روسیه در رقابت با آمریکا به سمت همکاریهای بیشتر با چین حرکت میکند
- اخبار بین الملل
- 18 خرداد 1393 - 03:11
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم به نقل از اندیشکده بنیاد کارنگی، کارشناس این اندیشکده در گزارشی به بررسی تحریمهای آمریکا علیه روسیه، هدف آن از وضع این تحریمها، تأثیر آنها و واکنش روسیه به این اقدامات پرداخته و نتیجه میگیرد که این تحریمها موجب شده است روسیه بیشتر به سمت چین متمایل شود. وی در ادامه سه گزینه را مطرح میکند که روسیه احتمالاً در رویارویی با آمریکا آنها را به کار میگیرد.
بحران اوکراین، نخستین مورد از رقابت آشکار قدرتهای بزرگ پس از دوران سرد
با برگزاری انتخابات در اوکراین، البته به استثنای مناطق دونتسک و لوگانسک، و رئیس جمهوری جدید که روز یکشنبه آغاز به کار میکند، تهدید فوری موج سوم تحریمها به رهبری آمریکا علیه روسیه از سر گذشته است. حالا وقت آن است که نتایج موج اول و دوم را مورد ارزیابی قرار داده و سپس به جلو پیش برویم.
بحران اوکراین نخستین مورد از رقابت آشکار قدرتهای بزرگ پس از دوران جنگ سرد است. برخلاف آن زمان، مؤلفههای نظامی و ایدئولوژیک دیگر در این رویارویی و مقابله مرکزیت ندارند. در مقابل، با توجه به فضای جهانی شده، نبرد اقتصادی و اطلاعاتی بسیار شدیدتر از آن زمان هستند. تحریمهای اقتصادی همارز امروزی جنگ هستند.
جذابیت تحریمها برای کسانی که اعمالشان میکنند در ماهیت نامتقارن آنها نهفته است. آنها، با هزینه اندکی یا هیچ هزینهای برای اقتصاد خود، وعده میدهند که دشمن را زمینگر کرده و او را وادار سازند مسیر یا حتی حکومت خود را تغییر دهد. البته سابقه بینالمللی تحریمها نیز صد درصد موفقیت آمیز نبوده و تنها در موارد اندکی امید بخش بوده است؛ یکی در آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید و دیگری در مورد ایران در حال حاضر!
وقتی دولت اوباما تصمیم گرفت در جنگ تحریمها علیه روسیه قدم بگذارد، اهداف مختلفی را در سر میپروراند. نخست، اجبار مسکو به عقب نشینی از کریمه؛ سپس جلوگیری از تهاجم نظامی روسیه به اوکراین؛ و آخر، ممانعت از مداخله روسیه در انتخابات ریاست جمهوری اوکراین. براساس شرایط داخلی آمریکا، تحریمها ابزاری بودهاند برای فراهم کردن پوشش سیاسی مناسب برای کاخ سفید.
واشنگتن برای رسیدن به این اهداف درصدد دستیابی به موارد زیر با کمک تحریمها بوده است؛ 1. ضربه به حلقه داخلی رئیس جمهور پوتین و ترغیب آنها برای فشار آوردن بر رهبر خود؛ 2. شکاف ایجاد کردن میان ساختار قدرت در روسیه و جامعه تجاری بزرگ آن؛ 3. تحریک خشم و تنفر در میان مردم روسیه به طور گسترده، که از نظر اشخاص افراطیتر، آنها را برای سرنگونی حکومت پوتین ترغیب نمایند.
سر باز زدن متحدین آمریکا از اعمال تحریمها علیه روسیه
از آنجایی که آمریکا به دلیل حجم ناچیز معاملات تجاری با روسیه، یعنی 26 میلیارد دلار در سال 2013، ظرفیت محدودی برای مستقیماً آسیب وارد کردن بر اقتصاد این کشور دارد، به طور انتقاد آمیزی بر حمایت متحدان اروپایی خود تکیه میکند؛ تجارت قابل توجه اتحادیه اروپا با روسیه 440 میلیارد دلار در سال 2013 بوده است. کاهش وابستگی اروپا به منابع انرژی روسیه نیز یکی از اهداف بلند مدت اروپاست که ارزش دنبال کردن را دارد.
سه ماه نخست تحریمها نتایج دوپهلویی به دنبال داشت. کریمه به طور کامل، و ظاهراً، به سادگی در فدراسیون روسیه ادغام شد. نیروهای روسی که در مرز اوکراین مستقر شدهاند، از آن عبور نکردند، اما مسلماً قصد و تصمیم فرمانده آنها تهدید و بازدارندگی بوده است و نه تهاجم و گرفتار شدن. اوکراینیها توانستهاند رئیس جمهور خود را انتخاب کنند، اما در دو منطقه جنوب شرقی، شبه نظامیهای محلی همچنان از استقلال خود از کیف دفاع میکنند.
اقتصاد روسیه، که به سمت رکود پیش میرود، به وسیله تحریمها بهبود نیافته است، اما این تحریمها دلیل و مشکلات عمیق و دیرینه آن نبودهاند. برخی از تأثیرات اولیه پس از تحریم، مانند شیب نزولی بورس سهام و ارز و سقوط ارزش روبل، کوتاه مدت و سطحی بودند. از طرف دیگر، افزایش سرمایه در بازار بینالمللی پول بسیار هزینهبر شده است و سرمایه گذاران احتمالی جدید از روسیه دور شدهاند. به هرحال، سایر تأثیرات بر عکس آن چیزی بودند که انتظار میرفت.
برخی از دوستان ثروتمند ولادیمیر پوتین مسلماً خساراتی را متحمل شدهاند، اما آنها به سمت بازارهای پرمنفعت حرکت کردهاند. تحریمها استدلال محکمی را برای درخواست پوتین مبنی بر «ملی کردن نخبگان» در اختیار او قرار دادند، که در اقدامی برای فرار از نفوذ شدید کرملین، در برابر فشار خارجی کوتاه آمدند. محبوبیت پوتین در میان مردم عادی از80 درصد فراتر رفته است؛ مردم روسیه از هر دسته و گروهی وفاداری خود را به کشور نشان دادهاند. تعداد مخالفان نیز قابل توجه است، اما آنها بسیار کمتر از آن چیزی هستند که در گذشته بودهاند. وطن پرستی و ملیگرایی درحال گسترش است.
اتحادیه اروپا و ژاپن به تحریمهای تحت رهبری آمریکا ملحق شدهاند، اما آنها نمیتوانند به توجیه تقسیم کاملاً نابرابر مسئولیت در میان متحدان کمک کنند. ولفگانگ ایشینجر، یکی از باتجربهترین دیپلماتهای آلمان، در یک سخنرانی جنجالی به این سخن جان مککین، نماینده جمهوریخواه ایالت آریزونا در سنای آمریکا و یکی از طرفداران سرسخت تحریمها، اشاره کرد که گفته است: «آریزونا قصد ندارد به واسطه تحریمها حتی یک دلار ضرر کند»؛ حال آنکه 6200 شرکت آلمانی در روسیه فعالیت میکنند. جامعه بازرگانی آلمان شب قبل از سفر صدراعظم آنگلا مرکل به واشنگتن، بهطور مؤثری تحریمهای جدی علیه مسکو را متوقف کردند. این موقعیت به آلمان محدود نمیشود. فرانسه نیز تصمیم گرفته است کار ساخت یک کشتی نیروی دریایی را تکمیل کرده و آن را به روسیه تحویل دهد؛ انگلستان از اقدام علیه منافع روسیه در شهر لندن امتناع کرده است؛ ژاپن اعلان کرده است که قرار ملاقات پوتین از کشورشان در پاییز آینده هنوز به قوت خود باقی است.
حرکت روسیه به سمت همکاریهای اقتصادی گستردهتر با چین
روسیه نیز راهی برای مقابله به مثل یافته است. دولت روسیه که از عدم پذیرش روادید و کارت اعتباری بینالمللی صادره توسط یکی از بانکهای تحریم شده خود حیرت زده شد، اقداماتی را دوباره از سر گرفته است تا سیستم پرداخت الکترونیک ملی را راه اندازی نماید. دمیتری راگوزین، معاون نخست وزیر اعلان کرد که روسیه تأمین موتورهای موشکی را، که در موشکهای تقویت کننده آمریکایی کاربرد دارد، برای این کشور متوقف میکند؛ پایگاههای جیپیاس را از خاک روسیه حذف مینماید؛ و از طرح پایگاه فضایی بینالمللی کنار میکشد. تحریمها منطق وادار کنندهای را برای توسعه و اجرای سیاست اقتصادی جدید در روسیه در امتداد خطوط ایده پوتین مبنی بر صنعتی سازی دوباره ایجاد کردهاند.
بر حسب معیارهای جغرافیای اقتصادی و جغرافیای سیاسی، تحریمها به طرح جاری محور چین در روسیه کمک کرده است. در ملاقات پوتین از شانگهای در ماه می، گازپروم و سیانپیسی قرارداد 30 سالهای را به ارزش 400 میلیارد در مورد فروش گاز روسیه به چین امضا کردند. این توافق تاریخی با پیمان مشابهی که در اواخر دهه شصت منعقد شد و گاز روسیه را به آلمان غربی منتقل کرد، برابری میکند. گازپروم احتمالاً با گسترش روابط میان آمریکا و روسیه تحت فشار قرار میگرفته است، اما ضرر تاکتیکی احتمالی روسیه در مسئله قیمتها با دستاورد استراتژیک بازار جدید روبه رشد و اتحاد نزدیکتر با قدرتی در حال ظهور جبران میشود.
در نتیجه، موقعیت حدید در روابط روسیه با آمریکا، و تا حدودی با متحدان آن، دست کم تا زمانی که دور دوم ریاست جمهوری اوباما پایان پذیرد، ادامه خواهد داشت. اوباما هوشیار است، اما تحریمهای شدیدتر و حمله به بخشهای مالی و انرژی روسیه را نمیتوان به طور کامل مستثنی کرد. مدرن سازی اقتصادی، اگر قرار باشد روسیه در این رقابت ایستادگی کند، تحت شرایط رویارویی با آمریکا بسیار دشوار است؛ که در آن سلاح انتخابی، تحریمهای اقتصادی هستند. خطرات پیشروی روسیه، از کرملین گرفته تا نخبگان و طبقات متوسط و مردم عادی، بسیار زیاد است.
در اصل، روسیه سه گزینه مطرح دارد که میتواند از آنها استفاده کند. یکی استفاده از موقعیت جدید به عنوان محرکی برای خود اصلاحی است. همانطور که رام امانوئل یکبار به کنایه گفته است که هرگز یک بحران خوب را هدر ندهید. برای موفقیت در برابر آمریکا باید بسیار خوب عمل کرد و بسیار باهوش بود. باید به حدی با شهامت بود که نقصهای شناخته شده را مورد توجه قرار داده و آنها را برطرف کرد؛ نقصهایی مانند فساد دولتی، بیعدالتی قانونی و فقدان پاسخگویی، و آنها را با شایسته سالاری، دادگاه مناسب و حقوق مالکیت باثبات جایگزین نمود. این راه سختی است که در پیش رو داریم.
گزینه دیگر، تجهیز اجرایی و شبه ایدئولوژیک است که در آن، روسیه به عنوان دژی مستحکم در نظر گرفته خواهد شد که نیازمند نظم و تنبیه شدید برای مخالفان و آشوبگران است. از آنجایی که بعید است این مسیر به روایت موفقیت اقتصادی ختم شود، واکنش روسیه به فشارهای آمریکا لزوماً نامتقارن و متمایل به سمت ابزارهای نظامی خواهد بود. حتی اگر جنگ دفع شود، روسیه احتمالاً ضرر سنگینی را متحمل گردد و حتی شاید وارد سومین فاجعه در صد سال اخیر شود. این یک مسیر فاجعهآمیز است.
بالاخره، اگر روسیه قادر به حرکت به جلو و بهبودی نباشد، به همان اندازه نیز از تنزل کردن هراس دارد. در نتیجه، رهبران آن احتمالاً حرکت به سمت شرق را انتخاب کرده و از چین به عنوان منبع مالی، سرمایهگذاری و حتی تکنولوژی برای خود استقبال مینمایند. ممکن است این مسئله تعجبآور باشد؛ روسیه که به شدت برای حفظ حاکمیت و موقعیت خود در برابر غرب مبارزه کرده است، هر دو اینها را با میل خود به قدرت برتر در شرق تسلیم میکند. مانند مبارز باستانی مشهور، روسیه بر سر تقاطع ایستاده است.
انتهای پیام/ع