سوریه در دوران گذار؛ مکاشفه فرهنگی سوریها از رهگذر جنگ
خبرگزاری تسنیم: به نظر میرسد که جنگ سوریه، فرایندی تاریخی در دوران گذار است و به همین دلیل دو سویه اصلی دارد که یکی احتمالا به فروشد نیروهای مادی این سرزمین میانجامد، اما سویه دیگر، فراشد روح فرهنگی این قوم را منجر میشود.
خبرگزاری تسنیم: علیرضا جباری داستانی
عموم جنگهایی که در تاریخ جهان رخ دادهاند، دلایل کافی نداشتند و به نظر میرسد این حقیقت درباره جنگهایی که امروز در حال رخ دادن هستند و یا در آینده هم رخ خواهند داد صادق باشد؛ اگر چه وقوع بسیاری از آن جنگها از نظر تاریخی ضروری و اجتنابناپذیر بودند.
این ناکافی بودن دلایل، در قاموس اخلاق رومانتیستی شاید اینگونه تبیین شود که «هیچ دلیلی برای کشتن حتی یک نفر هم کافی نیست»؛ گزارههایی از این دست که معمولا بر مبانی نظری اومانیسم پروتستانی و انساندوستی به قول نیچه «لاغر» و «نحیف»شده اخلاق غربی عصر جدید شکل میگیرند، فارغ از قوت یا ضعف منطق درونیشان، از آنجا که بارها توسط داعیهداران همین ایدهها، یا به فراموشی سپرده شده و یا زیر پا گذاشته شده، امروز بسیار نامطمئن و باورناپذیر شدهاند؛
آنچه که امروز در سوریه رخ میدهد - فارغ از حجم ترور، کشتار و فاجعه - مصداقی از یک رویگردانی فرهنگی جمعی در دل یک کشور در حال توسعه است. یقینا جنگها تلخترین رخدادهای تاریخاند، اما همین تاریخ به نحو پدیدارشناسانه نشان میدهد که بسیاری از جنگها نتایج مثبتی - که البته هرگز توجیهگر آن جنگها نبودهاند - در پی داشتهاند. مقاومت سوریه در مواجهه با حضور جنگاوران بیش از 80 کشور دنیا، این امکان را به وجود آورده است که مردم این کشور بتوانند در یک ارتباط مستقیم و غیرنظامی درباره نظام فرهنگی، اخلاقی غرب بیندیشند. این نظام شاید تا 3 سال پیش برای مردم سوریه به عنوان جایگاهی شناخته میشد که باید به آن نائل میآمدند. همانگونه که همین حالا در ترکیه چنین تصوری وجود دارد. اما جنگ، اندیشهها، آرمانها و حتی چهرههای مردم سوریه را به سمت دیگری برگردانده است.
شاهدان وقایع سوریه در سفر کاروان صلح، که با مردمان کف خیابانهای این کشور گفتوگو داشتهاند، در این امر متفقالقولاند که دمشق شهری کاملا پویا، و سرزنده است و حیات اجتماعی معنوی این شهر با یک تغییر رویکرد اساسی، تحولی چشمگیر داشته است. شجاعت، مهربانی، وحدت ملی، هویتیابی، شکوفایی معنوی و خودباوری به همراه بیاعتنایی تمسخرآمیز نسبت به اخلاق و فرهنگ غربی، از جمله مشاهداتی است که اعضای کاروان صلح در سوریه با آن مواجه شدند و این روزها ناباورانه آن را در محافل و رسانهها عنوان میکنند.
مردم سوریه امروز در یک مکاشفه فرهنگی، آرام آرام هم ماهیت فرهنگی خویش را کشف میکنند و هم ماهیت آنچه را که با آن میجنگند. این مواجهه اگر چه تلخ و فاجعه بار است اما کارکردی عمیقا معنوی دارد. سوریهای طبقه متوسط هیچگاه تا این حد به هویت و ملیت خود پاینبد و دلبسته نبودهاند. حتی مخالفان سیاسی بشار اسد که احتمالا عدهای از آنها از خردهبورژواهایی هستند که مدل توسعه غربی هنوز هم برایشان مدل مطلوب است، همین امروز در سوریه در جدال با غرب و فرزندان وهابی و تکفیری آنها با اسد متحد شدهاند و اعلام میکنند که «اگر هم اختلاف سیاسیی بین ما وجود دارد، پس از پیروزی بر دشمنان مشترکمان، خود با دولت آنها را حل خواهیم کرد». همینها فریاد میزنند که تنها راه نجات از بحران کنونی سوریه، بقای همین اسد و دولت او است.
اگر ادعای رسانههای جریان اصلی این است که جنگ سوریه یک جدال مذهبی بین فِرق اسلامی است، باید امروز برای این واقعه توجیهی داشته باشند و به این پرسش پاسخ بدهند که چرا در دل جریان دولتی - مردمی که با تکفیریها میجنگند، شاهد طیفی از مسیحیان و مسلمانان شیعه و سنی هستیم که به نحو باورناپذیری همدلی و هبستگی و انسجام دارند؟ انسجام و همدلیای که هرگز پیش از جنگ با تکفیریها، آن را در توده مردم نمیدیدیم!
بنابراین به نظر میرسد که جنگ سوریه، فرایندی تاریخی در دوران گذار است و به همین دلیل دو سویه اصلی دارد که یکی احتمالا به فروشد نیروهای مادی این سرزمین میانجامد، و سویه دیگر، فراشد روح فرهنگی این قوم را منجر میشود؛ فرایندی که از هماکنون آغاز شده است و این حقیقت کمتر در رسانههای جمهوری اسلامی فریاد بازتابی داشته است.
انتهای پیام/