبادا در جامعه اسلامی چنین اصولی به فراموشی سپرده شود و موجبات انحطاط اخلاقی جامعه را به وجود آورد. برخی از این اصول اخلاقی عبارتند از:

1) آرزوهای طولانی

بدون شک امید و آرزو و یا به تعبیر عرب «امل» عامل حرکت چرخ زندگى انسانها است، که حتى اگر یک روز از دلهاى مردم جهان برداشته شود، نظام زندگى به هم مى‏ریزد، و کمتر کسى دلیلى بر فعالیت و تلاش و جنب و جوش خود پیدا مى‏کند.

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَرا»(15) امید مایه رحمت امت من است، اگر نور امید نبود هیچ مادرى فرزند خود را شیر نمى‏داد، و هیچ باغبانى نهالى نمى‏کاشت؛ که اشاره به همین واقعیت است.
ولى همین عامل حیات و حرکت اگر از حد بگذرد و به صورت آرزوى دور و دراز در آید بدترین عامل انحراف و بدبختی خواهد بود، و درست همانند آب بارانی که مایه حیات است اما اگر این آب از حد بگذرد مایه غرق شدن و نابودى خواهد شد. (16)
آرزوها و امیدهاى دور و دراز در میان امت، یکی از عوامل هلاکت و نابودی است که یکی از نگرانی های رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را تشکیل داده بود. چرا که چنین آرزوهایی انسان را به خود مشغول کرده و در عالمى از تخیل غرق مى‏سازد، به گونه ای که انسان از زندگى و هدف نهای اش به کلى بیگانه می شود. چنانکه می فرماید: «أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا یُخَافُ عَلَیْکُمْ خَصْلَتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ یُنْسِی الْآخِرَةَ»(17) همانا بدترین چیزى که بر شما بیمناکم دو تا است، پیروى کردن هوا و درازى آرزو؛ زیرا که پیروى هوا مانع از حق مى‏شود، درازى آرزو آخرت را از خاطرتان مى‏برد.

2) تبعیت از هوای نفس

چنانکه در روایت شریف فوق نیز به آن اشاره شد، تبعیت از هوای نفس، از دیگر دغدغه های رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) برای امت پس از خود است. هواپرستى عامل بیگانگى از همه اصول اخلاقى است، و عامل مهمی است تا انسان را در خویشتن فرو ‏برده، و از همه حقایق جهان دور ‏سازد.

یک انسان هواپرست جز به اشباع شهوات خویش نمى‏اندیشد. آگاهى، گذشت، ایثار، فداکارى و معنویت براى او مفهومى ندارد.

بى شک در وجود انسان، غرایز و امیال گوناگونى همچون خشم و غضب، علاقه به خویشتن، علاقه به مال و زندگى مادى و امثال اینها وجود دارد که همه آنها براى ادامه حیات او ضرورت دارد و بدون تردید دستگاه آفرینش همه اینها را براى همان هدف تکاملى آفریده است.
اما مهم این است که گاه این غریزه ها از حد تجاوز مى‏کنند و از صورت یک ابزار مطیع در دست عقل در ‏آمده و بناى طغیان و یاغى‏گرى مى‏گذارند، عقل را زندانى کرده و بر کل وجود انسان حاکم مى‏شوند و زمام اختیار او را در دست مى‏گیرند.

این همان چیزى است که از آن به هوا پرستى تعبیر مى‏کنند که از تمام انواع بت پرستى خطرناکتر است، بلکه بت پرستى نیز از آن ریشه مى‏گیرد.

بى جهت نیست که پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) بتِ هوى را بزرگترین و بدترین بتها شمرده است، آنجا که مى‏فرماید: «ما تَحَت ظِلِّ السَّماءِ مِن إلهٍ یُعبَدُ مِن دُونِ اللّهِ أعظَمَ عِندَ اللّهِ مِن هَوىً مُتَّبَع‏»(18) در زیر آسمان هیچ بتى بزرگتر در نزد خدا از هوى و هوسى که از آن پیروى کنند وجود ندارد.
از منظر قرآن هواپرستى سرچشمه غفلت و بى خبرى،(19) کفر و بى ایمانى(20) و بدترین گمراهى(21) معرفی شده است. رویدادهاى زندگى ما و تجربیات تلخى که در دوران عمر در مورد خویش و دیگران دیده‏ایم، شاهد زنده تمام نکته‏هایى است که در آیات و روایات فوق در زمینه هواپرستى وارد شده است.

افرادى را مى‏بینیم که چوب یک ساعت هواپرستى را تا آخر عمر ‏خورده اند!. جوانانى را سراغ داریم که بر اثر پیروى از هواى نفس چنان در دام اعتیادهاى خطرناک و انحرافات جنسى و اخلاقى گرفتار شده‏اند که تبدیل به موجودى زبون، ناتوان و بى ارزش گردیده، و تمام نیروها و سرمایه‏هاى خویش را از کف دادند.

در تاریخ معاصر و گذشته به نام کسانى برخورد مى‏کنیم که به خاطر هوا پرستیشان هزاران و گاه میلیونها انسان بى گناه را به خاک و خون کشیده‏اند و نام ننگینشان تا ابد به زشتى برده مى‏شود.

بنا بر این جاى تعجب نیست که پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امیر مؤمنان(علیه السلام) مى‏فرمایند: خطرناکترین پرتگاهى که بر سر راه سعادت شما قرار گرفته، هواپرستى و آرزوهاى دور و دراز است چرا که پیروى از هوى شما را از حق باز مى‏دارد و آرزوهاى دراز آخرت را به دست فراموشى مى‏سپارد. (22)

چنین است که قرآن کریم در سوره اعراف به یکی از عالمان و دانشمندان اشاره می کند که نخست در مسیر حق بود، آن چنان که هیچکس فکر نمى‏کرد روزى منحرف شود اما سرانجام دنیا پرستى و پیروى از هواى نفس چنان به سقوطش کشانید که در صف گمراهان و پیروان شیطان قرار گرفت.

از بسیارى از روایات و کلمات مفسران استفاده مى‏شود منظور از این شخص مردى به نام بلعم باعورا بوده است که در عصر موسى(ع) زندگى مى‏کرد و از دانشمندان و علماى مشهور بنى اسرائیل محسوب مى‏شد و حتى موسى(ع) از وجود او به عنوان یک مبلغ نیرومند استفاده مى‏کرد، و کارش در این راه آن قدر بالا گرفت که دعایش در پیشگاه خدا به اجابت مى‏رسید، ولى بر اثر تمایل به فرعون و وعد و وعیدهاى او از راه حق منحرف شد و همه مقامات خود را از دست داد، تا آنجا که در صف مخالفان موسى(ع) قرار گرفت. (23)
3) ریا

ریاکاری یکی از ابزارهای مهم شیطان برای گمراه ساختن انسان ها است. بررسی آیات و روایات حکایت از آن دارد که ریاکاری تخریب کننده فضایل اخلاقی و عاملی برای پاشیدن بذر رذایل در روح و جان انسانها است. ریاکاری اعمال را توخالی و انسان را از پرداختن به محتوا و حقیقت عمل باز می‏دارد. هنگامی که جامعه‏ای به ریاکاری و تظاهر عادت کند همه چیز او اعم از فرهنگ، اقتصاد، سیاست، بهداشت، نظم و نیروهای دفاعی از محتوا تهی می‏شود، و همه مردم به ظاهرسازی قناعت کرده، به جای خیر و سعادت جامعه، به سراغ چیزهایی می‏روند که ظاهرجالبی داشته باشد. به یقین این طرز فکر و کار، ضربات مهلکی بر جامعه وارد می‏کند که بر هوشمندان مخفی و پنهان نیست. به همین علت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از ریا به شرک خفی تعبیر کرده و از غوطه ور شدن جامعه اسلامی به آن اظهار نگرانی می فرماید: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ الشِّرْکُ الْأَصْغَرُ قَالُوا وَ مَا الشِّرْکُ الْأَصْغَرُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) هُوَ الرِّیَاءُ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِذَا جَازَى الْعِبَادَ بِأَعْمَالِهِمْ اذْهَبُوا إِلَى الَّذِینَ کُنْتُمْ تُرَاءُونَ فِی الدُّنْیَا فَانْظُرُوا هَلْ تَجِدُونَ عِنْدَهُمُ الْجَزَاء»(24) از چیزى که بیشتربر شما ترسانم شرک اصغر است، عرض کردند: شرک اصغر چیست؟ فرمود: ریا است، خداوند با عزت و جلال هنگامى که بندگان را بکردارهاى ایشان پاداش می دهد، به ریاکاران می فرماید: نزد کسانى که در اعمال خود براى ایشان ریا می کردید بروید و ببینید آیا نزد آنها جزا و پاداش اعمال خود را مى‏یابید ؟

4) بی توجهی به نیازمندان

یکی دیگر از نگرانی های نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) فراموش شدن مستمندان و نیازمندان جامعه اسلامی است. در جای جای دستورات روحبخش دین اسلام کمک به مستمندان یک اصل مورد توجه است چنانکه در آیه 177 سوره بقره به چند گروه از مستمندان و نیازمندان اشاره می فرماید. در این آیه شریفه در درجه اول بستگان و خویشاوندان آبرومند، در درجه بعد یتیمان و مستمندان، سپس آنهایى که نیازشان کاملا موقتى است مانند درماندگان در راه، بعد سائلان مورد سفارش قرار می گیرند.

در این آیه با اشاره به نیازمندان سائل که با درخواست کمک از دیگران امرار معاش می کنند، مسلمانان را به این نکته اساسی رهنمون می دهد که نیازمندان، همه اهل درخواست کمک از دیگران نیستند، این افراد چنان خویشتندارند که ظاهر آنها همچون اغنیا است در حالى که در باطن سخت محتاجند. خداوند متعال در جاى دیگر نیز به این مهم تصریح کرده، خواستار توجه مسلمانان به این گروه است:« یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ»(25) افراد ناآگاه آنها را به خاطر شدت خویشتندارى، بی نیاز و غنی می پندارند.

با همه این سفارش ها دغدغه پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) اینست که در جامعه اسلامی فقرا و مستمندان فراموش شوند و کسی آنان را یاری نکنند.

آن بزرگوار می فرمود: «أَخَافُ أَنْ یُفْتَحَ عَلَیْکُمُ الدُّنْیَا بَعْدِی فَیُنْکِرَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ یُنْکِرَکُمْ أَهْلُ السَّمَاءِ عِنْدَ ذَلِک‏»(26) من بیم دارم که دنیا بر شما گشوده شود و بعضى از شما که توانگر می شوید، بعضى دیگر را که فقیر می باشند، نشناسید. در آن وقت اهل آسمان هم منکر شما شده[ شما را نخواهند شناخت و در نزول رحمت یا دفع و رفع بلا و نقمت، جانب شما را اجابت نخواهند کرد].

4. مسائل عقیدتی

یکی از دستورات دین مبین اسلام دوری از وساوس شیطان است. در قرآن کریم از وسوسه های شیطان با کلمه خطوات استفاده شده است: وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِین‏؛(27) از گامهاى شیطان پیروى نکنید، چه اینکه او دشمن آشکار شما است.

جمله خطوات الشیطان (گامهاى شیطان) گویا اشاره به یک مساله دقیق تربیتى دارد، و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالبا بطور تدریج در انسان نفوذ مى‏کند.
وسوسه‏هاى شیطان معمولا به همین صورت است، انسان را قدم بقدم و تدریجا در پشت سر خود به سوى پرتگاه مى‏کشاند. این موضوع منحصر به شیطان اصلى نیست. تمام دستگاه هاى شیطانى و آلوده، براى پیاده کردن نقشه‏هاى شوم خود از همین روش" خطوات" (گام به گام) استفاده مى‏کنند، لذا قرآن مى‏فرماید: از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد. (28)

لغزش در فتنه ها

منحرف ساختن افراد از دین خدا به واسطه شبهه افکنی و تضعیف بنیان های اعتقادی یکی از وسوسه هایی که متاسفانه در سالهای اخیر شتاب بیشتری یافته است و به یقین این وسوسه ها نوعی فتنه برای اختلاف و پراکندگى و تزلزل مبانى عقیده‏اى مسلمانان بخصوص مومنین است.

اسلام عزیز دستور می دهد با فتنه گران در دین خدا مبارزه کنید تا فتنه بر چیده شود و دین یکپارچه براى خدا باشد. (29)
چنانکه در کتب تفسیری به آن اشاره شده است" فتنه" مفهوم وسیعى دارد که هر گونه اعمال فشار را شامل مى‏شود، لذا گاهى در قرآن کلمه فتنه به معنى شرک و بت پرستى که انواع محدودیت‏ها و فشارها را براى جامعه در بر دارد گفته شده است. همچنین به فشارهایى که از ناحیه دشمنان براى جلوگیرى از گسترش دعوت اسلام و به منظور خفه کردن نداى حق طلبان و حتى باز گرداندن مؤمنان به سوى کفر به عمل مى‏آید" فتنه" اطلاق شده است. (30)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید:« لَیَغشَیَنَّ امَّتِی مِن بَعدی فِتَنٌ کَقِطَعِ اللیلِ المُظلِمِ، یُصبِحُ الرجُلُ فیها مؤمِنا ویُمسِی کافِرا، ویُمسِی مؤمِنا ویُصبِحُ کافِرا، یَبیعُ أقوامٌ دِینَهُم بعَرَض‏ مِن الدنیا قَلیلٍ»(31) پس از من، فتنه‏هایى همچون پاره‏هاى شب تار، امّتم را فرا مى‏پوشانَد، چندان که آدمى بر اثر آنها شب، مؤمن است و روز، کافر؛ روز، مؤمن است و شب، کافر. مردمانى دین خود را به اندکْ متاعى از دنیا مى‏فروشند.

باید دانست که آثار منفى فتنه و آشوب و زیانهاى آن، بیش از چیزهاى دیگر به مردمان آسیب مى‏رساند؛ و به همین جهت است که از آنها به «مضلّات الفتن- آشوبهاى گمراهى آفرین» یاد شده است، زیرا فتنه‏ها (آشوب هاى فکرى، اعتقادى، سیاسى، اقتصادى و فرهنگى)، مردم را دچار حیرت و سرگشتگى مى‏کند (و قدرت تشخیص را از آنان مى‏گیرد)، از این رو نمى‏توانند سخن حقگویان را از ادّعاى باطل‏سرایان بازشناسند.

به همین رو در قرآن کریم آمده است «الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ»(32) فتنه از کشتار بدتر است؛ «الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ»(33) فتنه از کشتار بزرگتر است (و زیان آن بیشتر). این تعبیر قرآن کریم از آن جهت است که در جنگ، دوست از دشمن و حق از باطل تشخیص داده مى‏شود، و شخص مى‏داند که آن کسی که در برابر وى ایستاده دشمن است و بر باطل است. لیکن فتنه چنین نیست. در جنگ امکان آن هست که شخص در راه حق کشته شود، که در این صورت، شهادت است و سعادت. و در فتنه ممکن است در راه باطل به زندگى ادامه دهد، که در این صورت، سقوط است و شقاوت. همچنین آتش فتنه بیشتر با خلافگویى، ظاهرسازى، غفلت گسترى، زبان بازى، دروغ پراکنى، و ایجاد بحران آفرینى سیاسى و اختلاف هاى گمراه‏کننده شعله‏ور مى‏شود.

پس- بحق- فتنه از کشتن و جنگ بدتر و زیان‏بارتر است، زیرا که در فتنه، دشمن با دگرگون ساختن حقایق و افزودن حیله‏ها پیروز مى‏شود، و راه اصلاح و رشد اجتماعى را مى‏بندد، و با قلمى پهن بر نقش سازنده افکار فروغ آفرین و نجات دهنده، بر جهت گیری هاى انسانى و هدف هاى عالى و خردمندانه آنها، خط بطلان مى‏کشد، و آثار جهاد مستمر و اثر خونهاى فراوانى را که سخاوتمندانه در راه برپا دارى قسط و عدل ریخته شده است از میان مى‏برد. (34)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمود: «ثَلَاثٌ أَخَافُهُنَّ عَلَى أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی الضَّلَالَةُ بَعْدَ الْهُدَى وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ»(35) سه چیز است که پس از خود به امتم از آنها مى‏ترسم: گمراهى بعد از معرفت، لغزشها در فتنه‏ها، و شهوت شکم و فرج‏.

در زمان فعلی این دغدغه پدر امت، ملموس تر است. واقعیتی که بسیاری را از مسیر حقیقت دور کرده و نه تنها به کج راهه که به گرداب نابودی کشانده است.

5. مسائل اقتصادی

گر چه اسلام هرگز موافق مکتب هاى یک بُعدى ـ که همه چیز را در بُعد اقتصادى خلاصه کرده و انسان و ابعاد وجود او را نشناخته‏اند ـ نیست، ولى اهمیت ویژه مسائل اقتصادى در سرنوشت اجتماع را هرگز نادیده نگرفته است.

از این رو در قرآن و روایات، تعبیرات متعددی برای کار و تلاش و امرار معاش خود و خانواده بیان شده است. اما این به معنای رو آوردن به دنیا و جمع آوری مال و ثروت نیست؛ اسلام ثروتى را مدح مى‏کند که مایه فساد در زمین و فراموش کردن ارزش هاى انسانى و گرفتار شدن در مسابقه جنون‏آمیز تکاثر نگردد و انسان را به خود برتربینى و تحقیر دیگران و حتى رویارویى با پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نکشاند.

به بیان دیگر ثروت وسیله‏اى باشد براى استفاده همگان، براى پر کردن خلأهاى اقتصادى، براى مرهم نهادن بر زخم هاى جانکاه محرومان، و براى رسیدن به نیازها و مشکلات مستضعفان.

از منظر اسلام علاقه به چنین ثروتى با چنین هدف هاى مقدسى نه تنها علاقه به دنیا نیست، که علاقه به آخرت است؛ چنان که در روایتی مى‏خوانیم یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) خدمت آن حضرت رسید و از اینکه به دنبال دنیا بوده و به آن علاقمند است ( و از این مى‏ترسد که جزء دنیاپرستان محسوب شود) به حضرت شکایت کرد.

امام (که پاکى و تقواى آن مرد را مى‏دانست) فرمود: با این ثروت دنیا چه مى‏خواهى انجام دهى؟ در پاسخ عرض کرد: هزینه خود و خانواده‏ام را تهیه کنم، و به خویشاوندانم کمک نمایم، در راه خدا انفاق کنم، و حج و عمره بجا آورم. امام فرمود: « لَیْسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْیَا هَذَا طَلَبُ الْآخِرَةِ»(36) این، دنیاطلبى نیست این طلب آخرت است‏.

اما با این همه، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نگران است تا مبادا امتش گرفتار دنیا طلبی شوند و آخرت را فراموش کنند. آن بزرگوار می فرمود: « وَ إنّی وَ الله ما أخافُ أن تُشرِکُوا بَعدِی وَلکِن أخافُ عَلَیکُمُ الدُّنیا أن تَنافَسُوا فیها»(37) به خدا قسم از اینکه بعد از من مشرک شوید نمی ترسم، و لکن از این می ترسم که برای رسیدن به دنیا بر یکدیگر سبقت بگیرید.

به یقین سبقت در جمع آوری مال دنیا موجب فخر فروشی و فاصله طبقاتی و اختلاف در میان امت اسلامی می گردد. رسول اعظم(صلی الله علیه و آله) درباره این نگرانی خود می فرماید: «أَخْوَفُ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی أَنْ یَکْثُرَ لَهُمُ الْمَالُ فَیَتَحَاسَدُونَ وَ یَقْتَتِلُون‏»(38) بیشترین ترس من براى امّتم آن است که مال و ثروت آنها زیاد شود و به یکدیگر حسد ورزیده، همدیگر را بکشند.

افزون بر این، اصرار بر گِردآوری مال و تکاثر، خواسته یا ناخواسته زندگی انسان را با مال حرام همراه می نماید. تاثیر مال حرام در زندگی و عواقب ناشی از آن به حدی است که رسول رحمت از آن به عنوان یکی دیگر از نگرانی های خود مطرح می کند: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی هَذِهِ الْمَکَاسِبُ الْحَرَامُ وَ الشَّهْوَةُ الْخَفِیَّةِ وَ الرِّبَا»(39) ترسناکترین چیزى که در باره امّتم از آن بیمناکم، این کسب هاى حرام است، و شهوت نهانى، و ربا.

طولی نکشید مسلمانانی که امام حسین(علیه السلام) را دعوت کرده بودند، در مقابلش صف کشیدند و هیچ سخنی از آن حضرت را نمی شنیدند. اینجاست که آن بزرگوار در علت این مسئله فرمود: «فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ وَ طُبِعَ عَلَى قُلُوبِکُم»(40) شکم‏هاى شما از حرام پر شده و به قلب‏هاى شما مهر (قساوت) زده شده است.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از سه چیز در میان امت اظهار نگرانی می کند که یکی از آنها فراوانى مالی است که موجب طغیان و عیاشى گردد. آن بزرگوار در ادامه، راه چاره خروج از این معضل را شکر نعمت الهی و پرداخت حقوق واجب معرفی می کند.

این سخن بشنو ز هادى سبل احمد و محمود یعنى عقل کل‏گفت با اصحاب، بعد رحلتم از سه خصلت هست خوف از امتم‏

اول آن فردى که از روى هوس میکند تفسیر قرآن را به عکس‏دوم آن فردى که یار ظالم است در پى نقصان و عیب عالم است‏
سوم آن فردى که افزون شد زَرَش زرق و برق زر کند طغیانگرش‏
6. مسائل فکری وفرهنگی

دغدغه دیگر خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله) این است که جامعه به سمت و سویی سوق داده شود که فرهنگ اسلامی دگرگون شده از مسیر اصلی و الهی منحرف شود. متاسفانه کسانی که درپی انحراف در جامعه اسلامی هستند، نیت های شیطانی خود را در قالب های زیبا و با استفاده از قرآن و سنت به خورد مخاطب می دهند و او را مجذوب خود می سازند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «أَکْثَرَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی رَجُلٌ یُنَاوِلُ الْقُرْآنَ یَضَعُهُ عَلَى غَیْرِ مَوَاضِعِهِ»(41) بیشترین ترسى که براى امتم پس از خود دارم، از پیدا شدن کسانى است که به تأویل آیات قرآن مى‏پردازند، و آنها را به معناهایى جز آنچه هست مى‏گیرند.

گرچه پرداختن به دغدغه و نگرانی های رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) بسیار است، اما هدف از بیان این چند نمونه تاکید بر این نکته است که عدم توجه به هریک از نگرانی ها موجب انحراف و گمراهی از مسیر اصلی و غوطه وری در منجلاب سقوط است. بنابر این مد نظر قرار دادن دستورات روحبخش اسلام و توجه به راهنمایی معصومین(علیهم السلام) و دقت در شناخت مسیر حق از باطل خواهد توانست مومنین از تمامی فتنه ها و آزمایش های گمراه کننده رهایی بخشد چنانکه امام سجاد(علیه السلام) در آخرین فقره از دعای 54 صحیفه سجادیه می فرماید: «فَقَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ کُلِّهَا، فَاقْضِ لِی بِخَیْرِهَا عَاقِبَةً، وَ نَجِّنِی مِنْ مَضَلَّاتِ الْفِتَنِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین» چنانم که اعتماد و امیدم در همه کارها توئى، از این رو عاقبت و انجام بهترین آن کارها را برایم حکم و مقدّر فرما، و مرا بوسیله رحمت و مهربانیت از فتنه‏ها و آزمایشهاى گمراه کننده (از راه حقّ) نجات و رهائى ده، اى مهربانترین مهربانان‏.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.  فجر/ 27-30
2.  وصیت نامه سیاسی الهی امام(ره)، ص90
3.  رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة؛ من و علی پدر این امت هستیم(علل الشرائع، شیخ صدوق، انتشارات مکتبة الداورى، قم، ج 1، ص 127)
4.  تاریخ‏، عبد الرحمن ابن خلدون، تاریخ، خلیل شحادة(تحقیق)، بیروت، دار الفکر، دوم، 1408ق، ج‏1، ص391؛ کنز العمال، حسام الدین هندی، تحقیق صفوه السقا، الرساله، بیروت، 1405ق، ج 14،ص264، ش38662؛  الغیبة، شیخ طوسى، مؤسسه معارف اسلامى قم، 1411 ق، ص180.
5.  تاریخ‏الطبری، محمد بن جریر طبری، دار التراث ، بیروت، دوم، 1387ش، ج‏2،ص321 ؛ الکامل فی التاریخ، عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم المعروف بابن الأثیر، بیروت، دار صادر - دار بیروت، 1385ش، ج‏2،ص63؛ شرح‏نهج‏البلاغة، ابن ابى الحدید معتزلى، 20 جلد در 10 مجلد، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشى، قم، 1404 ق، ج13، ص211
6.  إمتاع الأسماع بما للنبى من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، تقى الدین أحمد بن على المقریزى، تحقیق محمد عبد الحمید النمیسى، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، 1420ق، ج‏5،ص 378؛ الطبقات‏الکبرى، ابن سعد، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول ، 1410ق ،ج‏2،ص150؛ کنز العمال ج1،  ص168، ش945؛ وسائل‏الشیعة، حر عاملى، مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، قم، اول، 1409ق، ج 27، ص 34
7.  بحارالأنوار، علامه مجلسى، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق، ج74، ص163
8.  الطرائف، سید على بن موسى بن طاوس، چاپخانه خیام،  قم، 1400 ق، ج2، ص379
9.  صحیفه امام، ج‏2، ص: 358
10. تفسیر منسوب به امام عسکرى(علیه السلام)، امام حسن عسکرى(علیه السلام)، انتشارات مدرسه امام مهدى (عج)، قم، 1409 ق، ص300
11. کنز العمال، ج6، ص 22، ش14671
12.  کنزالعمال، ج3، ص437
13.   آل عمران /64
14.  کنز العمال، ج10، ص 271، ش 29416

15.  أعلام‏الدین، حسن بن ابى الحسن دیلمى، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، قم، اول، 1408 ق، ص 295

16.  تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، دار الکتب الإسلامیه، تهران، اول، 1374ش، ج‏11، ص 11
17.  عوالی‏اللآلی، ابن ابى جمهور احسائى، انتشارات سید الشهداء(علیه السلام)، قم، 1405 ق، اول، ج4، ص 76
18.  الدر المنثور فى تفسیر المأثور، جلال الدین سیوطى، کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم،1404 ق‏، ج‏5، ص 72؛ سبل الهدى و الرشاد فى سیرة خیر العباد، صالحى شامى، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، 1414ق،ج‏3، ص34
19.  کهف/ 28.
20.  طه/ 16.
21.  قصص/ 50.
22.  أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا یُخَافُ عَلَیْکُمْ خَصْلَتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ یُنْسِی الْآخِرَةَ (وسائل‏الشیعة، ج2، ص 438)
23.  تفسیر نمونه، ج‏7، ص 14
24.  منیة المرید، شهید ثانى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1409 ق، ص 317
25.  بقره/ 273
26.  بحارالأنوار، ج79، ص 137
27.  بقره /168
28.  تفسیر نمونه، ج‏1، ص 572
29.  بقره/ 193
30.  تفسیر نمونه، ج‏7، ص 165
31.  کنز العمال، ج11، ص 127، ش 30893
32.  بقره/191
33.  بقره/ 217
34.  برگرفته از الحیاة، اخوان حکیمى- احمد آرام، ترجمه احمد آرام، ‏دفتر نشر فرهنگ اسلامى‏، تهران،1380 ش، ج‏4، ص 115
35.   امالی‏طوسی، ص157

36.  همان، ص 662
37.  کنز العمال ج3، ص201، ش6167
38.  مجموعة ورام، ورام بن ابى فراس، انتشارات مکتبة الفقیه، قم، ج 1، ص 127
39.  النوادر، سید فضل الله راوندى، مؤسسه دارالکتاب، قم، ص 17
40.  بحارالأنوار، ج45، ص 8
41. همان، ج 89، ص 112
انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon