ژنو۲، اهداف و ناکامى‏ها

ژنو2، اهداف و ناکامى‏ها

خبرگزاری تسنیم: معارضان خواسته‏هاى خود را بارها مطرح کرده‏اند، با تکرار این خواسته ها، نتیجه‏اى از این اجلاس حاصل نخواهد شد. آن‏ها با طرح شرایط غیرقابل تحقق، سعى در خریدن زمان دارند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، یک روز پیش از برگزارى نشست ژنو2، «مارتین نسیرکى» سخنگوى سازمان ملل، با خواندن بیانیه «بان‏کى‏مون» دبیر کل این سازمان، درباره حضور ایران در ژنو2 گفت: بان‏کى‏مون به‏دلیل اظهارات علنى اخیر مقامات ایرانى ناامید شد و دعوت از ایران براى شرکت در ژنو2 را پس گرفت.

دعوت همراه با تمجید از ایران و سپس پس‏گرفتن آن، موضوعى است که وزارت خارجه باید درباره آن توضیح دهد؛ اما درباره مسائل پیرامونى غیبت ایران در این نشست، مى‏توان گفت: همان‏طور که حضور بدون پیش‏شرط ایران در این نشست مى‏توانست مؤثر واقع شود، غیبتش هم مى‏تواند تأثیر داشته باشد و چه‏بسا تأثیراتى بیشتر از آنچه که بر حضورش مترتب بود. آمریکایى‏ها تلاش مى‏کردند ایران را با پذیرش پیش‏شرط محتواى ژنو 1 که حذف بشار اسد را دنبال مى‏کرد، به ژنو2 دعوت کنند تا امتیازات خودشان را در برابر روسیه، چین و نمایندگان دولت سوریه افزایش دهند.
غیبت ایران یعنى از دست رفتن یک امتیاز مهم آمریکا. روى دیگر از دست دادن این امتیاز، کم‏اعتبارى نتایج این نشست است؛ زیرا نمایندگان دولت سوریه احتمالاً مباحث مربوط به حذف بشار اسد را نمى‏پذیرند و روس‏ها و حتى شاید چینى‏ها هم روى چندان خوشى به آن نشان ندهند و ایران هم که در آن نشست حضور نداشته، هیچ الزامى‏به پذیرش مصوبات آن ندارد و مى‏تواند با حفظ مواضع مستقلش، همچون گذشته و حتى با انگیزه بیشتر، سیاست‏هایش را در قبال سوریه دنبال کند. تروریست‏ها و حامیانشان پس از ناکامى مفتضح‏کننده در براندازى بشار اسد و تحمل شکست‏هاى مکرر، مأیوسانه به این نتیجه رسیدند که با پرچم و سازوکار دیپلماسى به جنگ عرصه عملیاتى بروند، هر چند این روش در مواردى جوابگو و راه‏حل است اما به نظر مى‏رسد در وضعیت حاضر، سلاح کارآمدى در معرکه سوریه نیست زیرا حکومت سوریه در میدان نبرد، دست برتر را دارد و ایران اسلامى با نقش بسیار تعیین‏کننده‏اش به‏جاى حضور در جبهه دیپلماسى، به‏علت خوى استکبارى آمریکا در جبهه مقابل قرار گرفته که نشانه‏هاى واقعى‏اش به پیروزى نزدیک‏تر است و بنابراین باید براى پیروزى قطعى بیشتر تلاش کند. با این توضیح مى‏توان به پیروزى از مسیر کوتاه‏تر امید داشت.



  ‏   آغاز بحران سوریه‏
بحران سوریه در پایان جنگ 33 روزه لبنان برنامه‏ریزى شد. جنگى که در پایان سال 1385 منجر به شکست رژیم صهیونیستى از حزب‏الله لبنان شد. در بررسى‏هاى انجام‏شده از سوى کمیته وینوگراد که متشکل از یک گروه 80 نفرى از شخصیت‏هاى حقوقى، نظامى، سیاسى و امنیتى رژیم صهیونیستى بود، علت شکست ارتش این رژیم در مقابل حزب‏الله را کمک‏هاى تسلیحاتى سوریه به آن‏ها اعلام کردند.
در آن زمان گفته شد که اگر قرار باشد معادله امنیتى به نفع اسرائیل عوض شود باید نظام سوریه تغییر کند و اساساً وضع فعلى سوریه که به‏عنوان عضو جبهه مقاومت فعالیت مى‏کند، دگرگون شود. از آن سال به بعد آن‏ها به‏دنبال این بودند که این تغییر وضعیت را در سوریه شروع کنند.
صهیونیست‏ها در بخش‏هاى مختلف تمرین‏هاى خود را شروع کردند. نیروهایى که قرار بود در سوریه بعداً نقش‏آفرینى کنند، آموزش دیدند. براى آن‏ها مراکزى را براى آموزش پیش‏بینى کردند. ارتش رژیم اسرائیل سلسله تمرین‏هایى را با محوریت نیروى هوایى خود فعال کرد و یک مرکز فعال تمرین و بررسى را در صحراى «نقب» ایجاد کرد.
با شروع تحولات در منطقه عربى، رژیم اسرائیل و آمریکا، زمان عملیاتى‏کردن این طرح را مناسب دیدند و کار خود را شروع کردند. کارى که رژیم صهیونیستى، آمریکا، اروپا به همراه رژیم‏هاى عربى مانند عربستان سعودى دنبال مى‏کردند، ابتدا انتقال شورش‏هاى اجتماعى به سوریه بود که اولین جرقه‏هاى آن در شهر مرزى «درعا» در جنوب سوریه زده شد و غربى‏ها توانستند سلسله اعتراض‏هایى را به کمک همان نیروهایى که آموزش داده بودند، انجام دهند.
با گذشت 6 ماه از حرکت سیاسى در درعا، مشخص شد که آن اتفاقى که در سطح برخى کشورهاى عربى روى داد و منجر به سرنگونى حکومت مبارک شد، در سوریه تکرار نمى‏شود و دلیل آن هم این بود که نظام سیاسى در سوریه متکى به مردم است و مردم از نظام اسد در سطح گسترده ناراضى نیستند.
بنابراین فاز دوم اقدامات کشورهاى خارجى در خصوص سوریه از سال 1390 شروع شد و راه‏اندازى یک سلسله اقدامات نظامى علیه دولت سوریه بود که درگیرى‏هایى مانند درگیرى‏هاى بین‏شهرى، حمله به اتوبوس‏ها و حمله به مراکز ادارى و نظامى و حزبى در سوریه دنبال شد و تا اواخر اسفندماه ادامه پیدا کرد. در اسفندماه این مرحله با تصرف «باب‏الامر» واقع در استان «حمص» آخرین پایگاه گروه‏هاى مسلح شورشى توسط ارتش سوریه به پایان رسید و عملاً طرح نظامى با شکست مواجه شد.
بعد از این مرحله، غرب کار خود را با محوریت «کوفى عنان» دبیرکل سابق سازمان ملل بر این مبنا تنظیم کرد که آتش‏بس برقرار شود و گفت‏وگو میان مخالفان و دولت شکل بگیرد ولى این ظاهر قضیه بود.
مرحله سوم که فاز اقدامات امنیتى بود در سوریه شروع شد. یعنى توسل به ترور و اقدامات کور به‏جاى اقدامات صریح نظامى. این فاز هم تا مرداد 1391 ادامه پیدا کرد و نشان داد که اقدامات امنیتى نیز نمى‏تواند به جایى برسد.
مرداد سال 1391، کوفى عنان نیز استعفا کرد و «اخضر ابراهیمى» جاى وى را گرفت و فاز ترکیبى امنیتى-نظامى علیه سوریه شروع شد. این فاز هم در یک مرحله چهارماهه به مرحله اجرا گذاشته شد. در اواسط آذرماه 91 مشخص شد که به نتیجه نمى‏رسد. از این مرحله به بعد تأکید روى فاز سیاسى و استفاده از درگیرى‏هاى نظامى در دستور کار قرار گرفت و هیئت‏هاى سیاسى فعال شدند، گروه‏هاى سیاسى در سوریه شکل گرفتند و این مرحله هم در واقع تا اواسط اردیبهشت‏ماه سال 1392 ادامه پیدا کرد. در اردبیهشت‏ماه 1392 با شروع عملیات‏هاى سنگین ارتش علیه تروریست‏ها و پاکسازى اطراف دمشق و حمص و عملیات‏هایى که ارتش در حلب انجام داد، عملاً ضربات سنگینى به شبکه تروریستى در سوریه وارد شد و از این به بعد ما شاهد اتفاقاتى در جبهه مخالفان بودیم.
قطر از اقدامات نظامى مأیوس شد و به بهانه تغییرات سیاسى و جایگزینى شیخ تمیم به‏جاى پدرش شیخ «حمد بن خلیفه» امیر قطر، عملاً از بحران سوریه فاصله گرفت و ترکیه نیز تقریباً از بحران فاصله گرفت، اروپا نیز به همین ترتیب؛ عربستان سعودى و آمریکا در وسط صحنه قرار گرفتند. عربستان سعودى و آمریکا دستور اقدام مستقیم نظامى را در دستور کار قرار دادند اما عملیات در شهریورماه سال 92 با بن‏بست مواجه شد و آمریکایى‏ها به بهانه طرح روسیه، اقدام نظامى را کنار گذاشتند و عربستان در این مسأله تنها شد.
امروز هم مى‏بینیم که برنامه عربستان سعودى نیز با بن‏بست‏هایى مواجه شده است و جریان ترور از سوریه به عراق منتقل شده است. این در واقع، خلاصه‏اى از مسیرى بود که تا کنون و در آستانه نشست ژنو 2 طى شده است.
کنفرانس ژنو 2 که در ادامه کنفرانس سال 90 ژنو یک برگزار مى‏شود، بیشتر به این خاطر برگزار مى‏شود که بحران‏آفرینى در سوریه به بن‏بست رسیده است و از این طریق مانع از بین رفتن سرمایه‏هاى غرب در بحران سوریه شود. به‏همین‏خاطر کسى امیدى به نتیجه‏بخش بودن این کنفرانس ندارد و کنفرانس ژنو 2 از یک کنفرانس فعال به یک کنفرانس منفعل و ضعیف تبدیل شد.
ژنو 2 خیمه‏اى است که وانمود شود که برنامه نظامى و سیاسى پابرجاست و لذا عملاً اتفاق خاصى نمى‏تواند در این کنفرانس بیفتد. گروه‏هاى سیاسى و نظامى معارض در سوریه شکست خورده‏اند و این خیمه‏ها باید برپا شود که وانمود شود که شکستى صورت نگرفته است.
از سوى دیگر واقعیت این است که دولت سوریه کار خود را به‏صورت میدانى با تأنى و طمأنینه انجام مى‏دهد و مشغول پاکسازى است. به‏نظر مى‏آید که ظرف شش ماه یا یک سال آینده دولت بتواند کاملاً سوریه را پاکسازى کند و اساساً ماجرا را از طریق نظامى در داخل خاک سوریه به پایان برساند. این پیش‏بینى را خیلى از کارشناسان مسائل سوریه دارند.
  بزرگترین بازنده درگیرى‏ها در سوریه‏
بزرگترین بازنده، رژیم صهیونیستى است به‏واسطه این‏که صهیونیست‏ها مى‏خواستند از طریق یک اقدام نظامى در واقع مانع تکرار شکست رژیم اسرائیل در جنگ‏هاى شبیه جنگ‏هاى 33 روزه شوند، اما اتفاقى که الان افتاده این است که سوریه در جبهه مقاومت باقى مانده است. قدرت سوریه افزایش پیدا کرده، نیروهاى جدیدى نزدیک به 100هزار نفر نیروى دفاع وطنى در این کشور تشکیل شده، ملت سوریه بیش از گذشته به ایران اعتماد دارند و ارتباط مستحکم ایران و سوریه بعد از بحران از این هم محکم‏تر مى‏شود. بنابراین اولین بازنده اسرائیلى‏ها هستند. بعد آمریکایى‏ها هستند که طى سه سال گذشته همه ظرفیت خودشان را براى تغییر در سوریه به میدان آوردند و به بن‏بست رسیدند. بعد از آمریکا، سعودى‏ها بازنده بعدى هستند که به گفته «بندر بن سلطان»، نزدیک به 200 میلیارد دلار براى تغییر در سوریه هزینه و تیم‏هاى مختلف تروریستى را به سوریه اعزام کردند. بازنده‏هاى بعدى، قطرى‏ها و ترک‏ها هستند که در این زمینه تا همین شش ماه پیش تلاش زیادى کردند و هزینه‏هاى زیادى انجام دادند. بعد از این اروپایى‏ها هستند که در این زمینه با جبهه و جریان تروریستى هم‏داستان شدند.
  حامیان ژنو2
آمریکایى‏ها، اروپایى‏ها، قطر و ترکیه از کشورهایى هستند که با جدیت از تشکیل ژنو 2 حمایت کردند و راه دیگرى هم غیر از این‏که از طریق یک برنامه سیاسى بتوانند جبهه از هم گسیخته مخالفان اسد را تا حدى کنار یکدیگر نگه دارند، ندارند. این‏ها دسته اول هستند. دسته دوم کشورهایى مثل عربستان سعودى و رژیم اسرائیل هستند که ژنو 2 را یک بازى شکست‏خورده تلقى مى‏کنند و معتقدند نباید به سمت ژنو 2 رفت چراکه هیچ نتیجه‏اى به همراه نخواهد داشت. این‏ها معتقدند که باید به سمت یک اجماع جهانى شرکت کنند تا یک اقدام نظامى علیه سوریه شکل بگیرد. این‏ها از ژنو 2 استقبال نمى‏کنند و سعودى‏ها هم تمایل چندانى به حضور در ژنو 2 ندارند. کشورهاى دیگر نظیر سوریه، روسیه و جمهورى اسلامى ایران هستند که این‏ها شرکت در ژنو 2 با حفظ مواضع را یک علامت آشکار براى شکست اقدامات علیه سوریه از جمله شکست ژنو 1 مى‏دانند و اگر دعوت شوند و پیش‏شرطى وجود نداشته باشد قطعاً شرکت مى‏کنند اما شرکت آن‏ها به‏معناى همکارى با جریان ژنو 1 نیست، به‏همین‏خاطر هم وزیر خارجه آمریکا اصرار دارد ایران قبل از ورود به ژنو2 توافقات ژنو1 را متضمن کنار رفتن بشار اسد است، به رسمیت بشناسد. این‏ها نشان‏دهنده این است که حضور ایران بدون پذیرش ژنو1 براى آمریکا و تشکیل‏دهندگان کنفرانس ژنو یک شکست خواهد بود.
در حال حاضر نگرانى بسیار زیادى در محافل سیاسى - اطلاعاتى غرب از بازگشت گروه‏هاى تروریستى به چشم مى‏خورد. یکى از اندیشکده‏هاى اروپایى در گزارشى اعلام کرده بود که در حال حاضر حدود دو هزار و 300 جنگجوى اروپایى - غربى در سوریه حضور دارند و با پایان بحران سوریه به کشورهاى خودشان برمى‏گردند و مى‏توانند کانون اتفاقات امنیتى علیه کشورهاى اروپایى باشند. همین‏طور کشورهاى عربى هم به‏شدت احساس ناامنى مى‏کنند و معتقدند بازگشت این جریانات به کشورهاى عربى مى‏تواند بحران‏هایى را در داخل این کشورها ایجاد کند. به‏همین‏دلیل، این احتمال جدى است که براى تخلیه این ظرفیت‏هاى امنیتى، جنگ جدیدى در نقاطى توسط غربى‏ها طراحى شود و این ظرفیت‏هاى تروریستى از سوریه و عراق به آن نقطه‏ها منتقل شود. همین چند روز پیش یکى از مراکز خبرى فاش کرد که تعدادى از نظامیان آمریکایى در سومالى دیده شده‏اند و گفته شده بود که پس از سال 1991 میلادى که آمریکایى‏ها با ضربه‏اى که از موگادیشو دریافت کردند از سومالى رفتند، بار دیگر پس از 25 سال در سومالى دیده شدند و این مى‏تواند نشانه‏هایى از آغاز یک تنش در سومالى و انتقال این ظرفیت‏هاى تروریستى از سوریه و عراق به سمت سومالى باشد.
  رسوایى براى سازمان ملل‏
بان کى مون دبیرکل سازمان ملل در کمتر از 24 ساعت پس از دعوت از جمهورى اسلامى ایران براى شرکت در کنفرانس ژنو 2 که پیرامون بحران سوریه برگزار مى‏شود، این دعوت را با فشار مقامات آمریکایى پس گرفت. هر چند وى دلایل این باز پس‏گیرى را اظهارات و مواضع داخلى در ایران عنوان کرده ولى کاملاً آشکار است که این سخنان را تنها در مقام توجیه عملکرد غیرمنطقى بر زبان جارى کرده و اقدام او دلایل پشت‏پرده دیگرى دارد که شهامت اعتراف به آن دلایل را در خود نمى‏بیند. این اقدام دبیرکل سازمان ملل با اساسنامه این سازمان جهانى که آن‏را مستقل مى‏داند و تصریح مى‏کند که نباید از هیچ‏کس و هیچ دولتى دستور بگیرد، کاملاً در تضاد است.
دبیرکل سازمان ملل در سخنانى به هنگام اعلام خبر دعوت از ایران به کنفرانس ژنو 2 مدعى شده بود طى روزهاى گذشته چندین‏بار با وزیر امور خارجه جمهورى اسلامى ایران صحبت کرده و ایران اعلامیه ژنو 1را به‏عنوان اساس کنفرانس ژنو 2 پذیرفته و متعهد شده «نقشى مثبت و سازنده» در سوریه ایفا نماید. اما مقامات جمهورى اسلامى ایران به‏صراحت اعلام نمودند ایران هیچ‏گونه تعهد و پیش‏شرطى را براى حضور در این کنفرانس نمى‏پذیرد و دلیل آن هم کاملاً روشن است. مقامات کشورمان اعلام کردند ایران در تنظیم بیانیه ژنو 1 حضور نداشته و اصرار بر پذیرش این بیانیه، غیرقابل قبول و مردود است.
بر اساس آنچه در خبرها آمده، دقایقى قبل از قرائت بیانیه «بان کى مون» توسط «مارتین نسیوکى» سخنگوى سازمان ملل مبنى بر بازپس‏گیرى دعوت از ایران، جان کرى وزیر امور خارجه آمریکا با دبیرکل سازمان ملل در خصوص حضور ایران در این کنفرانس دیدار و گفت‏وگو کرده و بعد از قرائت بیانیه، مقامات آمریکا، عربستان و هم‏چنین معارضان سورى با ذوق و شوق فراوانى از آن استقبال نمودند. پیش از این دیدار، سخنگوى وزارت امور خارجه آمریکا نیز گفته بود واشنگتن انتظار دارد دعوت از ایران براى شرکت در کنفرانس ژنو 2 پس گرفته شود.
مخالفت دولت آمریکا با حضور ایران در این کنفرانس از ابتدا نیز قابل پیش‏بینى بود و پیش‏شرطهایى که در این‏باره تعیین مى‏شد، به‏مثابه نوعى سنگ‏اندازى براى ممانعت از تحقق این امر بود. لذا این مخالفت کاملاً با سیاست‏هاى وحشیانه و جنایتکارانه تروریست‏هاى تکفیرى و مسلح مورد حمایت آمریکا و برخى کشورهاى منطقه که درحال آدم‏کشى در سوریه هستند، منطبق است و آن‏ها از ابتدا نیز مى‏دانستند که جمهورى اسلامى ایران هیچ پیش‏شرطى را نخواهد پذیرفت. واقعیت اینست که دولت‏هاى غربى و منطقه‏اى دخیل در پدیدآمدن بحران فعلى سوریه به‏هیچ‏وجه حاضر به حل بحران در این کشور جنگ‏زده - که تاکنون جان شمار زیادى از شهروندان آن توسط جماعتى که از فرط جهل و افراطى‏گرى همه اصول انسانى را زیر پا گذاشته‏اند، گرفته شده است - نیستند و اساساً هیچ ارزشى براى جان انسان‏هاى بى‏گناه قائل نمى‏باشند. دولتمردان آمریکایى بهتر از همه مى‏دانند که مسؤول این آدم‏کشى‏ها و وحشیگرى‏ها در سوریه خود آنان و برخى مقامات دولت‏هاى عربى وابسته به آن‏ها هستند و هر آنچه در سوریه از انواع و اقسام اقدامات غیرانسانى در حال وقوع است، زیر سر خودشان است و آن‏ها براى رسیدن به هدف مورد نظر خویش، حاضرند تمام افراد یک ملت را نیز قربانى نمایند. آمریکا با رفتار خود در سوریه و به‏ویژه با وادارکردن دبیرکل سازمان ملل به پس گرفتن دعوت خود از ایران، یکبار دیگر ثابت کرد که تعبیر امام خمینى بنیانگذار نظام جمهورى اسلامى ایران که دولت آمریکا را «شیطان بزرگ» نامیدند، کاملاً درست و دقیق است.
طبعاً نباید از کسانى‏که خوى وحشى‏گرى در ذات آن‏ها نهادینه شده، انتظار دیگرى داشت، اما آنچه در این میان حائز ا همیت است، اینست که دبیرکل سازمان ملل با پس گرفتن دعوت خود از جمهورى اسلامى ایران، باقى‏مانده حیثیت این سازمان جهانى را نیز به باد داد. بان کى مون با این‏کار نشان داد سازمان ملل را چنان از شأن و جایگاه خود به زیر کشیده که تبدیل به یک «اراده» تحت ریاست دولت واشنگتن درآمده و نه تنها هیچ‏گونه اختیارى در حل مسایل جهانى و منطقه‏اى ندارد، بلکه به یک سازمان گوش به فرمان مقامات کاخ سفید تبدیل شده است که آمادگى دارد آنچه دولتمردان آمریکائى اراده مى‏کنند را به اجرا در آورد.
این براى یک سازمان بین‏المللى که در منشور خود پاسدارى از حقوق بشر را سرلوحه وظایف خود مى‏داند، بسى موجب سرشکستگى و سرافکندگى است که دولت‏هایى با سابقه سیاه اقدامات ضد بشرى، براى آن تعیین تکلیف کنند و اجازه ندهند طرف‏هایى که هیچ تردیدى در صداقت آن‏ها براى خدمت به مردم سوریه وجود ندارد، نقش دلسوزانه و مؤثر خود را در حل بحران این کشور ایفا نمایند. اکنون بر همگان ثابت شده است که دعوت از جمهورى اسلامى ایران براى شرکت در کنفرانس ژنو 2، بر پایه این منطق استوار بود که غرب و بازیگران عمده و تأثیرگذار در بحران سوریه به این نتیجه رسیده‏اند که حل مسأله سوریه بدون حضور مؤثر ایران امکان‏پذیر نیست و از طرفى بازپس‏گیرى این دعوت نشان داد که همان بازیگران به‏درستى دریافته‏اند که حضور ایران در کنفرانس ژنو 2 آن‏ها را براى رسیدن به مقصودشان در سوریه ناکام خواهد گذاشت.
با توجه به آنچه در جریان دعوت از جمهورى اسلامى ایران و پس گرفتن این دعوت رخ داده، اقدام دبیرکل سازمان ملل از دو جهت باعث تأسف و شرمسارى است. اول این‏که بان کى مون نشان داد براى حفظ جایگاه فردى خود در برابر فشارهاى دولت‏هاى غربى حاضر است مرتکب هر کارى بشود و دوم آن‏که متأسفانه کسى در جایگاه دبیرکل سازمان ملل قرار دارد که حتى شهامت به زبان آوردن دلیل اصلى پس گرفتن دعوت خود را نیز ندارد. این وضعیت، در شخص دبیرکل محدود نمى‏شود و به‏معناى بى‏اعتبارى نهاد سازمان ملل است. فلسفه تشکیل سازمان ملل، مقابله با بى‏قانونى در سطح دولت‏ها و حمایت از ملت‏ها در برابر سلطه و تجاوز و اقدامات خلاف قانون است.
این‏که در سوریه با طرح و نقشه آمریکا و حمایت‏هاى نظامى و سیاسى و مالى قدرت‏هاى سلطه‏گر، آتش جنگ داخلى شعله‏ور شود و تروریست‏ها آشکارا مرتکب شرم‏آورترین جنایات شوند و از سر بریدن انسان‏ها تا به بردگى گرفتن و فروش زنان را بر خود حلال و جایز بدانند و سازمان ملل نه تنها نتواند کارى براى مقابله با این جنایات و مقابله با تروریسم انجام دهد بلکه به مثابه یک کارگزار براى آمریکا عمل کند و راه را براى ادامه جنایت و خون‏ریزى و ویرانى هموار نماید، براى انسانیت عصر حاضر یک لکه ننگ پاک‏نشدنى است. این‏که ملت‏ها تا چه زمانى مى‏توانند چنین سازمان بى‏خاصیت و دست‏نشانده‏اى را تحمل کنند، سؤال مهمى است که پاسخ آن‏را باید گذشت زمان مشخص کند.
لغو دعوت از ایران براى حضور در ژنو 2 به همان اندازه خبرساز بود که اصل دعوت از ایران براى حضور در این نشست. چراکه از همان ابتدا برخى کشورهاى پرنفوذ مانند آمریکا موافق حضور ایران در این نشست نبودند و کشورهایى مانند عربستان هم تمام تحرکات را به کار گرفتند تا ایران در این نشست حاضر نشود. این در حالى بود که نیروهاى تکفیرى حاضر در سوریه و برخى مخالفان تندرو دولت سوریه هم تمایلى به حضور ایران در این نشست نداشتند و همین مخالفت‏ها هم نشان مى‏داد که دعوت از ایران براى این نشست راهى سخت و ناهموار است.
شاید به‏همین‏دلیل بود که اصل دعوت از ایران بسیار خبرسازتر از لغو بود. بررسى مجموعه پارامترهاى مؤثر در بحران سوریه نشان مى‏دهد که موضوع لغو دعوت ایران براى حضور در کنفرانس ژنو 2 تا حد زیادى قابل پیش‏بینى بود، گرچه این احتمال نیز وجود داشت که در شرایط کنونى، طرفداران دیپلماسى بتوانند مواضع خودشان را بر طرفداران خشونت غلبه دهند. شکى نیست که بان‏کى‏مون یکى از پخته‏ترین دیپلمات‏هاى دنیاست و به‏دنبال پیداکردن کلید دیپلماتیک براى مسائل است منتها در طرف مقابل کسانى به‏دنبال پیشبرد خشونت هستند و همین خشونت‏گرایان هم کار را پیچیده کرده‏اند.
دعوت بان کى مون از ایران براى شرکت در کنفرانس ژنو بر مبناى واقع‏بینى دبیرکل سازمان ملل صورت گرفت چراکه ایران از معدود بازیگران سوریه است که طرحى کاملاً دیپلماتیک را براى رفع بحران سوریه ارائه داده است که اگر به آن توجه مى‏شد بسیارى از مشکلات حل مى‏شد اما تا اینجاى کار تندورها موفق به غلبه بر واقع‏بینى سازمان ملل شده‏اند. طرح ایران براى سوریه که به‏روز هم هست، بر چهار گام تدوین شده است.
در این طرح گام اول اعلام آتش‏بس در نظر گرفته شده است، گام دوم پذیرش راهکار مذاکره خواهد بود و در گام سوم پذیرش صندوق رأى به‏عنوان فصل الخطاب و در نهایت گام چهارم پایان‏دادن به فرقه‏گرایى و اقدامات تروریستى در سوریه در نظر گرفته شده است. همان‏طورکه شاهد هستیم در این طرح منافع ایران وجود ندارد و تنها منافع سوریه و منطقه خاورمیانه در نظر گرفته شده است. اما چیزى که وجود دارد این است که چون حضور ایران به‏عنوان پیشبرد نگاه و طرح‏هاى ایران جلوه مى‏کرد، مورد مخالفت قرار گرفت. یکى از دلایلى که ایران معتقد است ژنو 2 دچار همان شکستى خواهد شد که ژنو یک به آن مبتلا شد نیز همین عدم توجه به راهکارهاى ایران است. گروه‏هایى که جنگ فرقه‏اى و تروریستى راه انداخته‏اند، از مخالفان حضور ایران در کنفرانس سوریه هستند چراکه منافع این گروه‏ها در تداوم اقدامات تروریستى است و به دنبال منطقه امنى براى تروریست‏هاى خود مى‏گردند.
در طرف دیگر این مخالفت برخى لابى‏هاى آمریکایى مرتبط با صهیونیست‏ها قرار دارند. این گروه‏ها به‏دنبال برهم‏زدن تکنیک مقاومت در منطقه هستند و سعى مى‏کنند سازوکار را به سمت اختلاف بین مسلمانان پیش ببرند. به‏همین‏دلیل اگر ایران در این کنفرانس حضور پیدا مى‏کرد، با نگاه مقاومتى ظاهر مى‏شد. آمریکایى‏ها تلاش مى‏کردند ایران در ژنو حضورى حاشیه‏اى داشته باشد در صورتى‏که ایران از موضع استغنا و بى‏نیازى و در قالب 2 اصل پایمردى و مساعى جمیله وارد حل بحران سوریه شده است. با این اوصاف ژنو 2 تکرار ژنو یک خواهد بود، یعنى شکل‏گیرى راهکارى همراه با خشونت که مشکل مردم سوریه را حل نخواهد کرد و به ضرر آن‏ها خواهد بود. در حالى‏که اگر موضع دولت کنونى سوریه به رأى گذاشته شود، در نتیجه خواهیم دید مردم سوریه خواهان بازگشت به ثبات هستند.
اما پس گرفتن این دعوت نشان از این مى‏دهد که منطق واحدى بر این اجلاس حاکم نیست و به‏نظر مى‏رسد بهانه‏اى بوده تا روى عدم توافق گروه‏هاى معارض را سرپوش بگذارد و اگر مشکلى هم در اجلاس پیش آید به بیرون درز نکند. در حالى‏که اگر هدف کشورهاى فرامنطقه‏اى و منطقه‏اى و گروه‏هاى مخالف سوریه رسیدن به آرامش، صلح وتوافق است، مى‏بایست از ظرفیت و توان جمهورى اسلامى در این راه استفاده مى‏شد. به‏نظر مى‏رسد در این مقطع آمریکایى‏ها به‏دنبال جلب رضایت عربستان هستند در غیر این صورت با اقدام دبیرکل سازمان ملل یعنى دعوت از ایران که هم‏راستا با روش‏هاى دیپلماتیک است، مخالفت نمى‏کردند.
در این‏باره که چرا توافق‏هاى ژنو 1 نمى‏تواند پایه نشست ژنو 2 باشد باید گفت که از آن‏جایى که یکى از موادى که در آن آمده، مصادره به مطلوب بود و آن هم تشکیل یک دولت موقت و یا دولت انتقالى، در حالى‏که نیروهاى درگیر در سوریه سورى نیستند و نیروهایى هستند که از کشورهاى اروپایى و کشورهاى عربى و با حمایت‏هاى عربستان و آمریکا اداره مى‏شوند. با چنین وضعیتى تشکیل دولت انتقالى بى‏معنى است.
درباره نتایج اجلاس ژنو باید گفت با توجه به این‏که معارضان خواسته‏هاى خود را بارها مطرح کرده‏اند، با تکرار این خواسته نتیجه‏اى از این اجلاس حاصل نخواهد شد. چشم‏انداز مثبتى براى این اجلاس وجود ندارد چراکه معارضان متحد نیستند و ده‏ها گروه از معارضان حذف شده‏اند و با حداقل نیرو در این کنفرانس شرکت کرده‏اند. علاوه بر این، گروه‏هاى مسلح این بحران با یکدیگر نیز درگیر هستند و هیچ توافق مشخصى بین آن‏ها وجود ندارد. آن‏ها با طرح شرایط غیرقابل تحقق سعى در خریدن زمان دارند.
انتهای پیام/

  

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon
طبیعت
پاکسان