پاپیولارها جای خالی خنیاگران را پر می‌کنند؟

پاپیولارها جای خالی خنیاگران را پر می‌کنند؟

خبرگزاری تسنیم: باید بیست و نهمین جشنواره موسیقی فجر را به تماشا نشست و هر شب از نبود خنیاگران موسیقی نواحی افسوس خورد. شاید پاپیولارها جای خالی خنیاگران موسیقی نواحی را پر کنند! شاید!

خبرگزاری تسنیم – علیرضا بخشی‌زاده

اصول موسیقی‌ کلاسیک ایرانی‌ سال‌ها است که سینه به سینه نقل شده و به هنرمندان امروز رسیده است. ساز‌های ایرانی‌ نیز همین سرنوشت را داشته ا‌ند، با این تفاوت که ساز‌ها به خاطر حضور فیزیکی‌ در تاریخ، در فرسایش زمان نسبت به اصول و چهار چوب‌های شفاهی‌ به مراتب کمتر آسیب دیده و تغییر یافته ا‌ند.

استادان و نقل کنندگان آواز‌های ایرانی‌ که آن زمان خطی‌ برای نگاشتن موسیقی‌ خود در اختیار نداشتند برای انتقال دانش خود به دیگران به آموزش آن به شاگردان خود بسنده می‌کردند.

این روش انتقال به غیر، برای حفظ آثار، پیامد‌های زیادی از جمله اشتباهات فردی و یا تغییرات آگاهانه سلیقه‌ای را به دنبال داشته است. و چه بسا استادانی که عجَل مهلت انتقال علمشان را به غیر نداد.

بدیهی است که موسیقی ایرانی‌ به شدت به موسیقی نواحی کشور وابسته است. در واقع بخش اعظمی از گنجینهٔ موسیقی سنتیِ امروز ما پاره‌هایی از موسیقی فولکولور نواحی ایران بوده که یک کاسه شده است.

امروز اما ما بار دیگر موسیقی محلی واصیل ایرانی را از هم جدا می‌دانیم و به بخشی که آن را موسیقی اقوام و محلی می‌نامیم کم توجه شده‌ایم. انگار فراموش شده که موسیقی کلاسیک ایرانی امروز فرزند همین هنر است.

قصه اینجاست که آن بخش از موسیقی اقوام نقاط مختلف کشور که در چهار چوب دستگاه‌های موسیقی قرار می‌گرفت و قابلیت نوشته شدن به صورت نت را داشت به رشته تحریر درآمد و با عنوان موسیقی اصیل ایرانی خوراک هنری امروز ما را تامین می‌کند.

اما بخش اعظمی از این گنجینه‌های رو به زوال به واسطهٔ عدم تبعیت از چهار چوب‌های مرسوم موسیقی، ‌ با زبان و خط موجود قابل نگاشتن نیستند و همچنان در مهجوریت خود در سینه‌های حافظان به سر می‌برند.

عدم وجود رسم الخط رسمی‌ یکسان برای این موسیقی‌ که مقامی خوانده می‌شود باعث شده نه تنها نتواند خود را به اصول موسیقی ایرانی‌ نسبت دهد، بلکه روز به روز بیشتر در خطر انقراض و فراموشی قرارگیرد.

این‌‌ همان آفتی است که باعث شد از آن گنجینه‌های موروثی، چیزی بیشتر از داشته‌های مکتوب امروز به ما نرسد. چه بسا که فردا نیز افسوس امروز را بخوریم.
این عاقبت غم انگیزی است که بر سر آن بخش از موسیقی ما می‌آید که قدمت چند هزار ساله دارد و مادر موسیقی ملی ما است.

امروز موسیقی شش هزار ساله ایرانی‌ که نقش تنبور آن بر کتیبه‌های شوش نقش بسته یا از بین رفته و یا باید در موسیقی نواحی مقامی آن را بیابیم.

همه این نامهربانی‌ها با موسیقی نواحی در چند سال گذشته شدت بیشتری گرفته است. در چند سال اخیر جفا در حق موسیقی مقامی بسیار بوده است.

جشنواره موسیقی نواحی را چند دوره‌ای مختل کردند و از برگزاری آن طفره رفتند. آخرین دوره آن نیز، ‌ سال گذشته به سَخیف‌ترین شکل ممکن برگزار شد.

حال نیز در آستانه بیست و نهمین جشنواره موسیقی فجر هستیم و باز هم جای خالی خنیاگران موسیقی محلی در این جشنواره مهم نگران کننده است. در جشنواره‌ای که جشن ملی ما محسوب می‌شود، کهن‌ترین، ‌ ناب‌ترین و اصیل‌ترین موسیقی ما حضور ندارد.

باید از مسئولان جشنواره پرسید؛ چگونه امکان دارد که خواننده‌های پاپ که موسیقیشان به هیچ وجه ریشه‌های ایرانی ندارد، ‌ در جشن ملی ما حاضر می‌شوند اما خنیاگران موسیقی مقامی جایشان در جشنواره خالی می‌ماند؟!

درست است که خواننده‌های موسیقی پاپ مخاطبان زیادی دارند و سالن‌های جشنواره را با بلیط‌های گران پر می‌کنند، ‌ اما خنیاگران هم مخاطبان خود را دارند، اگر برای آن‌ها هم تبلیغ مناسب انجام شود.

اکنون باید نگران بود. مردانی که روایتگر داشته‌های اقوام ایرانی هستند، باید در خانه‌هایشان بنشینند و از دور جشنواره موسیقی فجر را دنبال کنند.

تنها دلگرمی که در این میان وجود دارد، صحبت‌های پیروز ارجمند مدیر کل دفتر موسیقی، درباره برگزاری پر قدرت جشنواره موسیقی نواحی است. ارجمند درباره نبود بخش موسیقی مقامی در جشنواره امسال قول داد که در سال آینده جشنواره موسیقی نواحی را به بهترین شکل ممکن برگزار کنند.

حال باید بیست و نهمین جشنواره موسیقی فجر را به تماشا نشست و هر شب از نبود خنیاگران موسیقی نواحی افسوس خورد. شاید خنیاگران موسیقی پاپ جای خالی خنیاگران موسیقی نواحی را پر کنند! شاید!

انتهای پیام /

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران