چشم های بسیاری نگران است
خبرگزاری تسنیم: با صدای هر انفجاری، دزدگیرهای اتومبیلها نیز به شیون میافتند، از هر سو سوت کشان ترقه ای منفجر میشود.
به گزارش خبرنگار سلامت خبرگزاری تسنیم، «زنگها برای که به صدا در میآیند» نام رمانی است از ارنست همینگوی که در سال 1940 منتشر شد. این رمان روایت داستان رابرت جوردن سرباز آمریکایی است که در میانه جنگهای داخلی اسپانیا به بریگاد بینالمللی پیوستهاست. وی به عنوان متخصص مواد منفجره وظیفه یافتهاست پلی را که بر سر راه دشمن قرار دارد منفجر کند. حال در چهارشنبه پایان سال نیز، شهرهای ایران مملو از صدای انفجار مواد محترقه شده است.
با صدای هر انفجاری، دزدگیرهای اتومبیلها نیز به شیون میافتند، از هر سو سوت کشان ترقه ای منفجر میشود، صدای آژیر آمبولانسها و آتش نشانیها بعضا از گوشه و کنار شهر به گوش میرسد.
شماره تلفنهای بیمارستانهای سوختگی، چشم پزشکی و جراحی پلاستیک اشغال هستند، 125 و 115 شمارههای آتش نشانی و اورژانس و ...این صداها را باید به فریادها و نالههای مجروحان و خانوادههای آنان نیز اضافه کرد.
شب تاریک است، با هر انفجاری نور و روشنایی کاذبی خودنمایی میکند، والدین نگران فرزندانشان هستند، «مادر بیرون نرو، مواظب باش، بیرون خطرناکه» جملات مادر و پدرانی است که به فرزندانشان توصیه میکنند، کما اینکه برخی از خانوادهها نیز به همراه فرزندانشان در این شلوغی همراه هستند و ترقه و موشکی هوا میکنند.
تا صبح زمانی باقیست و چشمهای بسیاری تا طلوع خورشید نگران...
انتهای پیام/